نقد جامعه شناختی فیلمنامه های «اسکی باز» و «یار دوازدهم» براساس دیدگاه آنتونی گیدنز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فرایند مدرنیته شدن جوامع، بسیاری از عناصر فرهنگی، نقش ها و ساختارهای اجتماعی دچار تغییر و دگرگونی می شوند. این دگرگونی ها با توجه به فرم و ساختار جوامع، نوع و نقش عناصر و شیوه رویارویی و نوع درکِ نقش های اجتماعی از ماهیت مدرنیته، متفاوت شکل می گیرند. جامعه ایلی بختیاری با ساختاری کاملاً سنتی و به عنوان بخشی از ساختار جامعه ایرانی در دهه های اخیر مسیر تحول و دگرگونی را با سرعت سپری می کند که این تغییرات در ساختارهای مختلف ایلی و طایفه ای، خانوادگی، انواع روابط میان نقش های اجتماعی، آداب و سنن و به شکل فراگیر، تمامی عناصر فرهنگی خود را نشان می دهد. برای بررسی جامعه شناختی این تغییرات علاوه بر مطالعات و پژوهش های میدانی، با نگاهی به ادبیات و هنر به عنوان آینه تمام نما از فرهنگ عامه جامعه مورد بررسی، می توان به نتایج قابل توجهی دست یافت. در پژوهش حاضر با شیوه تحلیل محتوا، دو فیلمنامه اسکی باز و یارِ دوازدهم به کارگردانی فریدون نجفی از منظر جامعه شناسی آنتونی گیدنز1 و براساس چهار مؤلفه ای که گیدنز برای سنت ها ذکر می کند، مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرند. نتایج پژوهش نشان می دهد که مولفه های چهارگانه سنت از دیدگاه گیدنز در دو فیلمنامه اسکی باز و یارِ دوازدهم دیده می شود. سنت ها در میان مردمان بختیاری نه تنها ازبین نرفته اند، بلکه نگهبانانی دارند که حافظ آن ها هستند. این سنّت ها طبق نظر گیدنز به صورت دسته جمعی برگزار می شوند و به نوعی با هویّت افراد (ایل بختیاری) پیوندی ناگسستنی دارند و در حوزه های مختلف تکرار و بازتکرار می شوند.