تاریخ، ملی گرایی عربی و سکولاریسم: قسطنطین زریق مقابل جریان*
منبع:
خردنامه سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۹
89-119
حوزه های تخصصی:
سخن گفتن از ملی گرایی عربی با تکیه بر مفهوم «هویت» در کاربردهای متداول آن، نزد قسطنطین زریق دشوار است، زیرا این کاربردها خالی از ابهامات نیست. با وجود اینکه «هویت»، اصطلاحی روشن با فراوانی بسیار در گفتارهای متداول در جهان عرب است در نوشته های قسطنطین زریق به صورتی کاربردی آشکار نمی شود. کاربرد مفهوم «هویت» مانند مقوله ای تحلیلی با پاره ای مسائل و مشکلات احاطه شده است. از بین بردن وجه تمایز بین تعریف ذاتی آن، نزد کنش گران اجتماعی، سیاست مداران و ایدئولوگ ها، (کسانی که بحث از «هویت» ها یا به ایشان منسوب می شود، یا اینکه آنان خود «هویت»ها را به موضوع مربوط به خود می دانند) و بین واقعیت تاریخی و اجتماعی آن، کمترین این مسائل به لحاظ جایگاه، نیست. اهمیت این تفکیک و جداسازی بسیار است، زیرا مفهوم هویت، بیش از آن که مقوله ای تحلیلی باشد، پیش از هر چیز دیگر، مقوله ای کاربردی و عملی است، به همین خاطر برای تحلیل ایدئولوژیک، بسیار مورد استقبال قرار می گیرد. مورد دیگر اینکه هویت، مقوله ای است که ثبات تاریخی و ثبات اجتماعی را بایسته می کند، دو مقوله ای که با آنچه ابن خلدون آن را «سنت های اجتماعی بشر» می نامد هماهنگ نیستند. اما اگر مقوله «هویت»، در جهان عرب و خارج از آن، با ادّعای اینکه مقوله ای تحلیلی است، به خدمت گرفته شود، (پس آن امری نیست که عامل آن بیداریِ آگاهیِ ناگهانی یا نهایی باشد)، اوهام تجدّد و روشنگری در جهان عرب را پراکنده می سازد، به اندازه ای که این امر به خیزش افکار سیاسی و اجتماعی غیر عقلانی از سوی رمانتیسیسم ذات انگار بر بستر جهانی اشاره دارد. همان گونه که در دهه های 20 و 30 این قرن (قرن بیستم) در اروپا، جهان عرب، هند، کشورهای حوزه بالکان و جز آنها رخ داد.