تحلیل کاربری سرزمین در بخش مرکزی گیلان با رویکرد اکولوژی سیمای سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وضعیت سیمای سرزمین، یکی از عوامل کلیدی انتخاب محل سکونت و فعالیت و رضایت مندی مردم است. کاربریِ/پوششِ زمین در سال های گذشته به واسطه رشد جمعیت و تغییر نگرش مردم تغییرات زیادی داشته است. این تغییرات در استان گیلان به علت شرایط اقلیمی، مرز دریایی، نرخ به طور نسبی بالای رشد جمعیت، مهاجرپذیری و در نهایت تراکم جمعیت و تراکم ساخت وساز بسیار محسوس و مستمر است. تغییرپوشش سرزمین منجربه ایجاد پهروشدگی، سوراخ شدگی، بریدگی، فرورفتگی، سائیدگی و به همآمیختگی سیما شده است. روند تغییرات محیطی با افزایش پراکنش جوامع انسانی و تسلط بیشتر بر محیط زیست در مقیاس وسیع تر و سرعت بیشتری صورت می گیرد. بنابراین داده های سیمای سرزمین برای مدیریت و برنامه ریزی و برقراری نظم طبیعی پایدار اکوسیستم ها ضروری است. سنجه های سیمای سرزمین به عنوان ابزار کمّی، می تواند خصوصیات ترکیب و پیکره بندی سیمای سرزمین را مشخص کنند.
در این تحقیق، سنجه های توزیع مکانی و ترکیب بندی تکه ها، در سطح کلاس و سیمای سرزمین استفاده شده است. هدف از این مطالعه، بررسی ساختار سیمای سرزمین و تفسیر شرایط موجود منطقه است؛ بنابراین، ابتدا نقشه های پوشش زمین ارائه و طبقه بندی شده اند، آنگاه 16 سنجه، از سنجه های ترکیب و پیکره بندی سیمای سرزمین بر اساس تجربیات و مطالعات پیشین انتخاب و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
نتایج نشان داده است که در اثر دخل و تصرف انسان، ساختار سیمای سرزمین ریزدانه شده ؛ تعداد تکه های انسان ساخت مصنوعی و نیمه طبیعی افزایش یافته و عوامل مزبور منجر به هضم کاربری جنگل و بیشه زار متراکم شده است. اتصال و پیوستگی سیمای سرزمین نیز به واسطه افزایش تکه های کاربری های متنوع، کاهش پیدا کرده و چشم انداز منطقه با هضم تکه های جنگل در میان پوشش های انسان ساخت، به ویژه یکپارچه سازی زمین های کشاورزی دچار تحول شده است.