بازآفرینی بافت تاریخی- فرهنگی شهر ارومیه جهت تحقق بخشی توسعۀ پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
96 - 112
حوزه های تخصصی:
مقدمه شهر ارومیه از شهرهای تاریخی فرهنگی ایران است. در این شهر نیز مانند بسیاری از شهرهای دیگر، بافت های تاریخی فرهنگی دچار فرسودگی شده و با مشکلات عدیده ای روبه رو است. در بافت تاریخی فرهنگی شهر ارومیه درآمد سرانه ساکنان کمتر از میانگین شهری بوده و نرخ بیکاری بالاتر از سایر نقاط شهری است. واحدهای مسکونی کم دوام و تراکم نفر در واحد مسکونی بالاتر از میانگین شهر است. این قسمت از بافت شهر ارومیه دچار مشکلات زیست محیطی متعددی بوده و میزان برخورداری و دسترسی ساکنان به خدمات شهری و وضعیت زیرساخت های شهری نامناسب است. بالا بودن سطح ناهنجاری های اجتماعی و زمینه بروز آن نسبت به میانگین شهری مشهود است. در نهایت هویت تاریخی و فرهنگی در این بخش از شهر مورد بی توجهی قرار گرفته و شأن و منزلت اجتماعی در این نواحی به شدت کاهش یافته که این مسئله منجر به جایگزینی اقشار اجتماعی شده است. این تحقیق به دنبال پاسخ گویی به این سؤال است که بازآفرینی بافت تاریخی فرهنگی شهر ارومیه تا چه اندازه به تحقق پایداری در بافت مورد مطالعه کمک می کند؟ از این رو، در تحقیق حاضر مهم ترین دغدغه و مسئله محقق، پرداختن به بازآفرینی بافت فرسوده تاریخی فرهنگی شهر ارومیه است تا با تحلیلی بر نقش بازآفرینی شهری موجب شناسایی نقاط محروم و ناکارآمد این قسمت شهر شده و تحقق پذیری اصول توسعه پایدار شهری در این نقاط بررسی شود.مواد و روش هاتحقیق حاضر به لحاظ ماهیت و محتوای کاری، توصیفی و از نوع پیمایشی است. از طرفی این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است، زیرا اصول و فنون تدوین شده در تحقیق می تواند برای حل مسائل اجرایی و واقعی به کار گرفته شود و کاربرد عملی دارد. از نظر زمان نیز از نوع مقطعی است. برای جمع آوری داده ها از دو روش مصاحبه عمیق و پرسشنامه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل جمعیت ساکن محدوده بافت تاریخی فرهنگی شهر ارومیه که ۳۱۸۱۱ نفر است و حجم نمونه براساس فرمول کوکران برابر 380 نفر به دست آمد. برای اندازه گیری بازآفرینی بافت تاریخی فرهنگی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. پرسشنامه در مقیاس لیکرت 5 گزینه ای تنظیم شده است. اعتبار محتوای پرسشنامه با استفاده از نظرات اساتید این حوزه بررسی شد. علاوه بر آن، از روایی سازه ای استفاده شد. برای بررسی پایایی سؤال ها، از پایایی ترکیبی استفاده شد. ابتدا نرمال بودن داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنوف استفاده شد. آزمون سؤال های پژوهش، مورد بررسی قرار گرفت و پس از تأیید نرمال بودن داده ها، از همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم استفاده شد. محاسبات در محیط نرم افزار SPSS و Amos و Smart Pls انجام گرفت.یافته هاتحلیل عاملی مرتبه دوم نشان می دهد بارهای عاملی تمام شاخص های بازآفرینی شهری پایدار بزرگ تر از 0/4 بوده و در سطح احتمال 95 درصد معنا دار هستند. ابعاد اجتماعی با بار عاملی 0/91 بیشترین تأثیر را در بازآفرینی شهری پایدار در بافت مرکزی شهر ارومیه دارد. پس از آن به ترتیب ابعاد فرهنگی با بار عاملی 0/88، ابعاد اقتصادی با بار عاملی 0/83 و ابعاد کالبدی با بار عاملی 0/79، ابعاد مدیریتی با بارعاملی 75 و زیست محیطی با بار عاملی 0/68 در ردیف بعدی قرار دارند. براساس یافته های حاصل از تحقیق حاضر همه شاخص هاى کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و مدیرتی داراى رابطه معنادارى با متغیر وابسته بازآفرینی بافت تاریخی فرهنگی شهر ارومیه هستند و به ترتیب شاخص های اجتماعی (0/609)، فرهنگی (0/553) اقتصادی با (0/525)، کالبدی با (0/411) مدیریتی با (0/382)، زیست محیطی با (0/335)، بیشترین تا کمترین تأثیر را بر متغیر وابسته دار ند. بنابراین، همه شاخص هاى پایداری با توجه به ضریب تعیین (۲R) بر متغیر وابسته تأثیر دارند. می توان نتیجه گرفت که بیشترین اثرگذاری به صورت مستقیم و غیرمستقیم مربوط به شاخص اجتماعی با اثر مستقیم 0/609 و غیرمستقیم 0/402 و بعد آن مربوط به شاخص فرهنگی با ثر مستقیم 0/553 و غیرمستقیم 0/375 است.نتیجه گیریدلیل اصلی انجام حجم قابل توجهی از مطالعات در زمینه بازآفرینی شهری توسط محققان و برنامه ریزان شهری در جهان، این است که این پدیده قادر خواهد بود تمامی جنبه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی را در یکپارچه سازی ساختار شهر در نظر گرفته و یکپارچه کند. تنوع فرهنگی در شهرهای ایران بسیار است و این امر باعث راه اندازی یک روند جدید بازآفرینی شهری شده و آن ایجاد انگیزه و بهبود پایداری شهری است. شاخص هایی که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند. باید به طور قابل توجهی در پروژه های بازسازی شهری آینده در شهر ارومیه به خصوص در بخش تاریخی فرهنگی در اولویت قرار گیرند. شهر ارومیه در حوزه بازآفرینی پایدار شهری از طریق گروه های فرهنگی حرکت یا گرایش فرهنگی مشخص خود را دارد، اما شهرهای ایران به طور عام و ارومیه ضمن بهره مندی از اقوام مختلف، همچنان فاصله بسیار زیادی تا بازآفرینی پایدار دارند، زیرا زیرساخت های لازم برای آن فرایند از جمله کارکردهای فرهنگی اجتماعی را ندارند. این نقش ها از تنوع مردمی با ایده ها، خواسته ها، مشاغل و تأثیرات نوآورانه گوناگون ناشی می شوند. در شهر ارومیه، ساکنان، عوامل جدی یا نیروی انسانی در برنامه ریزی، اجرا و تغییرات نیستند. از این رو سرمایه های فرهنگی که پیامد فرایند بازآفرینی شهری پایدار است در این شهر (بافت تاریخی فرهنگی) شکل نگرفته است. همچنین، اقوام مختلف در محله های همگن فرهنگی شهر ارومیه هنوز تأثیرات مرتبطی در تغییرات فضایی در آن ها ندارند. بنابراین، فرهنگ های عمومی کثرت گرا، مانند فرهنگ های ایجاد شده در سایر کشورها شکل نگرفته و فضاهای عمومی پایدار در شهرها و به خصوص شهر ارومیه ایجاد نشده است. یافته های این پژوهش می تواند واقعیت های مهم اجتماعی را برای توسعه برنامه ریزی بازآفرینی در اختیار سیاست گذاران شهری ایران و شهر ارومیه قرار دهد، که به بهبود سرمایه های اجتماعی گروه های فرهنگی قومی کمک می کند.