بررسی تطبیقی گرز گاوسار در نگاره های شاهنامه تهماسبی (ضحاک، رستم و سهراب و بیژن) بر اساس الگوی خوانش تصویر پانوفسکی
یکی از روش های خوانش تصویر، روش پانوفسکی است؛ که در آن آیکونوگرافی با آیکونولوژی پیوند خورده و به مدد آن می توان سفری به عمق تصاویر نگارگری ایران،که چون پنجره ای است به سوی فرهنگ، تاریخ باستان، اساطیر و باورهای ایرانیان ، داشت.در بررسی جایگاه انسان واشیاء بکار رفته در نگاره های سه داستان ضحاک،رستم وسهراب، بیژن ؛از شاهنامه تهماسبی،گرزی گاوسار مشاهده می شود، و این پرسش در ذهن ایجاد می شود که چرا پهلوانان در دست خود گرزگاوسار دارند،و نگارگران صفوی در خلق آن چه پیامی دارد. در این مقاله سعی شده با نگاهی تطبیقی وبا استفاده از الگوی پانوفسکی؛به محتوا و معنای مستتر وکارکرد درتصویر پی برد..اطلاعات در این مقاله به روش کتابخانه ای گردآوری شده و روش تحقیق آن تحلیلی_توصیفی می باشد.در نهایت دو نگاه درباره گرز گاوسار وجود دارد،اول سلاحی که به پهلوانان در نبرد یاری می رساند و از نفوذ دشمن جلوگیری می کند.دوم به این دلیل که فریدون طرح آن را برخاک می کشد و به آهنگران سفارش می دهد، اشاره به عصر مفرغ و آهن و منابع غنی در سرزمین ما دارد.نگارگر نیز با توجه به فضای عصر صفوی،خود را در فضای حماسی شاعر می بیند،گویی قلم در دست چون گرز بود و او پهلوان، آن را به هوا برد و پا بر زمین کوبید تا خفتگان را بیدارسازد.