تأملی در ایده اتوپیاییِ زیارت مروری انتقادی بر کتاب امید در آستانگی: واکاوی انسان شناختی سه زیارت سانتیاگو دِ کامپوستلا، حج و اربعین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۴)
27 - 58
کتاب امید در آستانگی: واکاوی انسان شناختی سه زیارت سانتیاگو دِ کامپوستلا، حج و اربعین از محمد نصراوی (1399)، از معدود آثاری است که کوشیده تا با طرح ایده اتوپیا و مفاهیم و معانی وابسته به آن، با تأکید بر آراء افرادی نظیر وبر، فوکو و از همه بیشتر، ارنست بلوخ، سه زیارت مذکور در عنوان کتاب را با مطالعه ای انسان شناختی، با نگاهی اتوپیایی تحلیل کند. ایده اتوپیایی آنطور که ارنست بلوخ تأکید دارد، بر مفهوم هنوز-نه استوار است که می کوشد قلمرو «نامتناهی» اتوپیا را در مقابل هستی «متناهی» کنونی قرار دهد. آقای نصراوی، این مفهوم را درباره متعلّق زیارات مذکور و در تحلیل اربعین، آن را معادل امام معصوم قرار داده است. در این مقاله با روش تطبیقی، پس از ارائه نقدهای صوری، به لحاظ محتوایی در نقد ایده بلوخ، با تکیه بر حکمت متعالیه و اصول مشهور آن همچون اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری، به این ایده می پردازیم که قلمرو نامتناهی، نه در مقابل واقعیت و هستی، بلکه عینِ آن است. در نتیجه گیری به مخاطرات انحصار هستی به قلمرو حسی-تجربی برای تلقیِ زیارت به مثابه یک حالتِ اتوپیایی اشاره شده است که منجر به نادیده انگاری وجوه متعددِ آن از جمله اخلاقی بودن، شناختی و معرفت بخش بودن، بهره مندی از هستی و واقعیت، قاعده مند بودن و نظایر آنها می شود.