استدراج (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
مفهوم استدراج
استدراج: نزدیک ساختن گام به گام گناهکاران غافل و لجوج به عذاب الهی در پوشش برخورداری از نعمتهای پی در پی دنیوی.
این اصطلاح در قرآن و روایات در موارد متعددی استعمال شده و در منابع کلامی ذیل بحث از افعال الهی(عدل، عقاب و ثواب و خوارق عادات )مورد بحث واقع شده، و در متون اخلاقی نیز به تناسب بحث از استغفار و پاداش اعمال از آن بحث به میان است.
استدراج مصدر باب استفعال از ریشه «دَرَجَ» در لغت به معنی آرام آرام نزدیک ساختن (1) پله پله بالا بردن و به یکباره سرنگون ساختن (2)، فریفتن(3) و اندک اندک گرفتن (4) به کار رفته است؛ و در اصطلاح نوعی عقوبت تدریجی بر کافران و گناهکاران غافل در چهره برخورداری آنان از نعمتهای فراوان دنیوی است(5) چنان که علاّمه طباطباییرحمه الله میفرماید: استدراج عبارت است از دادن نعمت به دنبال نعمت برای مشرکان تا درجه درجه پایین بیایند و به ورطه هلاکت نزدیک شوند.(6)
گاهی استدراج را به امر خارقالعادهای معنی کردهاند که از سوی کافران، فاسقان و
_______________________________
1. لسان العرب، ج4، ص 320.
2. المعجم الوسیط،ج 1، ص277.
3. القاموس، ج1، ص 188.
4. مصباح المنیر، ج 1، ص231.
5. التعریفات، ص8؛ مجمع البحرین، ج2، ص21؛ فروق اللّغات، ص 40.
6. المیزان، ج20، ص46.
_______________________________
اهل هواء مطابق با ادعای آنان تحقق مییابد؛ البته میتوان این معنی را از مصادیق مفهوم استدراج دانست، به این گونه که خارق عادت نوعی نعمت از سوی خدا به آنان است تا این که معلوم شود آنان توبه کرده و برمیگردند یا هم چنان به راه خود ادامه میدهند. کارهای خارق العاده راهبان و مرتاضان را نیز میتوان از مصادیق استدراج دانست که خداوند در قبال تحمل ریاضتها و سختیها به آنان عطا میکند.(7)
نامهای استدراج در قرآن
این اصطلاح در قرآن با نامهای دیگری چون مکر «ومَکَرَوُا وَمَکَرَ الله»(8) کید««اِنَّ کَیْدی مَتین»(9) خدع «یخادعونَ الله وهُوَخادعهُم»(10)؛ املاء «إنّما نُملی لَهُمْ لِیَزْدادوا اِثماً»(11)؛ و اهلاک«حتّی اِذا خَرجُوا بِما أتُوا اگخَذْناهُمْ بَغْتَةً»(12) به کار رفته است. وجه مشترک این اسامی با استدراج در این است که اوّلاً همانند استدراج امر مخفی بوده و ثانیاً ظاهرشان احسان و باطنشان خذلان است. البته بین استدراج و املاء عموم و خصوص مطلق است یعنی هر استدراجی املاء است ولی هر املایی استدراج نیست (13) چنان که شهید ثانی املاء را به خوب و بد تقسیم کرده و قسم بد آن را استدراج دانسته است.(14)
کلمه «استدراج» در قرآن در دو مورد( اعراف/182؛ قلم/44)به صورت فعل به کار رفته و هر دو در مورد انکار کنندگان آیات الهی آمده است، خداوند میفرماید: «وَالَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ
_______________________________
7. موسوعة مصطلحات، ص 396؛ کشاف اصطلاحات تهانوی، 1/463؛ صحیح شرح العقیدة الطحاویة، ص 422.
8. آل عمران/54؛ الکشاف، 2/106؛ الفروق اللغویة، ص 215 213؛ کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، ج 1، ص 732.
9. اعراف/183.
10. نساء/142.
11.آل عمران/178.
12. انعام/44.
13. فروق اللغات، ص 39.
14. حقایق الایمان، ص 50.
_______________________________
حَیْثُ لا یَعْلَمُون»؛ و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمیدانند ، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد»(15) مفسران مراد از مجازات در این آیه را به هلاکت در دنیا یا عذاب آخرت تفسیر کردهاند.(16) چنانکه علاّمه طباطبایی بیان میکند: مراد از استدراج در اینجا نزدیک ساختن به هلاکت در دنیا و یا آخرت است، و این که آن را به قید «من حیث لا یعلمون» مقید کرده برای این است که بفهماند این نزدیک ساختن به صورت مخفی و در باطن نعمتهای مادّی صورت میگیرد. چه این که وقتی نعمتهای فراوانی به آنان داده میشود، آن را برای خود خیر و سعادت حساب کرده و اشتغال به نعمتها، آنها را از شکر آن و بازگشت به سوی خداوند بازداشته و گام به گام به سوی هلاکت و عذاب الهی نزدیک میسازد.(17)
در حدیثی از امام صادق علیه السلام از معنی «استدراج» سوءال شد ، حضرت فرمودند: آن بندهای است که گناه میکند و همراه با گناه نعمت تازهای برایش داده میشود که او را از استغفار نسبت به گناهش باز میدارد.
در روایتی دیگر نیز فرمودند: اگر خداوند خیر بندهای را بخواهد به دنبال گناهش او را به سختیها دچار میسازد تا به سوی خدا باز گردد و اگر شرّی را برای کسی بخواهد به دنبال گناهش نعمتی برایش میفرستد که از بازگشت به سوی او باز ماند.(18)
گناهان موجب استدراج
عذاب استدراج به دنبال برخی از گناهان دامنگیر شخص یا جامعه میشود از جمله آنها عبارتند از:
1. تکذیب آیات الهی؛ چنانکه خداوند فرموده است: «آنان که آیات ما را تکذیب کردند به زودی آنها را به عذاب و هلاکت میافکنیم از جایی که نمیدانند».(19)
_______________________________
15.سوره اعراف، آیه 182.
16. التبیان، ج5/41؛ مجمع البیان، ج2/504؛ المیزان، ج8/362.
17. المیزان، ج8/362 و ج20/46.
18. کافی، ج2، ص452.
19.سوره اعراف، آیه182.
_______________________________
2. استهزای رسولان؛ به طوری که در قرآن آمده است: «پیامبران پیش از تو را استهزاء کردند، پس کسانی را که کافر بودند مهلت دادم و آنگاه موءاخذه کردم و دیدی عذاب من چه سخت بود.»(20)
3. فراموشی و غفلت از پیامهای الهی؛ چنان که قرآن میفرماید: «پس وقتی عذاب ما را به کلی از یاد بردند درهای همه لذایذ مادی را به رویشان گشودیم و زمانی که به آن سرگرم و شادمان شدند ناگهان آنها را گرفتار ساختیم و خوار و مأیوس شدند»(21).
برای استدراج نشانههایی بیان شده از جمله این که شخص یا جامعه گناهکار پس از هر گناهی نعمتی دریافت کند. امام علی علیه السلام فرمود: «هرگاه دیدی با وجود معصیت غرق در نعمت هستی بدان گرفتار استدراج شدهای»(22) علامت دیگر آن برآورده شدن خواستههای گناهکار است، چنانکه خداوند به حضرت عیسی علیه السلام خطاب فرمود: «درخواست ظالمین را اجابت میکنم و این مایه دوری آنان از رحمت من و سبب استدراج آنها است.(23) شکر نکردن در برابر نعمتهای الهی نیز از نشانههای دیگر استدراج است چنانکه امام حسین علیه السلام فرمود: استدراج خدای سبحان به این گونه است که به بندهاش نعمت دهد ولی (توفیق) شکر را از او باز ستاند.(24) برخی نیز تخیّل پذیرفته شدن عبادات مردود را از نشانههای استدراج دانستهاند.(25)
پاسخ اشکال
با توجه به مباحثی که پیرامون استدراج، اسباب و زمینههای آن بیان گردید پاسخ برخی از اشکالاتی که پیرامون آن مطرح شده نیز حلّ میشود. از جمله این که استدراج نوعی نیرنگ و فریب بوده و خود باعث مفسده و اصرار بر قبیح میشود و با عدالت و حکمت الهی منافات دارد.
_______________________________
20.سوره رعد، آیه32.
21. سوره انعام، آیه 44.
22. غررالحکم، ج1، ص278.
23. بحار،ج 4، ص300.
24. بحار،ج 78، ص117.
25. النهایة فی غریب القرآن،ج 4، ص349.
_______________________________
و گاهی از آن به عذاب جبری و قهری خداوند یاد شده است.(26) در پاسخ میتوان گفت که اوّلاً استدراج خداوند هر چند به حسب ظاهر مکر در إذلال و هلاکت است، لکن بر اساس واقع و دقت عقلی مهلت دادن خداوند در ابتدا از باب استدراج واتمام حجّت بوده و موءاخذه بعدی جهت تأدیب او و دیگران است. ثانیاً مکر و خدعه در مورد خداوند با دیگران در لفظ مشترک بوده و لکن از حیث محتوا فرق اساسی با هم دارند و آن این که خداوند مکر و خدعه را به خاطر غایت مقدس و انذار دیگران انجام میدهد تا این که گناهکاران برگشته و تقوا پیشه کنند، ولی مکر از غیر خداوند چنین نیست فلذا خداوند خود را به «خیرالماکرین ؛ بهترین مکر کنندهها»(27) توصیف کرده است(28). ثالثاً عذاب استدراج در واقع ثمره کارهای اختیاری و گناهان بندگان است چنان که قرآن میفرماید: «وَما اگصابَکُمْ مِنْ مُصیبةٍ فَبِما کَسَبَتْ اگیدِیکُمْ وَیَعْفُو عَنْ کَثیرٍ»؛ «هر مصیبتی به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام دادهاید؛ و بسیاری را نیز عفو میکند» (29) در جای دیگر میفرماید: «آنان (گناهکاران) کمتر بخندند و بیشتر گریه کنند و این جزای کارهایی است که انجام میدادند».(30)
بنابراین استدراج مانند کارهای دیگر خداوند بر اساس حکمت الهی بوده و با عدالت او منافاتی ندارد و مادامی که نزول عذاب مایه بیداری و برگشت گناهکاران باشد خداوند اقدام به عذاب استدراج نمیکند چنان که در قرآن میفرماید: «انّ الله لا یُغَیِّرُ ما بِقومٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِاگنْفُسِهِمْ»؛ خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمیدهد مگر آن که آنان حال خودشان را تغییر دهند.»(31) دلیل سازگاری عذاب
_______________________________
26. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج18، ص136؛ التفسیر الکبیر،ج 15، ص73 و 75.
27. سوره آل عمران، آیه 54.
28. تصحیح الاعتقاد، ص 35و 36؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج 18، ص136.
29.سوره شوری، آیه30.
30.سوره توبه، آیه82.
31. سوره رعد، آیه11.
_______________________________
استدراج با عدالت و حکمت الهی آن است که قرآن و روایات انسانها را از این سنّت الهی و نشانههای آن آگاه کرده است. همین که خداوند زمان وقوع عذاب استدراج را بیان نکرده خود نشانه عدم رضایت خدا بر گناهان آنهاست چرا که اگر زمان آن را مشخص میکرد کافران و گناهکاران تا قبل از رسیدن زمان عذاب مشغول گناه خود میشدند به امید این که اندکی مانده به زمان عذاب توبه میکنند و این اغرای به قبیح است که با حکمت الهی منافات دارد.(32)
گروهی از مجبره مراد از استدراج در آیه مورد بحث را (33) به استدراج کافران توسط خداوند در کفر و گمراهی معنی کردهاند. لکن این تفسیر نیز باطل و نادرست است، چرا که اوّلاً استدراج در کفر کاری است قبیح، و با حکمت خداوند منافات دارد. ثانیاً استدراج عذابی است که از ناحیه خداوند بر کافران نازل میشود. اگر کفر کافران نیز کار خدا باشد لازمهاش آن است که خداوند کافران را به سبب کار خودش عذاب بکند و این نیز در مورد خداوند محال است. ثالثاً ظاهر آیه خلاف این تفسیر را بیان میکند چرا که آیه بیانگر آن است کسانی که به عذاب استدراج مبتلی میشوند کافران به خدا، پیامبر و آیات او هستند و خداوند در آینده آنها را به عذاب استدراج دچار خواهد ساخت، به دلیل این که «سین» در «سنستدرجهم» بیانگر تحقّق یافتن فعل در آینده است؛ بنابراین اگر مراد از استدراج در آیه را به استدراج در کفر معنی کنیم چنین میشود: «کسانی که کافر شدند در آینده آنها را به کفر نزدیکتر خواهیم ساخت! و این تفسیر از آیه تحصیل حاصل و لغو و عبث خواهد بود.(34)
_______________________________
32. التبیان،ج 5، ص41.
33.سوره اعراف، آیه182.
34. التبیان، ج5، ص41؛ مجمع البیان، ج2، ص504؛ منهج الصادقین، ج4، ص142.
استدراج: نزدیک ساختن گام به گام گناهکاران غافل و لجوج به عذاب الهی در پوشش برخورداری از نعمتهای پی در پی دنیوی.
این اصطلاح در قرآن و روایات در موارد متعددی استعمال شده و در منابع کلامی ذیل بحث از افعال الهی(عدل، عقاب و ثواب و خوارق عادات )مورد بحث واقع شده، و در متون اخلاقی نیز به تناسب بحث از استغفار و پاداش اعمال از آن بحث به میان است.
استدراج مصدر باب استفعال از ریشه «دَرَجَ» در لغت به معنی آرام آرام نزدیک ساختن (1) پله پله بالا بردن و به یکباره سرنگون ساختن (2)، فریفتن(3) و اندک اندک گرفتن (4) به کار رفته است؛ و در اصطلاح نوعی عقوبت تدریجی بر کافران و گناهکاران غافل در چهره برخورداری آنان از نعمتهای فراوان دنیوی است(5) چنان که علاّمه طباطباییرحمه الله میفرماید: استدراج عبارت است از دادن نعمت به دنبال نعمت برای مشرکان تا درجه درجه پایین بیایند و به ورطه هلاکت نزدیک شوند.(6)
گاهی استدراج را به امر خارقالعادهای معنی کردهاند که از سوی کافران، فاسقان و
_______________________________
1. لسان العرب، ج4، ص 320.
2. المعجم الوسیط،ج 1، ص277.
3. القاموس، ج1، ص 188.
4. مصباح المنیر، ج 1، ص231.
5. التعریفات، ص8؛ مجمع البحرین، ج2، ص21؛ فروق اللّغات، ص 40.
6. المیزان، ج20، ص46.
_______________________________
اهل هواء مطابق با ادعای آنان تحقق مییابد؛ البته میتوان این معنی را از مصادیق مفهوم استدراج دانست، به این گونه که خارق عادت نوعی نعمت از سوی خدا به آنان است تا این که معلوم شود آنان توبه کرده و برمیگردند یا هم چنان به راه خود ادامه میدهند. کارهای خارق العاده راهبان و مرتاضان را نیز میتوان از مصادیق استدراج دانست که خداوند در قبال تحمل ریاضتها و سختیها به آنان عطا میکند.(7)
نامهای استدراج در قرآن
این اصطلاح در قرآن با نامهای دیگری چون مکر «ومَکَرَوُا وَمَکَرَ الله»(8) کید««اِنَّ کَیْدی مَتین»(9) خدع «یخادعونَ الله وهُوَخادعهُم»(10)؛ املاء «إنّما نُملی لَهُمْ لِیَزْدادوا اِثماً»(11)؛ و اهلاک«حتّی اِذا خَرجُوا بِما أتُوا اگخَذْناهُمْ بَغْتَةً»(12) به کار رفته است. وجه مشترک این اسامی با استدراج در این است که اوّلاً همانند استدراج امر مخفی بوده و ثانیاً ظاهرشان احسان و باطنشان خذلان است. البته بین استدراج و املاء عموم و خصوص مطلق است یعنی هر استدراجی املاء است ولی هر املایی استدراج نیست (13) چنان که شهید ثانی املاء را به خوب و بد تقسیم کرده و قسم بد آن را استدراج دانسته است.(14)
کلمه «استدراج» در قرآن در دو مورد( اعراف/182؛ قلم/44)به صورت فعل به کار رفته و هر دو در مورد انکار کنندگان آیات الهی آمده است، خداوند میفرماید: «وَالَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ
_______________________________
7. موسوعة مصطلحات، ص 396؛ کشاف اصطلاحات تهانوی، 1/463؛ صحیح شرح العقیدة الطحاویة، ص 422.
8. آل عمران/54؛ الکشاف، 2/106؛ الفروق اللغویة، ص 215 213؛ کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، ج 1، ص 732.
9. اعراف/183.
10. نساء/142.
11.آل عمران/178.
12. انعام/44.
13. فروق اللغات، ص 39.
14. حقایق الایمان، ص 50.
_______________________________
حَیْثُ لا یَعْلَمُون»؛ و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمیدانند ، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد»(15) مفسران مراد از مجازات در این آیه را به هلاکت در دنیا یا عذاب آخرت تفسیر کردهاند.(16) چنانکه علاّمه طباطبایی بیان میکند: مراد از استدراج در اینجا نزدیک ساختن به هلاکت در دنیا و یا آخرت است، و این که آن را به قید «من حیث لا یعلمون» مقید کرده برای این است که بفهماند این نزدیک ساختن به صورت مخفی و در باطن نعمتهای مادّی صورت میگیرد. چه این که وقتی نعمتهای فراوانی به آنان داده میشود، آن را برای خود خیر و سعادت حساب کرده و اشتغال به نعمتها، آنها را از شکر آن و بازگشت به سوی خداوند بازداشته و گام به گام به سوی هلاکت و عذاب الهی نزدیک میسازد.(17)
در حدیثی از امام صادق علیه السلام از معنی «استدراج» سوءال شد ، حضرت فرمودند: آن بندهای است که گناه میکند و همراه با گناه نعمت تازهای برایش داده میشود که او را از استغفار نسبت به گناهش باز میدارد.
در روایتی دیگر نیز فرمودند: اگر خداوند خیر بندهای را بخواهد به دنبال گناهش او را به سختیها دچار میسازد تا به سوی خدا باز گردد و اگر شرّی را برای کسی بخواهد به دنبال گناهش نعمتی برایش میفرستد که از بازگشت به سوی او باز ماند.(18)
گناهان موجب استدراج
عذاب استدراج به دنبال برخی از گناهان دامنگیر شخص یا جامعه میشود از جمله آنها عبارتند از:
1. تکذیب آیات الهی؛ چنانکه خداوند فرموده است: «آنان که آیات ما را تکذیب کردند به زودی آنها را به عذاب و هلاکت میافکنیم از جایی که نمیدانند».(19)
_______________________________
15.سوره اعراف، آیه 182.
16. التبیان، ج5/41؛ مجمع البیان، ج2/504؛ المیزان، ج8/362.
17. المیزان، ج8/362 و ج20/46.
18. کافی، ج2، ص452.
19.سوره اعراف، آیه182.
_______________________________
2. استهزای رسولان؛ به طوری که در قرآن آمده است: «پیامبران پیش از تو را استهزاء کردند، پس کسانی را که کافر بودند مهلت دادم و آنگاه موءاخذه کردم و دیدی عذاب من چه سخت بود.»(20)
3. فراموشی و غفلت از پیامهای الهی؛ چنان که قرآن میفرماید: «پس وقتی عذاب ما را به کلی از یاد بردند درهای همه لذایذ مادی را به رویشان گشودیم و زمانی که به آن سرگرم و شادمان شدند ناگهان آنها را گرفتار ساختیم و خوار و مأیوس شدند»(21).
برای استدراج نشانههایی بیان شده از جمله این که شخص یا جامعه گناهکار پس از هر گناهی نعمتی دریافت کند. امام علی علیه السلام فرمود: «هرگاه دیدی با وجود معصیت غرق در نعمت هستی بدان گرفتار استدراج شدهای»(22) علامت دیگر آن برآورده شدن خواستههای گناهکار است، چنانکه خداوند به حضرت عیسی علیه السلام خطاب فرمود: «درخواست ظالمین را اجابت میکنم و این مایه دوری آنان از رحمت من و سبب استدراج آنها است.(23) شکر نکردن در برابر نعمتهای الهی نیز از نشانههای دیگر استدراج است چنانکه امام حسین علیه السلام فرمود: استدراج خدای سبحان به این گونه است که به بندهاش نعمت دهد ولی (توفیق) شکر را از او باز ستاند.(24) برخی نیز تخیّل پذیرفته شدن عبادات مردود را از نشانههای استدراج دانستهاند.(25)
پاسخ اشکال
با توجه به مباحثی که پیرامون استدراج، اسباب و زمینههای آن بیان گردید پاسخ برخی از اشکالاتی که پیرامون آن مطرح شده نیز حلّ میشود. از جمله این که استدراج نوعی نیرنگ و فریب بوده و خود باعث مفسده و اصرار بر قبیح میشود و با عدالت و حکمت الهی منافات دارد.
_______________________________
20.سوره رعد، آیه32.
21. سوره انعام، آیه 44.
22. غررالحکم، ج1، ص278.
23. بحار،ج 4، ص300.
24. بحار،ج 78، ص117.
25. النهایة فی غریب القرآن،ج 4، ص349.
_______________________________
و گاهی از آن به عذاب جبری و قهری خداوند یاد شده است.(26) در پاسخ میتوان گفت که اوّلاً استدراج خداوند هر چند به حسب ظاهر مکر در إذلال و هلاکت است، لکن بر اساس واقع و دقت عقلی مهلت دادن خداوند در ابتدا از باب استدراج واتمام حجّت بوده و موءاخذه بعدی جهت تأدیب او و دیگران است. ثانیاً مکر و خدعه در مورد خداوند با دیگران در لفظ مشترک بوده و لکن از حیث محتوا فرق اساسی با هم دارند و آن این که خداوند مکر و خدعه را به خاطر غایت مقدس و انذار دیگران انجام میدهد تا این که گناهکاران برگشته و تقوا پیشه کنند، ولی مکر از غیر خداوند چنین نیست فلذا خداوند خود را به «خیرالماکرین ؛ بهترین مکر کنندهها»(27) توصیف کرده است(28). ثالثاً عذاب استدراج در واقع ثمره کارهای اختیاری و گناهان بندگان است چنان که قرآن میفرماید: «وَما اگصابَکُمْ مِنْ مُصیبةٍ فَبِما کَسَبَتْ اگیدِیکُمْ وَیَعْفُو عَنْ کَثیرٍ»؛ «هر مصیبتی به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام دادهاید؛ و بسیاری را نیز عفو میکند» (29) در جای دیگر میفرماید: «آنان (گناهکاران) کمتر بخندند و بیشتر گریه کنند و این جزای کارهایی است که انجام میدادند».(30)
بنابراین استدراج مانند کارهای دیگر خداوند بر اساس حکمت الهی بوده و با عدالت او منافاتی ندارد و مادامی که نزول عذاب مایه بیداری و برگشت گناهکاران باشد خداوند اقدام به عذاب استدراج نمیکند چنان که در قرآن میفرماید: «انّ الله لا یُغَیِّرُ ما بِقومٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِاگنْفُسِهِمْ»؛ خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمیدهد مگر آن که آنان حال خودشان را تغییر دهند.»(31) دلیل سازگاری عذاب
_______________________________
26. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج18، ص136؛ التفسیر الکبیر،ج 15، ص73 و 75.
27. سوره آل عمران، آیه 54.
28. تصحیح الاعتقاد، ص 35و 36؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج 18، ص136.
29.سوره شوری، آیه30.
30.سوره توبه، آیه82.
31. سوره رعد، آیه11.
_______________________________
استدراج با عدالت و حکمت الهی آن است که قرآن و روایات انسانها را از این سنّت الهی و نشانههای آن آگاه کرده است. همین که خداوند زمان وقوع عذاب استدراج را بیان نکرده خود نشانه عدم رضایت خدا بر گناهان آنهاست چرا که اگر زمان آن را مشخص میکرد کافران و گناهکاران تا قبل از رسیدن زمان عذاب مشغول گناه خود میشدند به امید این که اندکی مانده به زمان عذاب توبه میکنند و این اغرای به قبیح است که با حکمت الهی منافات دارد.(32)
گروهی از مجبره مراد از استدراج در آیه مورد بحث را (33) به استدراج کافران توسط خداوند در کفر و گمراهی معنی کردهاند. لکن این تفسیر نیز باطل و نادرست است، چرا که اوّلاً استدراج در کفر کاری است قبیح، و با حکمت خداوند منافات دارد. ثانیاً استدراج عذابی است که از ناحیه خداوند بر کافران نازل میشود. اگر کفر کافران نیز کار خدا باشد لازمهاش آن است که خداوند کافران را به سبب کار خودش عذاب بکند و این نیز در مورد خداوند محال است. ثالثاً ظاهر آیه خلاف این تفسیر را بیان میکند چرا که آیه بیانگر آن است کسانی که به عذاب استدراج مبتلی میشوند کافران به خدا، پیامبر و آیات او هستند و خداوند در آینده آنها را به عذاب استدراج دچار خواهد ساخت، به دلیل این که «سین» در «سنستدرجهم» بیانگر تحقّق یافتن فعل در آینده است؛ بنابراین اگر مراد از استدراج در آیه را به استدراج در کفر معنی کنیم چنین میشود: «کسانی که کافر شدند در آینده آنها را به کفر نزدیکتر خواهیم ساخت! و این تفسیر از آیه تحصیل حاصل و لغو و عبث خواهد بود.(34)
_______________________________
32. التبیان،ج 5، ص41.
33.سوره اعراف، آیه182.
34. التبیان، ج5، ص41؛ مجمع البیان، ج2، ص504؛ منهج الصادقین، ج4، ص142.