کاربرد پدیدارشناسی در پژوهش های مرتبط با دانش اشیاء و تجارب موزه ای
این مقاله با ارائه یک جهت گیری نوآورانه برای فعالیت های میدانی، به بررسی دیدگاهی میان رشته ای در پژوهش های مربوط به موزه پرداخته است. این بررسی با استفاده از مفهوم «دانش اشیا»، روش های شناختی که از تعامل انسان با اشیای فیزیکی ناشی شده است را توصیف و سپس مستندسازی قدرت اشیا برای تعریف مفهوم «تجربه زیسته» از زمان، مکان و هویت با یک دیدگاه کاربردی و نظری در مورد اشیا ملموس و رابطه آن ها با تجربه زیسته ارائه می شود. از طریق دانش اشیا، استدلال بر این است که موزه می تواند نفوذش را در بازدیدکنندگان بهتر درک کند. برای استفاده از این دیدگاه، پدیدارشناسی راهی برای کشف ارتباط میان تجارب فرد بازدیدکننده و اشیا موزه ای ارائه می دهد و متخصصان امر را در درک بهتر معنای موزه ها و ارتباط آن ها با دنیای انسانی ما یاری می کند. در این فرآیند، درگیر شدن مجدد با موزها به لحاظ شناختی مورد بررسی قرار می گیرد. همگرایی دانش اشیا و پدیدارشناختی نه تنها مسیرهای جدید و مهیجی را برای توسعه مطالعات میان رشته ای مرتبط با موزه ها ارائه می کند بلکه به طور همزمان درک ما از تجربه انسانی را نیز بهبود می بخشد.