بررسی عوامل تأثیرگذار بر افزایش کیفیت عملکرد حقوق زنان آسیب پذیر (با رویکردی روانشناسی در روابط)
زن به عنوان یکی از اعضای اصلی در نه تنها کانون خانواده بلکه در جامعه نیز هر چقدر هم در شرایط محیط پیرامون خود قوی و محکم باشد گاهی دچار آسیب می شود و در اینجا است که نقش حقوق زنان آسیب پذیر به خوبی می تواند خود را نشان دهد. امروزه حقوق زنان جزئی اساسی از حقوق بشر به شمار می آید که بر اصل برابری جنسیت و تساوی حقوق بین مرد و زن تمرکز دارد؛ هر کجا که زن آسیب ببیند چه در نتیجه نابرابری، بی عدالتی، خشونت و یا فقر و محدودیت باشد سخن از جامعه حقوق زنان آسیب پذیر مطرح می شود. به هر میزان که حقوق زنان آسیب پذیر از کیفیت برتری در کار خود برخوردار باشد، از توانمندی بهتری در جهت حمایت از زنان و کاهش موارد خشونت و آسیبهای وارده به آنان نیز برخوردار خواهد بود. هدف از این مقاله کنکاش در خصوص مهارتهای آموزشی در جهت جلوگیری از ایجاد زمینه آسیب در زنان می باشد؛ سعی بر آن است که ابتدا بر حقوق بشر و حقوق زنان آسیب پذیر تمرکز شود، سپس به بررسی عوامل تأثیرگذار بر افزایش کیفیت حقوق زنان آسیب پذیر البته با رویکردی روانشناسی در جهت روابط خواهیم پرداخت؛ و قابل ذکر است که در بخش روانشناسی این مقاله به مطالعه ی تئوری انتخاب و واقعیت درمانی روانشناس و نظریه پرداز ویلیام گلسر خواهیم پرداخت.