ابعاد و اهداف دین (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
برای شناخت اهداف و ابعاد دین لازم است ملاک و معیاری که میتوان بر اساس آن در این مسئله به بحث پرداخت، روشن شود. در این جا چند نظریه مطرح شده است:
1. ملاک هدف شناسی دین، عقل است.
2. ملاک هدف شناسی دین، رجوع به خود دین (وحی) است.
3. ملاک هدف شناسی دین، عقل و وحی است.
به نظر ما ملاک صحیح همانا ملاک اخیر است توضیح این که:
اصل دین توسط عقل اثبات میشود. و حاصل آن این است که ربوبیت و حکمت خداوند اقتضا میکند که از طریق هدایتهای دینی، زمینههای سعادت بشر را فراهم سازد، تا بتواند ضمن دست یافتن به مصالح حیات دنیوی، کمال معنوی و سعادت اخروی خود را در سرای ابدی به دست آورد.
بر این اساس عقل حکم میکند که دین باید در همهی قلمروهای مربوط به حیات بشر که حس و عقل نمیتوانند او را راهنمایی کنند، رهنمود داشته باشد، این یک حکم کلی از جانب عقل است.
در این جا نوبت به انسان شناسی میرسد تا معلوم شود انسان چیست، و ابعاد وجودی آن کدام است. همان ابعادی که دین باید آنها را هدایت کند و نیازهای اصیل او را پاسخ گوید، بخشی از این کار را میتوان توسط علوم مختلفی چون فیزیولوژی، بیولوژی، روان شناسی، جامعه شناسی، و مانند آن به دست آورد، ولی از آنجا که این معرفتها همگی محدود بوده و از دریچهای محدود انسان را مطالعه میکنند؛ و نیز اصل خطاپذیری در مورد آنها جاری است دو نقصان دارند:
1. نقصان کمّی یعنی عدم شناخت تمام ابعاد انسان و به صورت کامل.
2. خطا پذیر بودن آنها.
این دو نقیصه را باید از طریق وحی جبران کرد، و روشن است که اگر تعارض میان وحی و این گونه معرفت های بشری رخ دهد، وحی مقدم است.
ابعاد حیات انسان
برای شناخت ابعاد دین باید نخست ابعاد حیات انسان را شناخت. با یک مطالعه گذرا در مورد انسان روشن میشود که حیات انسانی دارای ابعاد زیر است:
1. حیات طبیعی؛انسان بسان دیگر جانداران از حیات طبیعی و زیستی برخوردار است و برای بقای خود به هوا، حرارت، آب و غذا نیاز دارد.
2. حیات حیوانی و غریزی؛ انسان همانند سایر حیوانات دارای غرایز و نیازهای حیوانی است، مسائلی چون مسکن، تناسل و توالد، درد و شادی، بیماری و سلامتی با حیات او ملازم و همراه است.
3. حیات عقلانی و ارادی؛ انسان با داشتن قوه تفکر از حیوانات دیگر ممتاز میگردد و در قلمروهای ادراک، احساس و عمل ویژگیهایی دارد که هم فرا مادّیاند، و هم فرافردی و شخصی، و از طرفی همراه با خلاقیت، ابتکار و انتخاب میباشند.
تجلّی حیات عقلانی او در حوزهی نظر و اندیشه علم و ایمان است، و در قلمرو عمل، مسئولیت پذیری و انتخابگری است، و از این نظر دو بُعد مهمّ در حیات او نمودار میگردند که عبارتند از:
الف. بعد علمی و اعتقادی.
ب. بعد اخلاقی.
و به عبارت دیگر: او رابطهای با خدا دارد، رابطهای با خود، و رابطهای با دیگران، و این رابطه را میتوان در ابعاد زیر خلاصه کرد:
1. پرستش و نیایش (بعد عبادتی).
2. خودشناسی و خودسازی (بعد فردی).
3. رابطه با انسانهای دیگر (بعد اجتماعی).
یکی دیگر از ابعاد حیات انسانی، بعد تاریخی است که مربوط به آغاز پیدایش و تطورات حیات اجتماعی اوست.
ابعاد و رسالتهای دین
تعالیم و برنامههای دینی، هدایتگر انسان و بر آورندهی نیازهای او در ابعاد فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، فکری و عاطفی میباشد،و ابعاد آن متناسب با ابعاد حیات انسانی است. و به عبارت دیگر: بحث پیرامون ابعاد دین، به بحث دربارهی رابطهی دین با انسان باز میگردد. ابعاد دین را میتوان در موارد زیر جستجو کرد:
1. بعد عقیدتی (دین و عقیده)
یکی از ابعاد دین، بُعد عقیدتی آن است؛ یعنی تفسیری که از هستی و مبدء و غایت آن ارایه میدهد؛ زیرا دین در حقیقت راهنمای انسان در زندگی است، ویکی از ابعاد وجودی انسان بعد اندیشه و عقیده اوست،و از این نظر ادیان، نخست به دو دسته الهی و مادی، و سپس ادیان الهی به توحیدی و ثنوی تقسیم میشوند.
2. بعد اخلاقی (دین و اخلاق)
اخلاق که ریشه در خرد و فطرت آدمی دارد، از مسائل لا ینفک زندگی اوست، و دین که آییننامه و راهنمای زندگی انسان است نمیتواند نسبت به مسائل اخلاقی بیتفاوت باشد. بنابر این، هر دین متناسب با جهانبینی خود دستورات اخلاقی ویژهای دارد، مقصود از اخلاق اعم از فردی و اجتماعی است.
3. بعد عبادی (دین و پرستش)
عبادت به معنای خضوع ناقص در برابر کامل است، و اعتقاد به کمال غیر متناهی عنصر مشترک همهی ادیان الهی است، بدین جهت خضوع و خشوع در برابر خدا(عبادت) یکی دیگر از ابعاد دین است، و دین کامل آن است که انسان را فقط به پرستش خدا فرا خواند، و پرستش غیر خدا را ممنوع سازد.
4. بعد اجتماعی (دین و اجتماع)
حیات انسان حیاتی است اجتماعی (اعم از اجتماعهای کوچک مانند خانواده، و اجتماعهای بزرگ مانند آموزشگاه و کارگاه، و بزرگتر مانند شهر و کشور و غیره) و دین باید شیوهی صحیح و عادلانهی تنظیم روابط اجتماعی را بیان نماید، و از طرفی پارهای از مراسم و نهادهای دینی نیز جنبهی اجتماعی دارد.
5. بعد غریزی و عاطفی(دین و غرایز و احساسات)
وجود انسان از غرایز و تمایلات گوناگونی تشکیل گردیده است، مانند: غریزهی خودخواهی، سودجویی، مال دوستی و نظایر آن، چنانکه عواطف و احساسات بسیاری نیز در کانون وجود او ریشه دارد، مانند: عاطفه پدری و مادری و فرزندی، ترحم و مهرورزی به تهیدستان و ضعیفان، احساس خشم و غیرت و انتقامجویی و مانند آن، و نقش مذهب در این باره این است که غرایز انسان را تعدیل کرده و احساس او را در جهت معقول هدایت نماید، چنان که عاطفهی دینی نیز عامل برقراری پیوند ویژهای میان پیروان یک دین میباشد.
6. بعد تاریخی (دین و تاریخ)
حیات انسان گذشتهای دراز آهنگ دارد، چنان که دین نیز تاریخی کهن را پشت سر گذاشته است. بر این اساس بعد تاریخی دین دو چهره دارد، یکی نگرش عبرتآموز دین به سرگذشت انسان و فراز و نشیبهای تاریخ او که غربیان آن را «بعد اسطورهای» دین مینامند، و دیگری بررسی و تحلیل تاریخ دین و تطورات آن. جهت نخست، سرگذشت بشر از دیدگاه دین، و دومی، سرگذشت دین از دیدگاه بشر است.
7. بعد شهودی و تجربی (دین و روان)
گفتیم که اعتقاد به کمال مطلق یکی از عناصر مشترک ادیان است، و از طرفی انسان از درون خود عشق به کمال مطلق را احساس میکند، رسالت دین در این راستا این است که روشهای عملی وصول به کمال و جمال مطلق را به او بیاموزد، این آموزشهای دینی همان است که تحت عنوان تزکیه و تهذیب نفس یا خودسازی دینی از آن یاد میشود، چنان که قرآن کریم تزکیه انسانها را در سرلوحه برنامه پیامبران الهی به شمار آورده است، ناگفته معلوم است که دستورات عبادی و اخلاقی دین راه عملی تهذیب نفس و خودسازی را فرا روی بشر قرار میدهند.
بُعد تجربی دین، تفسیر دیگری نیز دارد و آن عبارت است از:تجربههای روحی و فردی که در شرایط ویژه برای دینداران حاصل میشود و آنان تجلیّات الوهیت را در ضمیر خویش احساس میکنند.
سخنی از امام هفتم شیعیان
این بحث را با نقل کلامی از امام کاظم علیه السلام که بیانگر نگرش دین اسلام به انسان و ابعاد اساسی حیات اوست پایان میدهیم:
«بکوشید تا اوقات زندگی خود را در چهار بخش تقسیم کنید»:
1. بخشی را به مناجات با خدا اختصاص دهید.
2. بخشی را برای تأمین نیازهای معیشتی خود ملحوظ دارید.
3. بخشی از آن را برای دیدار با دوستان مورد اعتماد که از سر خیرخواهی عیوب شما را میگویند اختصاص دهید.
4. و بخشی دیگر را برای بهرهگیری از لذتهای مباح مخصوص سازید؛ زیرا بهرهگیری از لذایذ مباح، شما را برای انجام وظایف در سه بخش نخست آماده میسازد.1
1. ملاک هدف شناسی دین، عقل است.
2. ملاک هدف شناسی دین، رجوع به خود دین (وحی) است.
3. ملاک هدف شناسی دین، عقل و وحی است.
به نظر ما ملاک صحیح همانا ملاک اخیر است توضیح این که:
اصل دین توسط عقل اثبات میشود. و حاصل آن این است که ربوبیت و حکمت خداوند اقتضا میکند که از طریق هدایتهای دینی، زمینههای سعادت بشر را فراهم سازد، تا بتواند ضمن دست یافتن به مصالح حیات دنیوی، کمال معنوی و سعادت اخروی خود را در سرای ابدی به دست آورد.
بر این اساس عقل حکم میکند که دین باید در همهی قلمروهای مربوط به حیات بشر که حس و عقل نمیتوانند او را راهنمایی کنند، رهنمود داشته باشد، این یک حکم کلی از جانب عقل است.
در این جا نوبت به انسان شناسی میرسد تا معلوم شود انسان چیست، و ابعاد وجودی آن کدام است. همان ابعادی که دین باید آنها را هدایت کند و نیازهای اصیل او را پاسخ گوید، بخشی از این کار را میتوان توسط علوم مختلفی چون فیزیولوژی، بیولوژی، روان شناسی، جامعه شناسی، و مانند آن به دست آورد، ولی از آنجا که این معرفتها همگی محدود بوده و از دریچهای محدود انسان را مطالعه میکنند؛ و نیز اصل خطاپذیری در مورد آنها جاری است دو نقصان دارند:
1. نقصان کمّی یعنی عدم شناخت تمام ابعاد انسان و به صورت کامل.
2. خطا پذیر بودن آنها.
این دو نقیصه را باید از طریق وحی جبران کرد، و روشن است که اگر تعارض میان وحی و این گونه معرفت های بشری رخ دهد، وحی مقدم است.
ابعاد حیات انسان
برای شناخت ابعاد دین باید نخست ابعاد حیات انسان را شناخت. با یک مطالعه گذرا در مورد انسان روشن میشود که حیات انسانی دارای ابعاد زیر است:
1. حیات طبیعی؛انسان بسان دیگر جانداران از حیات طبیعی و زیستی برخوردار است و برای بقای خود به هوا، حرارت، آب و غذا نیاز دارد.
2. حیات حیوانی و غریزی؛ انسان همانند سایر حیوانات دارای غرایز و نیازهای حیوانی است، مسائلی چون مسکن، تناسل و توالد، درد و شادی، بیماری و سلامتی با حیات او ملازم و همراه است.
3. حیات عقلانی و ارادی؛ انسان با داشتن قوه تفکر از حیوانات دیگر ممتاز میگردد و در قلمروهای ادراک، احساس و عمل ویژگیهایی دارد که هم فرا مادّیاند، و هم فرافردی و شخصی، و از طرفی همراه با خلاقیت، ابتکار و انتخاب میباشند.
تجلّی حیات عقلانی او در حوزهی نظر و اندیشه علم و ایمان است، و در قلمرو عمل، مسئولیت پذیری و انتخابگری است، و از این نظر دو بُعد مهمّ در حیات او نمودار میگردند که عبارتند از:
الف. بعد علمی و اعتقادی.
ب. بعد اخلاقی.
و به عبارت دیگر: او رابطهای با خدا دارد، رابطهای با خود، و رابطهای با دیگران، و این رابطه را میتوان در ابعاد زیر خلاصه کرد:
1. پرستش و نیایش (بعد عبادتی).
2. خودشناسی و خودسازی (بعد فردی).
3. رابطه با انسانهای دیگر (بعد اجتماعی).
یکی دیگر از ابعاد حیات انسانی، بعد تاریخی است که مربوط به آغاز پیدایش و تطورات حیات اجتماعی اوست.
ابعاد و رسالتهای دین
تعالیم و برنامههای دینی، هدایتگر انسان و بر آورندهی نیازهای او در ابعاد فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، فکری و عاطفی میباشد،و ابعاد آن متناسب با ابعاد حیات انسانی است. و به عبارت دیگر: بحث پیرامون ابعاد دین، به بحث دربارهی رابطهی دین با انسان باز میگردد. ابعاد دین را میتوان در موارد زیر جستجو کرد:
1. بعد عقیدتی (دین و عقیده)
یکی از ابعاد دین، بُعد عقیدتی آن است؛ یعنی تفسیری که از هستی و مبدء و غایت آن ارایه میدهد؛ زیرا دین در حقیقت راهنمای انسان در زندگی است، ویکی از ابعاد وجودی انسان بعد اندیشه و عقیده اوست،و از این نظر ادیان، نخست به دو دسته الهی و مادی، و سپس ادیان الهی به توحیدی و ثنوی تقسیم میشوند.
2. بعد اخلاقی (دین و اخلاق)
اخلاق که ریشه در خرد و فطرت آدمی دارد، از مسائل لا ینفک زندگی اوست، و دین که آییننامه و راهنمای زندگی انسان است نمیتواند نسبت به مسائل اخلاقی بیتفاوت باشد. بنابر این، هر دین متناسب با جهانبینی خود دستورات اخلاقی ویژهای دارد، مقصود از اخلاق اعم از فردی و اجتماعی است.
3. بعد عبادی (دین و پرستش)
عبادت به معنای خضوع ناقص در برابر کامل است، و اعتقاد به کمال غیر متناهی عنصر مشترک همهی ادیان الهی است، بدین جهت خضوع و خشوع در برابر خدا(عبادت) یکی دیگر از ابعاد دین است، و دین کامل آن است که انسان را فقط به پرستش خدا فرا خواند، و پرستش غیر خدا را ممنوع سازد.
4. بعد اجتماعی (دین و اجتماع)
حیات انسان حیاتی است اجتماعی (اعم از اجتماعهای کوچک مانند خانواده، و اجتماعهای بزرگ مانند آموزشگاه و کارگاه، و بزرگتر مانند شهر و کشور و غیره) و دین باید شیوهی صحیح و عادلانهی تنظیم روابط اجتماعی را بیان نماید، و از طرفی پارهای از مراسم و نهادهای دینی نیز جنبهی اجتماعی دارد.
5. بعد غریزی و عاطفی(دین و غرایز و احساسات)
وجود انسان از غرایز و تمایلات گوناگونی تشکیل گردیده است، مانند: غریزهی خودخواهی، سودجویی، مال دوستی و نظایر آن، چنانکه عواطف و احساسات بسیاری نیز در کانون وجود او ریشه دارد، مانند: عاطفه پدری و مادری و فرزندی، ترحم و مهرورزی به تهیدستان و ضعیفان، احساس خشم و غیرت و انتقامجویی و مانند آن، و نقش مذهب در این باره این است که غرایز انسان را تعدیل کرده و احساس او را در جهت معقول هدایت نماید، چنان که عاطفهی دینی نیز عامل برقراری پیوند ویژهای میان پیروان یک دین میباشد.
6. بعد تاریخی (دین و تاریخ)
حیات انسان گذشتهای دراز آهنگ دارد، چنان که دین نیز تاریخی کهن را پشت سر گذاشته است. بر این اساس بعد تاریخی دین دو چهره دارد، یکی نگرش عبرتآموز دین به سرگذشت انسان و فراز و نشیبهای تاریخ او که غربیان آن را «بعد اسطورهای» دین مینامند، و دیگری بررسی و تحلیل تاریخ دین و تطورات آن. جهت نخست، سرگذشت بشر از دیدگاه دین، و دومی، سرگذشت دین از دیدگاه بشر است.
7. بعد شهودی و تجربی (دین و روان)
گفتیم که اعتقاد به کمال مطلق یکی از عناصر مشترک ادیان است، و از طرفی انسان از درون خود عشق به کمال مطلق را احساس میکند، رسالت دین در این راستا این است که روشهای عملی وصول به کمال و جمال مطلق را به او بیاموزد، این آموزشهای دینی همان است که تحت عنوان تزکیه و تهذیب نفس یا خودسازی دینی از آن یاد میشود، چنان که قرآن کریم تزکیه انسانها را در سرلوحه برنامه پیامبران الهی به شمار آورده است، ناگفته معلوم است که دستورات عبادی و اخلاقی دین راه عملی تهذیب نفس و خودسازی را فرا روی بشر قرار میدهند.
بُعد تجربی دین، تفسیر دیگری نیز دارد و آن عبارت است از:تجربههای روحی و فردی که در شرایط ویژه برای دینداران حاصل میشود و آنان تجلیّات الوهیت را در ضمیر خویش احساس میکنند.
سخنی از امام هفتم شیعیان
این بحث را با نقل کلامی از امام کاظم علیه السلام که بیانگر نگرش دین اسلام به انسان و ابعاد اساسی حیات اوست پایان میدهیم:
«بکوشید تا اوقات زندگی خود را در چهار بخش تقسیم کنید»:
1. بخشی را به مناجات با خدا اختصاص دهید.
2. بخشی را برای تأمین نیازهای معیشتی خود ملحوظ دارید.
3. بخشی از آن را برای دیدار با دوستان مورد اعتماد که از سر خیرخواهی عیوب شما را میگویند اختصاص دهید.
4. و بخشی دیگر را برای بهرهگیری از لذتهای مباح مخصوص سازید؛ زیرا بهرهگیری از لذایذ مباح، شما را برای انجام وظایف در سه بخش نخست آماده میسازد.1