بررسی عوامل مؤثر بر فرار مالیاتی مالیه دهندگان متوسط در ولایت بلخ- افغانستان
حوزه های تخصصی:
فرار مالیاتی می تواند براثر بخشی سیاست های اقتصادی نیز اثرگذار باشد، زیرا این گونه سیاست ها بر اساس شاخص های رسمی (همانند بیکاری، تعداد نیروی کار، درآمد و مصرف) صورت می پذیرد و این در حالی است که وجود اقتصاد زیرزمینی سیاست مداران را با مشکل روبه رو ساخته و منجر به این می گردد که سیاست اقتصادی درست و مناسبی اعمال نگردد. لذ اگر بتوان عوامل مؤثر بر فرار مالیاتی را شناسایی کرد، آنگاه سیاست گذران به راحتی می توانند از سیاست های مناسب در جهت حداقل نمودن هزینه های فرار مالیاتی را بکار گیرند. هدف از این تحقیق شناسایی عوامل مؤثر بر فرار مالیاتی در ولایت بلخ سال (1397)، مطالعه موردی مالیه دهندگان متوسط هست. انتظار می رود در طراحی سیستم مالیاتی مورداستفاده قرار گیرد، بر علاوه ممکن است به عنوان مبنی برای مطالعات بیشتر مورداستفاده قرار بگیرد. تحقیق حاضر، تحقیق کاربردی نوع توصیفی می باشد. داده ها با استفاده از پرسشنامه به دست آمده و جامعه آماری این تحقیق را کلیه شرکت های که از پرداخت مالیه فرار نمودند؛ تشکیل می دهد. نمونه آماری تحقیق حاضر با استفاده از جدول مورگان به تعداد (251) شرکت نمونه انتخاب گردیده است. برای تجزیه وتحلیل از آزمون های کلموگروف-اسمیرنوف، فریدمن، الفای کرونباخ و ضریب همبستگی استفاده گردیده است. نتایج تحقیق نشان داد که تفاوت معنی دار بین نرخ بالای مالیات، پیچیدگی قوانین و مقررات مالیاتی، سرمایه اجتماعی و تورم با فرار مالیاتی وجود دارد. آزمون فریدمن نشان داد که فساد اداری و قوانین مقررات پیچیده ازجمله عوامل مهم در فرار مالیاتی مالیه دهندگان متوسط در ولایت بلخ محسوب می گردد. خروجی آزمون ضریب همبستگی نشان داد که بین سرمایه اجتماعی و قوانین پیچیده همبستگی قوی و معنی دار، بین تورم و سرمایه اجتماعی نیز همبستگی قوی و معنی دار وجود دارد.