تأثیر درمان راه حل محور بر تنظیم عاطفی بین فردی و خودمهارگری دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: توجه به سلامت روانی و جسمی دانش آموزان به خصوص دانش آموزان دوره ابتدایی به عنوان آینده سازان و نیروی انسانی فردای کشور از اهمیت بسیاری برخوردار است. از این رو پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان راه حل محور بر تنظیم عاطفی بین فردی و خودمهارگری دانش آموزان دوره دوم ابتدایی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهرستان فولادشهر بود که به روش در دسترس 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفرِ آزمایش و گواه جایدهی شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش 8 جلسه پروتکل درمان راه حل محور را دریافت کردند، در حالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه های خودمهارگری (اشنایدر، 2005) و پرسشنامه تنظیم عاطفی بین فردی (هافمن و همکاران، 2016) بود. در پایان تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری یک راهه توسط نرم افزار spss26 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که تفاوت گروه آزمایش و گواه در مرحله پس آزمون در متغیرهای خودمهارگری، تنظیم عاطفی بین فردی و مؤلفه های عاطفه مثبت، توجه مثبت به عواطف دیگران، آرامش دهی عاطفی، و توجه به عواطف اجتماعی معنادار است (0/05P<)؛ بنابراین می توان گفت تفاوت معناداری بین اثربخشی درمان راه حل محور در متغیرهای خودمهارگری و تنظیم عاطفی بین فردی وجود دارد (0/05P<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده، روش درمان راه حل محور از اندوخته ها و توانایی های کودکان در فرایند تغییر الگوهای ارتباطی استفاده می کند که تصویری از امید را در مراجعان ایجاد کرد؛ در نتیجه درمان راه حل محور، حس خودمهارگری و مدیریت روابط و مهارگری عواطف را در مراجعان تقویت می کند.