درآمدی بر شناخت مفهوم تقارن، تعادل و جایگاه آن در معماری
حوزه های تخصصی:
معماران و هنرمندان همواره به منظور بهبود کیفیت فضا به عنوان ظرفی برای زندگی انسان عوامل متعددی را به کارمی گیرند. برخی از شاخصه های هندسی موجود در یک محیط را می توان از جمله مهمترین این عوامل دانست. تقارن و تعادل به عنوان مفاهیم مهم هندسی، علاوه بر معماری در حوزه هایی همچون علوم طبیعی،صناعت، هنر و ادبیات از جایگاه ارزشمندی برخوردار است. وجود تقارن ، هندسه و تناسبات نیکو همواره باعث ایجاد تعادل در یک پدیده می شود.چنانچه تقارن یکی از اصول مهم در ایجاد تعادل واقع شود، لذا شناخت وجوه این مفهوم،انواع و چگونگی اثربخشی آن در ایجاد تعادل در مصنوعات بشری از جمله آثار هنری میتواند پژوهشی مفید قلمداد شود. لذا در این نوشتار به منظور درک و شناخت صحیح مفهوم تقارن و تعادل، با تکیه بر برخی روش های تحقیق کیفی خصوصا به روش تئوری زمینه، ضمن مرور دیدگاه های مختلف در این زمینه و نیز مطالعه در حوزه های دیگر، به پژوهش درباره این مفاهیم پرداخته شده است. نوشته سعی دارد به تاثیر نگرش انسان هر دوره به مساله تقارن و تعادل در معماری اشاره نموده و پیوند و گسست میان این دو مفهوم در هر دوره را آشکار سازد. جمع بندی پژوهش حاکی از آنست که تقارن در آثار هنری و بناهای معماری هنوز هم همانند گذشته به آسانی برای انسان نوعی رضایت و حسی از کلیت واحد را ایجاد نموده و با تاثیرگذاری بر زمینه اثر اوج یک تفکر استوار را به منصه ظهور می رساند. اما از دیدگاه انسان عصر حاضر، نامتقارن های متعادل نیز حائز اهمیت بوده،جذابیت و عمرتماشای بالاتری دارند و چه بسا مطلوبیت بیشتری ایجاد می نمایند. به علاوه اینکه روش های نوین ساخت در عصر حاضر امکان اجرای چنین طرح های نامتقارن و متنوعی را نیز فراهم کرده است.