بررسی تداوم اندیشه ایرانشهری در ساختار سیاسی حکومت های ایرانی نژاد قرون اولیه اسلامی (مطالعه حکومت های سامانیان و آل بویه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در ایران اندیشه ایرانشهری به طور خاص، خود را در دولت ساسانی نشان داد و دولت ساسانی و شاهانی مانند اردشیر و انوشیروان، روح تئوریک و عملی اندیشه و تعریف ایران از امر سیاسی در قالب ایده ایرانشهری شد. با سقوط دولت ساسانی و قدرت گرفتن خلفای اموی و عباسی این اندیشه رو به افول نهاد. در این دوره حکومت های طاهریان، صفاریان از قدرت های خُرد شکل گرفته در دل حکومت مرکزی اسلامی، در جدال و رویارویی مداوم با سایر دولت های رقیب ایرانی و در یک بستر متلاطم با مرزهای تثبیت نشده و به شدت در معرض خطر قرار داشت. این دولت ها و سایر حکومت های نیمه مستقل ایرانی در بافت اجتماعی و اندیشه های خاص قرون میانه تشکیل شده و هرکدام از در ضمن پایبندی به دستگاه خلافت مرکزی، روش خاصی برای کسب مشروعیت و پذیرش ملّی از طریق انتساب خود به تبار شاهان و خاندان های کهن ایرانی از سنت های ایرانی را در پیش گرفتند و این پژوهش سعی دارد میزان سهم و شیوه دستیابی به فرهنگ ایرانشهری در ساختار دولت، در سلسله های سامانسان و آل بویه را بررسی نماید.