نقد و بررسی دیدگاه عبدالکریم سروش در امکان علوم انسانی اسلامی؛ متکی بر مبانی معرفت شناختی و روش شناختی علامه مصباح یزدی
پرورش ایده «علوم انسانی اسلامی» به سبب کثرت بی باوران به علوم انسانی اسلامی، بی نیاز از نقد دیدگاه مخالفان نیست. ازاین رو این تحقیق دیدگاه عبدالکریم سروش، یکی از مشهورترین مخالفان علم دینی را براساس اندیشه علامه مصباح یزدی نقادی کرده و هدف از آن، تبیین نقاط ضعف استدلال های اوست. اطلاعات لازم برای تحقیق حاضر با روش کتابخانه ای گردآوری و با روش تحلیل منطقی بررسی گردیده است. سروش در استدلال اصلی خویش کوشیده است از طریق بررسی موضوع، هدف و روش علم، امتناع علم اجتماعی اسلامی را نتیجه بگیرید. اما بررسی موضوع علوم اجتماعی از وجود عناصر «آگاهی» و «اراده» در آن خبر می دهد و این کار تقسیم موضوع این علوم را به «اسلامی» و «غیراسلامی» ممکن می سازد. همچنین امکان دخالت ارزش ها در تعیین اهداف این علوم نیز امکان تقسیم این علوم را به اسلامی و غیراسلامی اثبات می کند. از سوی دیگر، امکان شکل گیری روش هایی که از منابع اسلامی بهره می برند ثبوتاً و اثباتاً نظریه «امتناع علوم اسلامی» را رد و «امکان علوم اسلامی» را اثبات می نماید.