فریده فرهمندزاده
مطالب
فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
بررسی روند و فرجام نوسازی های مالی و عمرانی عباس میرزا نایب السلطنه در آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
کلید واژه ها: آذربایجان قاجار عباس میرزا نوسازی (اصلاحات)
حوزه های تخصصی:
بزرگترین بخش نوسازی های منسوب به عباس میرزا نایب السلطنه که در آغاز تمرکزی نظامی داشت و به مرور زمان جنبه های مالی، اداری و دیوانی، قضایی، بهداشتی و اجتماعی، و فرهنگی نیز یافت، به ولایت زیر فرمان ولیعهد یعنی آذربایجان محدود ماند. نوسازی های مالی و عمرانی که پس از اصلاحات نظامی بزرگترین بخش از نوسازی ها را در برمی گرفت، از ضرورت های تداوم ""تنظیمات"" عباس میرزا بود. رونق اقتصادی و بازرگانی منابع لازم جهت اجرای اصلاحات را فراهم می کرد و برنامه های عمرانی، اگرچه به زودی جنبه های رفاهی و اجتماعی یافت، رویکردی قشون محور داشت. رویکرد مقاله تأکید بر تبیین تحلیلی با اتکا بر شواهد توصیفی برگرفته از منابع اصلی و تحقیقی، و بر پایه روش کتابخانه ای است. این پژوهش به دنبال اثبات این فرضیه است که با توجه به روند و فرجام این نوسازی ها، چگونه عواملی چون عدم گذار از ظواهر عینی، و عدم تأمین و تداوم منابع مالی جدید، استمرار نوسازی های مالی و عمرانی را در آذربایجان با مشکل مواجه ساختند. یافته های پژوهش نشانگر این است که افزون بر مخالفان داخلی و دشمنان خارجی، و نیز خسارت های اقتصادی برآمده از جنگ و عدم پشتیبانی مالی شاه، مهم ترین دلیل توقف برنامه های اصلاحی عدم اقناع ذهنی و بی توجهی به آفرینش زمینه های فرهنگی بوده است.
تحلیلی بر پیامدهای الگوی آمرانه با نگاه به اصلاحات نایب السلطنه عباس میرزا قاجار
نویسنده:
فریده فرهمندزاده سعید صادقی
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۷
261 - 282
کلید واژه ها: اصلاحات عباس میرزا نایب السلطنه الگوی آمرانه کیش شخصیت دین سنت
حوزه های تخصصی:
همچون سایر اصلاحات عمودی، اصلاحات عباس میرزا نایب السلطنه رویکردی آمرانه داشت. این شیوه فوری و تنها راه شناخته شده در ساختار اتحادیه ایلی مبتنی بر تغلّب بود. در الگوی آمرانه متکی بر کیش شخصیت، کاریزمای فردی نقش مهمی داشت. بر اساس یافته های این مطالعه، عوارض ناشی از/منتج به چنین الگویی، پدیداری رویکردی متناقض و مانعی برای اصلاحات بود. تکیه بر کیش شخصیت تکیه بر سنت و در تضاد با ماهیت متکثر نوگرایی است. به دلیل تکرار این رویکرد، ارائه تعریف روشنی از الگوی آمرانه دوره فتحعلی شاه به عنوان نقطه عزیمت نوگرایی غربگرا، برای یافتن انگیزه ها و راهکارها ضروری است. کوشش در اثبات این ادعاست که عوارض ناشی از الگوی آمرانه شامل عدم اراده برای گذار از سنت های ناکارآمد، نبود رویکردی مدون بر این مبنا، و توسل به سنت برای گذار از آن، دستاوردهای اصلاحات را مخدوش کرد. درواقع فقدان بوروکراسی مستقل، متعهد و مستند، نه تنها به رویکرد صرفا نظامی و رقابتی دامن زد، بلکه با وابستگی به ابزار و اندیشه های سنتی در همان سنت ها محصور ماند. یک آسیب شناسی تاریخی برای ارائه الگویی کلی از موانع و دلایل، اولین قدم برای گذار از چنین پدیده ایی است و همچنین دانش مفیدی را برای گذار از وضعیت انقباضی حاصله فراهم می کند.