آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

متن

یکی از راه‏های شناخت خدا از طریق معجزه می‏باشد. انسان با مشاهده‏ی معجزه، دست توانای خدا را در ورای آن مشاهده می‏کند، به همین جهت است که پیامبران برای صدق دعوی خود و اتمام حجت، به اذن خدا، معجزه می‏آوردند.
در قرآن، حوادث معجزه‏آمیز بسیاری به انبیای گذشته نسبت داده شده است که به اذن خداوند بر ایجاد آنها قدرت پیدا می‏کردند. بر این گونه حوادث در قرآن، آیه، بیّنه، حجت، برهان و سلطان اطلاق شده است. غرض و غایت عمده‏ی این آیات و نشانه‏ها، اثبات حقانیت مدّعی رسالت بیان شده است. در قرآن بر این نکته تصریح شده است که خود این کتاب آسمانی ، حتی سوره‏ای از آن در برابر تمامی موجودات عاقل اعم از انسان و جن تحدّی می‏کند و از این طریق می‏خواهد نشان دهد که نباید کسی در استناد این آیات به خدا تردید کند.
بنابراین انسان با مشاهده‏ی قرآن که معجزه‏ی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم است می‏تواند پی به خدا ببرد، زیرا هر اثری دلالت بر موءثر می‏کند. در اینجا اثر که قرآن است جز از خدا صادر نمی‏شود. در قرآن و روایات پیشوایان معصوم‏علیهم السلام مخصوصاً امام علی علیه السلام تعابیری وجود دارد که قرآن دلیل وجود خدا شمرده شده است، چنانچه می‏فرمایند:
«اگفَلا یَتَدبَّرونَ القُرآن وَ لَوْ کانَ‏مِنْ عِنْدِ«آیا در معانی قرآن نمی‏اندیشند؟ اگر از جانب غیر خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسیاری می‏یافتند».
امام علی علیه السلام می‏فرماید:
1. و«استدلُّوه علی ربّکم»(2):«قرآن را دلیل گیرید بر شناخت پروردگارتان».
2.« فالقرآن... حجّة الله علی خلْقه»(3): «قرآن... حجّت خداست بر آفریدگانش».
3. «فتجلّی سبحانه لهم فی کتابه من غیر أن یکونوا رأوه» (4):پس خدای سبحان در کتاب خویش قرآن بی آن که او را ببینند خود را به ایشان (بندگان) آشکار گرداند.
بنابراین، انسان با مشاهده‏ی قرآن و عدم اختلاف در آن و سایر جنبه‏های اعجاز در می‏یابد که این کتاب جز از خدا صادر نشده است اگر از غیر خدا بود، اختلافات زیادی در آن مشاهده می‏گردید. و به تعبیری می‏توان گفت: حکمت و تدبیر خدا در این کتاب تجلّی پیدا کرده است و انسان با مشاهده‏ی این حکمت و تدبیر، پی به خداوند می‏برد. این برهان را به طور خلاصه می‏توان چنین مطرح کرد. قرآن معجزه می‏باشد، معجزه جز از خدا صادر نمی‏شود، بنابراین قرآن جز از خدا صادر نمی‏شود.
و اینک اصطلاحات این برهان را بیشتر توضیح خواهیم داد:
معجزه: معجزه عبارت است از امر خارق العاده‏ای که با اراده‏ی خدای متعال از شخص مدّعی نبوت ظاهر شود و نشانه‏ی صدق ادّعای وی باشد. اعجاز در لغت عرب به معنای به عجز درآوردن است و در اصطلاح، اعجاز به این معناست که مدّعی نبوت و رسالت برای اثبات ادّعای خویش دست به کاری می‏زند که خرق
_______________________________
1. نساء/82.
2.نهج البلاغه، خطبه 175.
3. نهج البلاغه، خطبه 183.
4. نهج البلاغه، خطبه 143.________________________________________
غَیر الله لَوَجَدُوا فیهِ اختلافاً کَثیراً» .(1)
عادت باشد به طوری که دیگران از انجام آن ناتوان باشند و نتوانند در مقابل دعوت او به انجام مثل آن مقابله کنند و آنچه را به عنوان اعجاز می‏آورد باید همان چیزی باشد که می‏خواسته است به عنوان اعجاز انجام دهد.
خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب تجرید الاعتقاد در این باره می‏گوید:
«طریق معرفة صدقه ظهور المعجزة علی یده وهو ثبوت ما لیس معتاداً أو نفی ما هو معتاد مع خرق العادة ومطابقة الدعوی».(5)
راه شناخت درستی گفتار پیامبر، معجزه‏ای است که به دست وی ظاهر شود و معجزه چیزی است بر خلاف عادت و دو قسم است یا آن که عادت به ثبوت چیزی قرار گرفته و به تصرّف پیامبر یا دعای او ثابت نشود و عادت را بشکند و یا آن که عادت به ثابت نشدن قرار گرفته و برای پیامبر ثابت شود و شرط، آن است که مطابق دعوی باشد. مثلاً عادت جاری بر آن نیست که عصای چوبین اژدها شود ولی برای حضرت موسی اژدها شد.
فاضل قوشچی معجزه را چنین تعریف می‏کند: «امر خارق للعادة مقرون بالتحدی مع عدم المعارضة».(6)
معجزه، امر خارق‏العاده‏ای است که همراه با تحدّی و مبارزه طلبی باشد، ولی هیچگونه معارضی هم نداشته باشد.
بنابراین، می‏توان این ویژگی‏ها را برای معجزه در نظر گرفت.(7)
1. کارهایی اعجاز است که مدّعی نبوت آن را برای اثبات صدق گفتار خویش اقامه کند.
ممکن است اولیای الهی امور خارق العاده‏ای انجام دهند، ولی ملازم با دعوی نبوت نباشد که به آنها کرامت می‏گویند؛ مثل آماده شدن غذا برای حضرت مریم. قرآن در این باره می‏فرماید:
«کُلّما دَخَلَ‏عَلیها زَکریّا المِحراب
_______________________________
5. علاّمه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص 275.
6. فاضل قوشچی، شرح تجرید، ص 465.
7. جعفر سبحانی، الهیات، ص 376.________________________________________
وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً» .(8)
«هر وقت که زکریاعلیه السلام وارد محراب مریم علیها السلام‏می‏شد، پیش او خوردنی می‏یافت، می‏گفت: ای مریم اینها برای تو از کجاست، مریم می‏گفت: از جانب خدا».
2. کاری که توسط مدّعی اعجاز انجام می‏گیرد، می‏باید مطابق خواسته‏ی او باشد.
3. کاری که به عنوان معجزه صورت می‏گیرد باید مردم از انجام آن ناتوان باشند و راهی برای تعلیم و تعلّم آن وجود نداشته باشد. آورنده‏ی معجزه بدون سابقه هر نوع آموزش دست به اعجاز می‏زند، چنانچه قرآن می‏فرماید:
«قُلْ لَئِنِ آجْتَمَعتِ الاِنْس وَالجِنّ عَلی اگنْ یَاْتُوا بِمِثْلِ هَذا الْقُرآن لا یَاْتُونَ بِمِثْلهِ وَ لَوْ کانَ بعْضُهُمْ لِبَعضٍ ظَهیراً».(9)
«بگو: اگر انس و جن گرد آیند تا نظیر این قرآن را بیاورند، مانند آن را نخواهند آورد، هر چند برخی از آنها پشتیبان برخی [دیگر [باشند.
4. اعجاز باید همراه تحدّی باشد؛ یعنی مدّعی نبوت، دیگران را به مقابله دعوت کند، ممکن است کسی امور خارق العاده انجام دهد، ولی جرأت تحدّی نداشته باشد؛ زیرا ممکن است کس دیگری بهتر از او انجام دهد. چنانچه قرآن می‏فرماید:
«وَاِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمّا نَزّلنا عَلی عَبْدِنا فَاْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ» .(10)
«اگر در آنچه بر بنده‏ی خود نازل کردیم شک دارید، پس اگر راست می‏گویید سوره‏ای مانند آن بیاورید.
5. امر خارق العاده باشد نه امر عادی. امر خارق العاده را می‏توان به دو صورت تصویر کرد. گاهی منظور از خارق العاده اموری است که منافی عقل است، مثل اجتماع تناقض و یا ارتفاع تناقض یا این که معلولی بدون علت تحقق پیدا کند.
_______________________________
8. آل عمران/37.
9.اسراء/88.
10. بقره/23.________________________________________
مسلماً این معنای خارق العاده، منظور نظر نیست. معنای دیگر خارق العاده، اموری است که مخالف قواعد عادی است یعنی به حسب قواعد و وسایل عادی، محال است ولی به لحاظ عقلی محال نیست مثل ماجرای تخت بلقیس که به حسب قوانین عادی جسم مادی نمی‏تواند فاصله دور را در یک چشم بر هم زدن طی کند، ولی امتناع عقلی ندارد. قرآن در این باره می‏فرماید:
«وَقالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْم مِنَ الْکِتاب اگنَا آتیکَ بِهِ قَبْلَ اگنْ یَرْتَدَّ اِلیْکَ طَرفک» .(11)
«آن کس که نزد او دانشی از علم کتاب بود گفت: من آن را پیش از آن‏که چشم بر هم زنی نزد تو می‏آورم».
6.معجزات محدود به نوع خاصی نیست. طیف وسیعی از امور را دربرمی‏گیرد. مثلاً برای نمونه انداختن عصا و تبدیل شدن آن به اژدها، دست از گریبان بیرون آوردن و درخشش آن، زدن عصا به دریا و شکافتن آب دریا، از گل پرنده ساختن، شفای نابینایان و زنده کردن مردگان و... را شامل می‏شود.
هنگامی که ما به قرآن مراجعه می‏کنیم، تمام ویژگی‏های اعجاز را در آن می‏بینیم. یعنی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم قرآن را برای صدق گفتار خویش که همان قرآن است اقامه کرده است و مطابق خواست او و همراه با تحدّی بوده و دیگران از انجام آن ناتوان بوده‏اند.
بنابراین، قرآن معجزه‏ی جاویدان است و دلیل و حجتی است بر خداوند. در اینجا برای روشنی به بعضی از جنبه‏های اعجاز قرآن می‏پردازیم.
***
جنبه‏های مختلف اعجاز قرآن
1. اعجاز قرآن از نظر فصاحت و بلاغت
نخستین وجه اعجاز قرآن، شیوایی(فصاحت) و رسایی (بلاغت) آن است. یعنی خدای متعال برای بیان مقاصد خود در هر مقامی شیواترین و زیباترین الفاظ و سنجیده‏ترین و خوش آهنگترین
_______________________________
11. نمل/40.________________________________________
ترکیباتی را به کار گرفته که به بهترین و رساترین وجهی معانی مورد نظر را به مخاطبان می‏فهماند.
ترکیب کلام قرآن بی‏نظیر است؛ نه کسی توانسته کلمات قرآن را بدون آن که به زیبایی‏های آن لطمه وارد کند پس و پیش کند و نه کسی توانسته است مانند آن را بیاورد. اسلوب قرآن نه سابقه دارد و نه لاحقه، یعنی نه قبلاً کسی با این سبک سخن گفته است و نه بعداً کسی توانسته است با آن رقابت کند یا از آن تقلید کند. قرآن از انسجام و آهنگ ویژه‏ای برخوردار است که در هیچ نثر و شعری تاکنون دیده نشده است. بیانی رساتر از نثر و آهنگی زیباتر از شعر دارد حتّی کلمات و عبارات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امام علی علیه السلام با قرآن متفاوت است آیات تحدّی خود گویای این مطلب است.
2. اعجاز قرآن از نظر معنا و محتوا
قرآن معانی بلندی را در خود جای داده است؛ زیرا که کتاب هدایت است، هدایت با معانی سر وکار دارد. قرآن، انسان را متوجه شناخت مبدأ و معاد می‏کند و دستوراتی را برای تعالی و سعادت آورده است. قرآن، والاترین و ارزشمندترین دستورات اخلاقی و عادلانه‏ترین و استوارترین قوانین حقوقی و جزایی، و حکیمانه‏ترین مناسک عبادی و احکام فردی و اجتماعی و سودمندترین مواعظ و اندرزها و آموزنده‏ترین نکات تاریخی و سازنده‏ترین شیوه‏های تعلیم و تربیت و در یک جمله حاویِ همه‏ی اصول مورد نیاز بشر برای سعادت دنیا و آخرت است. انسان وقتی در قرآن تأمل می‏کند، مشاهده می‏کند که همه‏ی واجبات او راهی است برای تعالی انسانیت و محرمات راهی است بازدارنده از شقاوت انسانی. به تعبیری: پیام اصلی قرآن توحید و یکتاپرستی است؛ یعنی انسان را متوجه خالق خود کند و در این راستا هر چه که مزاحم این راه باشد حرام کرده و هر چه را که سبب شکوفایی این حرکت شود، واجب و مستحب کرده است. قرآن می‏فرماید: «اِنَّ هذا القُرآن یَهدی للَّتی هِی اگقْوَم» .(12)
_______________________________
12. اسراء/8.________________________________________
3. اعجاز قرآن از نظر نبودن اختلاف در آن
قرآن در طول بیست و سه سال در حالات و شرایط مختلف نازل شده است. گاهی در مکه و گاهی در مدینه، گاهی در شب و گاهی در روز، گاهی در سفر و گاهی در حضر، گاهی در صلح و گاهی در مبارزه و... و در موضوعات مختلف نیز نظر داده است. با این وصف، همه‏ی سوره‏های آن، دارای اسلوب و روش واحدی است میان اوّلین سوره که بر پیامبر نازل شده (سوره‏ی اقرأ) با آخرین سوره (سوره‏ی نصر) اختلافی وجود ندارد. به علاوه هر موضوعی انشای خاصی می‏طلبد، نثر حماسه نویس با موعظه‏گر و نثر تاریخ نگار با نثر ارایه‏ی مطالب علمی فرق دارد؛ بنابراین هر موضوعی، قریحه و تخصّص نثر خاصی می‏طلبد، تاکنون دیده نشده است که یک نفر در تمام این موضوعات مهارت داشته باشد، ولی قرآن که در تمامی این زمینه‏ها سخن گفته است، در شیوایی، اختلافی در آنها نیست.
اگر این قرآن محصول شخص پیامبر بود، پیامبر به عنوان یک انسان در معرض دگرگونی در دانش و حالات روانی قرار می‏گرفت و در نتیجه می‏بایست قرآن از نظر شکل و محتوا و اسلوب دارای اختلافات فراوانی می‏بود، در صورتی که ما در قرآن، اثری از چنین اختلافاتی نمی‏بینیم.(13) قرآن در این زمینه می‏فرماید:
«اگفَلا یَتَدبَّرُونَ الْقُرآن وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ الله لَوَجَدُوا فیهِ اختلافاً کَثیراً» .(14)
«آیا در[معانی] قرآن نمی‏اندیشند؟ اگر از جانب غیر خدا بود قطعاً در آن اختلاف بسیاری می‏یافتند».
4. اعجاز قرآن از نظر جاذبه
کلام خدا از چنان جذّابیتی برخوردار است و چنان در دل آدمیان اثر می‏گذارد که کافران مجبور بودند آن را سحر قلمداد کنند.
قرآن در این باره می‏فرماید:
«وَ قالُوا مَهْما تَاْتِنا بهِ مِنْ آیةٍ لِتَسحَرَن
_______________________________
13. مصباح یزدی، آموزش عقاید:2/103.
14. نساء/82.________________________________________
بِها فَما نَحْنُ لَکَ بِمُوءْمِنین» .(15)
«گفتند: هر آیه‏ای که برای ما بیاوری تا ما را با آن سحر کنی ما به تو ایمان آور نیستیم».
و باز در آیه‏ی دیگر می‏خوانیم:
«فَلَمّا جائَهُمُ الحَقّ مِنْ عِنْدنا قالُوا اِنَّ هذا لَسِحْر مُبین» .(16)
پس چون حق از نزد ما به سویشان آمد، گفتند:قطعاً این سحری آشکار است».
امام علی علیه السلام در خطبه‏ی متقین قرآن را داروی شفابخشی می‏داند که متّقین درمان دردهای جانکاه خود را از قرآن می‏جویند:
«یستشیرون به دواء دائهم».(17)
بنابراین، سخنی که این چنین جاذبه دارد و داروی شفابخش روح و روان است نمی‏تواند ساخته و پرداخته‏ی پیامبر باشد. در ضمن اگر قرآن ساخته و پرداخته‏ی پیامبر بود، باید آیات زیادی را به عنوان وحی برای بالا بردن شخصیت و مقام خود در میان مردم بیاورد. در صورتی که بر عکس مدحی برای او در آن نیست و هر چه مدح و تمجید است نسبت به قرآن و اسلام و خداوند است. هم‏چنین مشاهده می‏کنیم که برنامه سختی در قرآن برای شخص پیامبر وضع شده است که اگر ساخته و پرداخته خودِ او بود، چنین برنامه‏ای را برای خود وضع نمی‏کرد. چنانچه قرآن می‏فرماید:
«یَا اگیُّهَا المُزَّمّل* قُمِ اللَّیْلَ اِلاّ قَلیلاً* نِصْفه اگوِ انْقُص مِنْهُ قَلیلاً* اگوْ زِدْعَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرآن تَرْتِیلاً» .(18)
«ای جامه به خویشتن فرو پیچیده، به پا خیز شب را مگر اندکی، نیمی از شب یا اندکی از آن را بکاه، یا بر آن [نصف] بیفزای و قرآن را شمرده شمرده بخوان.
از این روست که قرآن به پیامبر امر می‏کند که خود را چنین به مردم معرفی کند:
_______________________________
15. اعراف/132.
16.یونس/76.
17. نهج البلاغه، خطبه متقین.
18. مزمّل/14.
________________________________________
«قُلْ اِنّما اگنَا بَشَر مِثْلُکُمْ یُوحی اِلَیَّ».(19)
«بگو من هم مثل شما بشری هستم جز آن‏که به من وحی می‏شود».
5. اعجاز در جامعیت علوم
قرآن، خوان نعمتی است که در آن نعمت‏های زیادی وجود دارد که می‏تواند هر چیزی را درمان کند و یا به تعبیر امام علی علیه السلام داروی شفابخشی است که دردها را درمان می‏کند.
«فاستشفوه من أدوائکم... فانّ فیه شفاءً من أکثر الداء».(20)
و برای هر چیزی تبیین‏گر است، چنانچه در قرآن می‏خوانیم:
«وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتاب تِبْیاناً لِکُلِّ شَی‏ءٍ وَهُدیً وَرَحْمَةً وَبُشری لِلْمُسْلِمین».(21)
«این کتاب را که روشنگر هر چیزی است و برای مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگری است، بر تو نازل کردیم».
البته همه‏ی افراد توانایی استفاده از این نعمت‏های فراوان را ندارند و باید به اهل ذکر مراجعه کنند.
«فَ‏آسْئَلُوا اگهْلَ الذِّکر اِنْ‏کُنْتُمْ لا تَعَلَمُون» .(22)
«پس اگر نمی‏دانید از پژوهندگان کتاب‏های آسمانی جویا شوید».
بعضی از مفسّران «تبیاناً لکلّ شی‏ء» را در جنبه‏ی هدایتی دانسته‏اند؛ زیرا که هدف قرآن تربیت معنوی انسان است و در این راه لازم نیست همه‏ی معارف تجربی و غیر تجربی را برای بشر بیان کند. به علاوه این علوم لازمه‏ی لا ینفک تربیت معنوی انسان نیست.(23) ولی بعضی دیگر «تبیاناً لکلّ شی‏ء» را به همه علوم سرایت داده‏اند
_______________________________
19. کهف/110.
20.نهج البلاغه، خطبه 175.
21. نحل/89.
22. نحل/43.
23. علاّمه طباطبایی، المیزان:14/325؛ تفسیر کشاف:2/628؛ مصباح یزدی، معارف قرآن، ص 229؛ فیض کاشانی، تفسیر صافی:1/57؛ غزالی، احیاء العلوم:1/289.________________________________________
و گفته‏اند در قرآن همه‏ی علوم وجود دارد و عدم توانایی در استنباط این علوم، دلیل نبودن آنها نیست. به هر جهت هر دو گروه در این امر اتفاق نظر دارند که قرآن در جنبه هدایتی همه‏ی معارف و علوم را عرضه کرده است. اگر واقعاً قرآن ساخته و پرداخته پیامبر بود چگونه یک فرد امّی، دارای چنین معلوماتی بوده است که این حقایق را عیان کرده است. انسان از این مقدار معلومات نتیجه می‏گیرد که این قرآن اثر خود پیامبر باشد بلکه پیامبر فقط واسطه‏ی چنین علومی بوده است.
چنانچه قرآن می‏فرماید:
«قُلْ‏لَوْ شَاء اللهُ‏ماتلوتُهُ عَلَیْکُمْ ولا اگدریکُمْ بِهِ فَقَدْ لَبثْتُ فیکُمْ عُمُراً من قَبْلهِ اگفَلا تَعْقِلُون» .(24)
«بگو: اگر خدا می‏خواست آن را بر شما نمی‏خواندم، [خدا] شما را بدان آگاه نمی‏گردانید. قطعاً پیش از [آوردن] آن، روزگاری در میان شما به سر برده‏ام، آیا فکر نمی‏کنید؟».
در آیه‏ی دیگرمی‏فرماید:
«وَما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی اِنْ هُوَ اِلاّ وَحی یُوحی» .(25)
«و از سر هوس سخن نمی‏گوید».
این سخن بجز وجهی که وحی می‏شود نیست جنبه های دیگری از اعجاز قرآن وجود دارد که برای اطاله‏ی کلام از ذکر آن خودداری می‏کنیم.
بنابراین، از مجموع سخنان فوق نتیجه می‏گیریم که قرآن، اثری است که با تأمل در آن، می‏تواند ما را به خدا رهنمون کند، همان طور که دیگر پدیده‏ها می‏تواند ما را به خدا رهنمون کنند. از این روست که امام علی علیه السلام می‏فرماید: قرآن را دلیل گیرید بر شناخت پروردگارتان.(26)
_______________________________
24. یونس/16.
25. نجم/34.
26. نهج البلاغه، خطبه 175.

تبلیغات