برهان معجزه برای اثبات وجود خدا (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
یکی از راههای شناخت خدا از طریق معجزه میباشد. انسان با مشاهدهی معجزه، دست توانای خدا را در ورای آن مشاهده میکند، به همین جهت است که پیامبران برای صدق دعوی خود و اتمام حجت، به اذن خدا، معجزه میآوردند.
در قرآن، حوادث معجزهآمیز بسیاری به انبیای گذشته نسبت داده شده است که به اذن خداوند بر ایجاد آنها قدرت پیدا میکردند. بر این گونه حوادث در قرآن، آیه، بیّنه، حجت، برهان و سلطان اطلاق شده است. غرض و غایت عمدهی این آیات و نشانهها، اثبات حقانیت مدّعی رسالت بیان شده است. در قرآن بر این نکته تصریح شده است که خود این کتاب آسمانی ، حتی سورهای از آن در برابر تمامی موجودات عاقل اعم از انسان و جن تحدّی میکند و از این طریق میخواهد نشان دهد که نباید کسی در استناد این آیات به خدا تردید کند.
بنابراین انسان با مشاهدهی قرآن که معجزهی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم است میتواند پی به خدا ببرد، زیرا هر اثری دلالت بر موءثر میکند. در اینجا اثر که قرآن است جز از خدا صادر نمیشود. در قرآن و روایات پیشوایان معصومعلیهم السلام مخصوصاً امام علی علیه السلام تعابیری وجود دارد که قرآن دلیل وجود خدا شمرده شده است، چنانچه میفرمایند:
«اگفَلا یَتَدبَّرونَ القُرآن وَ لَوْ کانَمِنْ عِنْدِ«آیا در معانی قرآن نمیاندیشند؟ اگر از جانب غیر خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسیاری مییافتند».
امام علی علیه السلام میفرماید:
1. و«استدلُّوه علی ربّکم»(2):«قرآن را دلیل گیرید بر شناخت پروردگارتان».
2.« فالقرآن... حجّة الله علی خلْقه»(3): «قرآن... حجّت خداست بر آفریدگانش».
3. «فتجلّی سبحانه لهم فی کتابه من غیر أن یکونوا رأوه» (4):پس خدای سبحان در کتاب خویش قرآن بی آن که او را ببینند خود را به ایشان (بندگان) آشکار گرداند.
بنابراین، انسان با مشاهدهی قرآن و عدم اختلاف در آن و سایر جنبههای اعجاز در مییابد که این کتاب جز از خدا صادر نشده است اگر از غیر خدا بود، اختلافات زیادی در آن مشاهده میگردید. و به تعبیری میتوان گفت: حکمت و تدبیر خدا در این کتاب تجلّی پیدا کرده است و انسان با مشاهدهی این حکمت و تدبیر، پی به خداوند میبرد. این برهان را به طور خلاصه میتوان چنین مطرح کرد. قرآن معجزه میباشد، معجزه جز از خدا صادر نمیشود، بنابراین قرآن جز از خدا صادر نمیشود.
و اینک اصطلاحات این برهان را بیشتر توضیح خواهیم داد:
معجزه: معجزه عبارت است از امر خارق العادهای که با ارادهی خدای متعال از شخص مدّعی نبوت ظاهر شود و نشانهی صدق ادّعای وی باشد. اعجاز در لغت عرب به معنای به عجز درآوردن است و در اصطلاح، اعجاز به این معناست که مدّعی نبوت و رسالت برای اثبات ادّعای خویش دست به کاری میزند که خرق
_______________________________
1. نساء/82.
2.نهج البلاغه، خطبه 175.
3. نهج البلاغه، خطبه 183.
4. نهج البلاغه، خطبه 143.________________________________________
غَیر الله لَوَجَدُوا فیهِ اختلافاً کَثیراً» .(1)
عادت باشد به طوری که دیگران از انجام آن ناتوان باشند و نتوانند در مقابل دعوت او به انجام مثل آن مقابله کنند و آنچه را به عنوان اعجاز میآورد باید همان چیزی باشد که میخواسته است به عنوان اعجاز انجام دهد.
خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب تجرید الاعتقاد در این باره میگوید:
«طریق معرفة صدقه ظهور المعجزة علی یده وهو ثبوت ما لیس معتاداً أو نفی ما هو معتاد مع خرق العادة ومطابقة الدعوی».(5)
راه شناخت درستی گفتار پیامبر، معجزهای است که به دست وی ظاهر شود و معجزه چیزی است بر خلاف عادت و دو قسم است یا آن که عادت به ثبوت چیزی قرار گرفته و به تصرّف پیامبر یا دعای او ثابت نشود و عادت را بشکند و یا آن که عادت به ثابت نشدن قرار گرفته و برای پیامبر ثابت شود و شرط، آن است که مطابق دعوی باشد. مثلاً عادت جاری بر آن نیست که عصای چوبین اژدها شود ولی برای حضرت موسی اژدها شد.
فاضل قوشچی معجزه را چنین تعریف میکند: «امر خارق للعادة مقرون بالتحدی مع عدم المعارضة».(6)
معجزه، امر خارقالعادهای است که همراه با تحدّی و مبارزه طلبی باشد، ولی هیچگونه معارضی هم نداشته باشد.
بنابراین، میتوان این ویژگیها را برای معجزه در نظر گرفت.(7)
1. کارهایی اعجاز است که مدّعی نبوت آن را برای اثبات صدق گفتار خویش اقامه کند.
ممکن است اولیای الهی امور خارق العادهای انجام دهند، ولی ملازم با دعوی نبوت نباشد که به آنها کرامت میگویند؛ مثل آماده شدن غذا برای حضرت مریم. قرآن در این باره میفرماید:
«کُلّما دَخَلَعَلیها زَکریّا المِحراب
_______________________________
5. علاّمه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص 275.
6. فاضل قوشچی، شرح تجرید، ص 465.
7. جعفر سبحانی، الهیات، ص 376.________________________________________
وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً» .(8)
«هر وقت که زکریاعلیه السلام وارد محراب مریم علیها السلاممیشد، پیش او خوردنی مییافت، میگفت: ای مریم اینها برای تو از کجاست، مریم میگفت: از جانب خدا».
2. کاری که توسط مدّعی اعجاز انجام میگیرد، میباید مطابق خواستهی او باشد.
3. کاری که به عنوان معجزه صورت میگیرد باید مردم از انجام آن ناتوان باشند و راهی برای تعلیم و تعلّم آن وجود نداشته باشد. آورندهی معجزه بدون سابقه هر نوع آموزش دست به اعجاز میزند، چنانچه قرآن میفرماید:
«قُلْ لَئِنِ آجْتَمَعتِ الاِنْس وَالجِنّ عَلی اگنْ یَاْتُوا بِمِثْلِ هَذا الْقُرآن لا یَاْتُونَ بِمِثْلهِ وَ لَوْ کانَ بعْضُهُمْ لِبَعضٍ ظَهیراً».(9)
«بگو: اگر انس و جن گرد آیند تا نظیر این قرآن را بیاورند، مانند آن را نخواهند آورد، هر چند برخی از آنها پشتیبان برخی [دیگر [باشند.
4. اعجاز باید همراه تحدّی باشد؛ یعنی مدّعی نبوت، دیگران را به مقابله دعوت کند، ممکن است کسی امور خارق العاده انجام دهد، ولی جرأت تحدّی نداشته باشد؛ زیرا ممکن است کس دیگری بهتر از او انجام دهد. چنانچه قرآن میفرماید:
«وَاِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمّا نَزّلنا عَلی عَبْدِنا فَاْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ» .(10)
«اگر در آنچه بر بندهی خود نازل کردیم شک دارید، پس اگر راست میگویید سورهای مانند آن بیاورید.
5. امر خارق العاده باشد نه امر عادی. امر خارق العاده را میتوان به دو صورت تصویر کرد. گاهی منظور از خارق العاده اموری است که منافی عقل است، مثل اجتماع تناقض و یا ارتفاع تناقض یا این که معلولی بدون علت تحقق پیدا کند.
_______________________________
8. آل عمران/37.
9.اسراء/88.
10. بقره/23.________________________________________
مسلماً این معنای خارق العاده، منظور نظر نیست. معنای دیگر خارق العاده، اموری است که مخالف قواعد عادی است یعنی به حسب قواعد و وسایل عادی، محال است ولی به لحاظ عقلی محال نیست مثل ماجرای تخت بلقیس که به حسب قوانین عادی جسم مادی نمیتواند فاصله دور را در یک چشم بر هم زدن طی کند، ولی امتناع عقلی ندارد. قرآن در این باره میفرماید:
«وَقالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْم مِنَ الْکِتاب اگنَا آتیکَ بِهِ قَبْلَ اگنْ یَرْتَدَّ اِلیْکَ طَرفک» .(11)
«آن کس که نزد او دانشی از علم کتاب بود گفت: من آن را پیش از آنکه چشم بر هم زنی نزد تو میآورم».
6.معجزات محدود به نوع خاصی نیست. طیف وسیعی از امور را دربرمیگیرد. مثلاً برای نمونه انداختن عصا و تبدیل شدن آن به اژدها، دست از گریبان بیرون آوردن و درخشش آن، زدن عصا به دریا و شکافتن آب دریا، از گل پرنده ساختن، شفای نابینایان و زنده کردن مردگان و... را شامل میشود.
هنگامی که ما به قرآن مراجعه میکنیم، تمام ویژگیهای اعجاز را در آن میبینیم. یعنی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم قرآن را برای صدق گفتار خویش که همان قرآن است اقامه کرده است و مطابق خواست او و همراه با تحدّی بوده و دیگران از انجام آن ناتوان بودهاند.
بنابراین، قرآن معجزهی جاویدان است و دلیل و حجتی است بر خداوند. در اینجا برای روشنی به بعضی از جنبههای اعجاز قرآن میپردازیم.
***
جنبههای مختلف اعجاز قرآن
1. اعجاز قرآن از نظر فصاحت و بلاغت
نخستین وجه اعجاز قرآن، شیوایی(فصاحت) و رسایی (بلاغت) آن است. یعنی خدای متعال برای بیان مقاصد خود در هر مقامی شیواترین و زیباترین الفاظ و سنجیدهترین و خوش آهنگترین
_______________________________
11. نمل/40.________________________________________
ترکیباتی را به کار گرفته که به بهترین و رساترین وجهی معانی مورد نظر را به مخاطبان میفهماند.
ترکیب کلام قرآن بینظیر است؛ نه کسی توانسته کلمات قرآن را بدون آن که به زیباییهای آن لطمه وارد کند پس و پیش کند و نه کسی توانسته است مانند آن را بیاورد. اسلوب قرآن نه سابقه دارد و نه لاحقه، یعنی نه قبلاً کسی با این سبک سخن گفته است و نه بعداً کسی توانسته است با آن رقابت کند یا از آن تقلید کند. قرآن از انسجام و آهنگ ویژهای برخوردار است که در هیچ نثر و شعری تاکنون دیده نشده است. بیانی رساتر از نثر و آهنگی زیباتر از شعر دارد حتّی کلمات و عبارات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امام علی علیه السلام با قرآن متفاوت است آیات تحدّی خود گویای این مطلب است.
2. اعجاز قرآن از نظر معنا و محتوا
قرآن معانی بلندی را در خود جای داده است؛ زیرا که کتاب هدایت است، هدایت با معانی سر وکار دارد. قرآن، انسان را متوجه شناخت مبدأ و معاد میکند و دستوراتی را برای تعالی و سعادت آورده است. قرآن، والاترین و ارزشمندترین دستورات اخلاقی و عادلانهترین و استوارترین قوانین حقوقی و جزایی، و حکیمانهترین مناسک عبادی و احکام فردی و اجتماعی و سودمندترین مواعظ و اندرزها و آموزندهترین نکات تاریخی و سازندهترین شیوههای تعلیم و تربیت و در یک جمله حاویِ همهی اصول مورد نیاز بشر برای سعادت دنیا و آخرت است. انسان وقتی در قرآن تأمل میکند، مشاهده میکند که همهی واجبات او راهی است برای تعالی انسانیت و محرمات راهی است بازدارنده از شقاوت انسانی. به تعبیری: پیام اصلی قرآن توحید و یکتاپرستی است؛ یعنی انسان را متوجه خالق خود کند و در این راستا هر چه که مزاحم این راه باشد حرام کرده و هر چه را که سبب شکوفایی این حرکت شود، واجب و مستحب کرده است. قرآن میفرماید: «اِنَّ هذا القُرآن یَهدی للَّتی هِی اگقْوَم» .(12)
_______________________________
12. اسراء/8.________________________________________
3. اعجاز قرآن از نظر نبودن اختلاف در آن
قرآن در طول بیست و سه سال در حالات و شرایط مختلف نازل شده است. گاهی در مکه و گاهی در مدینه، گاهی در شب و گاهی در روز، گاهی در سفر و گاهی در حضر، گاهی در صلح و گاهی در مبارزه و... و در موضوعات مختلف نیز نظر داده است. با این وصف، همهی سورههای آن، دارای اسلوب و روش واحدی است میان اوّلین سوره که بر پیامبر نازل شده (سورهی اقرأ) با آخرین سوره (سورهی نصر) اختلافی وجود ندارد. به علاوه هر موضوعی انشای خاصی میطلبد، نثر حماسه نویس با موعظهگر و نثر تاریخ نگار با نثر ارایهی مطالب علمی فرق دارد؛ بنابراین هر موضوعی، قریحه و تخصّص نثر خاصی میطلبد، تاکنون دیده نشده است که یک نفر در تمام این موضوعات مهارت داشته باشد، ولی قرآن که در تمامی این زمینهها سخن گفته است، در شیوایی، اختلافی در آنها نیست.
اگر این قرآن محصول شخص پیامبر بود، پیامبر به عنوان یک انسان در معرض دگرگونی در دانش و حالات روانی قرار میگرفت و در نتیجه میبایست قرآن از نظر شکل و محتوا و اسلوب دارای اختلافات فراوانی میبود، در صورتی که ما در قرآن، اثری از چنین اختلافاتی نمیبینیم.(13) قرآن در این زمینه میفرماید:
«اگفَلا یَتَدبَّرُونَ الْقُرآن وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ الله لَوَجَدُوا فیهِ اختلافاً کَثیراً» .(14)
«آیا در[معانی] قرآن نمیاندیشند؟ اگر از جانب غیر خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسیاری مییافتند».
4. اعجاز قرآن از نظر جاذبه
کلام خدا از چنان جذّابیتی برخوردار است و چنان در دل آدمیان اثر میگذارد که کافران مجبور بودند آن را سحر قلمداد کنند.
قرآن در این باره میفرماید:
«وَ قالُوا مَهْما تَاْتِنا بهِ مِنْ آیةٍ لِتَسحَرَن
_______________________________
13. مصباح یزدی، آموزش عقاید:2/103.
14. نساء/82.________________________________________
بِها فَما نَحْنُ لَکَ بِمُوءْمِنین» .(15)
«گفتند: هر آیهای که برای ما بیاوری تا ما را با آن سحر کنی ما به تو ایمان آور نیستیم».
و باز در آیهی دیگر میخوانیم:
«فَلَمّا جائَهُمُ الحَقّ مِنْ عِنْدنا قالُوا اِنَّ هذا لَسِحْر مُبین» .(16)
پس چون حق از نزد ما به سویشان آمد، گفتند:قطعاً این سحری آشکار است».
امام علی علیه السلام در خطبهی متقین قرآن را داروی شفابخشی میداند که متّقین درمان دردهای جانکاه خود را از قرآن میجویند:
«یستشیرون به دواء دائهم».(17)
بنابراین، سخنی که این چنین جاذبه دارد و داروی شفابخش روح و روان است نمیتواند ساخته و پرداختهی پیامبر باشد. در ضمن اگر قرآن ساخته و پرداختهی پیامبر بود، باید آیات زیادی را به عنوان وحی برای بالا بردن شخصیت و مقام خود در میان مردم بیاورد. در صورتی که بر عکس مدحی برای او در آن نیست و هر چه مدح و تمجید است نسبت به قرآن و اسلام و خداوند است. همچنین مشاهده میکنیم که برنامه سختی در قرآن برای شخص پیامبر وضع شده است که اگر ساخته و پرداخته خودِ او بود، چنین برنامهای را برای خود وضع نمیکرد. چنانچه قرآن میفرماید:
«یَا اگیُّهَا المُزَّمّل* قُمِ اللَّیْلَ اِلاّ قَلیلاً* نِصْفه اگوِ انْقُص مِنْهُ قَلیلاً* اگوْ زِدْعَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرآن تَرْتِیلاً» .(18)
«ای جامه به خویشتن فرو پیچیده، به پا خیز شب را مگر اندکی، نیمی از شب یا اندکی از آن را بکاه، یا بر آن [نصف] بیفزای و قرآن را شمرده شمرده بخوان.
از این روست که قرآن به پیامبر امر میکند که خود را چنین به مردم معرفی کند:
_______________________________
15. اعراف/132.
16.یونس/76.
17. نهج البلاغه، خطبه متقین.
18. مزمّل/14.
________________________________________
«قُلْ اِنّما اگنَا بَشَر مِثْلُکُمْ یُوحی اِلَیَّ».(19)
«بگو من هم مثل شما بشری هستم جز آنکه به من وحی میشود».
5. اعجاز در جامعیت علوم
قرآن، خوان نعمتی است که در آن نعمتهای زیادی وجود دارد که میتواند هر چیزی را درمان کند و یا به تعبیر امام علی علیه السلام داروی شفابخشی است که دردها را درمان میکند.
«فاستشفوه من أدوائکم... فانّ فیه شفاءً من أکثر الداء».(20)
و برای هر چیزی تبیینگر است، چنانچه در قرآن میخوانیم:
«وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتاب تِبْیاناً لِکُلِّ شَیءٍ وَهُدیً وَرَحْمَةً وَبُشری لِلْمُسْلِمین».(21)
«این کتاب را که روشنگر هر چیزی است و برای مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگری است، بر تو نازل کردیم».
البته همهی افراد توانایی استفاده از این نعمتهای فراوان را ندارند و باید به اهل ذکر مراجعه کنند.
«فَآسْئَلُوا اگهْلَ الذِّکر اِنْکُنْتُمْ لا تَعَلَمُون» .(22)
«پس اگر نمیدانید از پژوهندگان کتابهای آسمانی جویا شوید».
بعضی از مفسّران «تبیاناً لکلّ شیء» را در جنبهی هدایتی دانستهاند؛ زیرا که هدف قرآن تربیت معنوی انسان است و در این راه لازم نیست همهی معارف تجربی و غیر تجربی را برای بشر بیان کند. به علاوه این علوم لازمهی لا ینفک تربیت معنوی انسان نیست.(23) ولی بعضی دیگر «تبیاناً لکلّ شیء» را به همه علوم سرایت دادهاند
_______________________________
19. کهف/110.
20.نهج البلاغه، خطبه 175.
21. نحل/89.
22. نحل/43.
23. علاّمه طباطبایی، المیزان:14/325؛ تفسیر کشاف:2/628؛ مصباح یزدی، معارف قرآن، ص 229؛ فیض کاشانی، تفسیر صافی:1/57؛ غزالی، احیاء العلوم:1/289.________________________________________
و گفتهاند در قرآن همهی علوم وجود دارد و عدم توانایی در استنباط این علوم، دلیل نبودن آنها نیست. به هر جهت هر دو گروه در این امر اتفاق نظر دارند که قرآن در جنبه هدایتی همهی معارف و علوم را عرضه کرده است. اگر واقعاً قرآن ساخته و پرداخته پیامبر بود چگونه یک فرد امّی، دارای چنین معلوماتی بوده است که این حقایق را عیان کرده است. انسان از این مقدار معلومات نتیجه میگیرد که این قرآن اثر خود پیامبر باشد بلکه پیامبر فقط واسطهی چنین علومی بوده است.
چنانچه قرآن میفرماید:
«قُلْلَوْ شَاء اللهُماتلوتُهُ عَلَیْکُمْ ولا اگدریکُمْ بِهِ فَقَدْ لَبثْتُ فیکُمْ عُمُراً من قَبْلهِ اگفَلا تَعْقِلُون» .(24)
«بگو: اگر خدا میخواست آن را بر شما نمیخواندم، [خدا] شما را بدان آگاه نمیگردانید. قطعاً پیش از [آوردن] آن، روزگاری در میان شما به سر بردهام، آیا فکر نمیکنید؟».
در آیهی دیگرمیفرماید:
«وَما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی اِنْ هُوَ اِلاّ وَحی یُوحی» .(25)
«و از سر هوس سخن نمیگوید».
این سخن بجز وجهی که وحی میشود نیست جنبه های دیگری از اعجاز قرآن وجود دارد که برای اطالهی کلام از ذکر آن خودداری میکنیم.
بنابراین، از مجموع سخنان فوق نتیجه میگیریم که قرآن، اثری است که با تأمل در آن، میتواند ما را به خدا رهنمون کند، همان طور که دیگر پدیدهها میتواند ما را به خدا رهنمون کنند. از این روست که امام علی علیه السلام میفرماید: قرآن را دلیل گیرید بر شناخت پروردگارتان.(26)
_______________________________
24. یونس/16.
25. نجم/34.
26. نهج البلاغه، خطبه 175.
در قرآن، حوادث معجزهآمیز بسیاری به انبیای گذشته نسبت داده شده است که به اذن خداوند بر ایجاد آنها قدرت پیدا میکردند. بر این گونه حوادث در قرآن، آیه، بیّنه، حجت، برهان و سلطان اطلاق شده است. غرض و غایت عمدهی این آیات و نشانهها، اثبات حقانیت مدّعی رسالت بیان شده است. در قرآن بر این نکته تصریح شده است که خود این کتاب آسمانی ، حتی سورهای از آن در برابر تمامی موجودات عاقل اعم از انسان و جن تحدّی میکند و از این طریق میخواهد نشان دهد که نباید کسی در استناد این آیات به خدا تردید کند.
بنابراین انسان با مشاهدهی قرآن که معجزهی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم است میتواند پی به خدا ببرد، زیرا هر اثری دلالت بر موءثر میکند. در اینجا اثر که قرآن است جز از خدا صادر نمیشود. در قرآن و روایات پیشوایان معصومعلیهم السلام مخصوصاً امام علی علیه السلام تعابیری وجود دارد که قرآن دلیل وجود خدا شمرده شده است، چنانچه میفرمایند:
«اگفَلا یَتَدبَّرونَ القُرآن وَ لَوْ کانَمِنْ عِنْدِ«آیا در معانی قرآن نمیاندیشند؟ اگر از جانب غیر خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسیاری مییافتند».
امام علی علیه السلام میفرماید:
1. و«استدلُّوه علی ربّکم»(2):«قرآن را دلیل گیرید بر شناخت پروردگارتان».
2.« فالقرآن... حجّة الله علی خلْقه»(3): «قرآن... حجّت خداست بر آفریدگانش».
3. «فتجلّی سبحانه لهم فی کتابه من غیر أن یکونوا رأوه» (4):پس خدای سبحان در کتاب خویش قرآن بی آن که او را ببینند خود را به ایشان (بندگان) آشکار گرداند.
بنابراین، انسان با مشاهدهی قرآن و عدم اختلاف در آن و سایر جنبههای اعجاز در مییابد که این کتاب جز از خدا صادر نشده است اگر از غیر خدا بود، اختلافات زیادی در آن مشاهده میگردید. و به تعبیری میتوان گفت: حکمت و تدبیر خدا در این کتاب تجلّی پیدا کرده است و انسان با مشاهدهی این حکمت و تدبیر، پی به خداوند میبرد. این برهان را به طور خلاصه میتوان چنین مطرح کرد. قرآن معجزه میباشد، معجزه جز از خدا صادر نمیشود، بنابراین قرآن جز از خدا صادر نمیشود.
و اینک اصطلاحات این برهان را بیشتر توضیح خواهیم داد:
معجزه: معجزه عبارت است از امر خارق العادهای که با ارادهی خدای متعال از شخص مدّعی نبوت ظاهر شود و نشانهی صدق ادّعای وی باشد. اعجاز در لغت عرب به معنای به عجز درآوردن است و در اصطلاح، اعجاز به این معناست که مدّعی نبوت و رسالت برای اثبات ادّعای خویش دست به کاری میزند که خرق
_______________________________
1. نساء/82.
2.نهج البلاغه، خطبه 175.
3. نهج البلاغه، خطبه 183.
4. نهج البلاغه، خطبه 143.________________________________________
غَیر الله لَوَجَدُوا فیهِ اختلافاً کَثیراً» .(1)
عادت باشد به طوری که دیگران از انجام آن ناتوان باشند و نتوانند در مقابل دعوت او به انجام مثل آن مقابله کنند و آنچه را به عنوان اعجاز میآورد باید همان چیزی باشد که میخواسته است به عنوان اعجاز انجام دهد.
خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب تجرید الاعتقاد در این باره میگوید:
«طریق معرفة صدقه ظهور المعجزة علی یده وهو ثبوت ما لیس معتاداً أو نفی ما هو معتاد مع خرق العادة ومطابقة الدعوی».(5)
راه شناخت درستی گفتار پیامبر، معجزهای است که به دست وی ظاهر شود و معجزه چیزی است بر خلاف عادت و دو قسم است یا آن که عادت به ثبوت چیزی قرار گرفته و به تصرّف پیامبر یا دعای او ثابت نشود و عادت را بشکند و یا آن که عادت به ثابت نشدن قرار گرفته و برای پیامبر ثابت شود و شرط، آن است که مطابق دعوی باشد. مثلاً عادت جاری بر آن نیست که عصای چوبین اژدها شود ولی برای حضرت موسی اژدها شد.
فاضل قوشچی معجزه را چنین تعریف میکند: «امر خارق للعادة مقرون بالتحدی مع عدم المعارضة».(6)
معجزه، امر خارقالعادهای است که همراه با تحدّی و مبارزه طلبی باشد، ولی هیچگونه معارضی هم نداشته باشد.
بنابراین، میتوان این ویژگیها را برای معجزه در نظر گرفت.(7)
1. کارهایی اعجاز است که مدّعی نبوت آن را برای اثبات صدق گفتار خویش اقامه کند.
ممکن است اولیای الهی امور خارق العادهای انجام دهند، ولی ملازم با دعوی نبوت نباشد که به آنها کرامت میگویند؛ مثل آماده شدن غذا برای حضرت مریم. قرآن در این باره میفرماید:
«کُلّما دَخَلَعَلیها زَکریّا المِحراب
_______________________________
5. علاّمه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص 275.
6. فاضل قوشچی، شرح تجرید، ص 465.
7. جعفر سبحانی، الهیات، ص 376.________________________________________
وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً» .(8)
«هر وقت که زکریاعلیه السلام وارد محراب مریم علیها السلاممیشد، پیش او خوردنی مییافت، میگفت: ای مریم اینها برای تو از کجاست، مریم میگفت: از جانب خدا».
2. کاری که توسط مدّعی اعجاز انجام میگیرد، میباید مطابق خواستهی او باشد.
3. کاری که به عنوان معجزه صورت میگیرد باید مردم از انجام آن ناتوان باشند و راهی برای تعلیم و تعلّم آن وجود نداشته باشد. آورندهی معجزه بدون سابقه هر نوع آموزش دست به اعجاز میزند، چنانچه قرآن میفرماید:
«قُلْ لَئِنِ آجْتَمَعتِ الاِنْس وَالجِنّ عَلی اگنْ یَاْتُوا بِمِثْلِ هَذا الْقُرآن لا یَاْتُونَ بِمِثْلهِ وَ لَوْ کانَ بعْضُهُمْ لِبَعضٍ ظَهیراً».(9)
«بگو: اگر انس و جن گرد آیند تا نظیر این قرآن را بیاورند، مانند آن را نخواهند آورد، هر چند برخی از آنها پشتیبان برخی [دیگر [باشند.
4. اعجاز باید همراه تحدّی باشد؛ یعنی مدّعی نبوت، دیگران را به مقابله دعوت کند، ممکن است کسی امور خارق العاده انجام دهد، ولی جرأت تحدّی نداشته باشد؛ زیرا ممکن است کس دیگری بهتر از او انجام دهد. چنانچه قرآن میفرماید:
«وَاِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمّا نَزّلنا عَلی عَبْدِنا فَاْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ» .(10)
«اگر در آنچه بر بندهی خود نازل کردیم شک دارید، پس اگر راست میگویید سورهای مانند آن بیاورید.
5. امر خارق العاده باشد نه امر عادی. امر خارق العاده را میتوان به دو صورت تصویر کرد. گاهی منظور از خارق العاده اموری است که منافی عقل است، مثل اجتماع تناقض و یا ارتفاع تناقض یا این که معلولی بدون علت تحقق پیدا کند.
_______________________________
8. آل عمران/37.
9.اسراء/88.
10. بقره/23.________________________________________
مسلماً این معنای خارق العاده، منظور نظر نیست. معنای دیگر خارق العاده، اموری است که مخالف قواعد عادی است یعنی به حسب قواعد و وسایل عادی، محال است ولی به لحاظ عقلی محال نیست مثل ماجرای تخت بلقیس که به حسب قوانین عادی جسم مادی نمیتواند فاصله دور را در یک چشم بر هم زدن طی کند، ولی امتناع عقلی ندارد. قرآن در این باره میفرماید:
«وَقالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْم مِنَ الْکِتاب اگنَا آتیکَ بِهِ قَبْلَ اگنْ یَرْتَدَّ اِلیْکَ طَرفک» .(11)
«آن کس که نزد او دانشی از علم کتاب بود گفت: من آن را پیش از آنکه چشم بر هم زنی نزد تو میآورم».
6.معجزات محدود به نوع خاصی نیست. طیف وسیعی از امور را دربرمیگیرد. مثلاً برای نمونه انداختن عصا و تبدیل شدن آن به اژدها، دست از گریبان بیرون آوردن و درخشش آن، زدن عصا به دریا و شکافتن آب دریا، از گل پرنده ساختن، شفای نابینایان و زنده کردن مردگان و... را شامل میشود.
هنگامی که ما به قرآن مراجعه میکنیم، تمام ویژگیهای اعجاز را در آن میبینیم. یعنی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم قرآن را برای صدق گفتار خویش که همان قرآن است اقامه کرده است و مطابق خواست او و همراه با تحدّی بوده و دیگران از انجام آن ناتوان بودهاند.
بنابراین، قرآن معجزهی جاویدان است و دلیل و حجتی است بر خداوند. در اینجا برای روشنی به بعضی از جنبههای اعجاز قرآن میپردازیم.
***
جنبههای مختلف اعجاز قرآن
1. اعجاز قرآن از نظر فصاحت و بلاغت
نخستین وجه اعجاز قرآن، شیوایی(فصاحت) و رسایی (بلاغت) آن است. یعنی خدای متعال برای بیان مقاصد خود در هر مقامی شیواترین و زیباترین الفاظ و سنجیدهترین و خوش آهنگترین
_______________________________
11. نمل/40.________________________________________
ترکیباتی را به کار گرفته که به بهترین و رساترین وجهی معانی مورد نظر را به مخاطبان میفهماند.
ترکیب کلام قرآن بینظیر است؛ نه کسی توانسته کلمات قرآن را بدون آن که به زیباییهای آن لطمه وارد کند پس و پیش کند و نه کسی توانسته است مانند آن را بیاورد. اسلوب قرآن نه سابقه دارد و نه لاحقه، یعنی نه قبلاً کسی با این سبک سخن گفته است و نه بعداً کسی توانسته است با آن رقابت کند یا از آن تقلید کند. قرآن از انسجام و آهنگ ویژهای برخوردار است که در هیچ نثر و شعری تاکنون دیده نشده است. بیانی رساتر از نثر و آهنگی زیباتر از شعر دارد حتّی کلمات و عبارات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امام علی علیه السلام با قرآن متفاوت است آیات تحدّی خود گویای این مطلب است.
2. اعجاز قرآن از نظر معنا و محتوا
قرآن معانی بلندی را در خود جای داده است؛ زیرا که کتاب هدایت است، هدایت با معانی سر وکار دارد. قرآن، انسان را متوجه شناخت مبدأ و معاد میکند و دستوراتی را برای تعالی و سعادت آورده است. قرآن، والاترین و ارزشمندترین دستورات اخلاقی و عادلانهترین و استوارترین قوانین حقوقی و جزایی، و حکیمانهترین مناسک عبادی و احکام فردی و اجتماعی و سودمندترین مواعظ و اندرزها و آموزندهترین نکات تاریخی و سازندهترین شیوههای تعلیم و تربیت و در یک جمله حاویِ همهی اصول مورد نیاز بشر برای سعادت دنیا و آخرت است. انسان وقتی در قرآن تأمل میکند، مشاهده میکند که همهی واجبات او راهی است برای تعالی انسانیت و محرمات راهی است بازدارنده از شقاوت انسانی. به تعبیری: پیام اصلی قرآن توحید و یکتاپرستی است؛ یعنی انسان را متوجه خالق خود کند و در این راستا هر چه که مزاحم این راه باشد حرام کرده و هر چه را که سبب شکوفایی این حرکت شود، واجب و مستحب کرده است. قرآن میفرماید: «اِنَّ هذا القُرآن یَهدی للَّتی هِی اگقْوَم» .(12)
_______________________________
12. اسراء/8.________________________________________
3. اعجاز قرآن از نظر نبودن اختلاف در آن
قرآن در طول بیست و سه سال در حالات و شرایط مختلف نازل شده است. گاهی در مکه و گاهی در مدینه، گاهی در شب و گاهی در روز، گاهی در سفر و گاهی در حضر، گاهی در صلح و گاهی در مبارزه و... و در موضوعات مختلف نیز نظر داده است. با این وصف، همهی سورههای آن، دارای اسلوب و روش واحدی است میان اوّلین سوره که بر پیامبر نازل شده (سورهی اقرأ) با آخرین سوره (سورهی نصر) اختلافی وجود ندارد. به علاوه هر موضوعی انشای خاصی میطلبد، نثر حماسه نویس با موعظهگر و نثر تاریخ نگار با نثر ارایهی مطالب علمی فرق دارد؛ بنابراین هر موضوعی، قریحه و تخصّص نثر خاصی میطلبد، تاکنون دیده نشده است که یک نفر در تمام این موضوعات مهارت داشته باشد، ولی قرآن که در تمامی این زمینهها سخن گفته است، در شیوایی، اختلافی در آنها نیست.
اگر این قرآن محصول شخص پیامبر بود، پیامبر به عنوان یک انسان در معرض دگرگونی در دانش و حالات روانی قرار میگرفت و در نتیجه میبایست قرآن از نظر شکل و محتوا و اسلوب دارای اختلافات فراوانی میبود، در صورتی که ما در قرآن، اثری از چنین اختلافاتی نمیبینیم.(13) قرآن در این زمینه میفرماید:
«اگفَلا یَتَدبَّرُونَ الْقُرآن وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ الله لَوَجَدُوا فیهِ اختلافاً کَثیراً» .(14)
«آیا در[معانی] قرآن نمیاندیشند؟ اگر از جانب غیر خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسیاری مییافتند».
4. اعجاز قرآن از نظر جاذبه
کلام خدا از چنان جذّابیتی برخوردار است و چنان در دل آدمیان اثر میگذارد که کافران مجبور بودند آن را سحر قلمداد کنند.
قرآن در این باره میفرماید:
«وَ قالُوا مَهْما تَاْتِنا بهِ مِنْ آیةٍ لِتَسحَرَن
_______________________________
13. مصباح یزدی، آموزش عقاید:2/103.
14. نساء/82.________________________________________
بِها فَما نَحْنُ لَکَ بِمُوءْمِنین» .(15)
«گفتند: هر آیهای که برای ما بیاوری تا ما را با آن سحر کنی ما به تو ایمان آور نیستیم».
و باز در آیهی دیگر میخوانیم:
«فَلَمّا جائَهُمُ الحَقّ مِنْ عِنْدنا قالُوا اِنَّ هذا لَسِحْر مُبین» .(16)
پس چون حق از نزد ما به سویشان آمد، گفتند:قطعاً این سحری آشکار است».
امام علی علیه السلام در خطبهی متقین قرآن را داروی شفابخشی میداند که متّقین درمان دردهای جانکاه خود را از قرآن میجویند:
«یستشیرون به دواء دائهم».(17)
بنابراین، سخنی که این چنین جاذبه دارد و داروی شفابخش روح و روان است نمیتواند ساخته و پرداختهی پیامبر باشد. در ضمن اگر قرآن ساخته و پرداختهی پیامبر بود، باید آیات زیادی را به عنوان وحی برای بالا بردن شخصیت و مقام خود در میان مردم بیاورد. در صورتی که بر عکس مدحی برای او در آن نیست و هر چه مدح و تمجید است نسبت به قرآن و اسلام و خداوند است. همچنین مشاهده میکنیم که برنامه سختی در قرآن برای شخص پیامبر وضع شده است که اگر ساخته و پرداخته خودِ او بود، چنین برنامهای را برای خود وضع نمیکرد. چنانچه قرآن میفرماید:
«یَا اگیُّهَا المُزَّمّل* قُمِ اللَّیْلَ اِلاّ قَلیلاً* نِصْفه اگوِ انْقُص مِنْهُ قَلیلاً* اگوْ زِدْعَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرآن تَرْتِیلاً» .(18)
«ای جامه به خویشتن فرو پیچیده، به پا خیز شب را مگر اندکی، نیمی از شب یا اندکی از آن را بکاه، یا بر آن [نصف] بیفزای و قرآن را شمرده شمرده بخوان.
از این روست که قرآن به پیامبر امر میکند که خود را چنین به مردم معرفی کند:
_______________________________
15. اعراف/132.
16.یونس/76.
17. نهج البلاغه، خطبه متقین.
18. مزمّل/14.
________________________________________
«قُلْ اِنّما اگنَا بَشَر مِثْلُکُمْ یُوحی اِلَیَّ».(19)
«بگو من هم مثل شما بشری هستم جز آنکه به من وحی میشود».
5. اعجاز در جامعیت علوم
قرآن، خوان نعمتی است که در آن نعمتهای زیادی وجود دارد که میتواند هر چیزی را درمان کند و یا به تعبیر امام علی علیه السلام داروی شفابخشی است که دردها را درمان میکند.
«فاستشفوه من أدوائکم... فانّ فیه شفاءً من أکثر الداء».(20)
و برای هر چیزی تبیینگر است، چنانچه در قرآن میخوانیم:
«وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتاب تِبْیاناً لِکُلِّ شَیءٍ وَهُدیً وَرَحْمَةً وَبُشری لِلْمُسْلِمین».(21)
«این کتاب را که روشنگر هر چیزی است و برای مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگری است، بر تو نازل کردیم».
البته همهی افراد توانایی استفاده از این نعمتهای فراوان را ندارند و باید به اهل ذکر مراجعه کنند.
«فَآسْئَلُوا اگهْلَ الذِّکر اِنْکُنْتُمْ لا تَعَلَمُون» .(22)
«پس اگر نمیدانید از پژوهندگان کتابهای آسمانی جویا شوید».
بعضی از مفسّران «تبیاناً لکلّ شیء» را در جنبهی هدایتی دانستهاند؛ زیرا که هدف قرآن تربیت معنوی انسان است و در این راه لازم نیست همهی معارف تجربی و غیر تجربی را برای بشر بیان کند. به علاوه این علوم لازمهی لا ینفک تربیت معنوی انسان نیست.(23) ولی بعضی دیگر «تبیاناً لکلّ شیء» را به همه علوم سرایت دادهاند
_______________________________
19. کهف/110.
20.نهج البلاغه، خطبه 175.
21. نحل/89.
22. نحل/43.
23. علاّمه طباطبایی، المیزان:14/325؛ تفسیر کشاف:2/628؛ مصباح یزدی، معارف قرآن، ص 229؛ فیض کاشانی، تفسیر صافی:1/57؛ غزالی، احیاء العلوم:1/289.________________________________________
و گفتهاند در قرآن همهی علوم وجود دارد و عدم توانایی در استنباط این علوم، دلیل نبودن آنها نیست. به هر جهت هر دو گروه در این امر اتفاق نظر دارند که قرآن در جنبه هدایتی همهی معارف و علوم را عرضه کرده است. اگر واقعاً قرآن ساخته و پرداخته پیامبر بود چگونه یک فرد امّی، دارای چنین معلوماتی بوده است که این حقایق را عیان کرده است. انسان از این مقدار معلومات نتیجه میگیرد که این قرآن اثر خود پیامبر باشد بلکه پیامبر فقط واسطهی چنین علومی بوده است.
چنانچه قرآن میفرماید:
«قُلْلَوْ شَاء اللهُماتلوتُهُ عَلَیْکُمْ ولا اگدریکُمْ بِهِ فَقَدْ لَبثْتُ فیکُمْ عُمُراً من قَبْلهِ اگفَلا تَعْقِلُون» .(24)
«بگو: اگر خدا میخواست آن را بر شما نمیخواندم، [خدا] شما را بدان آگاه نمیگردانید. قطعاً پیش از [آوردن] آن، روزگاری در میان شما به سر بردهام، آیا فکر نمیکنید؟».
در آیهی دیگرمیفرماید:
«وَما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی اِنْ هُوَ اِلاّ وَحی یُوحی» .(25)
«و از سر هوس سخن نمیگوید».
این سخن بجز وجهی که وحی میشود نیست جنبه های دیگری از اعجاز قرآن وجود دارد که برای اطالهی کلام از ذکر آن خودداری میکنیم.
بنابراین، از مجموع سخنان فوق نتیجه میگیریم که قرآن، اثری است که با تأمل در آن، میتواند ما را به خدا رهنمون کند، همان طور که دیگر پدیدهها میتواند ما را به خدا رهنمون کنند. از این روست که امام علی علیه السلام میفرماید: قرآن را دلیل گیرید بر شناخت پروردگارتان.(26)
_______________________________
24. یونس/16.
25. نجم/34.
26. نهج البلاغه، خطبه 175.