«متافیزیک شر»؛ تفسیر هستی شناختی از نظام آزادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
103 - 125
حوزه های تخصصی:
رساله پژوهش های فلسفی در باب ذاتِ آزادی انسان (1809)، پژوهشی هستی شناختی درباره آزادی به مثابه ذات بشر است که وجه مثبت و تعیین کننده شر را در ذات آزادیِ انسان تصدیق می کند. شلینگ برای تثبیت کردن امکانِ آزادی (شر) در تمامیت هستندگان، به عنوان یک کل، تمایز هستی شناختیِ «بیناد» و «وجود» را به میان می آورد. هایدگر این تمایز را از ابداعات فلسفه شلینگ به شمار می آورد و در رساله شلینگ در باب ذات آزادی انسان (1936)، آن را «شکاف هستی» می نامد. به نظر او، جایگاه آزادی در نظام شلینگ در بنیادی هستی شناختی تحقق می یابد و پرسش او از آزادی قابل تحویل به پرسش از هستی، به مثابه پرسش بنیادیِ فلسفه است. بر این اساس، هدف مهم مقاله حاضر، تحلیل تفسیرِ هایدگر از تمایز بنیاد و وجود به مثابه شرط هستی شناختیِ امکان شر در نظام آزادی شلینگ است. این پژوهش در جستجوی پاسخ به این دو پرسش است که چگونه این تمایز، راه را برای تبیین بنیاد هستی شناختیِ امکان شر می گشاید؟ و چرا برای شناخت این دو اصل، باید به بررسی روح انسانی و ذات آن به مثابه آزادی پرداخت؟ نشان خواهیم داد که چگونه در تفسیر هایدگر از خوانش شلینگ، وی علی رغم نزدیکیِ پذیرفته شده اش به این تمایز بنیادین، همچنان فلسفه ایدئالیستی، از جمله نظام فلسفی شلینگ را در برداشتنِ گام نهایی ورای ساختارهای بنیادینِ متافیزیک اراده و رهایی حقیقی از سنت متافیزیکی ناکام می شمارد