تحلیل عناصر داستانی در رمان همخونه
حوزه های تخصصی:
عناصر داستانی در واقع ابزاری هستند که به کمک آنها می توان از طرح واحد داستان هایی بسیار متفاوت خلق کرد. مریم ریاحی از نویسندگان معاصر، زندگی ادبی و هنری اش را از سال 1385 با رمان داستانی همخونه آغاز کرد. این رمان تا آن تاریخ از نظر طرح داستان و مضمون، رمانی خاص و جدید بود. سبک نویسندگی داستان، قلمی زنانه را که در القاء حس صمیمیت و برانگیختن هم ذات پنداری در مخاطب بسیار موفق است، بیان می کند. نویسنده با توجه به رشته ی تحصیلی خود -ادبیات فارسی- سعی کرده است در پرداخت شخصیت یلدا که در داستان دانشجوی ادبیات فارسی است با دقت عمل کند. آمیختن مضمون و درونمایه عشقی داستان با فضاسازی ای ادبی، مجموعه ای قابل تأمل را رقم زده است. در واقع می توان رمان همخونه را دیباچه ای زیبا بر فصل رمان نویسی این نویسنده محسوب کرد. ضمن جدیدبودن موضوع این رمان، نویسنده حس شک و انتظار را که در جذابیت و ایجاد حس هم ذات پنداری در طرح داستان نقشی به سزا دارد به خوبی در داستان حفظ کرده است و بدون آنکه همچون بسیاری از رمان های بازاری و حادثه ای در بکارگیری حوادث متوالی به داستان جذابیت بخشد، سعی کرده است با طرحی منسجم و ارتباطاتی منطقی میان اتفاقات داستان، خواننده را تا انتهای داستان با راوی همراه سازد.