خدا، فراتر از دیدنی ها (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
آیا در دنیا میتوان خدا را دید؟ آیا در شرایط فیزیکی خاص، با چشم مسلّح یا غیر مسلّح ما قادر به دیدار خداوند جهان هستیم؟ اگر در دنیاچنین توفیقی حاصل نیست، آیا در آخرت و با شرایط حاکم بر آن جهان میتوان به دیدار خداوند دست یافت یا نه؟ اگر پاسخ منفی است و خداوند دیدنی نیست، چرا پیامبر اولوالعزمی مانند حضرت موسیعلیه السلام، از خداوند درخواست میکند تا خود را به او نشان دهد«قالَ رَبّ اگرنی اگنظر اِلیک»(1) و چرا علیعلیه السلام خدای دیده را عبادت میکند و از عبادت خدای نادیده سرباز میزند.(2)
از گذشتههای دور تاکنون، سوءالاتی از این دست ذهن انسان را به خود مشغول داشته است. حکیمان، فیلسوفان و متکلمان هر یک پاسخی بر طبق مسلک خود دادهاند. در این اندک سطور سوءالات فوق را بهانه ساختیم تا به ذکر چند آیه و روایت شنیدنی و درخور دقّت و اندیشه بپردازیم.
قبل از بیان آیات و روایات، متذکر میشویم که حکیمان و فیلسوفان مسلمان در کتابهای خود به طور مبسوط به ذکر دلایل عقلی و براهین فلسفی پیرامون محال بودن روءیت خداوند پرداختهاند که در این
_______________________________
1. اعراف/143:(«موسی) فرمود خدایا نشانم بده تا به سوی تو نگاه کنم».
2. نهج البلاغه، کلام 179.
_______________________________
مجال تنگ جای نقل آنها نیست.(3) نتیجهی آن دلایل این است که دیدن مادی، در شرایط خاص مادی صورت میپذیرد. وجود نور ، مکانمندی و جهت داری شیء دیدنی، رعایت فاصلهی مخصوص با شیء مورد نظر و ...برخی از آن شرایط میباشند؛ و این همه تابع مادی بودن شیء دیدنی ووجود شرایط خاص مادی است، و چون خدای جهان غیر مادی و مجرد از ماده و مادیات است، به صورت فیزیکی و مادی «دیدنی» نیست.
گذشته از دلایل عقلانی، دلایل وحیانی نیز دیدار مادی خداوند را نفی میکند:
«لا تُدْرِکُهُ الاگبْصار وَهُوَ یُدْرِکُ الاگبْصار وَهُوَ اللَّطیفُ الخَبیر».(4)
«لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیء وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیر».(5)
خداوند چون «لطیف» و غیر مادی است، به چشمها در نمیآید«لا تُدْرِکُهُ الاگبْصار... وَهُوَ اللَّطیفُ» و چون «خبیر» و دانا است، همهی چشمها را در مییابد«وَهُوَ یُدْرِکُ الاگبْصار... وَهُوَ... الخَبیر» حال که عقل و وحی، هر دو چنین دیداری را محال میشمرند چرا فردی فرزانه و پیامبری صاحب خرد و وصی، چون موسای کلیم؛ از خداوند درخواست میکند خود را به او نشان دهد:
«وَلَمّا جاءَ مُوسی لِمِیقاتِنا وَکلَّمهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ اگرِنی اگنْظُر اِلیکَ قالَ لَنْ تَرانی...».(6)
همین سوءال را مأمون از امام رضاعلیه السلام پرسید و امام پاسخ دادند. شرح آن گفتمان چنین است:
_______________________________
3. رجوع شود به فخر رازی، مفاتیح الغیب:27/150و 13/130 ذیل تفسیر آیهی «لَیْسَ کَمِثْلِه شَیء»؛ علاّمه حلّی، کشف المراد، ص 296؛ استاد جعفر سبحانی، رُوءیة الله؛ قاضی عبد الجبار، شرح الاُصول الخمسة، ص 232.
4. انعام/103: «چشمها او را نمیبینند؛ ولی او همهی چشمها را میبیند؛ و او بخشنده(انواع نعمتها و با خبر از دقایق موجودات،) و آگاه از همه چیز است».
5. شوری/11: «هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست».
6. اعراف/143:«و هنگامی که موسی به میعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: پروردگارا! خودت را به من نشان بده تا تو را ببینم گفت: هرگز مرا نخواهی دید».
_______________________________
مأمون: چگونه ممکن است حضرت موسیعلیه السلام این مطلب را نداند، که خداوند دیدنی نیست و در نتیجه چنین درخواستی از خداوند کند؟
امام رضاعلیه السلام: حضرت موسیعلیه السلام میدانست که خداوند با چشمهای ظاهری دیده نمیشود امّا قوم او گفتند: ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم مگر این که از خداوند درخواست کنی تا خود را به ما نشان دهد، وحی آمد که ای موسی آنچه را از تو خواستهاند از من درخواست کن و تو را به خاطر جهالت آنها موءاخذه نمیکنم، این جا بود که حضرت موسیعلیه السلام چنین درخواستی را مطرح کرد.(7)
قرآن مجید نیز صریحاً میفرماید که این درخواست از جانب قوم حضرت موسیعلیه السلام بوده است.(8)
حال که از راز درخواست موسای کلیم آگاه شدیم، نوبت به کلام امیر عِلْم، علیعلیه السلام میرسد که چرا فرمود خدای نادیده را نمیپرستم. کلام خود آن بزرگوار پاسخگوی ما است:
«ذعلب یمانی» خطاب به امام علیعلیه السلام:آیا خدای خود را دیدهای؟
امام علیه السلام: آیا خدایی را که نبینم پرستش کنم؟ (و هنگامی که او توضیح بیشتری خواست، امامعلیه السلام اضافه فرمودند): چشمهای ظاهر هرگز او را مشاهده نکنند، بلکه قلبها به وسیلهی نور ایمان او را درک میکنند.(9)
آری! شنیدهها بسیارند، امّا باید شنیدهها را دید و سپس پذیرفت. امّا هر «دیدنی»، «دیده»ای لازم دارد. دیدهی اشیاء مادی، چشم سر است و دیدنیهای آن امور مادی؛ دیدهی امور عقلی، برهان و استدلال و قیاس صحیح است، و دیدنیهای آن حقایق ریاضی و عقلی؛ دیدهی امور غیبی و مجرد نیز چشم دل و شهود باطنی است و دیدنیهای آن حقایق غیبی و در پس پردهی ماده است.
_______________________________
7. شیخ صدوق: التوحید، ص 121، حدیث 24، چاپ جامعهی مدرسین.
8. نساء/153: «فَقَدْ سَاْلُوا مُوسی اگکْبر مِنْ ذلِکَ فَقالُوا اگرِنَا الله جَهْرَة».
9. نهج البلاغه، کلام 179؛ به همین مضمون حدیثی نیز از امام صادقعلیه السلام نقل شده است، معانی الاخبار بنا به نقل از المیزان، محمد حسین طباطبایی:1/753.
_______________________________
امّا این که آیا خدا را میتوان در جهان آخرت دید یا نه، سوءالی است که از محضر امام صادقعلیه السلام باید جواب آن را شنید.
ابابصیر: آیا موءمنان در روز قیامت خدا را خواهند دید؟
امام : آری؛ موءمنان در گذشته و قبل از روز قیامت نیز خدا را دیدهاند.
ابابصیر: کِیْ؟
امامعلیه السلام: آنگاه که خداوند به آنها فرمود: «اگلستُ بربّکُمْ قالُوا بَلی»:«آیا من پروردگار شما نیستم؟ جواب دادند: آری هستی!»، سپس امامعلیه السلام اندکی درنگ کردند و بعد فرمودند: موءمنان خدا را در دنیا و پیش از روز قیامت میبینند، آیا تو ای ابابصیر! خدا را هم اکنون نمیبینی؟
ابابصیر: فدایت شوم، اجازه میدهید این کلام شما را برای دیگران باز گویم؟
امامعلیه السلام: خیر. چون وقتی سخن مرا نقل کنی، فرد جاهل نمیفهمد و گمان میبرد خداوند نیز مانند خلق او دیدنی است و کافر میشود[ حال آن که] دیدن قلبی مانند دیدن با چشم سر نیست. خداوند پاک و منزه است از آنچه که مشبّهه و ملحدان او را توصیف میکنند.(10)
در مورد گفتمان ابابصیر با امام صادقعلیه السلام نکات زیر شایستهی دقت است:
1. در آن روزگار عقیدهی رایج در بین برادران اهل سنت، امکان روءیت خداوند در قیامت بود. بر همین اساس برای شیعیان نیز این سوءال مطرح بود که آیا این سخن درست است یا نه؟ افرادی مانند ابابصیر برای یافتن پاسخ خود به محضر امام میرسیدند.
2. امام علیه السلام خطاب به کسی از امکان دیدن خداوند سخن میگویند که
_______________________________
10. همن، التوحید، ص 117، حدیث20:عن أبی بصیر، عن أبی عبد اللهعلیه السلام قال: قلت له: أخبرنی عن الله عزّ وجلّ هل یراه الموءمنون یوم القیامة؟ قال: نعم وقد رأوه قبل یوم القیامة، فقلت متی؟ قال: حین قال لهم:«اگلستُ بربّکم قالُوا بَلی» ثمّ سکت ساعة، ثمّ قال: وانّ الموءمنین لیرونَهُ فی الدنیا قبل یوم القیامة، ألست تراه فی وقتک هذا؟ قال أبو بصیر: فقلت له جعلت فداک فأحدث بهذا عنک؟ فقال: لا، فانّک إذا حدّثت به فأنکره منکر جاهل بمعنی ما تقوله ثمّ قدّر انّ ذلک تشبیه؛ کفَر ولیست الرّوءیة بالقلب کالرّوءیة بالعین، تعالی الله عمّا یصفه المشبهون والملحدون.
_______________________________
«نابینا» است. ابابصیر، از یاران نزدیک امام صادقعلیه السلام بود که در اثر حادثهای چشمان خود را از دست داد. به همین دلیل کنیهی او «ابابصیر» شد؛ معنای «پدر بینا» (نظیر واژهی روشندل در فارسی که به افراد نابینا گفته میشود)، نابینا بودن چنین فردی گواه روشنی است که مراد امامعلیه السلام از امکان روءیت خداوند در دنیا و آخرت، روءیت قلبی و باطنی است نه روءیت با چشم سر.
3. عبارت «اگلستُ بربّکُمْ قالُوا بَلی» از آیات قرآن است، این آیه بیانگر میثاق و پیمان الهی از انسانها در مورد پذیرش ربوبیت حق تعالی است. بدین معنا که هر انسانی با ندای فطرت خود به «ربوبیت حق» بله گفته است و همهی انسانها با چشم فطرت خود، خداوند را در عمق جان خود یافته و دیدهاند.
دیدن فطری خداوند، دیداری اوّلیه است که برای هر انسانی که بر فطرت پاک و سالم خود باقی باشد امکان پذیر است، دیدار شهودی و عرفانی خداوند، دیداری کمال یافته و عمیق است که برای کسانی که با استفاده از سرمایهی فطرت، جان خود را به کمال رسانیدهاند امکان پذیر میشود. کلام امام علیعلیه السلام که اندکی قبل نقل شد، و این کلام امام حسینعلیه السلام در دعای عرفه نمونهی معرفت شهودی انسانهای والا است:
«مَتی غِبْتَ حَتّی تَحْتاجَ اِلی دَلیلٍ تَدلُّ عَلیکَ وَمَتی بَعُدتَ حتّی تَکُونَ الاعلیها السلامثارُ هِیَ الّتی تُوصِل اِلیک عَمِیَتْ عَیْن لا تراکَ عَلیها رَقِیباً».(11)
«کی نهانی تا نیازمند برهانی باشی که بر تو دلالت کند، کی دوری که به وسیلهی آثار به تو رسند، کور باد آن چشمی که تو را دیدهبان خود نبیند».
کی رفتهای ز دل، که تمنا کنم ترا
کی گشتهای نهان، که هویدا کنم ترا
پنهان نگشتهای، که شوم طالب حضور
غیبت نکردهای، که پیدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار جلوه تماشا کنم ترا
_______________________________
11. سید ابن طاووس، اقبال الاعمال، ص 2349؛ دار الکتب الإسلامیة ، قطع رحلی، 1390ق، شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص 467.
_______________________________
البته شهود باطنی در قیامت برای همگان پیدا میشود، چرا که آثار عظمت و قدرت خدا در آنجا چنان آشکار است که هر کوردلی هم ایمان قطعی پیدا میکند.(12)
4. از آنجا که عموم مردم جز تعدادی اندک، با دیدار شهودی بیگانهاند و فقط دیدار حسی را تجربه کردهاند، امام اجازه نمیدهند کلام ایشان برای عموم مردم نقل شود، تا مبادا کسانی ناپخته و خام، از درک کلام امام عاجز بمانند و آن را بر معنای حسی و ظاهری دیدن حمل کنند.
از تعلیل امام در ذیل حدیث استفاده میشود که امام نقل حدیث را برای انسانهای خاص و آشنا با فرهنگ اهل بیتعلیهم السلام اجازه میدهند.
حاصل سخن این که: دانشمندان اسلامی را باور بر این است که خدای سبحان در این دنیا با چشم سر دیدنی نیست و پشتوانهی این باور عقل و وحی میباشد و از آنجایی که معاد، جسمانی میباشد در قیامت نیز دیدن ظاهری و با چشم سر ممکن نیست، زیرا در قیامت «نعوذُ بالله» نه خداوند عوض میشود(با تبدیل شدن به وجود مادی) و نه انسانها(با تبدیل شدن به وجودی کاملاً غیر مادی)؛ امّا دیدار خداوند با چشم دل و علم شهودی و باطنی در هر دو جهان ممکن است، چنان که نفس و حالات آن را مانند محبت، اندوه، خوشحالی و... را با علم حضوری و چشم دل میبینیم.
_______________________________
12. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه:1/218، دار الکتب الإسلامیة.
از گذشتههای دور تاکنون، سوءالاتی از این دست ذهن انسان را به خود مشغول داشته است. حکیمان، فیلسوفان و متکلمان هر یک پاسخی بر طبق مسلک خود دادهاند. در این اندک سطور سوءالات فوق را بهانه ساختیم تا به ذکر چند آیه و روایت شنیدنی و درخور دقّت و اندیشه بپردازیم.
قبل از بیان آیات و روایات، متذکر میشویم که حکیمان و فیلسوفان مسلمان در کتابهای خود به طور مبسوط به ذکر دلایل عقلی و براهین فلسفی پیرامون محال بودن روءیت خداوند پرداختهاند که در این
_______________________________
1. اعراف/143:(«موسی) فرمود خدایا نشانم بده تا به سوی تو نگاه کنم».
2. نهج البلاغه، کلام 179.
_______________________________
مجال تنگ جای نقل آنها نیست.(3) نتیجهی آن دلایل این است که دیدن مادی، در شرایط خاص مادی صورت میپذیرد. وجود نور ، مکانمندی و جهت داری شیء دیدنی، رعایت فاصلهی مخصوص با شیء مورد نظر و ...برخی از آن شرایط میباشند؛ و این همه تابع مادی بودن شیء دیدنی ووجود شرایط خاص مادی است، و چون خدای جهان غیر مادی و مجرد از ماده و مادیات است، به صورت فیزیکی و مادی «دیدنی» نیست.
گذشته از دلایل عقلانی، دلایل وحیانی نیز دیدار مادی خداوند را نفی میکند:
«لا تُدْرِکُهُ الاگبْصار وَهُوَ یُدْرِکُ الاگبْصار وَهُوَ اللَّطیفُ الخَبیر».(4)
«لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیء وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیر».(5)
خداوند چون «لطیف» و غیر مادی است، به چشمها در نمیآید«لا تُدْرِکُهُ الاگبْصار... وَهُوَ اللَّطیفُ» و چون «خبیر» و دانا است، همهی چشمها را در مییابد«وَهُوَ یُدْرِکُ الاگبْصار... وَهُوَ... الخَبیر» حال که عقل و وحی، هر دو چنین دیداری را محال میشمرند چرا فردی فرزانه و پیامبری صاحب خرد و وصی، چون موسای کلیم؛ از خداوند درخواست میکند خود را به او نشان دهد:
«وَلَمّا جاءَ مُوسی لِمِیقاتِنا وَکلَّمهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ اگرِنی اگنْظُر اِلیکَ قالَ لَنْ تَرانی...».(6)
همین سوءال را مأمون از امام رضاعلیه السلام پرسید و امام پاسخ دادند. شرح آن گفتمان چنین است:
_______________________________
3. رجوع شود به فخر رازی، مفاتیح الغیب:27/150و 13/130 ذیل تفسیر آیهی «لَیْسَ کَمِثْلِه شَیء»؛ علاّمه حلّی، کشف المراد، ص 296؛ استاد جعفر سبحانی، رُوءیة الله؛ قاضی عبد الجبار، شرح الاُصول الخمسة، ص 232.
4. انعام/103: «چشمها او را نمیبینند؛ ولی او همهی چشمها را میبیند؛ و او بخشنده(انواع نعمتها و با خبر از دقایق موجودات،) و آگاه از همه چیز است».
5. شوری/11: «هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست».
6. اعراف/143:«و هنگامی که موسی به میعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: پروردگارا! خودت را به من نشان بده تا تو را ببینم گفت: هرگز مرا نخواهی دید».
_______________________________
مأمون: چگونه ممکن است حضرت موسیعلیه السلام این مطلب را نداند، که خداوند دیدنی نیست و در نتیجه چنین درخواستی از خداوند کند؟
امام رضاعلیه السلام: حضرت موسیعلیه السلام میدانست که خداوند با چشمهای ظاهری دیده نمیشود امّا قوم او گفتند: ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم مگر این که از خداوند درخواست کنی تا خود را به ما نشان دهد، وحی آمد که ای موسی آنچه را از تو خواستهاند از من درخواست کن و تو را به خاطر جهالت آنها موءاخذه نمیکنم، این جا بود که حضرت موسیعلیه السلام چنین درخواستی را مطرح کرد.(7)
قرآن مجید نیز صریحاً میفرماید که این درخواست از جانب قوم حضرت موسیعلیه السلام بوده است.(8)
حال که از راز درخواست موسای کلیم آگاه شدیم، نوبت به کلام امیر عِلْم، علیعلیه السلام میرسد که چرا فرمود خدای نادیده را نمیپرستم. کلام خود آن بزرگوار پاسخگوی ما است:
«ذعلب یمانی» خطاب به امام علیعلیه السلام:آیا خدای خود را دیدهای؟
امام علیه السلام: آیا خدایی را که نبینم پرستش کنم؟ (و هنگامی که او توضیح بیشتری خواست، امامعلیه السلام اضافه فرمودند): چشمهای ظاهر هرگز او را مشاهده نکنند، بلکه قلبها به وسیلهی نور ایمان او را درک میکنند.(9)
آری! شنیدهها بسیارند، امّا باید شنیدهها را دید و سپس پذیرفت. امّا هر «دیدنی»، «دیده»ای لازم دارد. دیدهی اشیاء مادی، چشم سر است و دیدنیهای آن امور مادی؛ دیدهی امور عقلی، برهان و استدلال و قیاس صحیح است، و دیدنیهای آن حقایق ریاضی و عقلی؛ دیدهی امور غیبی و مجرد نیز چشم دل و شهود باطنی است و دیدنیهای آن حقایق غیبی و در پس پردهی ماده است.
_______________________________
7. شیخ صدوق: التوحید، ص 121، حدیث 24، چاپ جامعهی مدرسین.
8. نساء/153: «فَقَدْ سَاْلُوا مُوسی اگکْبر مِنْ ذلِکَ فَقالُوا اگرِنَا الله جَهْرَة».
9. نهج البلاغه، کلام 179؛ به همین مضمون حدیثی نیز از امام صادقعلیه السلام نقل شده است، معانی الاخبار بنا به نقل از المیزان، محمد حسین طباطبایی:1/753.
_______________________________
امّا این که آیا خدا را میتوان در جهان آخرت دید یا نه، سوءالی است که از محضر امام صادقعلیه السلام باید جواب آن را شنید.
ابابصیر: آیا موءمنان در روز قیامت خدا را خواهند دید؟
امام : آری؛ موءمنان در گذشته و قبل از روز قیامت نیز خدا را دیدهاند.
ابابصیر: کِیْ؟
امامعلیه السلام: آنگاه که خداوند به آنها فرمود: «اگلستُ بربّکُمْ قالُوا بَلی»:«آیا من پروردگار شما نیستم؟ جواب دادند: آری هستی!»، سپس امامعلیه السلام اندکی درنگ کردند و بعد فرمودند: موءمنان خدا را در دنیا و پیش از روز قیامت میبینند، آیا تو ای ابابصیر! خدا را هم اکنون نمیبینی؟
ابابصیر: فدایت شوم، اجازه میدهید این کلام شما را برای دیگران باز گویم؟
امامعلیه السلام: خیر. چون وقتی سخن مرا نقل کنی، فرد جاهل نمیفهمد و گمان میبرد خداوند نیز مانند خلق او دیدنی است و کافر میشود[ حال آن که] دیدن قلبی مانند دیدن با چشم سر نیست. خداوند پاک و منزه است از آنچه که مشبّهه و ملحدان او را توصیف میکنند.(10)
در مورد گفتمان ابابصیر با امام صادقعلیه السلام نکات زیر شایستهی دقت است:
1. در آن روزگار عقیدهی رایج در بین برادران اهل سنت، امکان روءیت خداوند در قیامت بود. بر همین اساس برای شیعیان نیز این سوءال مطرح بود که آیا این سخن درست است یا نه؟ افرادی مانند ابابصیر برای یافتن پاسخ خود به محضر امام میرسیدند.
2. امام علیه السلام خطاب به کسی از امکان دیدن خداوند سخن میگویند که
_______________________________
10. همن، التوحید، ص 117، حدیث20:عن أبی بصیر، عن أبی عبد اللهعلیه السلام قال: قلت له: أخبرنی عن الله عزّ وجلّ هل یراه الموءمنون یوم القیامة؟ قال: نعم وقد رأوه قبل یوم القیامة، فقلت متی؟ قال: حین قال لهم:«اگلستُ بربّکم قالُوا بَلی» ثمّ سکت ساعة، ثمّ قال: وانّ الموءمنین لیرونَهُ فی الدنیا قبل یوم القیامة، ألست تراه فی وقتک هذا؟ قال أبو بصیر: فقلت له جعلت فداک فأحدث بهذا عنک؟ فقال: لا، فانّک إذا حدّثت به فأنکره منکر جاهل بمعنی ما تقوله ثمّ قدّر انّ ذلک تشبیه؛ کفَر ولیست الرّوءیة بالقلب کالرّوءیة بالعین، تعالی الله عمّا یصفه المشبهون والملحدون.
_______________________________
«نابینا» است. ابابصیر، از یاران نزدیک امام صادقعلیه السلام بود که در اثر حادثهای چشمان خود را از دست داد. به همین دلیل کنیهی او «ابابصیر» شد؛ معنای «پدر بینا» (نظیر واژهی روشندل در فارسی که به افراد نابینا گفته میشود)، نابینا بودن چنین فردی گواه روشنی است که مراد امامعلیه السلام از امکان روءیت خداوند در دنیا و آخرت، روءیت قلبی و باطنی است نه روءیت با چشم سر.
3. عبارت «اگلستُ بربّکُمْ قالُوا بَلی» از آیات قرآن است، این آیه بیانگر میثاق و پیمان الهی از انسانها در مورد پذیرش ربوبیت حق تعالی است. بدین معنا که هر انسانی با ندای فطرت خود به «ربوبیت حق» بله گفته است و همهی انسانها با چشم فطرت خود، خداوند را در عمق جان خود یافته و دیدهاند.
دیدن فطری خداوند، دیداری اوّلیه است که برای هر انسانی که بر فطرت پاک و سالم خود باقی باشد امکان پذیر است، دیدار شهودی و عرفانی خداوند، دیداری کمال یافته و عمیق است که برای کسانی که با استفاده از سرمایهی فطرت، جان خود را به کمال رسانیدهاند امکان پذیر میشود. کلام امام علیعلیه السلام که اندکی قبل نقل شد، و این کلام امام حسینعلیه السلام در دعای عرفه نمونهی معرفت شهودی انسانهای والا است:
«مَتی غِبْتَ حَتّی تَحْتاجَ اِلی دَلیلٍ تَدلُّ عَلیکَ وَمَتی بَعُدتَ حتّی تَکُونَ الاعلیها السلامثارُ هِیَ الّتی تُوصِل اِلیک عَمِیَتْ عَیْن لا تراکَ عَلیها رَقِیباً».(11)
«کی نهانی تا نیازمند برهانی باشی که بر تو دلالت کند، کی دوری که به وسیلهی آثار به تو رسند، کور باد آن چشمی که تو را دیدهبان خود نبیند».
کی رفتهای ز دل، که تمنا کنم ترا
کی گشتهای نهان، که هویدا کنم ترا
پنهان نگشتهای، که شوم طالب حضور
غیبت نکردهای، که پیدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار جلوه تماشا کنم ترا
_______________________________
11. سید ابن طاووس، اقبال الاعمال، ص 2349؛ دار الکتب الإسلامیة ، قطع رحلی، 1390ق، شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص 467.
_______________________________
البته شهود باطنی در قیامت برای همگان پیدا میشود، چرا که آثار عظمت و قدرت خدا در آنجا چنان آشکار است که هر کوردلی هم ایمان قطعی پیدا میکند.(12)
4. از آنجا که عموم مردم جز تعدادی اندک، با دیدار شهودی بیگانهاند و فقط دیدار حسی را تجربه کردهاند، امام اجازه نمیدهند کلام ایشان برای عموم مردم نقل شود، تا مبادا کسانی ناپخته و خام، از درک کلام امام عاجز بمانند و آن را بر معنای حسی و ظاهری دیدن حمل کنند.
از تعلیل امام در ذیل حدیث استفاده میشود که امام نقل حدیث را برای انسانهای خاص و آشنا با فرهنگ اهل بیتعلیهم السلام اجازه میدهند.
حاصل سخن این که: دانشمندان اسلامی را باور بر این است که خدای سبحان در این دنیا با چشم سر دیدنی نیست و پشتوانهی این باور عقل و وحی میباشد و از آنجایی که معاد، جسمانی میباشد در قیامت نیز دیدن ظاهری و با چشم سر ممکن نیست، زیرا در قیامت «نعوذُ بالله» نه خداوند عوض میشود(با تبدیل شدن به وجود مادی) و نه انسانها(با تبدیل شدن به وجودی کاملاً غیر مادی)؛ امّا دیدار خداوند با چشم دل و علم شهودی و باطنی در هر دو جهان ممکن است، چنان که نفس و حالات آن را مانند محبت، اندوه، خوشحالی و... را با علم حضوری و چشم دل میبینیم.
_______________________________
12. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه:1/218، دار الکتب الإسلامیة.