کارکرد ساخت گذرایی در تحلیل تیپ شناسی شخصیت در رمان «ترلان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی نقش گرا با مطالعه زبان های زنده دنیا و فراهم آوردن شیوه های جدید بررسی زبان، مؤلفه های جهان شمول گذرایی را استخراج کرد و روان شناسی تحلیلی نیز با حلاجی دقیق روان انسان، الگوهای جهان شمول روانی یا همان سنخ های روان شناختی را مطرح نمود. فراگیری مؤلفه های گذرایی در بیشتر زبان ها از یک سو و کهن الگوبودن سنخ های روان شناختی از سوی دیگر، ما را بر آن داشت تا رابطه میان تیپ های روان شناختی دو شخصیت از رمان «ترلان» نوشته فریبا وفی را با تکیه بر دو نگرش «درون گرایی» و «برون گرایی»، با میزان گذرایی دیالوگ ها و توصیفات نویسنده از آن ها بررسی و تحلیل کنیم. دو پرسش پژوهش حاضر این است که چگونه زبان در بازنمود روان شناسی شخصیت های داستانی نقش دارد و چگونه می توان از طریق ساخت گذرایی زبان داستان، تیپ روان شناختی شخصیت ها را شناسایی و تحلیل کرد. بدین منظور از دو نظریه ساخت و مؤلفه های گذرایی هاپر (Hopper) و تامسون (Thompson) و تیپ شناسی شخصیت یونگ، استفاده کرده ایم. آمارها و داده های پژوهش نشان داد که نگرش روانی غالب در شخصیت ترلان، «درون گرا» و در شخصیت رعنا «برون گرا» است. پس از آن میزان گذرایی دیالوگ ها و بندهای هر دو شخصیت را بررسی کردیم و در نهایت، به این نتیجه رسیدیم که خصلت های روان شناختی فرد نه تنها منش و رفتار و شخصیت او را می سازد، بلکه بر زبان و شیوه استفاده از آن نیز اثرگذار است؛ به طوری که گذرایی بندهای مربوط به شخصیت های برون گرا (رعنا) بالاتر و به سرنمون گذرایی نزدیک تر است و در مقابل، در بندهای مربوط به شخصیت های درون گرا (ترلان)، شاهد میزان گذرایی پایین تری در اکثر مؤلفه ها هستیم.