احمد حمداللهی

احمد حمداللهی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

مقایسه تحلیل های ارسطو و فرگه از «گزاره حملی»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ارسطو فرگه اجزاء گزاره حملی مقایسه و تطبیق موضوع و محمول تابع و متغیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 665 تعداد دانلود : 975
پرسش اصلی پیش روی این مقاله این است که چه تفاوت ها یا شباهت های مهمی میان تحلیل های ارسطو و فرگه از گزاره حملی وجود دارد؟ بر اساس دیدگاه مشهور و رایج، ارسطو گزاره حملی را به سه جزء موضوع، محمول و رابطه تحلیل می کند؛ درحالی که در اندیشه فرگه، گزاره حملی به دو جزء متغیر (بخش اسمی) و تابع (بخش محمولی) تحلیل می شود؛ لذا این دو تحلیل، به کلی متفاوت از یکدیگرند و هیچ شباهت قابل ملاحظه ای میان آن ها وجود ندارد. من در مقاله ای دیگر استدلال کرده ام که در اندیشه ارسطو گزاره حملی در تحلیل منطقی، برخلاف تحلیل زبانی، همواره به دو جزء اصلی موضوع و محمول تجزیه می شود. در اینجا نشان داده ام با پذیرش و مبنا قرار دادن این تحلیل آشکار می شود: اولاً شباهت های مهمی میان تحلیل های ارسطو و فرگه از گزاره حملی وجود دارد؛ 1) هر دو تحلیل، دوجزئی است 2) ارسطو هم مانند فرگه «گفته شدن به چیزی دیگر» را ویژگی اساسی محمول می داند. ثانیاً و درعین حال، این دو تحلیل تفاوت های مهم و سرنوشت سازی با یکدیگر دارند؛ 1) ارسطو «گفته شدن به چیزی دیگر» را صرفاً ویژگی ذاتی جایگاه «محمول» می داند؛ اما فرگه آن را نه تنها ویژگی ذاتی «تابع» بلکه ویژگی ذاتی مفاهیم کلی که در جایگاه تابع قرار می گیرند، هم می داند و بر همین اساس 2) فرگه برخلاف ارسطو معتقد است مفاهیم کلی از نظر منطقی هرگز نمی توانند موضوع قرار گیرند. این دیدگاه فرگه مبتنی بر قول به «تمایز بنیادی شیء و مفهوم» است. بنابراین، ریشه اصلی تفاوت های میان این دو تحلیل را باید در همین قول جستجو کرد..
۲.

تأملی در «فایده و ضرورت» معرفت شناختی بحث های «منشأ تصورات و مفاهیم»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: منشأ تصورات و مفاهیم معرفت شناسی هیوم فلسفه جدید غرب فلسفه اسلامی معاصر فایده و ضرورت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 57 تعداد دانلود : 985
در دوره هیوم و بعد از آن، به واسطه برخی از آراء و دیدگاه های او این انگاره در ذهن و فکر برخی از اندیشمندان شکل گرفته است که تبیین نحوه پیدایش تصورات و مفاهیم یک راه و بلکه تنها راه برای احراز اعتبار معرفت شناختی (واقع نمایی) آن هاست؛ بدین معنا که «اگر نتوانیم نحوه پیدایش یک مفهوم را تبیین نماییم، آن مفهوم فاقدِ اعتبار معرفت شناختی خواهد بود». با پذیرش این انگاره، سرنوشت مسائل بسیار مهمی همچون امکان علم و امکان مابعدالطبیعه به بحث «منشأ تصورات و مفاهیم» گره می خورد و بدین ترتیب این بحث شأن و جایگاه فوق العاده ای پیدا می کند. ردّ پای این انگاره در فلسفه اسلامی معاصر نیز، کم یا بیش، قابل مشاهده است. من در مقاله پیش رو این انگاره را به چالش کشیده و کوشیده ام با اقامه استدلال هایی نشان دهم؛ تضمین اعتبار معرفت شناختی و واقع نمایی یک تصور یا مفهوم، بیش و پیش از هر چیزی در خودِ آن تصور یا مفهوم نهفته است که در تطبیق آن با واقعیت آشکار می شود و بر همین اساس تبیین نحوه پیدایش تصورات و مفاهیم اولاً تنها راه، ثانیاً بهترین و کوتاه ترین راه برای احراز اعتبار معرفت شناختی و واقع نمایی آن ها نیست و دشواری های قابل توجهی در بطن خود دارد. اگر این ادعا صحیح باشد، آنگاه نتایج بسیار مهمی بر آن مترتب خواهد شد. از جمله؛ 1) گره زدن سرنوشت علم و مابعدالطبیعه به بحث درباره منشأ تصورات و مفاهیم امری نادرست و یک اشتباه معرفتی-تاریخی است و بنابراین 2) بحث درباره منشأ تصورات و مفاهیم، آن فایده و ضرورت معرفت شناختی ای را که برخی اندیشمندان برای آن قائل شده اند، ندارد.
۳.

تحلیل روند شکل گیری و اهمیت یافتن مسئله «منشأ تصورات و مفاهیم» در دوره جدید فلسفه غرب(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: منشأ تصورات و مفاهیم دوره جدید فلسفه غرب عقل گرایی عقل گرایان تجربه گرایی تجربه گرایان تصورات فطری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 409 تعداد دانلود : 387
مسئله «منشأ تصورات و مفاهیم» یکی از مهم ترین و اصلی ترین مسائل مطرح در دوره جدید فلسفه غرب به شمار می رود. من در مقاله پیش رو تلاش کرده ام تحلیلی از روند شکل گیری و اهمیت یافتن این مسئله در این دوره ارائه کنم. در این تحلیل نشان داده ام: گام اول در شکل گیری این مسئله طرح ایده تصورات فطری از سوی عقل گرایان دوره جدید بوده است که بیشتر به اقتضاء برخی از مبانی و دیدگاه های مابعدالطبیعی ایشان و نه لزوماً در پاسخ به پرسش صریح و مستقلی به نام منشأ تصورات و مفاهیم، صورت پذیرفته است. در این مرحله، هرچند پرسش از «منشأ تصورات و مفاهیم» به نوعی مطرح شده است، اما هنوز به عنوان یک مسئله جدی و مستقل ظهور و بروز نیافته است. در گام دوم، جان لاک باهدف رد و انکار ایده تصورات فطری اولین بار به طور صریح و مستقیم پرسش از «منشأ تصورات و مفاهیم» را مطرح می کند و به طورجدی و مفصّل به بحث درباره آن می پردازد. دفاع دوباره لایبنیتس از ایده تصورات فطری در مقابل حملات لاک، برای اولین بار موجب شکل گیری صریح دوگانه عقل گرایی (فطری گرایی) و تجربه گرایی می شود و بدین ترتیب این بحث اهمیت ویژه ای می یابد. در گام سوم و نهایی، هیوم خواسته یا ناخواسته با گره زدن سرنوشت مسائل بسیار مهمی همچون امکان علم و امکان مابعدالطبیعه به تبیین «منشأ تصورات و مفاهیم»، موجب می شود این مسئله ارزش و اهمیت فوق العاده ای پیدا کند؛ ارزش و اهمیتی که پیش ازآن هرگز نداشته است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان