ایمان نیاکان پیامبر (ص) (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
ایمان نیاکان پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم: خداپرست و موحّد بودن پدران و مادران پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم.
ایمان در لغت به معنی تصدیق کردن و ضد کفر آمده است و موءمن به شخص خداپرست در مقابل کافر اطلاق میشود.(1)
در تعریف ایمان بین متکلّمین اختلاف وجود دارد، ولی اعتراف به وحدانیت خداوند و نفی شریک از او از ارکان اساسی ایمان نزد آنان به شمار میرود.(2)
نیاکان جمع «نیا» به معنی اجداد است و منظور از نیاکان در این بحث، پدران و مادران پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم از عبدالله و آمنه تا حضرت آدم و حوا میباشد.(3)و ادلّه مخالفین و موافقین ایمان نیاکان پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم ، شامل همه آنها میشود هر چند برخی از ادلّه نفیاً یا اثباتاً فقط مربوط به پدر یا مادر آن حضرت میشود.
بحث از ایمان نیاکان پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم در علم کلام در بخش نبوت عامه و بحث از عصمت انبیاء مطرح شده است، و در علم تفسیر در ذیل آیه 74سوره انعام و آیه 219 سوره شعراء و برخی دیگر از آیات قرآن مورد بحث قرار گرفته است.و در علم تاریخ نیز در بحث از سیره نبوی و بررسی زندگینامه پدر و مادر پیامبر اسلامصلی الله علیه و آله و سلم مطرح میشود.(4)
_______________________________
* اساتیدمحترم ناظر این مقاله، آقایان: احمد شجاعی و محمدرضا امامی نیا.
1. لسان العرب، ج 1، ص223 و 224.
2. التوحید،ص394.
3. اوائل المقالات، ص45.
4. السیرة النبویة،ج1،ص127؛ تاریخ یعقوبی، ج 2،ص10و 35؛ الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج 1،ص150 تا 154.
_______________________________
در مورد ایمان نیاکان پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله و سلم سه دیدگاه وجود دارد:
دیدگاه اوّل: همه علمای شیعه و هم چنین عدهای از محققین اهل سنت معتقدند که نیاکان پیامبر اسلامصلی الله علیه و آله و سلم، خداپرست و موحّد بودهاند.(5)
و برای اثبات عقیده خود به دلایل ذیل استناد کردهاند:
الف) دلیل عقلی: پیامبر باید از هر چیزی که موجب نفرت و دوری مردم از وی میشود، منزه و پاک باشد.(6) مشرک بودن نیاکان موجب نفرت و دوری مردم از پیامبر میشود، پس نیاکان پیامبر باید از شرک منزه باشند.
ب) آیات قرآن: 1. «الّذی یَرَیکَ حینَ تَقُوم* وَتَقَلُّبَکَ فی السّاجِدین»(7) برخی جهت اثبات ایمان نیاکان نبی به این آیه تمسک کرده میگویند: نیاکان رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم موءمن و ساجد بودهاند که خداوند فرمود، گردیدن تو در پشت ساجدان را میبیند.(8)
و از امام باقر علیه السلامو امام صادقعلیه السلام در تفسیر این آیه روایت شده است که حضرت محمّدصلی الله علیه و آله و سلم در اصلاب پیامبران بود تا این که به پشت پدر خویش منتقل شد به زناشویی مشروع و حلال، بدون آلودگی به زنا و سفاح(ازدواج غیر مشروع).(9)
و ابن عباس از پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده که فرمود: یعنی ترا میبیند که از صلب پیامبری به صلب پیامبر دیگر منتقل میشدی تا این که به دنیا آمدی.(10)
مخالفین، بر استدلال فوق اشکال کردهاند به این که آیه به چند صورت تفسیر شده و شما نمیتوانید بگویید آیه را بر تمام
_______________________________
5.اوائل المقالا، ص/45؛ کشف الخفاء: ج1،ص62؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج 1، ص371؛ بحار الأنوار: ج15، ص118.
6. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص276؛ المواقف، ص265؛ شرح المقاصد: ج5، ص61.
7. شعراء/218و 219.
8.منهج الصادقین، ج 6، ص489، گازر، ج7، ص104.
9. مجمع البیان، ج 4، ص206؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص65؛ تفسیر قمی، ج 2، ص125.
10.الجامع لأحکام القرآن، ج 13، ص144.
_______________________________
تفسیرها حمل کنیم چون حمل مشترک بر تمام وجوه جایز نیست.(11)و حمل آن بر تفسیر مورد نظر موافقین ترجیح بلا مرجح است. در پاسخ میتوان گفت: وجود احادیث متعدد در تفسیر این آیه که بر ایمان نیاکان پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله و سلم دلالت میکنند مرجّح وجه مورد نظر موافقین است.
2. «وَاِذْ قالَ اِبراهیم رَبِّ اجْعَل هذا الْبَلَد آمناً وَاجْنُبنی وبَنیّ أن نعبدَ الاءصنام» ؛«زمانی که ابراهیم گفت: پروردگارا این بلد (مکه) را محیط امن قرار ده و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور گردان»(12)، موافقین میگویند به قرینه هذا البلد (مکّه) منظور اولاد اسماعیل و پدران پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم بود. و این که قرآن میفرماید:«کلمه توحید را کلمه پایندهای در نسلهای بعد از خود قرار داد»(13) معلوم میشود که مراد، موحدان بوده است از اولاد ابراهیمعلیه السلام.(14)
ج) احادیث: موافقین در اثبات دیدگاه خود به دو دسته از احادیث استناد میکنند: دسته اوّل احادیثی هستند که بر طاهر بودن پدران و مادران رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم دلالت میکنند:
1. پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «لم أزل أنقل من أصلاب الطاهرین إلی أرحام الطاهرات: پیوسته از صلبهای پاک به رحمهای پاکیزه منتقل میشدم».(15)
2. رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «سپس خداوند ما را در صلب آدم قرار داد و بعد به صلبهای پدران و رحمهای مادران منتقل کرد و نجاست شرک و سفاحِ کفر بر ما نرسید.»(16)
احادیث یاد شده متضافر بوده(17) و به حدّ تواتر معنوی هم میرسند.
کلمه طاهرین و طاهرات در این
_______________________________
11.تفسیر کبیر، ج24، ص 173.
12. ابراهیم/35.
13. زخرف/28.
14. حجج القرآن/80.
15. اوائل المقالات، ص46؛ الدّر المنثور، ج 5، ص98.
16. بحارالأنوار، ج 5، ص7؛ الدر المنثنور، ج 3، ص294.
17. بحارالأنوار، ج 15، ص119.
_______________________________
احادیث نشان میدهد که پدران و ما دران رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم موحّد و خداپرست بودهاند چون مشرک طاهر نیست همان گونه که قرآن میگوید:«اِنّما المشرکون نجس»؛ «همانا مشرکان نجس هستند»(18) پس نیاکان نبیصلی الله علیه و آله و سلم موحد بودهاند که پیامبر از آنان با لفظ طاهرین و طاهرات، تعبیر آورده است.
دسته دوم احادیثی است که دلالت میکند پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله و سلم نیاکانشان را در روز قیامت شفاعت خواهند کرد، چنان که رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم فرمود: من از پروردگارم خواستم چهار نفر را ببخشد و او آنها را خواهد بخشید ان شاءالله: آمنه دختر وهب، عبدالله بن عبدالمطلب، ابوطالب بن عبدالمطلب و مردی از انصار که بین من و او حق نان و نمک (پیمان) بود.(19)
موافقین میگویند: بر اساس دستور قرآن جایز نیست که پیامبر و موءمنین برای مشرکین طلب مغفرت و شفاعت کنند(20) و این که رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم میفرماید: پدر و مادرم را شفاعت خواهم کرد نشان میدهد که آنها موحّد بودهاند.
د) دلیل تاریخی: بر اساس متون تاریخی نه تنها دلیل صریحی بر مشرک بودن نیاکان پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم وجود ندارد بلکه دلایلی وجود دارد که موحّد و خداپرست بودن نیاکان آن حضرت را ثابت میکند. به عنوان مثال عبدالمطلب جدّ پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم به دلیل عمل به آیین حنیف ابراهیمی به ابراهیم ثانی ملقّب شده بود(21) و از وی شعری نقل شده که مطلعش این است:
«یا ربّ أنت الأحد الفرد الصمد
إن شئت الهمت الصواب والرشد»
«ای پروردگار تو احد، فرد و صمد هستی، اگر بخواهی راه راست و رستگاری را الهام میکنی».(22)
هم چنین از پدر و مادر گرامی پیامبر
_______________________________
18. توبه/28.
19. بحارالأنوار، ج 15، ص108؛ تاریخ یعقوبی، ج 2، ص35.
20.توبه/113.
21. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص11.
22. تاریخ یعقوبی، ج 1، ص247.
_______________________________
اسلامصلی الله علیه و آله و سلم اشعاری در کتابهای تاریخی نقل شده که همگی دلالت بر ایمان آنان میکند.(23)
دیدگاه دوم: برخی از علمای اهل سنت معتقدند که پدر و مادر حضرت رسول اکرمصلی الله علیه و آله و سلم مشرک بوده و در آتش جهنم گرفتار خواهند آمد و برای اثبات ادعای خود به چند دلیل استناد میکنند:
الف) آیات قرآن: «اِنّا أرسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشیراً وَنَذیراً ولا تُسْئَلُ عَنْ اگصحابِ الْجَحیم»: ما تو را به حق برای بشارت و بیم دادن فرستادیم و تو مسئول(گمراهی) دوزخیان نیستی»(24) مخالفین در شأن نزول این آیه روایتی نقل میکنند که پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «ای کاش میدانستم پدر و مادرم (در آن دنیا) چه میکنند پس خداوند این آیه را نازل کرد و فرمود:«لا تُسْئَلُ عَنْ اگصحابِ الْجَحیم»؛« از اهل دوزخ سوءال نمیشوی» و پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم هم تا هنگام مرگ یادی از آنها نکرد.(25)و نتیجه میگیرند که طبق آیه فوق پدر و مادر پیامبر مشرک بوده و اهل دوزخ هستند.(26)
در مقابل این سخن، موافقین میگویند: قرائت مشهور این است که «لا تُسْألُ» خوانده شود، چون «لا» نافیه است.(27)
بنابراین معنی آیه این است که ای پیامبر تو مسئول گمراهی دوزخیان نیستی. علاوه بر این مخالفین تنها با استناد به روایت مذکور میتوانند آیه را حمل بر شرک پدر و مادر پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم کنند در حالی که روایت یاد شده ضعیف و مرسل است و نمیتواند مبین و مفسّر آیه باشد.(28)
2. «وَاِذْ قالَ اِبراهیم لاءبیهِ آزَر اگتتَّخذ
_______________________________
23. مفاهیم القرآن، ج 5، ص146و 147؛ السیرة النبویة ، ابن هشام، ج 1، ص178.
24. بقره/119.
25. العجاب فی بیان الأسباب، ج1، ص367؛ تفسیر القرآن، صنعانی، ج1، ص59.
26. ادلّة معتقد ابی حنیفه فی ابوی الرسول، ص64و 65.
27. الجامع لأحکام القرآن، ج2، ص92؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج1، ص515 و 516.
28. تفسیر القرآن العظیم:1/163؛ الدر المنثور، ج، ص/271؛ سبل الهدی فی سیرة خیر العباد، ج2، ص125.
_______________________________
اگصناماً آلهة»؛ «هنگامی که ابراهیم به اَب خود گفت آیا بتهایی را معبود خود انتخاب میکنی»(29) مخالفین میگویند طبق این آیه اَب یعنی پدر ابراهیمعلیه السلام مشرک و بتپرست بوده و شما نمیتوانید بگویید تمام نیاکان پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم تا حضرت آدمعلیه السلام موحّد بودهاند.(30) موافقین میگویند که «آزر» پدر حضرت ابراهیم نبوده است(31) بلکه عمو یا جدّ مادری حضرت ابراهیمعلیه السلام بوده است(32) و اطلاق لفظ اب بر عمو وجدّ مادری در لغت عرب جایز است چنان که فرزندان یعقوب از اسماعیل تعبیر به «اب» میکنند(33) در حالی که اسماعیل عموی یعقوبعلیه السلام بوده نه پدر او. دوم این که حضرت ابراهیم به آزر وعده داد که برای تو طلب آمرزش (استغفار) میکنم(34). امّا هنگامی که روشن شد وی دشمن خداست، از او بیزاری جست.(35) و برای او استغفار نکرد. و بعد از سالیان دراز بعد از آن که خداوند اسماعیل و اسحاق را در سن پیری به حضرت ابراهیم عطا کرد و آن حضرت کعبه را بازسازی کرد برای پدر و مادرش دعا کرد و فرمود: «رَبّنا اغفر لی وَلِوالدیَّ وَلِلْمُوءْمِنینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِساب»؛ پروردگارا من و پدر و مادرم و همه موءمنان را در آن روز که حساب برپا میشود بیامرز»(36) و از آنجا که قرآن از استغفار نسبت به مشرکان نهی کرده است(37)، و از طرفی لفظ «والد» بر خلاف «اب» در زبان عرب فقط بر پدر واقعی اطلاق میشود،
_______________________________
29.(انعام/74.
30. حجج القرآن، ص80.
31. الدر المنثور، ج3، ص300.
32. مجمع البیان، ج6، ص86؛ المیزان:12/78 و 14/57 ؛ الاتقان ما یحسن من الاخبار الدائرة علی الألسن،ج2، ص374.
33. بقره/133.
34. ممتحنه/4.
35. توبه/114.
36. ابراهیم/41.
37. توبه/113.
_______________________________
معلوم میشود مراد از «والد» در آیه شریفه آزر نبوده بلکه پدر و مادر واقعی حضرت ابراهیمعلیه السلام بوده و آنها موحد از دنیا رفتهاند.(38)
ب) احادیث: 1. «...پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم برای مادرش درخواست شفاعت کرد، جبرئیل گفت: برای کسی که مشرک مرده است استغفار نکن»(39). مخالفین میگویند: طبق این حدیث مادر پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم در جهنم است و معلوم میشود مشرک بوده است ولی موافقین میگویند: این حدیث ضعیف و غیر قابل استناد است چون در سلسله سند آن «محمد بن جابر» قرار دارد که از دیدگاه علم رجال ضعیف بوده و به حدیث او اعتنا نمیشود.(40)
2. «پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم به پسران «ملیکه» فرمود: مادر شما در آتش است. این سخن بر آنها گران آمد، پس آنها را فرا خواند و فرمود: مادر من هم با مادر شما است...».(41)موافقین در ردّ این حدیث میگویند این حدیث ضعیف است چون در سند آن «عثمان بن عمیر» قرار دارد که ضعیف است.(42)
3. «مردی از پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم پرسید: پدر من کجاست؟ فرمود: در آتش، وقتی او رفت او را فرا خواند و گفت: پدر من و پدر تو در آتش است».(43)
موافقین در ردّ این حدیث میگویند: این حدیث را حماد بن سلمة از ثابت از انس نقل کرده و «حمادّ» مورد تهمت و ضعف است و مطالب فراوانی را در احادیث او وارد کردهاند و وی حافظ خوبی نبوده است.(44)بنابراین در این حدیث دلالتی بر شرک یا کفر نیاکان پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم وجود
_______________________________
38.مجمع البیان، ج6، ص86؛ منهج الصادقین، ج5، ص146.
39. مجمع الزوائد،ج1، ص117؛ سبل الهدی فی سیرة خیر العباد، ج1، ص117.
40.الضعفاء الصغیر/103؛ الضعفاء والمتروکین/233؛ المجروحین من المحدثین والضعفاء والمتروکین، ج1، ص167.
41.ادلّة معتقد ابی حنیفه فی ابوی الرسول، ص73؛ صحیح مسلم بشرح النووی، ج3،ص79.
42.سبل الهدی فی سیرة خیر العباد، ج2، ص127؛ ناسخ الحدیث و منسوخه،ص489.
43.ثقات ابن حبان، ج2، ص340.
44.مقدمه فتح الباری، ص397؛ تهذیب التهذیب، ج3، ص12 تا 15.
_______________________________
ندارد.
ج) اجماع: مخالفین میگویند: همه بر مشرک بودن پدر و مادر پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم اجماع دارند پس معلوم میشود که پدر و مادر ایشان مشرک بوده است.(45) در پاسخ میتوان گفت: چنین اجماعی وجود ندارد به دلیل این که نه تنها علمای شیعه بر موحّد بودن نیاکان پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم اتفاق دارند.(46) بلکه بسیاری از محققین اهل سنت هم در این قضیه با شیعه هم عقیده هستند.(47)
دیدگاه سوم: برخی معتقدند که پدر و مادر رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم مشرک بودند، ولی رسول اللهصلی الله علیه و آله و سلم آنان را زنده کرد و آنها به پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم ایمان آوردند و دوباره از دنیا رفتند.
دلیل این گروه حدیثی است که عایشه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده که «در حجة الوداع با رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم بودیم... رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم گریه میکرد و ناراحت و غمگین بود پس فرود آمد و مدتی طولانی در آنجا درنگ کرد سپس به نزد من بازگشت در حالی که خوشحال بود، به او گفتم: «چرا خوشحالی؟» فرمود: نزد قبر مادرم رفتم و از خداوند خواستم که او را زنده کند، پس او به من ایمان آورد و خداوند دوباره او را باز گرداند.(48)
در ردّ این دیدگاه گفته شده: اوّلا حدیثی که بر زنده شدن مادر پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم دلالت میکند ضعیف و غیر معتبر هست(49) ثانیاً بر فرض بعید این حدیث را قبول کردیم این حدیث دلالت بر ایمان مادر پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم بعد از وفات و بعثت میکند و چون ایمان بعد از مرگ و مشاهده احوال آن جهان فایدهای ندارد؛ و این که پیامبر ایشان را زنده کرده و اسلام را بر او عرضه کرده برای تکمیل ایمانش بوده است.(50)
_______________________________
45.ادلّه معتقد ابی حنیفة فی أبوی الرسول، ص84.
46.اوائل المقالات، ص45.
47. کشف الخفاء، ج1، ص62؛ الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج1 ،ص150 تا 154.
48. کشف الخفاء، ج1، ص61؛ لسان المیزان، ج4، ص305.
49. کشف الخفاء، ج1، ص62و 63؛ ادلة معتقد ابی حنیفة فی ابوی الرسول، ص87.
50.بحارالأنوار، ج15، ص110.
ایمان در لغت به معنی تصدیق کردن و ضد کفر آمده است و موءمن به شخص خداپرست در مقابل کافر اطلاق میشود.(1)
در تعریف ایمان بین متکلّمین اختلاف وجود دارد، ولی اعتراف به وحدانیت خداوند و نفی شریک از او از ارکان اساسی ایمان نزد آنان به شمار میرود.(2)
نیاکان جمع «نیا» به معنی اجداد است و منظور از نیاکان در این بحث، پدران و مادران پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم از عبدالله و آمنه تا حضرت آدم و حوا میباشد.(3)و ادلّه مخالفین و موافقین ایمان نیاکان پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم ، شامل همه آنها میشود هر چند برخی از ادلّه نفیاً یا اثباتاً فقط مربوط به پدر یا مادر آن حضرت میشود.
بحث از ایمان نیاکان پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم در علم کلام در بخش نبوت عامه و بحث از عصمت انبیاء مطرح شده است، و در علم تفسیر در ذیل آیه 74سوره انعام و آیه 219 سوره شعراء و برخی دیگر از آیات قرآن مورد بحث قرار گرفته است.و در علم تاریخ نیز در بحث از سیره نبوی و بررسی زندگینامه پدر و مادر پیامبر اسلامصلی الله علیه و آله و سلم مطرح میشود.(4)
_______________________________
* اساتیدمحترم ناظر این مقاله، آقایان: احمد شجاعی و محمدرضا امامی نیا.
1. لسان العرب، ج 1، ص223 و 224.
2. التوحید،ص394.
3. اوائل المقالات، ص45.
4. السیرة النبویة،ج1،ص127؛ تاریخ یعقوبی، ج 2،ص10و 35؛ الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج 1،ص150 تا 154.
_______________________________
در مورد ایمان نیاکان پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله و سلم سه دیدگاه وجود دارد:
دیدگاه اوّل: همه علمای شیعه و هم چنین عدهای از محققین اهل سنت معتقدند که نیاکان پیامبر اسلامصلی الله علیه و آله و سلم، خداپرست و موحّد بودهاند.(5)
و برای اثبات عقیده خود به دلایل ذیل استناد کردهاند:
الف) دلیل عقلی: پیامبر باید از هر چیزی که موجب نفرت و دوری مردم از وی میشود، منزه و پاک باشد.(6) مشرک بودن نیاکان موجب نفرت و دوری مردم از پیامبر میشود، پس نیاکان پیامبر باید از شرک منزه باشند.
ب) آیات قرآن: 1. «الّذی یَرَیکَ حینَ تَقُوم* وَتَقَلُّبَکَ فی السّاجِدین»(7) برخی جهت اثبات ایمان نیاکان نبی به این آیه تمسک کرده میگویند: نیاکان رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم موءمن و ساجد بودهاند که خداوند فرمود، گردیدن تو در پشت ساجدان را میبیند.(8)
و از امام باقر علیه السلامو امام صادقعلیه السلام در تفسیر این آیه روایت شده است که حضرت محمّدصلی الله علیه و آله و سلم در اصلاب پیامبران بود تا این که به پشت پدر خویش منتقل شد به زناشویی مشروع و حلال، بدون آلودگی به زنا و سفاح(ازدواج غیر مشروع).(9)
و ابن عباس از پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده که فرمود: یعنی ترا میبیند که از صلب پیامبری به صلب پیامبر دیگر منتقل میشدی تا این که به دنیا آمدی.(10)
مخالفین، بر استدلال فوق اشکال کردهاند به این که آیه به چند صورت تفسیر شده و شما نمیتوانید بگویید آیه را بر تمام
_______________________________
5.اوائل المقالا، ص/45؛ کشف الخفاء: ج1،ص62؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج 1، ص371؛ بحار الأنوار: ج15، ص118.
6. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص276؛ المواقف، ص265؛ شرح المقاصد: ج5، ص61.
7. شعراء/218و 219.
8.منهج الصادقین، ج 6، ص489، گازر، ج7، ص104.
9. مجمع البیان، ج 4، ص206؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص65؛ تفسیر قمی، ج 2، ص125.
10.الجامع لأحکام القرآن، ج 13، ص144.
_______________________________
تفسیرها حمل کنیم چون حمل مشترک بر تمام وجوه جایز نیست.(11)و حمل آن بر تفسیر مورد نظر موافقین ترجیح بلا مرجح است. در پاسخ میتوان گفت: وجود احادیث متعدد در تفسیر این آیه که بر ایمان نیاکان پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله و سلم دلالت میکنند مرجّح وجه مورد نظر موافقین است.
2. «وَاِذْ قالَ اِبراهیم رَبِّ اجْعَل هذا الْبَلَد آمناً وَاجْنُبنی وبَنیّ أن نعبدَ الاءصنام» ؛«زمانی که ابراهیم گفت: پروردگارا این بلد (مکه) را محیط امن قرار ده و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور گردان»(12)، موافقین میگویند به قرینه هذا البلد (مکّه) منظور اولاد اسماعیل و پدران پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم بود. و این که قرآن میفرماید:«کلمه توحید را کلمه پایندهای در نسلهای بعد از خود قرار داد»(13) معلوم میشود که مراد، موحدان بوده است از اولاد ابراهیمعلیه السلام.(14)
ج) احادیث: موافقین در اثبات دیدگاه خود به دو دسته از احادیث استناد میکنند: دسته اوّل احادیثی هستند که بر طاهر بودن پدران و مادران رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم دلالت میکنند:
1. پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «لم أزل أنقل من أصلاب الطاهرین إلی أرحام الطاهرات: پیوسته از صلبهای پاک به رحمهای پاکیزه منتقل میشدم».(15)
2. رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «سپس خداوند ما را در صلب آدم قرار داد و بعد به صلبهای پدران و رحمهای مادران منتقل کرد و نجاست شرک و سفاحِ کفر بر ما نرسید.»(16)
احادیث یاد شده متضافر بوده(17) و به حدّ تواتر معنوی هم میرسند.
کلمه طاهرین و طاهرات در این
_______________________________
11.تفسیر کبیر، ج24، ص 173.
12. ابراهیم/35.
13. زخرف/28.
14. حجج القرآن/80.
15. اوائل المقالات، ص46؛ الدّر المنثور، ج 5، ص98.
16. بحارالأنوار، ج 5، ص7؛ الدر المنثنور، ج 3، ص294.
17. بحارالأنوار، ج 15، ص119.
_______________________________
احادیث نشان میدهد که پدران و ما دران رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم موحّد و خداپرست بودهاند چون مشرک طاهر نیست همان گونه که قرآن میگوید:«اِنّما المشرکون نجس»؛ «همانا مشرکان نجس هستند»(18) پس نیاکان نبیصلی الله علیه و آله و سلم موحد بودهاند که پیامبر از آنان با لفظ طاهرین و طاهرات، تعبیر آورده است.
دسته دوم احادیثی است که دلالت میکند پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله و سلم نیاکانشان را در روز قیامت شفاعت خواهند کرد، چنان که رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم فرمود: من از پروردگارم خواستم چهار نفر را ببخشد و او آنها را خواهد بخشید ان شاءالله: آمنه دختر وهب، عبدالله بن عبدالمطلب، ابوطالب بن عبدالمطلب و مردی از انصار که بین من و او حق نان و نمک (پیمان) بود.(19)
موافقین میگویند: بر اساس دستور قرآن جایز نیست که پیامبر و موءمنین برای مشرکین طلب مغفرت و شفاعت کنند(20) و این که رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم میفرماید: پدر و مادرم را شفاعت خواهم کرد نشان میدهد که آنها موحّد بودهاند.
د) دلیل تاریخی: بر اساس متون تاریخی نه تنها دلیل صریحی بر مشرک بودن نیاکان پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم وجود ندارد بلکه دلایلی وجود دارد که موحّد و خداپرست بودن نیاکان آن حضرت را ثابت میکند. به عنوان مثال عبدالمطلب جدّ پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم به دلیل عمل به آیین حنیف ابراهیمی به ابراهیم ثانی ملقّب شده بود(21) و از وی شعری نقل شده که مطلعش این است:
«یا ربّ أنت الأحد الفرد الصمد
إن شئت الهمت الصواب والرشد»
«ای پروردگار تو احد، فرد و صمد هستی، اگر بخواهی راه راست و رستگاری را الهام میکنی».(22)
هم چنین از پدر و مادر گرامی پیامبر
_______________________________
18. توبه/28.
19. بحارالأنوار، ج 15، ص108؛ تاریخ یعقوبی، ج 2، ص35.
20.توبه/113.
21. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص11.
22. تاریخ یعقوبی، ج 1، ص247.
_______________________________
اسلامصلی الله علیه و آله و سلم اشعاری در کتابهای تاریخی نقل شده که همگی دلالت بر ایمان آنان میکند.(23)
دیدگاه دوم: برخی از علمای اهل سنت معتقدند که پدر و مادر حضرت رسول اکرمصلی الله علیه و آله و سلم مشرک بوده و در آتش جهنم گرفتار خواهند آمد و برای اثبات ادعای خود به چند دلیل استناد میکنند:
الف) آیات قرآن: «اِنّا أرسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشیراً وَنَذیراً ولا تُسْئَلُ عَنْ اگصحابِ الْجَحیم»: ما تو را به حق برای بشارت و بیم دادن فرستادیم و تو مسئول(گمراهی) دوزخیان نیستی»(24) مخالفین در شأن نزول این آیه روایتی نقل میکنند که پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «ای کاش میدانستم پدر و مادرم (در آن دنیا) چه میکنند پس خداوند این آیه را نازل کرد و فرمود:«لا تُسْئَلُ عَنْ اگصحابِ الْجَحیم»؛« از اهل دوزخ سوءال نمیشوی» و پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم هم تا هنگام مرگ یادی از آنها نکرد.(25)و نتیجه میگیرند که طبق آیه فوق پدر و مادر پیامبر مشرک بوده و اهل دوزخ هستند.(26)
در مقابل این سخن، موافقین میگویند: قرائت مشهور این است که «لا تُسْألُ» خوانده شود، چون «لا» نافیه است.(27)
بنابراین معنی آیه این است که ای پیامبر تو مسئول گمراهی دوزخیان نیستی. علاوه بر این مخالفین تنها با استناد به روایت مذکور میتوانند آیه را حمل بر شرک پدر و مادر پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم کنند در حالی که روایت یاد شده ضعیف و مرسل است و نمیتواند مبین و مفسّر آیه باشد.(28)
2. «وَاِذْ قالَ اِبراهیم لاءبیهِ آزَر اگتتَّخذ
_______________________________
23. مفاهیم القرآن، ج 5، ص146و 147؛ السیرة النبویة ، ابن هشام، ج 1، ص178.
24. بقره/119.
25. العجاب فی بیان الأسباب، ج1، ص367؛ تفسیر القرآن، صنعانی، ج1، ص59.
26. ادلّة معتقد ابی حنیفه فی ابوی الرسول، ص64و 65.
27. الجامع لأحکام القرآن، ج2، ص92؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج1، ص515 و 516.
28. تفسیر القرآن العظیم:1/163؛ الدر المنثور، ج، ص/271؛ سبل الهدی فی سیرة خیر العباد، ج2، ص125.
_______________________________
اگصناماً آلهة»؛ «هنگامی که ابراهیم به اَب خود گفت آیا بتهایی را معبود خود انتخاب میکنی»(29) مخالفین میگویند طبق این آیه اَب یعنی پدر ابراهیمعلیه السلام مشرک و بتپرست بوده و شما نمیتوانید بگویید تمام نیاکان پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم تا حضرت آدمعلیه السلام موحّد بودهاند.(30) موافقین میگویند که «آزر» پدر حضرت ابراهیم نبوده است(31) بلکه عمو یا جدّ مادری حضرت ابراهیمعلیه السلام بوده است(32) و اطلاق لفظ اب بر عمو وجدّ مادری در لغت عرب جایز است چنان که فرزندان یعقوب از اسماعیل تعبیر به «اب» میکنند(33) در حالی که اسماعیل عموی یعقوبعلیه السلام بوده نه پدر او. دوم این که حضرت ابراهیم به آزر وعده داد که برای تو طلب آمرزش (استغفار) میکنم(34). امّا هنگامی که روشن شد وی دشمن خداست، از او بیزاری جست.(35) و برای او استغفار نکرد. و بعد از سالیان دراز بعد از آن که خداوند اسماعیل و اسحاق را در سن پیری به حضرت ابراهیم عطا کرد و آن حضرت کعبه را بازسازی کرد برای پدر و مادرش دعا کرد و فرمود: «رَبّنا اغفر لی وَلِوالدیَّ وَلِلْمُوءْمِنینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِساب»؛ پروردگارا من و پدر و مادرم و همه موءمنان را در آن روز که حساب برپا میشود بیامرز»(36) و از آنجا که قرآن از استغفار نسبت به مشرکان نهی کرده است(37)، و از طرفی لفظ «والد» بر خلاف «اب» در زبان عرب فقط بر پدر واقعی اطلاق میشود،
_______________________________
29.(انعام/74.
30. حجج القرآن، ص80.
31. الدر المنثور، ج3، ص300.
32. مجمع البیان، ج6، ص86؛ المیزان:12/78 و 14/57 ؛ الاتقان ما یحسن من الاخبار الدائرة علی الألسن،ج2، ص374.
33. بقره/133.
34. ممتحنه/4.
35. توبه/114.
36. ابراهیم/41.
37. توبه/113.
_______________________________
معلوم میشود مراد از «والد» در آیه شریفه آزر نبوده بلکه پدر و مادر واقعی حضرت ابراهیمعلیه السلام بوده و آنها موحد از دنیا رفتهاند.(38)
ب) احادیث: 1. «...پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم برای مادرش درخواست شفاعت کرد، جبرئیل گفت: برای کسی که مشرک مرده است استغفار نکن»(39). مخالفین میگویند: طبق این حدیث مادر پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم در جهنم است و معلوم میشود مشرک بوده است ولی موافقین میگویند: این حدیث ضعیف و غیر قابل استناد است چون در سلسله سند آن «محمد بن جابر» قرار دارد که از دیدگاه علم رجال ضعیف بوده و به حدیث او اعتنا نمیشود.(40)
2. «پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم به پسران «ملیکه» فرمود: مادر شما در آتش است. این سخن بر آنها گران آمد، پس آنها را فرا خواند و فرمود: مادر من هم با مادر شما است...».(41)موافقین در ردّ این حدیث میگویند این حدیث ضعیف است چون در سند آن «عثمان بن عمیر» قرار دارد که ضعیف است.(42)
3. «مردی از پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم پرسید: پدر من کجاست؟ فرمود: در آتش، وقتی او رفت او را فرا خواند و گفت: پدر من و پدر تو در آتش است».(43)
موافقین در ردّ این حدیث میگویند: این حدیث را حماد بن سلمة از ثابت از انس نقل کرده و «حمادّ» مورد تهمت و ضعف است و مطالب فراوانی را در احادیث او وارد کردهاند و وی حافظ خوبی نبوده است.(44)بنابراین در این حدیث دلالتی بر شرک یا کفر نیاکان پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم وجود
_______________________________
38.مجمع البیان، ج6، ص86؛ منهج الصادقین، ج5، ص146.
39. مجمع الزوائد،ج1، ص117؛ سبل الهدی فی سیرة خیر العباد، ج1، ص117.
40.الضعفاء الصغیر/103؛ الضعفاء والمتروکین/233؛ المجروحین من المحدثین والضعفاء والمتروکین، ج1، ص167.
41.ادلّة معتقد ابی حنیفه فی ابوی الرسول، ص73؛ صحیح مسلم بشرح النووی، ج3،ص79.
42.سبل الهدی فی سیرة خیر العباد، ج2، ص127؛ ناسخ الحدیث و منسوخه،ص489.
43.ثقات ابن حبان، ج2، ص340.
44.مقدمه فتح الباری، ص397؛ تهذیب التهذیب، ج3، ص12 تا 15.
_______________________________
ندارد.
ج) اجماع: مخالفین میگویند: همه بر مشرک بودن پدر و مادر پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم اجماع دارند پس معلوم میشود که پدر و مادر ایشان مشرک بوده است.(45) در پاسخ میتوان گفت: چنین اجماعی وجود ندارد به دلیل این که نه تنها علمای شیعه بر موحّد بودن نیاکان پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم اتفاق دارند.(46) بلکه بسیاری از محققین اهل سنت هم در این قضیه با شیعه هم عقیده هستند.(47)
دیدگاه سوم: برخی معتقدند که پدر و مادر رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم مشرک بودند، ولی رسول اللهصلی الله علیه و آله و سلم آنان را زنده کرد و آنها به پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم ایمان آوردند و دوباره از دنیا رفتند.
دلیل این گروه حدیثی است که عایشه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده که «در حجة الوداع با رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم بودیم... رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم گریه میکرد و ناراحت و غمگین بود پس فرود آمد و مدتی طولانی در آنجا درنگ کرد سپس به نزد من بازگشت در حالی که خوشحال بود، به او گفتم: «چرا خوشحالی؟» فرمود: نزد قبر مادرم رفتم و از خداوند خواستم که او را زنده کند، پس او به من ایمان آورد و خداوند دوباره او را باز گرداند.(48)
در ردّ این دیدگاه گفته شده: اوّلا حدیثی که بر زنده شدن مادر پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم دلالت میکند ضعیف و غیر معتبر هست(49) ثانیاً بر فرض بعید این حدیث را قبول کردیم این حدیث دلالت بر ایمان مادر پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم بعد از وفات و بعثت میکند و چون ایمان بعد از مرگ و مشاهده احوال آن جهان فایدهای ندارد؛ و این که پیامبر ایشان را زنده کرده و اسلام را بر او عرضه کرده برای تکمیل ایمانش بوده است.(50)
_______________________________
45.ادلّه معتقد ابی حنیفة فی أبوی الرسول، ص84.
46.اوائل المقالات، ص45.
47. کشف الخفاء، ج1، ص62؛ الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج1 ،ص150 تا 154.
48. کشف الخفاء، ج1، ص61؛ لسان المیزان، ج4، ص305.
49. کشف الخفاء، ج1، ص62و 63؛ ادلة معتقد ابی حنیفة فی ابوی الرسول، ص87.
50.بحارالأنوار، ج15، ص110.