شناسایی نقش مؤلفه های طبیعی در ایجاد هویت شهری (نمونه موردی: شهربابک)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر با پیشرفت صنعت و تکنولوژی، رشد و توسعه شهرها نیز روندی شتابان به خود گرفته است. شهرسازی و معماری امروز، فارغ از اقلیم، فرهنگ و موقعیّت جغرافیایی به صورت یکنواخت و مشابه، در نقاط مختلف، در حال شکل گیری است. ایجاد محیط های مصنوع و به دور از معنا، کاهش تعاملات اجتماعی، از میان رفتن حس تعلّق شهروندی و بی تفاوتی شهروندان نسبت به محیط زندگی شان، از جمله پیامدهای کم توجّهی به ابعاد هویّتی شهرها می باشد. در این راستا این پژوهش با هدف شناسایی و تحلیل مؤلّفه های هویّت بخش شهربابک انجام گرفته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی می باشد. داده های جمع آوری شده از طریق پرسشنامه، به کمک نرم افزارSPSSو با استفاده از روش های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و بر این اساس نتایج زیر حاصل گردید. میزان علاقه ساکنین به شهربابک با استفاده از مقیاس لیکرت مورد سنجش قرار گرفت و در مجموع 45.8 درصد از پاسخ دهندگان میزان علاقه خود به شهربابک را زیاد اعلام کرده اند که این میزان بسیار بالاتر از حدّ انتظار بود. در سنجش رابطه میان مدّت زمان سکونت و تعلّق مکانی ساکنین سطح معناداری sig در آزمون تاوکندال بی برابر با 0.00 می باشد، بنابراین وجود رابطه میان دو متغیّر تأیید می گردد. از طرف دیگر ضریب همبستگی در آزمون تاوکندال بی برابر با 0.191، به دست آمد. بدین معنی که براساس این آزمون رابطه بین دو متغیّر به صورت مثبت وجود دارد و تقریبا 19 درصد تغییرات متغیّر وابسته (تعلّق مکانی افراد) تحت تأثیر متغیّر مستقل (مدت زمان سکونت) قرار دارد. نتایج پژوهش در سنجش اهمیّت عناصر هویّت بخش از دید ساکنین حاکی از آن است که روستای میمند، معادن مس و فیروزه به عنوان مؤلفه هویّتی برجسته شهربابک از نظر پاسخ دهندگان می باشند. به منظور بررسی رابطه تحصیلات افراد در انتخاب عناصر هویّتی با توجه به ترتیبی بودن متغیّرها از آزمون های تاوکندال بی، گاما و دی سامرز برای سنجش رابطه استفاده گردید. از آنجا که در هر سه آزمون، سطح معناداری sig به صورت برابر و برای تمامی مؤلفه های مورد آزمایش بالاتر از 0.05 درصد است؛ فرض صفر تأیید می گردد و رابطه ای میان تحصیلات افراد و انتخاب عناصر هویّت بخش وجود ندارد.