بررسی رابطه خانواده (جبرگرا و اقناع گرا) بر میزان مشارکت اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه پیام نور تهران در سال تحصیلی 94-93
رفتار تابعی از قصد و نیت رفتاری است. هر اندازه ساختار قدرت خانوادگی به سمت مشارکت و همکاری متمایل باشد، اعضای خانواده نگرش مثبت تری به مشارکت اجتماعی خواهند داشت و مشارکت به معنی بکارگرفتن منابع شخصی به منظور سهیم شدن در یک اقدام جمعی است (پناهی،1386). شناخت از وضعیت مشارکت اجتماعی به مثابه شناخت از وضعیت اعتماد اجتماعی، میزان سرمایه مدنی و وجود شبکه های اجتماعی می تواند تبیین گر و راهگشای بسیاری از مسائل و مشکلات اجتماعی باشد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از روش پیمایشی (مصاحبه پرسشنامه) و روش اسنادی (نظریه کنشی پارسونز و همچنین نظریه کنش ارتباطی یورگن هابرماس) به بررسی رابطه خانواده (جبرگرا و اقناع گرا) بر میزان مشارکت اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه پیام نور تهران در بین نمونه 394 نفر پرداخته و قصد دارد پاسخ مناسبی برای این سوال پیدا کند که: نوع تعامل و شخصیت افراد در ساختار خانواده های (جبرگرا، اقناع گرا) چه تأثیری می تواند بر مشارکت اجتماعی داشته باشد و چگونه از طریق خانواده می تواند سطح مشارکت اجتماعی را در جامعه افزایش داد؟ از طریق آزمون TوF تجزیه و تحلیل انجام شده و نتایج حاکی از این است که هر چقدر رفتار جبرگرایانه پدر و مادر افزایش (خانواده جبرگرا) یابد، مشارکت داوطلبانه اجتماعی دانشجویان نیز افزایش می یابد و همچنین به نظر می رسد وجود همزمان رفتار جبرگرایانه مادر، رفتار جبرگرایانه ی پدر و میزان تعاملات بر مشارکت داوطلبانه اجتماعی موثر است.