محمود ظفری
مطالب
فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
مطالعه تطبیقی عوامل کامیابی اسلام گرایان ایران و مصر، و ناکامی همتایان مصری در حفظ قدرت سیاسی پس از انقلاب
کلید واژه ها: ایران رهبری اسلام گرایان ارتش مصر انقلاب دوم
حوزه های تخصصی:
رژیم های برآمده از انقلاب، همواره با دو الگوی تداوم و عدم تداوم روبه رو می شوند؛ از همین رو پس از پیروزی هر انقلاب، حفظ قدرت سیاسی به عنوان یکی از دستاوردهای اصلی از مباحث مهمی است که قابلیت بررسی و تحلیل دارد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اسلام گرایان توانستند در مقابل بحران های سیاسی، خود را حفظ کرده و حکومت شان را بیش از سی سال ادامه می دهند، در حالی که در مصر، در مقابل بحران های سیاسی، ضعف نشان دادند و از قدرت کنار زده شدند. مسأله اصلی مقاله حاضر بر این امر تأکید دارد که چه عواملی موجب تداوم قدرت سیاسی اسلام گرایان در ایران شد و چرا همتایان آن ها در مصر، پس از دست یابی به قدرت، نتوانستند نظام سازی کرده و حکومت اسلامی تشکیل دهند. فرضیه مقاله بر این است که نقش آفرینی و ناکارآمدی رهبری اسلام گرایان در نظام سازی، عدم تعامل منطقی با ارتش، و واقعه انقلاب دوم، در تداوم قدرت و نظام سازی نقش اساسی داشت. این پژوهش درصدد است با روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای مطالعات اسنادی و کتابخانه ای به بررسی موضوع بپردازد.
خطاهای شناختی دستگاه دیپلماسی عصر پهلوی در قبال ائتلاف قدرت های بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
محمدجواد هراتی محمود ظفری
کارگزاران دستگاه دیپلماسی عصر پهلوی از این واقعیت غافل مانده بودند که بدون شناخت تحولات بین المللی، به طور واکنشی از یک سو به سوی دیگر کشیده می شدند. موضوع مذکور، ناشی از ناآگاهی از این مسأله بود که بر نظام سیاست جهانی موازینی حاکم بود که بدون آشنایی با قواعد بین المللی و تحولات مربوط به آن، تصمیم گیری در سیاست خارجی با چالش های فراوانی مواجه می شد. درشهریور 1320 و کوتادی 28 مرداد سال 1332 با دو ائتلاف قدرت های بزرگ علیه ایران مواجه هستیم. مقاله حاضر، در قالب چارچوب نظری ساختار-کارگزار، در تلاش برای پاسخ به این سوال است که چه عاملی در شکل دهی ائتلاف قدرت های بزرگ علیه ایران نقش اساسی داشته و چگونه دستگاه دیپلماسی در هردو مقطع تاریخی، گرفتار ائتلاف قدرت های بزرگ شد؟ فرضیه اصلی پژوهش این است که خطاهای شناختی کارگزاران و کنش های غیرواقع بینانه نخبگان سیاسی و فقدان استراتژی در روابط خارجی موجب ناکامی دستگاه دیپلماسی و ائتلاف قدرت های بزرگ شد. نوآوری مقاله حاضر نسبت به دیگر نوشته ها، در تمرکز بر کنش های غیر واقع بینانه کارگزاران دستگاه دیپلماسی به عنوان عاملی برای واکنش قدرت های بزرگ است. یافته مقاله این است که کنش های غیر واقع بینانه کارگزاران دستگاه دیپلماسی، زمینه هم سویی قدرت های بزرگ در آن مقطع و در نهایت ائتلاف مصلحتی آنها علیه ایران را فراهم ساختند.