آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

متن

هرگز کوچک‏ترین مخالفتی بین حکم خرد و دین، یا داده‏های علم واقعی و باورهای دینی وجود ندارد، و اگر مخالفتی به چشم می‏خورد، ناشی از برداشت غیر صحیح از دین یا وجود مغالطه در حکم خرد یا بی‏پایگی فرضیه‏های علمی است.
موضوع سخن در این گزاره، جایگاه عقل، در معرفت دینی است و هدف از این گزاره، مرزبندی داوری‏های عقل، و تحدید حدود آن است، ولی قبل از این گزاره، گزاره دیگری باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد و آن «لزوم به کارگیری عقل در معرفت دینی» است، و این که شناخت کامل دین، بدون روشنگری عقل، امکان پذیر نیست و در حقیقت، خرد چراغی است در درون انسان که به کارگیری آن در هر زمان، برای یک دیندار، در محدوده خاصی، امری واجب و لازم است.
ما این مطلب را از دو راه تبیین می‏کنیم:
راه نخست: دعوت قرآن برای به کارگیری عقل
قرآن در آیات متعددی به کارگیری عقل را سفارش می‏کند و ما از باب نمونه آیاتی را به صورت گذرا یادآور می‏شویم:
1. «ادعُ اِلی سَبِیلِ رَبّک بِالحِکْمَةِ وَالْمَوعِظَة الحَسَنة وَجادلْهُمْ بِالّتی هِی أحْسَن اِنَّ رَبّک أعلمُ بِمَنْ ضَلّ عَنْ سَبیلهِ وَهُوَ اگعلمُ بِالْمُهْتَدین».(1)
«با دلیل و برهان و اندرز نیکو به راه خدا دعوت کن و با مخالفان به بهترین شیوه مناظره کن. خدای تو بهتر می‏داند که چه کسانی از راه او گمراه شده و چه کسانی راه یافته‏اند».
در این بخش از آیه، سه نوع «کارگیری خرد» مطرح شده و هر یک از این شیوه‏ها مخاطب خاص خود را می‏طلبد:
1. برهان و حکمت، با طبقه فرهیخته.
2. پند و اندرز با توده مردم.
3. جدال و مناظره با مخالفان از طریق منطق خودشان.
و در آیه دیگر می‏فرماید:
2. «اگوَ لَمْ یَنْظُرُوا فِی مَلَکُوت السَّماوات وَالاگرض وما خلَقَ الله من شَی‏ء».(2)
«آیا در واقعیت آسمان‏ها و زمین (که وابستگی آنها به خداست) و آنچه خدا آفریده، نمی‏اندیشند؟».
بازگشت به آیاتی که در آنها کلماتی از قبیل فکر، عقل، لُبّ، نُهی، تدبر، نظر، علم، به کار رفته همگی روشنگر این موضوع است که شرع مستقیماً به کارگیری عقل توصیه می‏کند، بنابراین چگونه می‏شود در معرفت دینی عقل جایگاهی نداشته باشد؟
در قرآن یک رشته براهینی در مورد توحید، و صفات خدا وارد شده است که بدون به کارگیری عقل، واقعیت آنها روشن نمی‏شود.
اینک در این مورد، نمونه‏هایی را یادآور می‏شویم:
1. «لو کانَ فِیهِما آلِهَة اِلاّ الله لَفَسَدتا فَسُبْحانَ الله رَبّ العَرْش عَمّا یَصِفُون».(3)
«هرگاه در آسمانها و زمین، خدایانی(مدبر) غیر از خدا بود، همگی تباه می‏شدند، منزّه است پروردگار صاحب عرش از آنچه او را وصف می‏کنند».
این آیه مربوط به «توحید در تدبیر»
_______________________________
1. نحل/125.
2. اعراف/185.
3. انبیاء/22.
_______________________________
جهان آفرینش است، و این که جهان همین طور که یک خالق و آفریدگار دارد، یک کارگردان و کردگار بیش ندارد، و تعدد کردگار، مایه تعدّد تدبیر، و لازمه آن تباهی جهان است.
در اینجا میدان خرد است که این برهان را به صورت روشن بیان کند، و این‏که چگونه تعدد مدبّر، تعدّد تدبیر را به دنبال دارد، و تعدّد آن ، مایه اختلال در دستگاه آفرینش می‏شود.
قرآن در این‏جا به صورت یک معلّم سخن می‏گوید، و می‏خواهد از راه به کارگیری عقل، توحید در ربوبیت را دریابیم در این صورت چگونه می‏توان معرفت دینی را در این قلمروها، از خرد بی نیاز دانست.
در آیه دیگر، برای «توحید در خالقیّت» از برهان دیگری بهره می‏گیرد، برهانی که جز با پنجه عقل قابل تبیین نیست، آنجا که می‏فرماید:
2. «وَماکانَ مَعَهُ مِنْ اِلهٍ اذاً لَذَهَبَ کُلُّ اِلهٍ بِما خَلَق وَلَعَلا بَعضهُمْ عَلی بَعْضٍ فَسُبحانَ الله عَمّا یَصِفُون».(4)
«خدای دیگری با او نیست، اگر چنین بود، هر یک از خدایان، مخلوق‏های خود را اداره می‏کرد،و برخی بر برخی دیگر برتری می‏جستند، منزه است خدا از آنچه او را به آن توصیف می‏کنند».
واژه «اله» در این آیه به معنی «خدا» است و هرگاه به سوی جهان اضافه شود و گفته شود:«اله عالم» مقصود خالق آن است، در این آیه «تعدد اله» به معنی تعدد خالق جهان از طریق برهان عقلی محال شمرده شده است واین برهان مقدماتی دارد از قبیل:
الف. تعدد اله مایه تعدّد خالق است.
ب. تعدد خالق، ملازم با تعدد مخلوق است.
ج. تعدد خالق ملازم با تعدد تدبیر است.
د. تعدّد تدبیر حالت یکسانی نداشته، و منجر به حاکمیت یک خالق بر خالق دیگری می‏شود.
_______________________________
4. موءمنون/91.
_______________________________
در اینجا قرآن، از موضع یک معلم و یک حکیم موحد، سخن می‏گوید، نه از راه تعبد، زیرا هنوز نبوّت پیامبر ثابت نشده تا سخن او حجت باشد،و این مراحل تعبداً پذیرفته شود.
3.تفسیر اسماء و صفات در پرتو خرد
خدا در سوره حشر برای خود صفاتی را متذکر می‏شود و این صفات عبارتند از: 1. الملک، 2. القدوس، 3. السلام، 4. الموءمن، 5. المهیمن، 6. العزیز، 7. الجبار، 8. المتکبّر، 9. الخالق، 10. الباری‏ء و....(5)
این مفاهیم عالی فلسفی و عرفانی جز در سایه روشنگریهای عقل که از براهین فلسفی کمک گرفته و اسماء و صفات الهی را روشن سازد، امکان پذیر نیست.
خلاصه سخن این که: یک فرد دیندار، معتقد به کتاب وسنّت نمی‏تواند تنها به شریعت اکتفا کند و در فهم معارف قرآن عقل را به کار نگیرد، زیرا در این صورت قسمتی از آیات مربوط به معارف، برای او مفهوم نخواهد شد.
راه دوم: ضرورت زمان
جهان امروز به صورت یک دهکده واحدی درآمده و اگر اندیشه‏ای در غرب، تولید می‏شود چند ثانیه دیگر در صفحات سایت‏های اینترنتی در سراسر دنیا منعکس می‏گردد و مسلماً غالب اندیشه‏های غربی با شریعت هماهنگ نبوده بلکه قسمت اعظم آنها حالت ویرانگری دارد و دل را از ایمان خالی می‏سازد.
از طرف دیگر نمی‏توان جوان را از نگرش این سایتها بازداشت . جوان سر تا پا نیرو و حرکت است، نمی‏توان در برابر خواسته‏های او ایستاد و به تحریم لفظی اکتفا کرد، بلکه باید از همان راهی که مخالف وارد می‏شود، وارد شد و به نبرد علمی و فکری برخاست، و پاسخ منطق را با منطق محکمتر داد.
تصور نشود که این ضرورت مخصوص امروز است، بلکه پس از
_______________________________
5. حشر/23و24.
_______________________________
درگذشت پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم و ورود اندیشه‏های ایرانی و یونانی و هندی به جوامع اسلامی، یک رشته شبهات و سوءالات به مجامع علمی روی آورد، گروهی مقدس م‏آب به تحریم مطالعه و خواندن آنها اکتفا کردند، در حالی که متفکران جامعه، و در رأس آنان پیشوایان معصوم، این راه را ناکافی دانسته، منطق آنان را با منطق محکمتر پاسخ گفتند.
کتاب توحید مفضل محصول املای چهار جلسه امام صادق‏علیه السلام بر مفضل بن عمر است. منطق حضرت در این رساله مطابق منطق روز است، حتی دشمنان، امام را به عنوان یک فرد منطقی که گفتار مخالف را تحمل می‏کند، آنگاه پاسخ می‏گوید، می‏شناختند، و لذا وقتی که شاگرد امام صادق علیه السلام یعنی مفضل بن عمرو با ابن ابی العوجاء برخورد تندی کرد وی گفت: تو اگر شاگرد جعفر بن محمد هستی، بدان که او با ما این چنین رفتار نمی‏کند.(6)
مرحوم شرف الدین عاملی آنگاه که از نجف به زادگاه خود (لبنان) بازگشت، احساس کرد که جوانان شیعه را نوعی رخوت و سستی در مسایل دینی و فرهنگی فرا گرفته است و آن را معلول نظام آموزشی کشور خود دانست و لذا برای پاکسازی محیط از اندیشه‏های فاسد محیط، تصمیم گرفت که کار فرهنگی کند و این کار را با تأسیس مرکز فرهنگی به نام«کلیة الجعفریة» یعنی« دبیرستان جعفری» آغاز کرد وی در افتتاح این مدرسه چنین گفت:
«لا یُنتشر الهُدی إلاّ مِن حیث انتشر الضلالُ.
از همان دری که گمراهی وارد شده، از همان در نیز هدایت و رستگاری به درون می‏آید».
در طول زمان، علما و دانشمندان، که از شرایط حاکم بر محیط آگاه بودند، پیوسته از نیروی عقل بهره می‏گرفتند، و حجت باطن را که در تعبیر امام هفتم آمده است(7)، به تعطیل نمی‏کشیدند، زیر
_______________________________
6. بحار الأنوار، ج3، ص58.
7. کافی، ج1، ص16، کتاب عقل و جهل.
_______________________________
می‏دانستند که حجت باطن، دوشادوش حجت ظاهر (قرآن و سنت) پیش می‏رود و اگر گروهی مغلطه گرا، عقل را مزاحم دین معرفی می‏کنند، برداشت آنان از دین غلط است، یا در حکم خرد مغالطه‏ای وجود دارد.
تلگرام شیخ الاسلام ترکیه
قبل از جنگ جهانی اوّل، که زمینه فروپاشی خلافت عثمانی به تدریج فراهم می‏شد، و مزدوران داخلی به آن دامن می‏زدند، شیخ الإسلام ترکیه، در تلگرامی ضرر نهضت آزادیخواهی را به آیة الله عظمای خراسانی گوشزد کرد و تلویحاً بیان کرده که نهضت مشروطیت، هر چند به صورت ظاهر، آزادی از ظلم و ستم حاکمان است، ولی در حقیقت، آزادی از هر نوع پای‏بندی به سنت‏های الهی است.
وی در تلگرام خود به آیت الله خراسانی این جمله‏ها را گنجانیده بود:
انّ هذا السیلَ الجارفَ باسم الحضارةِ الحدیثة، انطلق من المغرب إلی المشرق، إذا لم یکن امامه سدّ منیع یُطیح بالدین الإسلامی والحضارة الإسلامیة».
« این سیل ویرانگر به نام تمدن جدید، از غرب آغاز شده و به سوی شرق در حرکت است، اگر در برابر خود سدّ استواری نیابد، به زودی دین اسلام و تمدن اسلامی را نابود خواهد ساخت».
امروز مسلمان با چنین سیل بنیان کن روبرو هستند و پیامبر خدا، وظایف فرهیختگان را از چهارده قرن قبل تعیین نموده است و آنها به خاطر دفاع منطقی از دین چنین ستوده است:
«یَحملُ هذا الدینَ فی کلّ قرن عدول یُنفون عنه تأویلَ المبطلین، وتحریفَ الغالین وانتحالَ الجاهلین کما ینفی الکیرُ خبث الحدید».(8)
«این دین را در هر زمانی، انسانهای عادل و دادگری به دوش می‏کشند که کار آنان این است که تأویل باطل گرایان و تحریف غالیان و بدعتهای جاهلان را از چهره دین
_______________________________
8. رجال کشی، ص 10.
_______________________________
می‏زدایند چنان که کوره آهنگری ناخالصی‏های آهن را پاک می‏کند».
«قرن» در اینجا به معنی زمان است، و پیشوایان معصوم در رأس این گروه قرار دارند، ولی در عین حال این حدیث اختصاص به معصومان نداشته، شاگردان مکتب آنان مانند زراره‏ها، محمد بن مسلم‏ها، صدوق‏ها، و مفیدها نیز جز این گروه می‏باشند که ناخالصی‏ها را از چهره دین پاک می‏سازند.
از آنجا که هدف در این مقاله، گزیده گویی است، تنها به همین مقدار دلایل اشاره شد، و الاّ مراجعه به احادیث فراوان که درباره تعقل و تفکر وارد شده می‏تواند ما را به لزوم به کارگیری این چراغ رهنمون گردد.
در اصول کافی، باب‏های مناسب با این مسأله به چشم می‏خورد که مرحوم کلینی آنها را در اوایل این کتاب آورده است که ما به جایگاه آنها در پاورقی اشاره می‏کنیم:(9)
روش ائمه اهل بیت‏علیهم السلام خود برای ما گواه روشن بر لزوم به کارگیری عقل در معرفت دینی است، خطبه‏های عدل و توحید امام علی‏علیه السلام، نهضت کلامی را پدید آورد، و همه متکلمان را مرهون سخنان خود ساخت، و امروز متکلمان بر این معتقدند که نخستین راهگشا برای پی‏ریزی علم کلام، خطبه‏های امام علی‏علیه السلام بوده است.(10)
توحید صدوق، نمونه‏ای از به کارگیری عقل در معرفت دینی است. سراسر احادیث این کتاب را دلیل و برهان تشکیل داده، و بالاترین تنزیه(11) را درباره خدا انجام داده است.
آری برخی از محدّثان از به کارگیری عقل، چه به صورت فلسفی و چه به صورت کلامی جلوگیری کرده‏اند و آنان وظیفه یک فرد عادی را با یک فرد دل آگاه یکسان انگاشته‏اند و تصور کرده‏اند که
_______________________________
9.به کافی، ج1، ص3010، کتاب عقل و جهل مراجعه شود.
10. امالی المرتضی، ج1، ص148 وغیره.
11. به توحید صدوق، باب التوحید ونفی التشبیه، ص 31 82 مراجعه شود.
_______________________________
وظیفه همگان تلاوت قرآن است و بس، نه تدبر در معارف آن.
تا اینجا این حقیقت برای ما روشن گشت که فهم دین، بی‏نیاز از خرد نیست، و ما نباید این چراغ درونی را کنار نهاده و تصور کنیم که بدون این چراغ، همه مراحل را می‏توان طی کرد.
طرح تعارض به دو صورت
در دوران ترجمه کتب یونانی و رومی و ایرانی و هندی، مسأله‏ای به نام «تعارض عقل و دین» پدید آمد و این که بخشی از گزاره‏های شرع با گزاره‏های عقل، خصوصاً عقل فلسفی سازگار نیست، و همین مطلب سبب شد که کلام اسلامی پی‏ریزی شود و به توفیق میان عقل و دین بپردازد.
ولی در نهضت فکری غربی، مسأله عنوان خود را عوض کرد و مسأله «تعارض علم و دین» پدید آمد، خصوصاً هنگامی که داروین، شجره نسب انسان را به گونه‏ای ترسیم کرد که با آنچه در قرآن و تورات آمده، کاملاً مغایر بود، در اینجا مخالفان کلیسا در غرب و نوکیسه‏های علمی در شرق، بر طبل مخالفت «علم و دین» کوبیدند، و همین سبب شد که گروهی از اندیشمندان مواردی را که رنگ مخالفت به خود گرفته بود، مجدداً مورد بحث و بررسی قرار دهند. و همه اینها حاکی از لزوم به کارگیری خرد در معرفت دینی است، و ما در جای خود گفته‏ایم که هرگز کوچکترین مخالفتی بین حکم خرد و دین، یا داده‏های علم واقعی و باورهای دینی وجود ندارد، و اگر مخالفتی به چشم می‏خورد، ناشی از برداشت غیر صحیح ما از دین، یا وجود مغالطه در حکم خرد و یا بی‏پایگی فرضیه‏های علمی است.
آری گروه اخباری، تعارض عقل و نقل را پذیرفته و غالباً نقل را بر عقل مقدّم می‏دارند، و شیخ انصاری در فرائد، در مبحث حجیّت عقل، صور تعارض را از آنان نقل کرده و به نقد آنها پرداخته است.(12)
_______________________________
12. فرائد الاُصول، مبحث حجیّت قطع به حکم شرعی از طریق دلیل عقلی.

تبلیغات