بررسی کلام الهی از نگاه علامه خفری و محقق دوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
139 - 157
کلام الهی یکی از مسائل مهم و اساسی در دانش کلام و آغازگر شکل گیری این دانش بوده است. آنچه در این مسئله زمینه آرای متعارض را مهیا می کند، تبیین حقیقت کلام الهی است. گرچه دیباچه اختلافات حکماء و متکلمان به اثبات حدوث و قدم کلام الهی مربوط است، تفسیر حقیقت کلام واجب و کیفیت تعلق آن اوج تشدید اختلافات و تشکیک آراء محسوب می شود. علامه خفری کلام را مشترک لفظی و برای آن دو معنا ارائه می کند. کلام الهی طبق یک معنا، قدیم و بر اساس معنای دیگر، حادث است. کلام به معنای «تکلم»، قدیم و به معنای «مابه تکلم»، حادث و لفظی است. به سه بیان می توان تکلم حقیقی الهی را قدیم دانست: با استفاده از رابطه علم و کلام الهی، تکلم حقیقی بر علم اجمالی ذاتی، منطبق و در نتیجه، قدیم خواهد شد. مطابق توجیه دوم، تکلم نوعی انتقال آگاهی و بالعکس علم هم نوعی تکلم است؛ لذا، این نظریه از اتحاد علم و کلام و یکسانی اوصاف آن ها دفاع می کند. توجیه سوم، تکلم حقیقی را از سنخ قدرت و آن هم قدرت القای ذات واجب تفسیر می کند و با استفاده از این ارتباط و نظر به قدمت قدرت، تکلم را نیز قدیم می داند. علامه دوانی، برخلاف بسیاری از حکمای متقدم، کلام الهی را مصدر تألیف کلمات و مغایر با علم الهی می داند. دوانی حقیقت کلام واجب متعال را مصدر تألیف حروف و اصواتی می داند که در علم ازلی واجب تحقق یافته اند و این تألیف بدون هیچ ترتب و تعاقبی تصدیر یافته است. او مدعی است که تاکنون هیچ فرقه و گروهی چنین دیدگاه کارگشایی همانند او ارائه نکرده و خودش واضع این دیدگاه است. او ضمن بیان دیدگاه های اشاعره، معتزله، کرامیه، حشویه، و حکماء، رأی خود را متمایز از آنان می داند.