هویت قومی کردها در ترکیه
حوزه های تخصصی:
بیشتر کردها در ترکیه از تعلق خود به گروه قومی جداگانه ای در این کشور کاملاً آگاهند؛ گروه قومی مجزایی به ویژه از ترک ها و اقلیت های مسیحی که در میان آنها زندگی می کنند. با این حال، بر سر اینکه اساس این هویت قومی چیست و مرزهای آن کدامند، به هیچ وجه در میان آنها اتفاق نظر وجود ندارد. این امر مرا ملزم می کند در آغاز دقیقاً بیان کنم که هنگامی که در این مقاله از عنوان قومی"کردها" استفاده می کنم، منظورم چیست. به دلایل کاربردی، از تعریفی نسبتاً باز و گسترده استفاده می کنم که همه گویشوران بومی گویش های متعلق به زبان های ایرانیِ کرمانجی یا زازایی و نیز آن گویشوران ترکی که ادعا می کنند تبارشان کرمانجی یا زازایی است و هنوز (یا باز هم) خود را کرد می دانند، در بر می گیرد. بیشتر ملی گرایان کرد با این تعریف موافق هستند (اما اقلیتی آن را خیلی محدود می دانند)؛ در عمل، همانگونه که در ادامه اشاره خواهد شد، بسیاری از کردها به طور ضمنی و غیر مستقیم از تعاریف خیلی محدودتر استفاده می کنند. حتی این تعریف ساده پرسش های آشکاری را بر می انگیزاند: برای نمونه، آیا باید افرادی که به عنوان کرد بزرگ شده اند اما بعدها داوطلبانه با اکثریت ترک همگون گشته اند، کرد خوانده شوند یا نه؟ یا آن اعضای گروه های اقلیت مسیحی که به طور رسمی اسلام را پذیرفته اند و کرد شده اند اما هنوز یاد و خاطره هویت پیشین خود را نگه داشته اند و در ذهن دارند؟ گروه دوم در تعریف من می گنجند اما اولی نه. با وجود این، در ادامه به هر دو فرایند همگون سازی پرداخته می شود. هنگامی که از کردها پرسیده می شود که چه چیزی اساس هویتشان را مشخص می سازد، بیشتر آنها اول به زبان و دین یا مذهب اشاره می کنند. کرمانجی و زازایی هر دو جزو زبان های ایرانی اند که از نظر دستوری کاملاً با ترکی متفاوتند اگرچه واژگانشان دارای وام واژه هایی از عربی و ترکی هستند. تعداد کمی از گویشوران کرمانج زازایی متوجه می شوند اما بیشتر گویشوران زازا دست کم تا حدی کرمانجی می دانند. تقریباً همه گویشوران زازا خود را کرد می دانند و گویشوران کرمانج هم آنها را کرد می خوانند. با این وجود، آنها مسلماً زیر گروه مجزایی (یا دقیق تر بگویم تعدادی زیرگروه مجزا) را تشکیل می دهند که هنوز به درون همسری گرایش دارند و به لحاظ ویژگی های فرهنگی از چندین جهت با گویشوران کرمانج تفاوت دارند. برای نمونه، از نظر فنون و شگردهای کشاورزی و پالیزکاری روی هم رفته پیشرفته تر ند و در زمینه سازمان دهی قبیله ای، قبایل شان نسبت به قبایل گویشوران کرمانج کوچک تر هستند. اما این تفاوت ها مهم تلقی نمی شوند. دومین ملاک یعنی دین یا مذهب برای جدا نگه داشتن همه کردها (طبق تعریف من) از دیگر گروه های قومی، حتی نسبت به زبان کمتر درخور توجه است. بیشتر کردها مسلمان و پیرو مذهب شافعی اند. این امر آنها را از آذری ها و ایرانی های شیعه و نیز ترک های حنفی و سنی های عرب (و البته از همسایگان مسیحی-شان) کاملاً متمایز می کند. از غریبه ها زیاد سؤال می شود که مذهبشان چیست، هدف از این کار پی بردن به این نکته است که آیا آنها ترک هستند یا کرد.