تحلیل گفتمان شعر اعتراض در شعر احمد شاملو و سیاوش کسرایی (بر پایه تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مطالعه و تحلیل گفتمان اعتراضی شعر معاصر به ویژه با تکیه بر شعر شاعرانی چون احمد شاملو و سیاوش کسرایی حاکی از وحدت نظام مفهومی و مضمونی اشعار ، تعهد نسبت به مردم ، جامعه و کاربرد مشترک شعر در مسیر برافراشتن ندای مردم. در تحقیق حاضر تلاش بر این است تا بر اساس رویکرد توصیفی-تحلیلی و بر پایه الگوی تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه، ویژگی ها و وجوه اعتراضی این دو شاعر معاصر مورد واکاوی قرار گیرد. شاملو به مثابه یک شاعر نظم مستقر اجتماعی را نمی پذیرد و در تلاش برای فهم یک نظام آرمانی، هدف گذاری های سیاسی و اجتماعی اش کم کم به یک جهان بینی بسیط فلسفی و انقلابی منتهی می شود. کسرایی اما نه همچون شاعرانی چون اخوان ثالث ناامید از تغییر و دگرگونی اجتماعی است و نه همچون شاملو، دل به گزاره های فلسفی و اجتماعی خوش می کند، بلکه او شاعری متعهد و انقلابی به تمام معنا است. هدف اصلی تحقیق حاضر تبیین و شناخت گفتمان های سیاسی و اجتماعی بازتاب یافته در شعر شاملو و کسرایی است. اما مهم ترین عناصر قوام بخش دانشجوی دکتری، گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد نیشابور، دانشگاه آزاد اسلامی، نیشابور، ایران تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه شامل مفصل بندی، هویت، تنازع و غیریت سازی، قدرت و اسطوره سازی است. بر این اساس می توان ماحصل تحقیق را بدین گونه طبقه بندی نمود که دال مرکزی در شعر شاملو آزادی و و در شعر کسرایی مقاومت توده وار در برابر استبداد سیاسی بود. این دو شاعر با یک رویکرد تازه به مفهوم هویت، تلاش کردند تا با الگوهای غیرمردمی عصر خویش مبارزه و شکل تازه ای از غیریت سازی اجتماعی عرضه کنند. شاملو و کسرایی به عنوان دو شاعر متعهد، ضمن مخالفت با قدرت رسمی و مسلط جامعه از طریق به چالش کشیدن اسطوره سازی های کاذب حاکمیت، تلاش نمودند تا با ارجاع به آزادی خواهان و وطن دوستان ایران زمین، اسطوره های مردمی تازه ای بر پایه عشق و آزادی خلق کنند.