تحلیل نسبت فرهنگ عمومی و بنیادی بوییان بر اساس نظریه سه وجهی فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو به تحلیل نسبت دو لایه فرهنگ عمومی و بنیادی در جامعه تحت حاکمیت آل بویه در سه شاخه فارس، جبال و عراق عرب بر اساس نظریه سه وجهی فرهنگ می پردازد. در این پژوهش، لایه های فرهنگ عمومی و بنیادی آل بویه به صورت یک سیستم، یعنی سیستم فرهنگ در نظر گرفته شده و تحلیل گردیده است. به منظور انتخاب چارچوب نظری برای تحلیل موضوع، از یک روش تحقیق الگویی که به تبیین چیستی و چرایی این دو لایه می پردازد استفاده شده و با ترسیم جدولی سه بعدی، به شناسایی و تعیین مصادیق خانه های جدول پرداخته شده است. مزیت روش انتخاب شده، به کارگیری مبانی تازه معرفت شناختی است که در این پژوهش با استفاده از آن، فرهنگ عمومی و بنیادی بوییان و نوع ارتباط و چگونگی تعامل آن دو، نسبت به یکدیگر تحلیل شده اند. دستاورد پژوهش گویای آن است که دو لایه فرهنگ بنیادی و عمومی بوییان، نسبت به یکدیگر خصلت زیربنایی روبنایی دارند و در تعاملی به شدت تنگاتنگ با یکدیگرند. به دیگر سخن، فرهنگ بنیادی این دوره که حکم زیر بنا را دارد، خطوط اصلی نظام اعتقادی ارزشی ایشان را ترسیم کرده و شکل عملیاتی و اجرایی شده آن در فرهنگ عمومی که در حکم روبناست انعکاس یافته است. به بیان دیگر، اگر به دقت و بر پایه شواهد به تحقیق در فرهنگ بنیادی و عمومی سده های چهارم و پنجم در عراق عرب و غرب ایران پرداخته شود، به روشنی شاهد التقاطی و تلفیقی بودن لایه فرهنگ بنیادی (اسلامی زرتشتی) و انعکاس آن در لایه عمومی به شکل تأثیرگذاری شدید فرهنگ ایران عصر ساسانی خواهیم بود. در این راستا، اطلاعات موجود با تکیه بر اسناد و منابع کتابخانه ای و مبتنی بر رویکرد تحلیلی توصیفی گردآوری شده است.