تعامل اسلام و علم (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
تاریخ اسلام، صرف تاریخ توسعه جغرافیایی نیست بلکه تاریخ ظهور وبسط علم و فرهنگ درخشانی است که اوّلین بار علوم و معارف تمدنهای پیشین خود را فرا گرفتند و در حکمت و ریاضیات، نجوم و... سرآمد شدند و هنر و تمدنی بنا نهادند که تا تاریخ بشر وجود دارد زندگی از فروغ آن گرمی و نشاط میگیرد.(1)
جرج سارتون مورخ علم، که دورههای تاریخ علم را به ادوار پنجاه ساله تقسیم کرده و هر دوره را با نام یکی از برجستگان علم نامگذاری میکند از سال 750 تا 1100 میلادی یعنی 350 سال از تاریخ علم را با نامهایی چون جابر، خوارزمی، رازی، مسعودی، ابوالوفاء، بیرونی و عمر خیام مزین میکند و در ادوار بلافصل بعدی نیز گرچه چهرههای غربی اندک اندک خودنمایی میکند ولی هنوز درخشش ابن رشدها و طوسیها و این نفیسها چشمگیر است، این افراد زبدگان حوزههایی چون شیمی، جبر، پزشکی، جغرافیا، ریاضی، فیزیک و اخترشناسی عصر خود بودهاند.(2) امّا امروزه جهان اسلام علیرغم گذشته درخشان دانش
_______________________________
1.داوری، رضا. اسلام و علم دوستی، مجله ، نامه فرهنگستان علوم، شماره 12و13.
2. جرج سارتون، مقدمه بر تاریخ علم، ترجمه غلامحسین صدری افشاری.
_______________________________
پژوهشی و تولید فراوردههای علمی و اطلاعات، چندان رضایتبخش نیست و دچار رکود و انحطاط است، که متأسفانه گاهی این نقص و کاستیها را متوجه خود اسلام میدانند و آن را دینی میدانند که با علم و تحقیق روی موافق ندارد.
برای بررسی و پاسخگویی از این توهمات و برون رفت از دوره رکود و فراهم آوردن زمینه رشد علم و پژوهش در جهان اسلام، توجه به سوابق علمی و خصوصاً تأمل و تفکّر در باب نسبت میان علم و اسلام ضرورت دارد.
نوشتار حاضر نگاهی کوتاه بر تعامل علم و دین در حوزه اسلام و نسبت میان علم و اسلام دارد.
واژه شناسی
برای آن که بتوان به داوری صحیح در باب نسبت میان علم و اسلام بپردازیم نیازمند به معنا و مراد خود از واژگان علم و اسلام هستیم.
مراد از علم در این جا به دو معنا میباشد:
1. معنای عام، که مراد مطلق دانش، معرفت و آگاهی است که شامل هر نوع دانشی با هر شیوه و روشی میباشد.
2. معنای خاص که مراد رشته علمی با روش تجربی است که علم به این معنا اشاره به شیوه خاصی از شناخت طبیعت و انسان بر اساس روش تجربی دارد.
و مقصود از اسلام مجموعه معارف موجود در متون دینی است که شامل قرآن و روایات معصومانعلیهم السلام میباشد.
اسلام و علم به معنای عام
آموزههای قرآنی و سنت معصومانعلیهم السلام، سهم به سزایی در شکوفایی علم و دانش داشتهاند، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، در دعوت خویش به پیروی کورکورانه و جهل تکیه ننمود بلکه تعالیم وی لبریز از جهل ستیزی و دعوت به تفکر، علم آموزی، تعقل و تلاش فکری است.
خداوند متعال در جای جای قرآن کریم به دانش و فراگیری آن ترغیب نموده است چنان که در نخستین آیات نازل شده، شناخت و دانش محور اصلی آنهاست.
«اقرأ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَق* خَلَقَ الاِنْسانَ مِنْ عَلَق* اقْرَأْ وَربّکَ الاگکْرَم* الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَم* عَلَّمَ الاِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَم».(3)
از این گذشته اسلام از آن روی که خواهان ایمان مبتنی بر شناخت است محور بیشتر آیات عصر دعوت درباره اعتقادات است و اساس اعتقادات مبتنی بر دانایی و شناخت است چنان که خداوند متعال میفرماید:
«اگمّن هُوَ قانِت آناءَ اللَّیْل ساجِداً وَقائِماً یحذر الاعلیها السلامخرَة وَیَرجُوا رَحْمَة رَبِّه قُلْ هَلْ یَسْتَوی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لا یَعْلَمُون اِنّما یَتَذکّر اُولوا الاگلباب».(4)
دیگر آن که روی سخن خداوند همواره با آنان است که از دانایی بهرهای دارند، از این روی موءمنان باید بدانند که در کسب دانایی چه مسئولیتی سنگینی را بر دوش دارند چنان که خداوند متعال در این باره میگوید: «وَتِلْکَ الاگمْثال نَضْرِبُها لِلنّاسِ وَما یَعْقِلُها اِلاّ العامِلُونَ».(5)
مرحوم علاّمه طباطبایی در این باره مینویسد: تجلیل و تمجیدی که قرآن کریم از علم و دانش نموده نظیر آن در هیچ کتاب آسمانی دیگر یافت نمیشود و در این باره همین بس که قرآن، زمان توحش اعراب را که عهد پیش از اسلام بوده، زمان جاهلیت نام نهاده است قرآن مجید در
_______________________________
3. سوره علق، 1 تا5:«بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفریده(همان کس که) انسان را از خون بستهای خلق کرده، بخوان که پروردگارت (از همه) بزرگوارتر است. همان کسی که به وسیله قلم تعلیم نمود و به انسان آنچه را نمیدانست یاد داد.
4. زمر/9:(«آیا چنین کسی با ارزش است) یا کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت میترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟ بگو آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند یکسانند؟ تنها خردمندان متذکر میشوند».
5. عنکبوت/43:« اینها مثالهایی است که ما برای مردم میزنیم و جز دانایان آن را درک نمیکنند».
_______________________________
صدها آیه به طرق مختلف نام علم و دانش را به میان آورده و در بیشتر آنها در مقام بزرگداشت آن میباشد، خداوند متعال در مقام منتگذاری بر انسان میفرماید:
«عَلَّم الاِنْسان ما لَمْ یَعْلَم».(6)
و باز میفرماید:
«یَرْفَع الله الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ اُوتُوا العِلْم دَرَجات».(7)
وباز میفرماید:
«هَلْ یَسْتَوی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لا یَعْلَمُون».(8)
آیات قرآنی در این باره بسیار است.(9)
گذشته از آیات قرآن کریم موکدترین و صریحترین توصیههای رسول اکرمصلی الله علیه و آله و سلم و ائمهعلیهم السلام دربارهی علم است، رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم میفرماید:«طلب العلم فریضة علی کلّ مسلم».(10)
تعلّم و دانشجویی بر هر مسلمانی فرض و واجب است و این فرض اختصاص به طبقه، گروه، صنف یا جنس خاصی ندارد هر آن کس که مسلمان باشد باید در پی علم رود.
و فرمود: الحکمة ضالة الموءمن یأخذها حیث وجدها.(11)
و در تعبیر دیگر امام علیعلیه السلام میفرماید:الحکمة ضالة الموءمن فخذ الحکمة ولو من أهل النفاق.(12)
حکمت گمشده موءمن است پس به دنبالش بروید و لو آن که آن را در نزد اهل نفاق باشد.
_______________________________
6. علق/5:«به انسان آن چه را نمیدانست یاد داد».
7. مجادله/11:«خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند و کسانی را که علم به آنان داده شد، درجات عظیمی میبخشد».
8. زمر/9:«آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند یکسانند».
9. علاّمه طباطبایی، قرآن در اسلام، ص 93.
10. کافی، ج1، کتاب فضل العلم، باب فرض العلم، ح1، ص 30.
11. بحارالأنوار، ج2، کتاب العلم، باب من یجوز أخذ العلم منه، ح66، ص 105.
12. نهج البلاغه، حکمت 80.
_______________________________
و فرمود: اطلبوا العلم ولو بالصین.(13)
علم را جستجو کنید و به دست آورید ولو در چین، یعنی این که اگر دست یابی به دانش مستلزم این باشد که به دورترین نقاط جهان مانند چین سفر کنید.
و در روایات دیگر میفرماید: اطلبوا العلم من المهد إلی اللحد.(14) در همه عمر از گهواره تا گور در جستجوی علم باشید یعنی دانش مقطع خاص و زمان معیّن ندارد.
آن چنان که از این تعابیر استفاده میشود علم فریضهای است که نه از لحاظ دانشجو و نه استاد و نه از حیث زمان و مکان محدودیت ندارد و این عالیترین و بالاترین توصیهای است که میتوانسته انجام شود.(15)
اسلام و علم به معنای خاص
تشویق متون دین به مطلق علم و دانش جای تردید نیست امّا سوءال و پرسش اساسی که از دیرباز مطرح بوده این است که علم مورد نظر اسلام چیست؟ آیا علم یا علوم خاصی مورد نظر است؟
برخی شاید بر این باورند که مراد از علم تنها معارف خاص دین باشد و لذا ستایش اسلام به فراگیری دانش، اختصاص به علوم دینی دارد و در این زمینه روایتی از پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که فرمود: إنّما العلم ثلاثة آیة محکمة أو فریضة عادلة أو سنة قائمة وما خلاهنّ فضل.(16)
_______________________________
13. بحارالأنوار، ج1، کتاب العلم، باب فرض العلم، ح55 ص 177 و ح 65 ، ص 180.
ظاهراً علت این که نام چین برده شده یا به این علت بوده که چین به عنوان دورترین نقاط جهان بوده یا این که چین مرکز علم و دانش و صنعت آن زمان بوده است.
14. کشف الظنون، ج1، ص 78.
15.شهید مطهری، بیست گفتار، مقاله نظر اسلام درباره علم، ص 214؛ ده گفتار، مقاله فریضه علم، ص 129؛ خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه علوم قرآنی، واژه علم و قرآن.
16. کافی، ج1، کتاب فضل العلم، باب صفة العلم وفضله، ح1، ص 32«همانا علم منحصر است به سه چیز: آیه محکمه یا فریضه عادله یا سنت قائمه و غیر از این ها زیادت است.
_______________________________
امّا حق این است که منظور اسلام علم خاصی نیست و علم مورد نظر اسلام دامنهی بس وسیع دارد و این را میتوان از خود قرآن و سنت نشان داد لیکن دانش سودمند نه هر دانشی، یعنی تنها محدودیّتی که در اسلام در مورد کسب و فراگیری دانش آمده است این است که مسلمانان تنها باید به دنبال فرا گرفتن علم نافع باشند. دین، خوشبختی آدمیان را خواهان است و چون خوشبختی آن جهانی در ارتباط با زندگی این جهانی است هر دانشی که سدی در برابر خوشبختی جاودانه نبوده مورد منع قرار نداده است. و دانشهایی که زندگی را مطبوع ساخته و سودمند آدمیان و محیط زیست آنان باشد مورد تأکید قرار داده است.
در حدیث مشهور به «توحید مفضّل» از امام صادقعلیه السلام نقل شده است که فرمود:
ذکر یا مفضل، فیما أعطی الإنسان علمه وما منع فانّه أعطی علم جمیع ما فیه صلاح دینه ودنیاه، فممّا فیه صلاح دینه معرفة الخالق تبارک وتعالی بالدلائل والشواهد القائمة فی الخلق ومعرفة الواجب علیه من العدل علی الناس کافة وبرّ الوالدین وأداء الأمانة ومواساة أهل الخلّة وأشباه ذلک ممّا قد توجد معرفته والاقرار والاعتراف به فی الطبع والفطرة من کلّ اُمّة موافقة أو مخالفة. وکذلک أعطی علم ما فیه صلاح دنیاه کالزراعة والغرس واستخراج الأرضین واقتناء الأغنام والأنعام واستنباط المیاه ومعرفة العقاقیر التی یستشفی بها من ضروب الاسقام والمعادن التی یستخرج منها أنواع الجواهر ورکوب السفن والغوص فی البحر وضروب الحیل فی صید الوحش والطیر والحیتان والتصرّف فی الصناعات ووجوه المتاجر والمکاسب وغیر ذلک ممّا یطول شرحه ویکثر تعداده ممّا فیه صلاح أمره فی هذه الدار فأعطی علم ما یصلح به
_______________________________
امام خمینی در تفسیر این حدیث در کتاب چهل حدیث مینویسند: بدان که بسیاری از علوم است که بر تقدیری داخل یکی از اقسام ثلاثه است که رسول اکرمصلی الله علیه و آله و سلم ذکر فرمودند مثل علم طب و تشریح و نجوم و هیئت و امثال در صورتی که نظر آیت و علامت به سوی آنها داشته باشیم.
_______________________________
دینه ودنیاه ومنع ما سوی ذلک ممّا لیس فی شأنه ولا طاقته أن یعلم.(17)
علاّمه طباطبایی در این باره مینویسد:
قرآن مجید به تعلّم علوم طبیعی و ریاضی و فلسفی و فنون ادبی وبالأخره همه علومی که در دسترس فکر انسانی است و تعلّم آنها به نفع جهان بشری و سعادتبخش جامعه انسانی میباشد دعوت میکند به این شرط که به حق و حقیقت رهنما گردند و گرنه علمی که انسان را سرگرم خود ساخته و از شناختن حق و حقیقت باز دارد در قاموس قرآن مجید با جهل مرادف است خدای متعالی میفرماید:
«یَعْلَمُون ظاهراً مِنَ الحَیاةِ الدُّنیا وَهُمْ عَنِ الاعلیها السلامخِرَة هُمْ غافِلُون».(18).(19)
_______________________________
17. بحارالأنوار، کتاب التوحید، باب 4، ج3، ص 173.
«به یاد آور! ای مفضل آنچه را که خداوند زمینه فرا گرفتن آن را برای بشر فراهم کرده و آن چه را که بشر را از دانستن آن محروم کرده است. پس دانستن آن چه را که مصلحت دین و دنیای مردم در آن است برای آنها میسر کرده است. از جمله معرفتهایی که در آنها مصلحت دینی بشر نهفته است؛ معرفت خالق تبارک و تعالی است. از طریق دلایل و شواهدی که خداوند در مخلوقاتش ظاهر گردانید و معرفت چیزهایی است که باعث رفتار عادلانه با همه مردم و نیکی به پدر و مادر و ادای امانت و مراعات فقرا و نظایر آنها میشود. اموری که معرفت واقرار و اعتراف به آنها در طبع و فطرت هر انسانی هست چه مسلمان باشد و چه کافر. همچنین استعداد شناختن چیزهایی که در آنها مصلحت دنیوی بشر هست؛ به آن داده شده است. به عنوان مثال میتوان امور زیر را یاد کرد: کشاورزی، درخت کاری، عمران زمینها و دامداری، شناسایی گیاهانی که برای درمان بیماریها بکار میروند، شناسایی معادنی که انواع جواهر از آنها استخراج میشود، شناخت نحوه حرکت در دریاها و فرو رفتن در اعماق آنها، شناخت روشهای مختلف مفید حیوانات وحشی و طیور و ماهیان، تدبیر صنایع گوناگون ، شناسایی انواع گوناگون بازرگانی و حرفهها و چیزهایی دیگری که صلاح کار بشر در این جهان به آنها است. و شرح آنها به طول میانجامد وتعدادشان خیلی زیاد میشود. پس خداوند استعداد آنچه را که وسیله صلاح دین و دنیای بشر است به او داده است و او را از داشتن چیزهایی که در شأن او نیست و طاقت آنها را ندارد محروم کرده است.
18. روم/7:«آنها فقط ظاهری از زندگی دنیا را میدانند و از آخرت غافلند».
19. علامه طباطبایی، قرآن در اسلام، ص 94.
_______________________________
اسلام و شکوفایی علوم
بی شک قرآن کریم کتاب دانش خاصی نیست امّا متضمن حقایقی است که نمیتوان بیعنایت به موضوعات علمی به روش علوم تجربی آنها را مورد بررسی قرار داد به عنوان نمونه آیاتی که مراحلی برای تکوین آفرینش انسان گفته است:
«وَلَقَدْ خَلَقْنَا الاِنْسان مِنْ سُلالَة مِنْ طِین* ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَهً فی قَرارٍ مَکین* ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطفَة عَلَقَة فَخَلَقْنا العَلَقَة مُضْغَة فَخَلَقْنا المُضْغَة عِظاماً فَکَسَونا العِظامَ لَحْماً ثُمَّ اگنشأناهُ خَلقاً آخَر فَتَبارَکَ الله اگحسن الخالِقین».(20)
و یا آیاتی که در آنها امر به مطالعه تحولات طبیعی شده است:
«اگلَمْ تَرَ اِنَّ اللهَ اگنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَکهُ یَنابیع فِی الاگرض ثُمَّ یخرج بِهِ زَرعاً مُخْتَلفاً اگلْوانه ثُمَّ یَهیجُ فَتَریه مُصْفَرّاً ثُمّ یَجْعَله حُطاماً اِنَّ فی ذلِکَ لَذِکری لاُولی الاگلباب».(21)
و یا آیاتی که در آنها از نحوه خلقت آسمانها و زمین صحبت شده است:
«وَهُوَ الَّذی خَلَقَ السَّماوات وَالاگرض فی سِتَّة اگیّام وَکانَ عَرْشهُ عَلی الماء».(22)
و آیاتی از این قبیل که درک و فهم آنها بدون در نظر گرفتن حقایق علمی و علوم تجربی میسّر نیست که همین شیوه بیان عامل اصلی اقبال دانش پژوهان مسلمان به این علوم شده و در واقع
_______________________________
20. موءمنون/42:«و ما انسان را از عصارهای از گل آفریدیم، سپس او را نطفهای در قرارگاه مطمئن قرار دادیم، سپس نطفه را به صورت علقه و علقه را به صورت مضغه و مضغه را به صورت استخوانهایی درآوردیم و بر استخوانها گوشت پوشانیدیم سپس آن را آفرینش تازهای دادیم پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است.
21.زمر/21: «آیا ندیدی که خداوند از آسمان آبی فرستاد و آن را به صورت چشمههایی در زمین وارد نمود سپس با آن زراعتی را خارج میسازد، که رنگهای مختلف دارد. بعد آن گیاه خشک میشود، به گونهای که آن را زرد و بیروح میبینی سپس آن را درهم میشکند وخرد میکند؟ در این مثال تذکری است برای خردمندان»..
22. هود/7: «او کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید و عرش او بر آب قرار داشت».
_______________________________
پیدایش تمدن درخشان اسلامی را باید تا حدّ زیادی مرهون آن دانست.(23)
جرج سارتن در کتاب دیباچهای بر تاریخ علم عقیده دارد که برای درک کامل علت فعالیت مسلمانها در رشتههای علمی باید به نقش محوری قرآن برای آنها توجه کرد.(24)
جان دویچ دانشمند و محقق انگلیسی بیان میدارد که قرآن عامل بسیار شگرفی در بالا بردن افق فکر مسلمانان بود. قرآن آنان را به تحقیقات علمی و پدید آوردن اندیشهها سوق میدهد. چنان که گفته است: این قرآن بود که انگیزه پیشروی مسلمانان در سرزمینهای اروپا گردید، در آنجا هنگامی که تاریکی همه جا را فرا گرفته بود آنان مشعلهای انسانیت را برافروختند. به انگیزش قرآن مسلمانان پرچم فرزانگی برافراشتند و به آستان علم خدمتهای شایانی کردند.(25)
نقش مسلمانان در شکوفایی علوم
دوران نبوغ تمدن مسلمانان، پس از دوره فتوحات آغاز میشود که تمام و سعی و تلاش خود را متوجه آداب علوم و صنایع نمودند و به همان اندازه که در فنون جنگی پیشرفت کردند در فنون مربوط به زمان صلح و تأسیس تمدن به همان اندازه پیشرفت نمودند. در دوره جدید که دوره انتظام و اداره کردن دولت پهناور اسلامی است مسلمانان استعداد خود را در میدان تمدن به کار گرفتند و با استفاده از تمدنهای پیشین شالوده تمدن درخشانی را ریختند که در ادبیات و فنون به حد اعلا رسید.(26)
البته تمدن اسلام که بدین گونه وارث و فرهنگ قدیم شرق و غرب شد نه تقلید کنند صرف از فرهنگهای سابق بود و نه ادامه دهنده محض بلکه ترکیب کننده و
_______________________________
23. گلشنی، مهدی، نقش علم و صنعت در جامعه اسلامی، مجله نور العلم، شماره هفتم.
24. جرج سارتون، مقدمه بر تاریخ علم، ترجمه غلامحسین صدری افشاری.
25. ربانی گلپایگانی، علی، دروس علم و دین.
26. گوستاولوبون، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ص 204.
_______________________________
تکمیل سازند.(27)
برتراند راسل انگلیسی مینویسد:
اعراب خیلی زود تمدن امپراتوری شرقی را گرفنتد آنان به جای خستگی و زوال و انحطاط، امید و ترقی و تعالی با خود داشتند. دانشمندانشان متون یونانی را مطالعه کردند و شرح بر آنها مینوشتند. ارسطو بسی از شهرت خود را از آنها دارد. اگر برخی لغات را که ما از زبان عربی گرفتهایم مورد توجه قرار دهیم چیزها میآموزیم کلماتی چون، جبر، الکل، کیمیا، انبیق، قلیا، السّمت، زنیطه که در زبان ما به کار میروند از عربی گرفته شدهاند، این کلمات تصویر روشنی از چیزهایی که ما مدیون اعراب هستیم به دست میدهند.(28)
محمدعلی فروغی در این باره آورده است: در سده نهم و دهم و یازدهم و دوازدهم میلادی که اروپا را ظلمت جهل فرار گرفته بود کشورهای پهناور اسلامی از ترکستان گرفته تا افریقا و اسپانیا هر یک دانشگاهی محسوب میشد، برای شرح و بیان مساعی و زحمات مسلمانان و نتایجی که در عالم علم به دست آوردهاند مجلدات چند باید پرداخت در بیشتر فنون از قبیل جبر، مقابله، مثلثات، جغرافیا، هیئت، طب و شیمی به واسطه اختراعات واکتشافات و مطالعات تازه معلومات یونیان را تکمیل و مزید نمودند، شارل کبیر (امپراتور شارلمانی) که در آخر سده هشتم میلادی تقریباً به همه اروپا سلطنت داشت و مردی هوشمند بود و در ترویج معارف، اهتمام میورزید چون خواست تحصیل کمال کند و مکتب و مدرسه ... نماید با رنج فراوانی از گوشه و کنار دو سه نفر از اهل فضل پیدا کرد. سپس ایشان نام چند تن از دانشمندان بزرگ اسلامی را که در تمدن جهان سهیم بود. ذکر میکند و اظهار میکند وقتی که فن چاپ اختراع شد ترجمه قانون ابن سینا در همان سالها سی
_______________________________
27. زرین کوب، عبدالحسین ، کارنامه اسلام، ص 29.
28. برتراند راسل، تاریخ فلسفه غرب، ترجمه دریابندری، ص 406.
_______________________________
مرتبه به چاپ رسید.(29)
افزون بر اهتمام و ابتکار مسلمانان در سایر رشتههای علمی، از نظر روش علمی نیز احیاگر روش جدید علمی یعنی به کارگیری مشاهده و تجربه حس در علوم تجربی میباشند.
گوستاولوبون در این باره مینویسد:
مسلمانان بعد از شاگردی یونانیان و تتبع کتب و تصانیف آنان این مطلب را کشف نمودند که تجربه و مشاهده بر بهترین کتاب ترجیح داشته و در اکتشاف حقایق تنها وسیله به شمار میآید، چنین معروف است بیکن، اوّل کسی است که تجربه و مشاهده را در مقابل اقوال اساتید از مبادی و اصول تحقیقات علمی قرار داده است ولی اصل قضیه این نیست بلکه باید تصدیق کرد که ابداع این فکر از مسلمانان شده نه از بیکن.(30)
توصیف تلاش و کوشش و ابتکار مسلمانان در عرصههای مختلف علمی از گنجایش این نوشتار خارج است ولی از مطالب گذشته میتوان پاسخی بر این پرسش یافت که چرا در تمدن اسلامی حتّی در اوج شکوفایی علوم تجربی موضوع تعارض دین و علم پیش نیامد که نکته اساسی آن را باید در تفاوتهای اسلام با دیگر مکاتب دانست و امیداست که با بیداری دوباره مسلمانان و بهرهگیری از دستورالعملهای قرآن و اولیاء آن شاهد رشد و شکوفایی علمی دوباره آنان در تمامی زمینهها باشیم.
_______________________________
29. فروغی، محمدعلی، سیر حکمت در اروپا، ص 104.
30. گوستاولوبون، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ص 542.
جرج سارتون مورخ علم، که دورههای تاریخ علم را به ادوار پنجاه ساله تقسیم کرده و هر دوره را با نام یکی از برجستگان علم نامگذاری میکند از سال 750 تا 1100 میلادی یعنی 350 سال از تاریخ علم را با نامهایی چون جابر، خوارزمی، رازی، مسعودی، ابوالوفاء، بیرونی و عمر خیام مزین میکند و در ادوار بلافصل بعدی نیز گرچه چهرههای غربی اندک اندک خودنمایی میکند ولی هنوز درخشش ابن رشدها و طوسیها و این نفیسها چشمگیر است، این افراد زبدگان حوزههایی چون شیمی، جبر، پزشکی، جغرافیا، ریاضی، فیزیک و اخترشناسی عصر خود بودهاند.(2) امّا امروزه جهان اسلام علیرغم گذشته درخشان دانش
_______________________________
1.داوری، رضا. اسلام و علم دوستی، مجله ، نامه فرهنگستان علوم، شماره 12و13.
2. جرج سارتون، مقدمه بر تاریخ علم، ترجمه غلامحسین صدری افشاری.
_______________________________
پژوهشی و تولید فراوردههای علمی و اطلاعات، چندان رضایتبخش نیست و دچار رکود و انحطاط است، که متأسفانه گاهی این نقص و کاستیها را متوجه خود اسلام میدانند و آن را دینی میدانند که با علم و تحقیق روی موافق ندارد.
برای بررسی و پاسخگویی از این توهمات و برون رفت از دوره رکود و فراهم آوردن زمینه رشد علم و پژوهش در جهان اسلام، توجه به سوابق علمی و خصوصاً تأمل و تفکّر در باب نسبت میان علم و اسلام ضرورت دارد.
نوشتار حاضر نگاهی کوتاه بر تعامل علم و دین در حوزه اسلام و نسبت میان علم و اسلام دارد.
واژه شناسی
برای آن که بتوان به داوری صحیح در باب نسبت میان علم و اسلام بپردازیم نیازمند به معنا و مراد خود از واژگان علم و اسلام هستیم.
مراد از علم در این جا به دو معنا میباشد:
1. معنای عام، که مراد مطلق دانش، معرفت و آگاهی است که شامل هر نوع دانشی با هر شیوه و روشی میباشد.
2. معنای خاص که مراد رشته علمی با روش تجربی است که علم به این معنا اشاره به شیوه خاصی از شناخت طبیعت و انسان بر اساس روش تجربی دارد.
و مقصود از اسلام مجموعه معارف موجود در متون دینی است که شامل قرآن و روایات معصومانعلیهم السلام میباشد.
اسلام و علم به معنای عام
آموزههای قرآنی و سنت معصومانعلیهم السلام، سهم به سزایی در شکوفایی علم و دانش داشتهاند، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، در دعوت خویش به پیروی کورکورانه و جهل تکیه ننمود بلکه تعالیم وی لبریز از جهل ستیزی و دعوت به تفکر، علم آموزی، تعقل و تلاش فکری است.
خداوند متعال در جای جای قرآن کریم به دانش و فراگیری آن ترغیب نموده است چنان که در نخستین آیات نازل شده، شناخت و دانش محور اصلی آنهاست.
«اقرأ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَق* خَلَقَ الاِنْسانَ مِنْ عَلَق* اقْرَأْ وَربّکَ الاگکْرَم* الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَم* عَلَّمَ الاِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَم».(3)
از این گذشته اسلام از آن روی که خواهان ایمان مبتنی بر شناخت است محور بیشتر آیات عصر دعوت درباره اعتقادات است و اساس اعتقادات مبتنی بر دانایی و شناخت است چنان که خداوند متعال میفرماید:
«اگمّن هُوَ قانِت آناءَ اللَّیْل ساجِداً وَقائِماً یحذر الاعلیها السلامخرَة وَیَرجُوا رَحْمَة رَبِّه قُلْ هَلْ یَسْتَوی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لا یَعْلَمُون اِنّما یَتَذکّر اُولوا الاگلباب».(4)
دیگر آن که روی سخن خداوند همواره با آنان است که از دانایی بهرهای دارند، از این روی موءمنان باید بدانند که در کسب دانایی چه مسئولیتی سنگینی را بر دوش دارند چنان که خداوند متعال در این باره میگوید: «وَتِلْکَ الاگمْثال نَضْرِبُها لِلنّاسِ وَما یَعْقِلُها اِلاّ العامِلُونَ».(5)
مرحوم علاّمه طباطبایی در این باره مینویسد: تجلیل و تمجیدی که قرآن کریم از علم و دانش نموده نظیر آن در هیچ کتاب آسمانی دیگر یافت نمیشود و در این باره همین بس که قرآن، زمان توحش اعراب را که عهد پیش از اسلام بوده، زمان جاهلیت نام نهاده است قرآن مجید در
_______________________________
3. سوره علق، 1 تا5:«بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفریده(همان کس که) انسان را از خون بستهای خلق کرده، بخوان که پروردگارت (از همه) بزرگوارتر است. همان کسی که به وسیله قلم تعلیم نمود و به انسان آنچه را نمیدانست یاد داد.
4. زمر/9:(«آیا چنین کسی با ارزش است) یا کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت میترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟ بگو آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند یکسانند؟ تنها خردمندان متذکر میشوند».
5. عنکبوت/43:« اینها مثالهایی است که ما برای مردم میزنیم و جز دانایان آن را درک نمیکنند».
_______________________________
صدها آیه به طرق مختلف نام علم و دانش را به میان آورده و در بیشتر آنها در مقام بزرگداشت آن میباشد، خداوند متعال در مقام منتگذاری بر انسان میفرماید:
«عَلَّم الاِنْسان ما لَمْ یَعْلَم».(6)
و باز میفرماید:
«یَرْفَع الله الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ اُوتُوا العِلْم دَرَجات».(7)
وباز میفرماید:
«هَلْ یَسْتَوی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لا یَعْلَمُون».(8)
آیات قرآنی در این باره بسیار است.(9)
گذشته از آیات قرآن کریم موکدترین و صریحترین توصیههای رسول اکرمصلی الله علیه و آله و سلم و ائمهعلیهم السلام دربارهی علم است، رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم میفرماید:«طلب العلم فریضة علی کلّ مسلم».(10)
تعلّم و دانشجویی بر هر مسلمانی فرض و واجب است و این فرض اختصاص به طبقه، گروه، صنف یا جنس خاصی ندارد هر آن کس که مسلمان باشد باید در پی علم رود.
و فرمود: الحکمة ضالة الموءمن یأخذها حیث وجدها.(11)
و در تعبیر دیگر امام علیعلیه السلام میفرماید:الحکمة ضالة الموءمن فخذ الحکمة ولو من أهل النفاق.(12)
حکمت گمشده موءمن است پس به دنبالش بروید و لو آن که آن را در نزد اهل نفاق باشد.
_______________________________
6. علق/5:«به انسان آن چه را نمیدانست یاد داد».
7. مجادله/11:«خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند و کسانی را که علم به آنان داده شد، درجات عظیمی میبخشد».
8. زمر/9:«آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند یکسانند».
9. علاّمه طباطبایی، قرآن در اسلام، ص 93.
10. کافی، ج1، کتاب فضل العلم، باب فرض العلم، ح1، ص 30.
11. بحارالأنوار، ج2، کتاب العلم، باب من یجوز أخذ العلم منه، ح66، ص 105.
12. نهج البلاغه، حکمت 80.
_______________________________
و فرمود: اطلبوا العلم ولو بالصین.(13)
علم را جستجو کنید و به دست آورید ولو در چین، یعنی این که اگر دست یابی به دانش مستلزم این باشد که به دورترین نقاط جهان مانند چین سفر کنید.
و در روایات دیگر میفرماید: اطلبوا العلم من المهد إلی اللحد.(14) در همه عمر از گهواره تا گور در جستجوی علم باشید یعنی دانش مقطع خاص و زمان معیّن ندارد.
آن چنان که از این تعابیر استفاده میشود علم فریضهای است که نه از لحاظ دانشجو و نه استاد و نه از حیث زمان و مکان محدودیت ندارد و این عالیترین و بالاترین توصیهای است که میتوانسته انجام شود.(15)
اسلام و علم به معنای خاص
تشویق متون دین به مطلق علم و دانش جای تردید نیست امّا سوءال و پرسش اساسی که از دیرباز مطرح بوده این است که علم مورد نظر اسلام چیست؟ آیا علم یا علوم خاصی مورد نظر است؟
برخی شاید بر این باورند که مراد از علم تنها معارف خاص دین باشد و لذا ستایش اسلام به فراگیری دانش، اختصاص به علوم دینی دارد و در این زمینه روایتی از پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که فرمود: إنّما العلم ثلاثة آیة محکمة أو فریضة عادلة أو سنة قائمة وما خلاهنّ فضل.(16)
_______________________________
13. بحارالأنوار، ج1، کتاب العلم، باب فرض العلم، ح55 ص 177 و ح 65 ، ص 180.
ظاهراً علت این که نام چین برده شده یا به این علت بوده که چین به عنوان دورترین نقاط جهان بوده یا این که چین مرکز علم و دانش و صنعت آن زمان بوده است.
14. کشف الظنون، ج1، ص 78.
15.شهید مطهری، بیست گفتار، مقاله نظر اسلام درباره علم، ص 214؛ ده گفتار، مقاله فریضه علم، ص 129؛ خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه علوم قرآنی، واژه علم و قرآن.
16. کافی، ج1، کتاب فضل العلم، باب صفة العلم وفضله، ح1، ص 32«همانا علم منحصر است به سه چیز: آیه محکمه یا فریضه عادله یا سنت قائمه و غیر از این ها زیادت است.
_______________________________
امّا حق این است که منظور اسلام علم خاصی نیست و علم مورد نظر اسلام دامنهی بس وسیع دارد و این را میتوان از خود قرآن و سنت نشان داد لیکن دانش سودمند نه هر دانشی، یعنی تنها محدودیّتی که در اسلام در مورد کسب و فراگیری دانش آمده است این است که مسلمانان تنها باید به دنبال فرا گرفتن علم نافع باشند. دین، خوشبختی آدمیان را خواهان است و چون خوشبختی آن جهانی در ارتباط با زندگی این جهانی است هر دانشی که سدی در برابر خوشبختی جاودانه نبوده مورد منع قرار نداده است. و دانشهایی که زندگی را مطبوع ساخته و سودمند آدمیان و محیط زیست آنان باشد مورد تأکید قرار داده است.
در حدیث مشهور به «توحید مفضّل» از امام صادقعلیه السلام نقل شده است که فرمود:
ذکر یا مفضل، فیما أعطی الإنسان علمه وما منع فانّه أعطی علم جمیع ما فیه صلاح دینه ودنیاه، فممّا فیه صلاح دینه معرفة الخالق تبارک وتعالی بالدلائل والشواهد القائمة فی الخلق ومعرفة الواجب علیه من العدل علی الناس کافة وبرّ الوالدین وأداء الأمانة ومواساة أهل الخلّة وأشباه ذلک ممّا قد توجد معرفته والاقرار والاعتراف به فی الطبع والفطرة من کلّ اُمّة موافقة أو مخالفة. وکذلک أعطی علم ما فیه صلاح دنیاه کالزراعة والغرس واستخراج الأرضین واقتناء الأغنام والأنعام واستنباط المیاه ومعرفة العقاقیر التی یستشفی بها من ضروب الاسقام والمعادن التی یستخرج منها أنواع الجواهر ورکوب السفن والغوص فی البحر وضروب الحیل فی صید الوحش والطیر والحیتان والتصرّف فی الصناعات ووجوه المتاجر والمکاسب وغیر ذلک ممّا یطول شرحه ویکثر تعداده ممّا فیه صلاح أمره فی هذه الدار فأعطی علم ما یصلح به
_______________________________
امام خمینی در تفسیر این حدیث در کتاب چهل حدیث مینویسند: بدان که بسیاری از علوم است که بر تقدیری داخل یکی از اقسام ثلاثه است که رسول اکرمصلی الله علیه و آله و سلم ذکر فرمودند مثل علم طب و تشریح و نجوم و هیئت و امثال در صورتی که نظر آیت و علامت به سوی آنها داشته باشیم.
_______________________________
دینه ودنیاه ومنع ما سوی ذلک ممّا لیس فی شأنه ولا طاقته أن یعلم.(17)
علاّمه طباطبایی در این باره مینویسد:
قرآن مجید به تعلّم علوم طبیعی و ریاضی و فلسفی و فنون ادبی وبالأخره همه علومی که در دسترس فکر انسانی است و تعلّم آنها به نفع جهان بشری و سعادتبخش جامعه انسانی میباشد دعوت میکند به این شرط که به حق و حقیقت رهنما گردند و گرنه علمی که انسان را سرگرم خود ساخته و از شناختن حق و حقیقت باز دارد در قاموس قرآن مجید با جهل مرادف است خدای متعالی میفرماید:
«یَعْلَمُون ظاهراً مِنَ الحَیاةِ الدُّنیا وَهُمْ عَنِ الاعلیها السلامخِرَة هُمْ غافِلُون».(18).(19)
_______________________________
17. بحارالأنوار، کتاب التوحید، باب 4، ج3، ص 173.
«به یاد آور! ای مفضل آنچه را که خداوند زمینه فرا گرفتن آن را برای بشر فراهم کرده و آن چه را که بشر را از دانستن آن محروم کرده است. پس دانستن آن چه را که مصلحت دین و دنیای مردم در آن است برای آنها میسر کرده است. از جمله معرفتهایی که در آنها مصلحت دینی بشر نهفته است؛ معرفت خالق تبارک و تعالی است. از طریق دلایل و شواهدی که خداوند در مخلوقاتش ظاهر گردانید و معرفت چیزهایی است که باعث رفتار عادلانه با همه مردم و نیکی به پدر و مادر و ادای امانت و مراعات فقرا و نظایر آنها میشود. اموری که معرفت واقرار و اعتراف به آنها در طبع و فطرت هر انسانی هست چه مسلمان باشد و چه کافر. همچنین استعداد شناختن چیزهایی که در آنها مصلحت دنیوی بشر هست؛ به آن داده شده است. به عنوان مثال میتوان امور زیر را یاد کرد: کشاورزی، درخت کاری، عمران زمینها و دامداری، شناسایی گیاهانی که برای درمان بیماریها بکار میروند، شناسایی معادنی که انواع جواهر از آنها استخراج میشود، شناخت نحوه حرکت در دریاها و فرو رفتن در اعماق آنها، شناخت روشهای مختلف مفید حیوانات وحشی و طیور و ماهیان، تدبیر صنایع گوناگون ، شناسایی انواع گوناگون بازرگانی و حرفهها و چیزهایی دیگری که صلاح کار بشر در این جهان به آنها است. و شرح آنها به طول میانجامد وتعدادشان خیلی زیاد میشود. پس خداوند استعداد آنچه را که وسیله صلاح دین و دنیای بشر است به او داده است و او را از داشتن چیزهایی که در شأن او نیست و طاقت آنها را ندارد محروم کرده است.
18. روم/7:«آنها فقط ظاهری از زندگی دنیا را میدانند و از آخرت غافلند».
19. علامه طباطبایی، قرآن در اسلام، ص 94.
_______________________________
اسلام و شکوفایی علوم
بی شک قرآن کریم کتاب دانش خاصی نیست امّا متضمن حقایقی است که نمیتوان بیعنایت به موضوعات علمی به روش علوم تجربی آنها را مورد بررسی قرار داد به عنوان نمونه آیاتی که مراحلی برای تکوین آفرینش انسان گفته است:
«وَلَقَدْ خَلَقْنَا الاِنْسان مِنْ سُلالَة مِنْ طِین* ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَهً فی قَرارٍ مَکین* ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطفَة عَلَقَة فَخَلَقْنا العَلَقَة مُضْغَة فَخَلَقْنا المُضْغَة عِظاماً فَکَسَونا العِظامَ لَحْماً ثُمَّ اگنشأناهُ خَلقاً آخَر فَتَبارَکَ الله اگحسن الخالِقین».(20)
و یا آیاتی که در آنها امر به مطالعه تحولات طبیعی شده است:
«اگلَمْ تَرَ اِنَّ اللهَ اگنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَکهُ یَنابیع فِی الاگرض ثُمَّ یخرج بِهِ زَرعاً مُخْتَلفاً اگلْوانه ثُمَّ یَهیجُ فَتَریه مُصْفَرّاً ثُمّ یَجْعَله حُطاماً اِنَّ فی ذلِکَ لَذِکری لاُولی الاگلباب».(21)
و یا آیاتی که در آنها از نحوه خلقت آسمانها و زمین صحبت شده است:
«وَهُوَ الَّذی خَلَقَ السَّماوات وَالاگرض فی سِتَّة اگیّام وَکانَ عَرْشهُ عَلی الماء».(22)
و آیاتی از این قبیل که درک و فهم آنها بدون در نظر گرفتن حقایق علمی و علوم تجربی میسّر نیست که همین شیوه بیان عامل اصلی اقبال دانش پژوهان مسلمان به این علوم شده و در واقع
_______________________________
20. موءمنون/42:«و ما انسان را از عصارهای از گل آفریدیم، سپس او را نطفهای در قرارگاه مطمئن قرار دادیم، سپس نطفه را به صورت علقه و علقه را به صورت مضغه و مضغه را به صورت استخوانهایی درآوردیم و بر استخوانها گوشت پوشانیدیم سپس آن را آفرینش تازهای دادیم پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است.
21.زمر/21: «آیا ندیدی که خداوند از آسمان آبی فرستاد و آن را به صورت چشمههایی در زمین وارد نمود سپس با آن زراعتی را خارج میسازد، که رنگهای مختلف دارد. بعد آن گیاه خشک میشود، به گونهای که آن را زرد و بیروح میبینی سپس آن را درهم میشکند وخرد میکند؟ در این مثال تذکری است برای خردمندان»..
22. هود/7: «او کسی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید و عرش او بر آب قرار داشت».
_______________________________
پیدایش تمدن درخشان اسلامی را باید تا حدّ زیادی مرهون آن دانست.(23)
جرج سارتن در کتاب دیباچهای بر تاریخ علم عقیده دارد که برای درک کامل علت فعالیت مسلمانها در رشتههای علمی باید به نقش محوری قرآن برای آنها توجه کرد.(24)
جان دویچ دانشمند و محقق انگلیسی بیان میدارد که قرآن عامل بسیار شگرفی در بالا بردن افق فکر مسلمانان بود. قرآن آنان را به تحقیقات علمی و پدید آوردن اندیشهها سوق میدهد. چنان که گفته است: این قرآن بود که انگیزه پیشروی مسلمانان در سرزمینهای اروپا گردید، در آنجا هنگامی که تاریکی همه جا را فرا گرفته بود آنان مشعلهای انسانیت را برافروختند. به انگیزش قرآن مسلمانان پرچم فرزانگی برافراشتند و به آستان علم خدمتهای شایانی کردند.(25)
نقش مسلمانان در شکوفایی علوم
دوران نبوغ تمدن مسلمانان، پس از دوره فتوحات آغاز میشود که تمام و سعی و تلاش خود را متوجه آداب علوم و صنایع نمودند و به همان اندازه که در فنون جنگی پیشرفت کردند در فنون مربوط به زمان صلح و تأسیس تمدن به همان اندازه پیشرفت نمودند. در دوره جدید که دوره انتظام و اداره کردن دولت پهناور اسلامی است مسلمانان استعداد خود را در میدان تمدن به کار گرفتند و با استفاده از تمدنهای پیشین شالوده تمدن درخشانی را ریختند که در ادبیات و فنون به حد اعلا رسید.(26)
البته تمدن اسلام که بدین گونه وارث و فرهنگ قدیم شرق و غرب شد نه تقلید کنند صرف از فرهنگهای سابق بود و نه ادامه دهنده محض بلکه ترکیب کننده و
_______________________________
23. گلشنی، مهدی، نقش علم و صنعت در جامعه اسلامی، مجله نور العلم، شماره هفتم.
24. جرج سارتون، مقدمه بر تاریخ علم، ترجمه غلامحسین صدری افشاری.
25. ربانی گلپایگانی، علی، دروس علم و دین.
26. گوستاولوبون، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ص 204.
_______________________________
تکمیل سازند.(27)
برتراند راسل انگلیسی مینویسد:
اعراب خیلی زود تمدن امپراتوری شرقی را گرفنتد آنان به جای خستگی و زوال و انحطاط، امید و ترقی و تعالی با خود داشتند. دانشمندانشان متون یونانی را مطالعه کردند و شرح بر آنها مینوشتند. ارسطو بسی از شهرت خود را از آنها دارد. اگر برخی لغات را که ما از زبان عربی گرفتهایم مورد توجه قرار دهیم چیزها میآموزیم کلماتی چون، جبر، الکل، کیمیا، انبیق، قلیا، السّمت، زنیطه که در زبان ما به کار میروند از عربی گرفته شدهاند، این کلمات تصویر روشنی از چیزهایی که ما مدیون اعراب هستیم به دست میدهند.(28)
محمدعلی فروغی در این باره آورده است: در سده نهم و دهم و یازدهم و دوازدهم میلادی که اروپا را ظلمت جهل فرار گرفته بود کشورهای پهناور اسلامی از ترکستان گرفته تا افریقا و اسپانیا هر یک دانشگاهی محسوب میشد، برای شرح و بیان مساعی و زحمات مسلمانان و نتایجی که در عالم علم به دست آوردهاند مجلدات چند باید پرداخت در بیشتر فنون از قبیل جبر، مقابله، مثلثات، جغرافیا، هیئت، طب و شیمی به واسطه اختراعات واکتشافات و مطالعات تازه معلومات یونیان را تکمیل و مزید نمودند، شارل کبیر (امپراتور شارلمانی) که در آخر سده هشتم میلادی تقریباً به همه اروپا سلطنت داشت و مردی هوشمند بود و در ترویج معارف، اهتمام میورزید چون خواست تحصیل کمال کند و مکتب و مدرسه ... نماید با رنج فراوانی از گوشه و کنار دو سه نفر از اهل فضل پیدا کرد. سپس ایشان نام چند تن از دانشمندان بزرگ اسلامی را که در تمدن جهان سهیم بود. ذکر میکند و اظهار میکند وقتی که فن چاپ اختراع شد ترجمه قانون ابن سینا در همان سالها سی
_______________________________
27. زرین کوب، عبدالحسین ، کارنامه اسلام، ص 29.
28. برتراند راسل، تاریخ فلسفه غرب، ترجمه دریابندری، ص 406.
_______________________________
مرتبه به چاپ رسید.(29)
افزون بر اهتمام و ابتکار مسلمانان در سایر رشتههای علمی، از نظر روش علمی نیز احیاگر روش جدید علمی یعنی به کارگیری مشاهده و تجربه حس در علوم تجربی میباشند.
گوستاولوبون در این باره مینویسد:
مسلمانان بعد از شاگردی یونانیان و تتبع کتب و تصانیف آنان این مطلب را کشف نمودند که تجربه و مشاهده بر بهترین کتاب ترجیح داشته و در اکتشاف حقایق تنها وسیله به شمار میآید، چنین معروف است بیکن، اوّل کسی است که تجربه و مشاهده را در مقابل اقوال اساتید از مبادی و اصول تحقیقات علمی قرار داده است ولی اصل قضیه این نیست بلکه باید تصدیق کرد که ابداع این فکر از مسلمانان شده نه از بیکن.(30)
توصیف تلاش و کوشش و ابتکار مسلمانان در عرصههای مختلف علمی از گنجایش این نوشتار خارج است ولی از مطالب گذشته میتوان پاسخی بر این پرسش یافت که چرا در تمدن اسلامی حتّی در اوج شکوفایی علوم تجربی موضوع تعارض دین و علم پیش نیامد که نکته اساسی آن را باید در تفاوتهای اسلام با دیگر مکاتب دانست و امیداست که با بیداری دوباره مسلمانان و بهرهگیری از دستورالعملهای قرآن و اولیاء آن شاهد رشد و شکوفایی علمی دوباره آنان در تمامی زمینهها باشیم.
_______________________________
29. فروغی، محمدعلی، سیر حکمت در اروپا، ص 104.
30. گوستاولوبون، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ص 542.