تحلیل عوامل شغلی و اجتماعی مؤثر در نگهداشت نیروی انسانی در صنایع خلاق (نمونه پژوهش: کارکنان خبر سازمان صداوسیما)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
177 - 200
حوزه های تخصصی:
هدف: اغلب پژوهش های صورت گرفته در حوزه نگهداشت نیروی انسانی، به عوامل درون سازمانی ای اشاره کرده اند که باعث می شود کارکنان در سازمان بمانند؛ اما پژوهش هایی که به بررسی تأثیر روابط غیرکاری بر محیط کار بپردازند، زیاد نیستند. این پژوهش با هدف تحلیل پیشایندهای نگهداشت نیروی انسانی در سازمان های رسانه ای انجام شده و به بررسی تأثیر دو دسته عوامل غیرکاری و کاری بر قصد ترک خدمت کارکنان پرداخته است.
روش: این پژوهش از نظر فلسفی اثبات گرا، از نظر رویکرد قیاسی، از نظر استراتژی پیمایشی، از نظر گزینش روش کمّی تک روشی و از نظر افق زمانی، تک مقطعی است. جامعه آماری پژوهش کارکنان خبری سازمان صداوسیما و ابزار گردآوری داده ها نیز پرسش نامه ای استاندارد، برگرفته از ادبیات پژوهش بود. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان به دست آمد و ۱۲۷نفر در نظر گرفته شد. به منظور تحلیل داده های حاصل پرسش نامه، از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده شد.
یافته ها: نتایج آزمون فرضیه های پژوهش بدین شرح است: پیوندهای خانوادگی، بر درهم تنیدگی اجتماعی تأثیر معنادار و مستقیم دارد. درهم تنیدگی اجتماعی، تأثیری معنادار و معکوس بر قصد ترک جامعه می گذارد. قصد ترک جامعه، بر قصد ترک خدمت تأثیری معنادار و مستقیم دارد. درهم تنیدگی سازمانی بر ترک خدمت تأثیری معنادار و معکوس می گذارد. به علاوه، فرضیه مربوط به تأثیر پیوندهای دوستی بر درهم تنیدگی اجتماعی، در بین کارکنان خبر سازمان صداوسیما تأیید نشد. متغیرهای جنسیت کارکنان، وضعیت شغل همسر کارکنان، وضعیت مالکیت خانه و مدت اقامت کارکنان خبری سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، به عنوان متغیرهای تعدیلگر در نظر گرفته شدند. با توجه به نتایج، این متغیرها رابطه بین درهم تنیدگی اجتماعی و قصد ترک جامعه را تعدیل نمی کنند؛ بنابراین تفاوتی بین کارکنان خبری زن و کارکنان خبری مرد و همچنین، برای وضعیت شغل همسر کارکنان در درهم تنیدگی آن ها وجود ندارد؛ یعنی نمی توان گفت کارکنانی که همسران آن ها کارمندند، درهم تنیدگی بیشتری با جامعه دارند و همچنین، کمتر احتمال دارد جامعه را ترک کنند. بر اساس نتایج به دست آمده وضعیت مالکیت خانه نیز، حالت مشابهی با سایر متغیرهای تعدیلگر دارد؛ یعنی تفاوتی بین کسانی که صاحب خانه یا مستأجرند، در درهم تنیدگی اجتماعی آن ها وجود ندارد. به بیان دیگر، نمی توان ادعا کرد کارکنانی که صاحب خانه اند با جامعه شان بیشتر درهم تنیده شده اند و احتمال ترک جامعه و در نهایت ترک سازمان بیشتری دارند.
نتیجه گیری: اغلب مطالعات انجام شده در حوزه سنجش عوامل درون شغلی یا درهم تنیدگی سازمانی و عوامل برون شغلی یا هر دو عامل منجر به جابه جایی کارکنان، روی افرادی صورت گرفته است که به عنوان کارکنان صنایع خلاق شناخته نمی شدند؛ از این رو در مطالعه حاضر مدلی برای تحلیل عوامل مؤثر بر قصد ترک خدمت کارکنان صنایع خلاق ارائه و آزمون شد. نتایج این پژوهش با برخی از نتایج پژوهش های قبلی هم سو و با برخی دیگر ناهم سو بود که علل دستیابی به چنین نتایجی به تفصیل بیان شده است.