آزادی و علوم انسانی
حوزه های تخصصی:
آزادی به معنای وسیع آن، فقدان فشار است؛سقوط آزاد جسم یعنی آزاد بودن از تأثیر هر قوه ای جز قوه ثقل.در سیاست، از آزادی فکر و بیان و تشکیل جمعیت یاد می شود که مستلزم نوعی فراغت از قدرت دولت است.مبادله آزاد در بازرگانی به معنای معافیت از موانع و عوارض گمرکی است.
فلاسفه مابعد طبیعی مفهوم آزادی مطلق را بر همین مبنا ساخته اند.عمل، در آزادی مطلق، از سلسله علل فارغ می گردد-از جبر برونی و درونی.اعمال نه با فکر شخص موجب می شوند نه با غرایز وعادا او.اختیار در قاموس فلاسفه مابعد طبیعی همین است:قدرت برای عمل آزادانه، چندان که گویی حرکات وجدان و اعمالی که بدان وابسته اند با چیزی در وجود آدمی تغییر می یابد.عمل آزادانه تابع هیچ چیز نیست حتی حال خود آدمی پیش از عمل.
آیا می توان چنین تعریفی از آزادی پذیرفت؟اثبات وجود چنین آزادی مطلقی محال است؛چون اثبات یک قضیه نشان دان وجوب و ضرورت آن است و حال آنکه آزادی مطلق، اگر قدرت انجام دادن یا ندادن کاری باشد، خود مستلزم امکان است.در (*).این مقاله، متن سخنرانی نویسنده است که در تاریخ 03/11/1375 در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ایراد شد.