بررسی تطبیقی مبانی رئالیسم در رمان «النهایات» اثر عبدالرحمان منیف و «آوسنة بابا سبحان» اثر محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در مباحث نقد ادبی، رئالیسم به عنوان مکتبی ادبی، جایگاه ویژه ای در ادبیات داستانی دارد؛ مکتبی که می کوشد خصوصیات انسان ها و اوضاع اجتماعی را آن گونه که در زندگی واقعی به نظر می رسند، بازتاب دهد. عبدالرحمان منیف، نویسندة سرشناس عربستانی تبار و محمود دولت آبادی، داستان نویس صاحب سبک ایرانی از جمله نویسندگانی هستند که در آثار خود بر مبنای مبانی رئالیستی، واقعیات جوامع خود را با رویکردی انتقادی و اصلاح جویانه، به رشتة تحریر درآورده اند. منیف در رمان «النهایات» و دولت آبادی در «آوسنة باباسبحان» با همین رویکرد، اقلیم روستا و شرایط اجتماعی- اقتصادی مردمان آن را به تصویر می کشند. پژوهش حاضر، به مبانی رئالیسم در رمان «النهایات» و داستان بلند «آوسنة باباسبحان» از جهت محتوایی می پردازد و نشان می دهد که در هر دو اثر، به موضوعاتی عینی و ملموس پیرامون زندگی روستانشینان می پردازند و درونمایه هایی برگرفته از واقعیت های زندگی آنان، همچون فقر، درد و رنج و ناکامی و محرومیت در محیط روستا را نشان داده اند. انتخاب موضوع و درون مایه ها با رویکردی انتقادی و اصلاح جویانه، منطبق بر واقعیت و معیارهای رئالیستی به ویژه رئالیسم انتقادی است.