به کارگیری عقل در معرفت دینی (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
هرگز کوچکترین مخالفتی بین حکم خرد و دین، یا دادههای علم واقعی و باورهای دینی وجود ندارد، و اگر مخالفتی به چشم میخورد، ناشی از برداشت غیر صحیح از دین یا وجود مغالطه در حکم خرد یا بیپایگی فرضیههای علمی است.
موضوع سخن در این گزاره، جایگاه عقل، در معرفت دینی است و هدف از این گزاره، مرزبندی داوریهای عقل، و تحدید حدود آن است، ولی قبل از این گزاره، گزاره دیگری باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد و آن «لزوم به کارگیری عقل در معرفت دینی» است، و این که شناخت کامل دین، بدون روشنگری عقل، امکان پذیر نیست و در حقیقت، خرد چراغی است در درون انسان که به کارگیری آن در هر زمان، برای یک دیندار، در محدوده خاصی، امری واجب و لازم است.
ما این مطلب را از دو راه تبیین میکنیم:
راه نخست: دعوت قرآن برای به کارگیری عقل
قرآن در آیات متعددی به کارگیری عقل را سفارش میکند و ما از باب نمونه آیاتی را به صورت گذرا یادآور میشویم:
1. «ادعُ اِلی سَبِیلِ رَبّک بِالحِکْمَةِ وَالْمَوعِظَة الحَسَنة وَجادلْهُمْ بِالّتی هِی أحْسَن اِنَّ رَبّک أعلمُ بِمَنْ ضَلّ عَنْ سَبیلهِ وَهُوَ اگعلمُ بِالْمُهْتَدین».(1)
«با دلیل و برهان و اندرز نیکو به راه خدا دعوت کن و با مخالفان به بهترین شیوه مناظره کن. خدای تو بهتر میداند که چه کسانی از راه او گمراه شده و چه کسانی راه یافتهاند».
در این بخش از آیه، سه نوع «کارگیری خرد» مطرح شده و هر یک از این شیوهها مخاطب خاص خود را میطلبد:
1. برهان و حکمت، با طبقه فرهیخته.
2. پند و اندرز با توده مردم.
3. جدال و مناظره با مخالفان از طریق منطق خودشان.
و در آیه دیگر میفرماید:
2. «اگوَ لَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوت السَّماوات وَالاگرض وما خلَقَ الله من شَیء».(2)
«آیا در واقعیت آسمانها و زمین (که وابستگی آنها به خداست) و آنچه خدا آفریده، نمیاندیشند؟».
بازگشت به آیاتی که در آنها کلماتی از قبیل فکر، عقل، لُبّ، نُهی، تدبر، نظر، علم، به کار رفته همگی روشنگر این موضوع است که شرع مستقیماً به کارگیری عقل توصیه میکند، بنابراین چگونه میشود در معرفت دینی عقل جایگاهی نداشته باشد؟
در قرآن یک رشته براهینی در مورد توحید، و صفات خدا وارد شده است که بدون به کارگیری عقل، واقعیت آنها روشن نمیشود.
اینک در این مورد، نمونههایی را یادآور میشویم:
1. «لو کانَ فِیهِما آلِهَة اِلاّ الله لَفَسَدتا فَسُبْحانَ الله رَبّ العَرْش عَمّا یَصِفُون».(3)
«هرگاه در آسمانها و زمین، خدایانی(مدبر) غیر از خدا بود، همگی تباه میشدند، منزّه است پروردگار صاحب عرش از آنچه او را وصف میکنند».
این آیه مربوط به «توحید در تدبیر»
_______________________________
1. نحل/125.
2. اعراف/185.
3. انبیاء/22.
_______________________________
جهان آفرینش است، و این که جهان همین طور که یک خالق و آفریدگار دارد، یک کارگردان و کردگار بیش ندارد، و تعدد کردگار، مایه تعدّد تدبیر، و لازمه آن تباهی جهان است.
در اینجا میدان خرد است که این برهان را به صورت روشن بیان کند، و اینکه چگونه تعدد مدبّر، تعدّد تدبیر را به دنبال دارد، و تعدّد آن ، مایه اختلال در دستگاه آفرینش میشود.
قرآن در اینجا به صورت یک معلّم سخن میگوید، و میخواهد از راه به کارگیری عقل، توحید در ربوبیت را دریابیم در این صورت چگونه میتوان معرفت دینی را در این قلمروها، از خرد بی نیاز دانست.
در آیه دیگر، برای «توحید در خالقیّت» از برهان دیگری بهره میگیرد، برهانی که جز با پنجه عقل قابل تبیین نیست، آنجا که میفرماید:
2. «وَماکانَ مَعَهُ مِنْ اِلهٍ اذاً لَذَهَبَ کُلُّ اِلهٍ بِما خَلَق وَلَعَلا بَعضهُمْ عَلی بَعْضٍ فَسُبحانَ الله عَمّا یَصِفُون».(4)
«خدای دیگری با او نیست، اگر چنین بود، هر یک از خدایان، مخلوقهای خود را اداره میکرد،و برخی بر برخی دیگر برتری میجستند، منزه است خدا از آنچه او را به آن توصیف میکنند».
واژه «اله» در این آیه به معنی «خدا» است و هرگاه به سوی جهان اضافه شود و گفته شود:«اله عالم» مقصود خالق آن است، در این آیه «تعدد اله» به معنی تعدد خالق جهان از طریق برهان عقلی محال شمرده شده است واین برهان مقدماتی دارد از قبیل:
الف. تعدد اله مایه تعدّد خالق است.
ب. تعدد خالق، ملازم با تعدد مخلوق است.
ج. تعدد خالق ملازم با تعدد تدبیر است.
د. تعدّد تدبیر حالت یکسانی نداشته، و منجر به حاکمیت یک خالق بر خالق دیگری میشود.
_______________________________
4. موءمنون/91.
_______________________________
در اینجا قرآن، از موضع یک معلم و یک حکیم موحد، سخن میگوید، نه از راه تعبد، زیرا هنوز نبوّت پیامبر ثابت نشده تا سخن او حجت باشد،و این مراحل تعبداً پذیرفته شود.
3.تفسیر اسماء و صفات در پرتو خرد
خدا در سوره حشر برای خود صفاتی را متذکر میشود و این صفات عبارتند از: 1. الملک، 2. القدوس، 3. السلام، 4. الموءمن، 5. المهیمن، 6. العزیز، 7. الجبار، 8. المتکبّر، 9. الخالق، 10. الباریء و....(5)
این مفاهیم عالی فلسفی و عرفانی جز در سایه روشنگریهای عقل که از براهین فلسفی کمک گرفته و اسماء و صفات الهی را روشن سازد، امکان پذیر نیست.
خلاصه سخن این که: یک فرد دیندار، معتقد به کتاب وسنّت نمیتواند تنها به شریعت اکتفا کند و در فهم معارف قرآن عقل را به کار نگیرد، زیرا در این صورت قسمتی از آیات مربوط به معارف، برای او مفهوم نخواهد شد.
راه دوم: ضرورت زمان
جهان امروز به صورت یک دهکده واحدی درآمده و اگر اندیشهای در غرب، تولید میشود چند ثانیه دیگر در صفحات سایتهای اینترنتی در سراسر دنیا منعکس میگردد و مسلماً غالب اندیشههای غربی با شریعت هماهنگ نبوده بلکه قسمت اعظم آنها حالت ویرانگری دارد و دل را از ایمان خالی میسازد.
از طرف دیگر نمیتوان جوان را از نگرش این سایتها بازداشت . جوان سر تا پا نیرو و حرکت است، نمیتوان در برابر خواستههای او ایستاد و به تحریم لفظی اکتفا کرد، بلکه باید از همان راهی که مخالف وارد میشود، وارد شد و به نبرد علمی و فکری برخاست، و پاسخ منطق را با منطق محکمتر داد.
تصور نشود که این ضرورت مخصوص امروز است، بلکه پس از
_______________________________
5. حشر/23و24.
_______________________________
درگذشت پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم و ورود اندیشههای ایرانی و یونانی و هندی به جوامع اسلامی، یک رشته شبهات و سوءالات به مجامع علمی روی آورد، گروهی مقدس مآب به تحریم مطالعه و خواندن آنها اکتفا کردند، در حالی که متفکران جامعه، و در رأس آنان پیشوایان معصوم، این راه را ناکافی دانسته، منطق آنان را با منطق محکمتر پاسخ گفتند.
کتاب توحید مفضل محصول املای چهار جلسه امام صادقعلیه السلام بر مفضل بن عمر است. منطق حضرت در این رساله مطابق منطق روز است، حتی دشمنان، امام را به عنوان یک فرد منطقی که گفتار مخالف را تحمل میکند، آنگاه پاسخ میگوید، میشناختند، و لذا وقتی که شاگرد امام صادق علیه السلام یعنی مفضل بن عمرو با ابن ابی العوجاء برخورد تندی کرد وی گفت: تو اگر شاگرد جعفر بن محمد هستی، بدان که او با ما این چنین رفتار نمیکند.(6)
مرحوم شرف الدین عاملی آنگاه که از نجف به زادگاه خود (لبنان) بازگشت، احساس کرد که جوانان شیعه را نوعی رخوت و سستی در مسایل دینی و فرهنگی فرا گرفته است و آن را معلول نظام آموزشی کشور خود دانست و لذا برای پاکسازی محیط از اندیشههای فاسد محیط، تصمیم گرفت که کار فرهنگی کند و این کار را با تأسیس مرکز فرهنگی به نام«کلیة الجعفریة» یعنی« دبیرستان جعفری» آغاز کرد وی در افتتاح این مدرسه چنین گفت:
«لا یُنتشر الهُدی إلاّ مِن حیث انتشر الضلالُ.
از همان دری که گمراهی وارد شده، از همان در نیز هدایت و رستگاری به درون میآید».
در طول زمان، علما و دانشمندان، که از شرایط حاکم بر محیط آگاه بودند، پیوسته از نیروی عقل بهره میگرفتند، و حجت باطن را که در تعبیر امام هفتم آمده است(7)، به تعطیل نمیکشیدند، زیر
_______________________________
6. بحار الأنوار، ج3، ص58.
7. کافی، ج1، ص16، کتاب عقل و جهل.
_______________________________
میدانستند که حجت باطن، دوشادوش حجت ظاهر (قرآن و سنت) پیش میرود و اگر گروهی مغلطه گرا، عقل را مزاحم دین معرفی میکنند، برداشت آنان از دین غلط است، یا در حکم خرد مغالطهای وجود دارد.
تلگرام شیخ الاسلام ترکیه
قبل از جنگ جهانی اوّل، که زمینه فروپاشی خلافت عثمانی به تدریج فراهم میشد، و مزدوران داخلی به آن دامن میزدند، شیخ الإسلام ترکیه، در تلگرامی ضرر نهضت آزادیخواهی را به آیة الله عظمای خراسانی گوشزد کرد و تلویحاً بیان کرده که نهضت مشروطیت، هر چند به صورت ظاهر، آزادی از ظلم و ستم حاکمان است، ولی در حقیقت، آزادی از هر نوع پایبندی به سنتهای الهی است.
وی در تلگرام خود به آیت الله خراسانی این جملهها را گنجانیده بود:
انّ هذا السیلَ الجارفَ باسم الحضارةِ الحدیثة، انطلق من المغرب إلی المشرق، إذا لم یکن امامه سدّ منیع یُطیح بالدین الإسلامی والحضارة الإسلامیة».
« این سیل ویرانگر به نام تمدن جدید، از غرب آغاز شده و به سوی شرق در حرکت است، اگر در برابر خود سدّ استواری نیابد، به زودی دین اسلام و تمدن اسلامی را نابود خواهد ساخت».
امروز مسلمان با چنین سیل بنیان کن روبرو هستند و پیامبر خدا، وظایف فرهیختگان را از چهارده قرن قبل تعیین نموده است و آنها به خاطر دفاع منطقی از دین چنین ستوده است:
«یَحملُ هذا الدینَ فی کلّ قرن عدول یُنفون عنه تأویلَ المبطلین، وتحریفَ الغالین وانتحالَ الجاهلین کما ینفی الکیرُ خبث الحدید».(8)
«این دین را در هر زمانی، انسانهای عادل و دادگری به دوش میکشند که کار آنان این است که تأویل باطل گرایان و تحریف غالیان و بدعتهای جاهلان را از چهره دین
_______________________________
8. رجال کشی، ص 10.
_______________________________
میزدایند چنان که کوره آهنگری ناخالصیهای آهن را پاک میکند».
«قرن» در اینجا به معنی زمان است، و پیشوایان معصوم در رأس این گروه قرار دارند، ولی در عین حال این حدیث اختصاص به معصومان نداشته، شاگردان مکتب آنان مانند زرارهها، محمد بن مسلمها، صدوقها، و مفیدها نیز جز این گروه میباشند که ناخالصیها را از چهره دین پاک میسازند.
از آنجا که هدف در این مقاله، گزیده گویی است، تنها به همین مقدار دلایل اشاره شد، و الاّ مراجعه به احادیث فراوان که درباره تعقل و تفکر وارد شده میتواند ما را به لزوم به کارگیری این چراغ رهنمون گردد.
در اصول کافی، بابهای مناسب با این مسأله به چشم میخورد که مرحوم کلینی آنها را در اوایل این کتاب آورده است که ما به جایگاه آنها در پاورقی اشاره میکنیم:(9)
روش ائمه اهل بیتعلیهم السلام خود برای ما گواه روشن بر لزوم به کارگیری عقل در معرفت دینی است، خطبههای عدل و توحید امام علیعلیه السلام، نهضت کلامی را پدید آورد، و همه متکلمان را مرهون سخنان خود ساخت، و امروز متکلمان بر این معتقدند که نخستین راهگشا برای پیریزی علم کلام، خطبههای امام علیعلیه السلام بوده است.(10)
توحید صدوق، نمونهای از به کارگیری عقل در معرفت دینی است. سراسر احادیث این کتاب را دلیل و برهان تشکیل داده، و بالاترین تنزیه(11) را درباره خدا انجام داده است.
آری برخی از محدّثان از به کارگیری عقل، چه به صورت فلسفی و چه به صورت کلامی جلوگیری کردهاند و آنان وظیفه یک فرد عادی را با یک فرد دل آگاه یکسان انگاشتهاند و تصور کردهاند که
_______________________________
9.به کافی، ج1، ص3010، کتاب عقل و جهل مراجعه شود.
10. امالی المرتضی، ج1، ص148 وغیره.
11. به توحید صدوق، باب التوحید ونفی التشبیه، ص 31 82 مراجعه شود.
_______________________________
وظیفه همگان تلاوت قرآن است و بس، نه تدبر در معارف آن.
تا اینجا این حقیقت برای ما روشن گشت که فهم دین، بینیاز از خرد نیست، و ما نباید این چراغ درونی را کنار نهاده و تصور کنیم که بدون این چراغ، همه مراحل را میتوان طی کرد.
طرح تعارض به دو صورت
در دوران ترجمه کتب یونانی و رومی و ایرانی و هندی، مسألهای به نام «تعارض عقل و دین» پدید آمد و این که بخشی از گزارههای شرع با گزارههای عقل، خصوصاً عقل فلسفی سازگار نیست، و همین مطلب سبب شد که کلام اسلامی پیریزی شود و به توفیق میان عقل و دین بپردازد.
ولی در نهضت فکری غربی، مسأله عنوان خود را عوض کرد و مسأله «تعارض علم و دین» پدید آمد، خصوصاً هنگامی که داروین، شجره نسب انسان را به گونهای ترسیم کرد که با آنچه در قرآن و تورات آمده، کاملاً مغایر بود، در اینجا مخالفان کلیسا در غرب و نوکیسههای علمی در شرق، بر طبل مخالفت «علم و دین» کوبیدند، و همین سبب شد که گروهی از اندیشمندان مواردی را که رنگ مخالفت به خود گرفته بود، مجدداً مورد بحث و بررسی قرار دهند. و همه اینها حاکی از لزوم به کارگیری خرد در معرفت دینی است، و ما در جای خود گفتهایم که هرگز کوچکترین مخالفتی بین حکم خرد و دین، یا دادههای علم واقعی و باورهای دینی وجود ندارد، و اگر مخالفتی به چشم میخورد، ناشی از برداشت غیر صحیح ما از دین، یا وجود مغالطه در حکم خرد و یا بیپایگی فرضیههای علمی است.
آری گروه اخباری، تعارض عقل و نقل را پذیرفته و غالباً نقل را بر عقل مقدّم میدارند، و شیخ انصاری در فرائد، در مبحث حجیّت عقل، صور تعارض را از آنان نقل کرده و به نقد آنها پرداخته است.(12)
_______________________________
12. فرائد الاُصول، مبحث حجیّت قطع به حکم شرعی از طریق دلیل عقلی.
موضوع سخن در این گزاره، جایگاه عقل، در معرفت دینی است و هدف از این گزاره، مرزبندی داوریهای عقل، و تحدید حدود آن است، ولی قبل از این گزاره، گزاره دیگری باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد و آن «لزوم به کارگیری عقل در معرفت دینی» است، و این که شناخت کامل دین، بدون روشنگری عقل، امکان پذیر نیست و در حقیقت، خرد چراغی است در درون انسان که به کارگیری آن در هر زمان، برای یک دیندار، در محدوده خاصی، امری واجب و لازم است.
ما این مطلب را از دو راه تبیین میکنیم:
راه نخست: دعوت قرآن برای به کارگیری عقل
قرآن در آیات متعددی به کارگیری عقل را سفارش میکند و ما از باب نمونه آیاتی را به صورت گذرا یادآور میشویم:
1. «ادعُ اِلی سَبِیلِ رَبّک بِالحِکْمَةِ وَالْمَوعِظَة الحَسَنة وَجادلْهُمْ بِالّتی هِی أحْسَن اِنَّ رَبّک أعلمُ بِمَنْ ضَلّ عَنْ سَبیلهِ وَهُوَ اگعلمُ بِالْمُهْتَدین».(1)
«با دلیل و برهان و اندرز نیکو به راه خدا دعوت کن و با مخالفان به بهترین شیوه مناظره کن. خدای تو بهتر میداند که چه کسانی از راه او گمراه شده و چه کسانی راه یافتهاند».
در این بخش از آیه، سه نوع «کارگیری خرد» مطرح شده و هر یک از این شیوهها مخاطب خاص خود را میطلبد:
1. برهان و حکمت، با طبقه فرهیخته.
2. پند و اندرز با توده مردم.
3. جدال و مناظره با مخالفان از طریق منطق خودشان.
و در آیه دیگر میفرماید:
2. «اگوَ لَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوت السَّماوات وَالاگرض وما خلَقَ الله من شَیء».(2)
«آیا در واقعیت آسمانها و زمین (که وابستگی آنها به خداست) و آنچه خدا آفریده، نمیاندیشند؟».
بازگشت به آیاتی که در آنها کلماتی از قبیل فکر، عقل، لُبّ، نُهی، تدبر، نظر، علم، به کار رفته همگی روشنگر این موضوع است که شرع مستقیماً به کارگیری عقل توصیه میکند، بنابراین چگونه میشود در معرفت دینی عقل جایگاهی نداشته باشد؟
در قرآن یک رشته براهینی در مورد توحید، و صفات خدا وارد شده است که بدون به کارگیری عقل، واقعیت آنها روشن نمیشود.
اینک در این مورد، نمونههایی را یادآور میشویم:
1. «لو کانَ فِیهِما آلِهَة اِلاّ الله لَفَسَدتا فَسُبْحانَ الله رَبّ العَرْش عَمّا یَصِفُون».(3)
«هرگاه در آسمانها و زمین، خدایانی(مدبر) غیر از خدا بود، همگی تباه میشدند، منزّه است پروردگار صاحب عرش از آنچه او را وصف میکنند».
این آیه مربوط به «توحید در تدبیر»
_______________________________
1. نحل/125.
2. اعراف/185.
3. انبیاء/22.
_______________________________
جهان آفرینش است، و این که جهان همین طور که یک خالق و آفریدگار دارد، یک کارگردان و کردگار بیش ندارد، و تعدد کردگار، مایه تعدّد تدبیر، و لازمه آن تباهی جهان است.
در اینجا میدان خرد است که این برهان را به صورت روشن بیان کند، و اینکه چگونه تعدد مدبّر، تعدّد تدبیر را به دنبال دارد، و تعدّد آن ، مایه اختلال در دستگاه آفرینش میشود.
قرآن در اینجا به صورت یک معلّم سخن میگوید، و میخواهد از راه به کارگیری عقل، توحید در ربوبیت را دریابیم در این صورت چگونه میتوان معرفت دینی را در این قلمروها، از خرد بی نیاز دانست.
در آیه دیگر، برای «توحید در خالقیّت» از برهان دیگری بهره میگیرد، برهانی که جز با پنجه عقل قابل تبیین نیست، آنجا که میفرماید:
2. «وَماکانَ مَعَهُ مِنْ اِلهٍ اذاً لَذَهَبَ کُلُّ اِلهٍ بِما خَلَق وَلَعَلا بَعضهُمْ عَلی بَعْضٍ فَسُبحانَ الله عَمّا یَصِفُون».(4)
«خدای دیگری با او نیست، اگر چنین بود، هر یک از خدایان، مخلوقهای خود را اداره میکرد،و برخی بر برخی دیگر برتری میجستند، منزه است خدا از آنچه او را به آن توصیف میکنند».
واژه «اله» در این آیه به معنی «خدا» است و هرگاه به سوی جهان اضافه شود و گفته شود:«اله عالم» مقصود خالق آن است، در این آیه «تعدد اله» به معنی تعدد خالق جهان از طریق برهان عقلی محال شمرده شده است واین برهان مقدماتی دارد از قبیل:
الف. تعدد اله مایه تعدّد خالق است.
ب. تعدد خالق، ملازم با تعدد مخلوق است.
ج. تعدد خالق ملازم با تعدد تدبیر است.
د. تعدّد تدبیر حالت یکسانی نداشته، و منجر به حاکمیت یک خالق بر خالق دیگری میشود.
_______________________________
4. موءمنون/91.
_______________________________
در اینجا قرآن، از موضع یک معلم و یک حکیم موحد، سخن میگوید، نه از راه تعبد، زیرا هنوز نبوّت پیامبر ثابت نشده تا سخن او حجت باشد،و این مراحل تعبداً پذیرفته شود.
3.تفسیر اسماء و صفات در پرتو خرد
خدا در سوره حشر برای خود صفاتی را متذکر میشود و این صفات عبارتند از: 1. الملک، 2. القدوس، 3. السلام، 4. الموءمن، 5. المهیمن، 6. العزیز، 7. الجبار، 8. المتکبّر، 9. الخالق، 10. الباریء و....(5)
این مفاهیم عالی فلسفی و عرفانی جز در سایه روشنگریهای عقل که از براهین فلسفی کمک گرفته و اسماء و صفات الهی را روشن سازد، امکان پذیر نیست.
خلاصه سخن این که: یک فرد دیندار، معتقد به کتاب وسنّت نمیتواند تنها به شریعت اکتفا کند و در فهم معارف قرآن عقل را به کار نگیرد، زیرا در این صورت قسمتی از آیات مربوط به معارف، برای او مفهوم نخواهد شد.
راه دوم: ضرورت زمان
جهان امروز به صورت یک دهکده واحدی درآمده و اگر اندیشهای در غرب، تولید میشود چند ثانیه دیگر در صفحات سایتهای اینترنتی در سراسر دنیا منعکس میگردد و مسلماً غالب اندیشههای غربی با شریعت هماهنگ نبوده بلکه قسمت اعظم آنها حالت ویرانگری دارد و دل را از ایمان خالی میسازد.
از طرف دیگر نمیتوان جوان را از نگرش این سایتها بازداشت . جوان سر تا پا نیرو و حرکت است، نمیتوان در برابر خواستههای او ایستاد و به تحریم لفظی اکتفا کرد، بلکه باید از همان راهی که مخالف وارد میشود، وارد شد و به نبرد علمی و فکری برخاست، و پاسخ منطق را با منطق محکمتر داد.
تصور نشود که این ضرورت مخصوص امروز است، بلکه پس از
_______________________________
5. حشر/23و24.
_______________________________
درگذشت پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم و ورود اندیشههای ایرانی و یونانی و هندی به جوامع اسلامی، یک رشته شبهات و سوءالات به مجامع علمی روی آورد، گروهی مقدس مآب به تحریم مطالعه و خواندن آنها اکتفا کردند، در حالی که متفکران جامعه، و در رأس آنان پیشوایان معصوم، این راه را ناکافی دانسته، منطق آنان را با منطق محکمتر پاسخ گفتند.
کتاب توحید مفضل محصول املای چهار جلسه امام صادقعلیه السلام بر مفضل بن عمر است. منطق حضرت در این رساله مطابق منطق روز است، حتی دشمنان، امام را به عنوان یک فرد منطقی که گفتار مخالف را تحمل میکند، آنگاه پاسخ میگوید، میشناختند، و لذا وقتی که شاگرد امام صادق علیه السلام یعنی مفضل بن عمرو با ابن ابی العوجاء برخورد تندی کرد وی گفت: تو اگر شاگرد جعفر بن محمد هستی، بدان که او با ما این چنین رفتار نمیکند.(6)
مرحوم شرف الدین عاملی آنگاه که از نجف به زادگاه خود (لبنان) بازگشت، احساس کرد که جوانان شیعه را نوعی رخوت و سستی در مسایل دینی و فرهنگی فرا گرفته است و آن را معلول نظام آموزشی کشور خود دانست و لذا برای پاکسازی محیط از اندیشههای فاسد محیط، تصمیم گرفت که کار فرهنگی کند و این کار را با تأسیس مرکز فرهنگی به نام«کلیة الجعفریة» یعنی« دبیرستان جعفری» آغاز کرد وی در افتتاح این مدرسه چنین گفت:
«لا یُنتشر الهُدی إلاّ مِن حیث انتشر الضلالُ.
از همان دری که گمراهی وارد شده، از همان در نیز هدایت و رستگاری به درون میآید».
در طول زمان، علما و دانشمندان، که از شرایط حاکم بر محیط آگاه بودند، پیوسته از نیروی عقل بهره میگرفتند، و حجت باطن را که در تعبیر امام هفتم آمده است(7)، به تعطیل نمیکشیدند، زیر
_______________________________
6. بحار الأنوار، ج3، ص58.
7. کافی، ج1، ص16، کتاب عقل و جهل.
_______________________________
میدانستند که حجت باطن، دوشادوش حجت ظاهر (قرآن و سنت) پیش میرود و اگر گروهی مغلطه گرا، عقل را مزاحم دین معرفی میکنند، برداشت آنان از دین غلط است، یا در حکم خرد مغالطهای وجود دارد.
تلگرام شیخ الاسلام ترکیه
قبل از جنگ جهانی اوّل، که زمینه فروپاشی خلافت عثمانی به تدریج فراهم میشد، و مزدوران داخلی به آن دامن میزدند، شیخ الإسلام ترکیه، در تلگرامی ضرر نهضت آزادیخواهی را به آیة الله عظمای خراسانی گوشزد کرد و تلویحاً بیان کرده که نهضت مشروطیت، هر چند به صورت ظاهر، آزادی از ظلم و ستم حاکمان است، ولی در حقیقت، آزادی از هر نوع پایبندی به سنتهای الهی است.
وی در تلگرام خود به آیت الله خراسانی این جملهها را گنجانیده بود:
انّ هذا السیلَ الجارفَ باسم الحضارةِ الحدیثة، انطلق من المغرب إلی المشرق، إذا لم یکن امامه سدّ منیع یُطیح بالدین الإسلامی والحضارة الإسلامیة».
« این سیل ویرانگر به نام تمدن جدید، از غرب آغاز شده و به سوی شرق در حرکت است، اگر در برابر خود سدّ استواری نیابد، به زودی دین اسلام و تمدن اسلامی را نابود خواهد ساخت».
امروز مسلمان با چنین سیل بنیان کن روبرو هستند و پیامبر خدا، وظایف فرهیختگان را از چهارده قرن قبل تعیین نموده است و آنها به خاطر دفاع منطقی از دین چنین ستوده است:
«یَحملُ هذا الدینَ فی کلّ قرن عدول یُنفون عنه تأویلَ المبطلین، وتحریفَ الغالین وانتحالَ الجاهلین کما ینفی الکیرُ خبث الحدید».(8)
«این دین را در هر زمانی، انسانهای عادل و دادگری به دوش میکشند که کار آنان این است که تأویل باطل گرایان و تحریف غالیان و بدعتهای جاهلان را از چهره دین
_______________________________
8. رجال کشی، ص 10.
_______________________________
میزدایند چنان که کوره آهنگری ناخالصیهای آهن را پاک میکند».
«قرن» در اینجا به معنی زمان است، و پیشوایان معصوم در رأس این گروه قرار دارند، ولی در عین حال این حدیث اختصاص به معصومان نداشته، شاگردان مکتب آنان مانند زرارهها، محمد بن مسلمها، صدوقها، و مفیدها نیز جز این گروه میباشند که ناخالصیها را از چهره دین پاک میسازند.
از آنجا که هدف در این مقاله، گزیده گویی است، تنها به همین مقدار دلایل اشاره شد، و الاّ مراجعه به احادیث فراوان که درباره تعقل و تفکر وارد شده میتواند ما را به لزوم به کارگیری این چراغ رهنمون گردد.
در اصول کافی، بابهای مناسب با این مسأله به چشم میخورد که مرحوم کلینی آنها را در اوایل این کتاب آورده است که ما به جایگاه آنها در پاورقی اشاره میکنیم:(9)
روش ائمه اهل بیتعلیهم السلام خود برای ما گواه روشن بر لزوم به کارگیری عقل در معرفت دینی است، خطبههای عدل و توحید امام علیعلیه السلام، نهضت کلامی را پدید آورد، و همه متکلمان را مرهون سخنان خود ساخت، و امروز متکلمان بر این معتقدند که نخستین راهگشا برای پیریزی علم کلام، خطبههای امام علیعلیه السلام بوده است.(10)
توحید صدوق، نمونهای از به کارگیری عقل در معرفت دینی است. سراسر احادیث این کتاب را دلیل و برهان تشکیل داده، و بالاترین تنزیه(11) را درباره خدا انجام داده است.
آری برخی از محدّثان از به کارگیری عقل، چه به صورت فلسفی و چه به صورت کلامی جلوگیری کردهاند و آنان وظیفه یک فرد عادی را با یک فرد دل آگاه یکسان انگاشتهاند و تصور کردهاند که
_______________________________
9.به کافی، ج1، ص3010، کتاب عقل و جهل مراجعه شود.
10. امالی المرتضی، ج1، ص148 وغیره.
11. به توحید صدوق، باب التوحید ونفی التشبیه، ص 31 82 مراجعه شود.
_______________________________
وظیفه همگان تلاوت قرآن است و بس، نه تدبر در معارف آن.
تا اینجا این حقیقت برای ما روشن گشت که فهم دین، بینیاز از خرد نیست، و ما نباید این چراغ درونی را کنار نهاده و تصور کنیم که بدون این چراغ، همه مراحل را میتوان طی کرد.
طرح تعارض به دو صورت
در دوران ترجمه کتب یونانی و رومی و ایرانی و هندی، مسألهای به نام «تعارض عقل و دین» پدید آمد و این که بخشی از گزارههای شرع با گزارههای عقل، خصوصاً عقل فلسفی سازگار نیست، و همین مطلب سبب شد که کلام اسلامی پیریزی شود و به توفیق میان عقل و دین بپردازد.
ولی در نهضت فکری غربی، مسأله عنوان خود را عوض کرد و مسأله «تعارض علم و دین» پدید آمد، خصوصاً هنگامی که داروین، شجره نسب انسان را به گونهای ترسیم کرد که با آنچه در قرآن و تورات آمده، کاملاً مغایر بود، در اینجا مخالفان کلیسا در غرب و نوکیسههای علمی در شرق، بر طبل مخالفت «علم و دین» کوبیدند، و همین سبب شد که گروهی از اندیشمندان مواردی را که رنگ مخالفت به خود گرفته بود، مجدداً مورد بحث و بررسی قرار دهند. و همه اینها حاکی از لزوم به کارگیری خرد در معرفت دینی است، و ما در جای خود گفتهایم که هرگز کوچکترین مخالفتی بین حکم خرد و دین، یا دادههای علم واقعی و باورهای دینی وجود ندارد، و اگر مخالفتی به چشم میخورد، ناشی از برداشت غیر صحیح ما از دین، یا وجود مغالطه در حکم خرد و یا بیپایگی فرضیههای علمی است.
آری گروه اخباری، تعارض عقل و نقل را پذیرفته و غالباً نقل را بر عقل مقدّم میدارند، و شیخ انصاری در فرائد، در مبحث حجیّت عقل، صور تعارض را از آنان نقل کرده و به نقد آنها پرداخته است.(12)
_______________________________
12. فرائد الاُصول، مبحث حجیّت قطع به حکم شرعی از طریق دلیل عقلی.