هویت قومی در ایران
حوزه های تخصصی:
در آغاز از انگاره ای ساده و کلی هویت شناسی در رابطه با همه افراد از زمان های قدیم تاکنون پیروی می کنیم. ابتدایی ترین و اساسی ترین تعریف از بچگی، تعریف از طریق خانواده است. در دوران های پیش از تاریخ این هویت به زودی به خانواده گسترده یا طایفه گسترش یافت. سرانجام طایفه، همراه با دیگر طوایف، بخشی از واحد بزرگتری- قبیله- شد. قرن ها، اگر نگوییم هزاره ها، قبیله نماد اصلی هویت باقی ماند. به دنبال ساکن شدن قبیله در سرزمینی خاص، اسم خود را به آن سرزمین می داد یا اسم آن سرزمین را می گرفت. حالت دوم معمولاً هنگامی اتفاق می افتاد که آن قبیله به سرزمینی می رفت که دارای نامی بود که ساکنان پیشین اش به آن داده بودند. مهاجمان ساکنان اولیه را همگون می-کردند، می کشتند یا می راندند یا خود مهاجمان با آنها همگون می شدند. به نظر می رسد این وضعیت مربوط به دوره نوسنگی باشد هنگامی که کشاورزی در میان قبایل مختلف و در زمان-های متفاوت گسترش یافت. سپس هر گروه یک منطقه را اشغال می کرد یا در آن ساکن می شد. بعد از آن هویت افراد بر اساس اسم قبیله ای آنها و/یا مکانی که در آن ساکن شده بودند، تعیین می شد. نام های قبیله ای اغلب نگه داشته می شد یا گاهگاهی به نام رهبری سرشناس تغییر می-یافت. این حتی در دوره تاریخی دیده می شود. برای نمونه، فدراسیونی از قبایل ترک در استپ های روسیه جنوبی و قزاقستان فعلی، مدت زمانی پس از هجوم مغول ها، اسم رئیس خود را، ازبک خان، گرفتند و به عنوان ازبک شناخته شدند. این نام که پس از آن برای همه کسانی که در آن سرزمین زندگی می کردند به کار می رفت، توسط مهاجمان گرفته شد.