مفهوم انسان شناسانه فضا، نظریه اتو فردریش بالنو در باب مفهوم انسان شناختی فضا
منبع:
باغ نظر ۱۳۸۴ شماره ۴
حوزه های تخصصی:
دنیای مدرن ما هرچه می گوید یا انجام می دهد، اساساً بر پایه ایده فضای به طور همگن گسترش یافته است. این جهان از جایی که ما قرار داریم به سوی بی نهایت بسط می یابد. این گسترش در مقیاسی بسیار وسیع انجام گرفته است به طوری که سالها طول می کشد تا نور ستاره ای تازه متولد شده به ما برسد. امروز این آگاهی نسبت به وجود جهانی با عظمت که زمین ما که [در نظر ما] بسیار بزرگ است در آن تنها یک کره کوچک مینیاتوری به شمار می آید، احساس روزمره ما را نسبت به فضا از جهات مختلف متاثر ساخته است. با اینکه این تصور از فضا قدیمی نیست و نتیجه کشفیات متعددی است که تنها با وجود تجهیزات مدرن امکان پذیر شده اند اما برای ما امروز این اندیشه آنقدر بدیهی به نظر می رسد که غیر ممکن است تصور کنیم که زمانی غیر از این بوده است.کتاب اُ. اف. بالنو «انسان و فضا» این دیدگاه جدید را به وسیله روبرو کردن مفاهیم ریاضی فضا با ابعاد انسان شناختی فضا شکل می دهد. اگر این نظریه انسان شناختی در مورد فضا در مقیاس وسیع به کار برده می شد، یعنی در [مطالعات] پیش از تاریخ، تاریخ و نژاد شناسی و یا به طور کلی در علوم انسانی، آنگاه «علوم عقلی» (بشری) که در طول قرنها در گستره جهانی جمع آوری شده اند باید بازبینی می شدند.در یک روش شناسی علمی، مساله قطعی اینست که اگر در نظر بالنو، فضا در مفهوم اولیه اش دیگر نمی تواند به عنوان یک بیکرانه تهی تصور شود، ولی به عنوان یک جایگاه انسانی و اکولوژیکی [می تواند] چیزی که امروزه به صورت فضای همگن در فیزیک می شناسیم تلقی گردد. آنگاه فضا اساساً چندگانه و از نظر کیفی محدود به محیط بشری، می شود. اکنون از دیدگاه انسان شناختی ساختار آن می تواند به طور کلی و استنتاجی به شکلی کاملاً مرتبط با تجارب و رفتارهای بشری، بررسی گردد. اصطلاحات و روابط متافیزیکی بنیادین و فراگیر عملاً وارد حوزه بشر، فرهنگ سنتی ملموس او می شوند. بدین ترتیب بالنو نه تنها به طور فردی بلکه به طور علمی یک دگرگونی ایجاد می کند. در دیدگاه توماس کانوس [Kuhnos]، او یک الگوی تازه معرفی می کند که در هر حال خود را تنها در این یا آن شاخه این یا آن انتظام بازنمایی نخواهد کرد. بلکه فراتر از آن، در این حالت از نظریه بالنو درباره مفهوم انسان شناختی فضا، ما با یک الگو مواجهیم که «درخت آگاهی» علوم مدرن ما را سراسر دیگرگون خواهد ساخت.