رابطه جهت گیری مذهبی والدین و سبک فرزند پروری آنان با بهزیستی ذهنی فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف اصلی از انجام پژوهش حاضر، تعیین رابطه جهت گیری دینی والدین و سبک فرزندپروری آنان با بهزیستی ذهنی فرزندان بود. روش: روش این پژوهش، توصیفی- همبستگی است و جامعه آماری آن را کلیه دانش آموزان دختر دبیرستانی منطقه 20 آموزش و پرورش شهر تهران و مادران آنها تشکیل می دهد. تعداد نمونه آماری با فرمول گرین 200 نفر به دست آمد و به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه های جهت گیری دینی آلپورت(1950)، سبکهای فرزندپروری بامریند(1971) و بهزیستی ذهنی کییز ، شموتکین و ریف (2002) بود. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار و تحلیل رگرسیون چندمتغیّره استفاده شد. یافته ها: رابطه جهت گیری دینی درونی والدین با مؤلفه های عاطفه مثبت، عدم وجود عاطفه منفی و رضایت کلی از زندگی بهزیستی ذهنی فرزندان، مثبت و معنادار است. همچنین جهت گیری دینی بیرونی والدین در پیش بینی مؤلفه های بهزیستی ذهنی فرزندان معنادار نبود. در سبک فرزندپروری والدین؛ سبک مقتدرانه، مؤلفه عاطفه مثبت، عدم وجود عاطفه منفی و رضایت کلی از زندگی بهزیستی ذهنی فرزندان را مثبت و سبک فرزندپروری مستبدانه؛ مؤلفه عاطفه مثبت، عدم وجود عاطفه منفی و رضایت کلی از زندگی بهزیستی ذهنی فرزندان را منفی پیش بینی می کند. اما سبک فرزندپروری سهل گیرانه هیچ یک از مؤلفه های بهزیستی فرزندان را به صورت معنادار پیش بینی نکرد. نتیجه گیری: جهت گیری دینی درونی والدین و سبک فرزندپروری مقتدرانه آنان، با بهزیستی ذهنی فرزندان رابطه مثبت دارد.