برهان نظم(1) (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
فیلسوفان اسلامی از برهان نظم فقط برای اثبات علم و وحدانیت و دیگر اوصاف الهی بهره بردهاند و نه برای اثبات وجود خدا. فی المثل خواجه نصیر الدین طوسی از برهان برای اثبات علم خدا استفاده میکند، آنجا که میفرماید:و الإحکام و التجرّدُ و استنادُ کل شیء إلیه دلائل العلم»1 این امر به دلیل محدودیتی است که این برهان در ذات خود داراست. ولی فیلسوفان مغرب زمین این برهان را یکی از براهین سهگانه کلاسیک اثبات وجود خدا میدانند، که دو برهان دیگر عبارتند از: برهان جهان شناختی و برهان وجود شناختی. آنان چون توانایی و حد این برهان را نشناختهاند، از آن انتظارات زیادی دارند؛ چون انتظارات برآورده نمیشود، آن برهان را متقن نمیدانند و اشکالاتی بر آن وارد کردهاند.
برهان نظم در مغرب زمین قرائتهای مختلفی دارد و نامهای متعددی بر آن اطلاق شده است. برخی از فیلسوفان این نامهای متعدد را تعابیر مختلف از یک برهان میدانند، ولی برخی دیگر معتقدند که قرائتهای مختلف اندکی با هم تفاوت دارد.نامهای این برهان عبارتند از:
1. برهان هدفمندی یا هدفداری
argument of purposiveness
2. برهان نظم یا طرح و تدبیر
argument of design
3. برهان غایی
teleological argument
4. برهان طبیعی کلامی
physico - theological argument ) or proof (
ما ابتدا تقریرهای این براهین را بیان
_______________________________
1. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، با تعلیقه حضرت آیت الله سبحانی، ص19.
________________________________________
میکنیم و سپس اشکالات وارده بر این براهین را مطرح و در آخر به نقد و بررسی آنها میپردازیم.
1. برهان هدفمندی یا راه هدفداری
توماس آکوئیناس فیلسوف و متکلم برجسته مسیحی در کتاب «کلیات کلام» پنج راه بر اثبات وجود خدا ذکر میکند که راه پنجم را «راه هدفداری» مینامد و بدین صورت تقریر میکند:
1. «راه پنجم از تدبیر جهان اخذ میشود. ما مشاهده میکنیم اشیایی که فاقد علم هستند همچون اجسام طبیعی برای هدفی، عمل و فعالیت میکنند. این مطلب، از این امر روشن میشود که آنها همیشه یا تقریباً همیشه به شیوه واحدی برای نیل به بهترین نتیجه عمل میکنند. از این رو، روشن است که آنها غایت خود را نه به طور اتفاقی بلکه از روی طرح و برنامه به دست میآورند. اکنون هر آنچه فاقد علم است نمیتواند به سوی غایتی حرکت کند مگر این که توسط موجودی که برخوردار از علم و هوش است، هدایت شود؛ همچون تیری که توسط تیر انداز هدایت میشود. بنابر این موجود هوشمندی وجود دارد که همه موجودات طبیعی را به سمت غایتشان هدایت میکند و ما این موجود را خدا مینامیم».
نقطه شروع راه پنجم: این شاهد بدیهی و روشنی است که موجودات طبیعی از نظام خاصی تبعیت مینمایند و همانطور که پیداست به خاطر اهداف خاصی عمل میکنند. فیالواقع، این امر شاهد فراگیر است زیرا اگر چه اعتراضاتی را میتوان نسبت به کمال نظم در این جهان مطرح کرد، امّا وجود آن نظم با همان واقعیت که انسانها وجود دارند تضمین میشود؛ چرا که آنان خود را در جهانی مییابند که در آن حیات، امکان پذیر است و خلاصه آن که فیلسوفانی وجود دارند که امکان مییابند تحت شرایطی در باره درجات کمال پرسش و تحقیق کنند و در باره نظم جهانی بیندیشند.
توماس در گفتن این که اجسام طبیعی همواره یا تقریباً همواره به طریق واحدی عمل میکنند میخواهد این نکته را به ما بفهماند که استثنائات تصادفی ناشی از اتفاق، از اعتبار نقطه شروع یعنی نظم نمیکاهد.
مفروضات و دادههای این مسئله، ساده است. ما در جهانی هستیم که در آن تعداد بسیار زیادی از حوادث و فعالیتها نشانگر نظمی هستند که نمیتواند نتیجه تصادف باشد. از سوی دیگر، تعداد زیادی از این حوادث و عملکردها از موجوداتی ناشی میشوند که فاقد علم هستند. در نتیجه، علت نظم و غایتمندی موجود در جهان در درون خود این موجودات نیست. بنابراین باید خارج و در ورای قلمرو این موجودات، موجودی باشد که دارای علم و هوش است و به واسطه آن، اشیای فاقد علم به سمت غایتشان هدایت میشوند همانطور که تیر توسط تیرانداز به سمت هدف هدایت میشود.2
2. برهان نظم یا تدبیر:
argument from design
1. بر طبق این برهان، بررسی جریانات و محتویات عالم طبیعی نشان میدهد که آنها علایم و نشانههای آشکاری از نظم هوشمندانه را از خود بروز میدهند. امّا چنین نظمی به طور خود به خودی رخ نمیدهد. در نتیجه خصیصه و ویژگی جهان شاهد و دلیل قویای بر واقعیت وجود هوشمند و متعالی است که علت ساختار اجزای جهان است. این وجود (یعنی علت نظم) به عنوان خدا شناخته میشود. کسانی که مدافع این برهان هستند، اغلب از کشفیات علمی روز برای مصداق نظم بهره میگیرند. برهان نظم برهانی است که در روزگاران نخستین علم جدید فوق العاده عامه پسند بود. مردم از کشفیات علمی جدید مبهوت میشدند، آنان در آنها علایم و نشانههای واضحی از حکمت، قدرت، خیر خالق الهی مییافتند.
فیالمثل جان ری) John Ray ( دلیل حکمت خالق را در ساختار پا و پرهای دم دارکوب که مناسب برای صعود نشستن در کنار تنههای درخت است، یافت.
ویلیام درهام) William Derham ( معتقد است که مدارهای سیارات و ستارههای دنبالهدار ثابت میکند که منظومه سیارهایی (یا شمسی) توسط طرح و تدبیر ساخته شده است و نه بر اثر ضرورت طبیعت یا صدفه. او همچنین میکانیسم قابل ستایش معده را به عنوان نشانه خلاقیت بسیار چشمگیر و هنر خالق نامتناهی میدید.
ویلیام پالی) Willam Paley ( فیلسوف قرن هیجدهم در کتاب الهیات طبیعی) Natural theology ( از میان اشیای منظم، به روش کار چشم،عضلات و زرد پی، هیدرولیک کیسه صفرا، زیبایی اشیای طبیعی، ترکیب نور و تنوع امیال حیوانی اشاره و از آنها بحث میکند و به
_______________________________
2. اتین ژیلسون، مبانی فلسفه مسیحی، محمد محمد رضایی، سیدمحمود موسوی، صص127129.________________________________________
این نتیجه میرسد که نشانههای نظم آنچنان قوی است که نمیتوان آنها را نادیده گرفت.3
«فیالمثل در مورد ساختار چشم به شیوههایی تأکید ورزیده که در آنها اجزای مختلف چشم برای بینایی به روش پیچیدهای همکاری میکنند. او چنین استدلال میکند که فقط در صورت فرضی یک ناظم و مدبر فراطبیعی است که سازگاری اجزا در جهت هدف معین تبیین میشود. این ادعا که سازگاری فقط با فرض وجود ناظم میتواند تبیین شود، حاق و جان برهان نظم است. و پالی چشم را با یک ساعت مقایسه کرده و چنین استدلال میکند که اگر شخصی که در یک جزیره دور افتاده زندگی میکند ساعتی را بیابد، او این فرض را که این ساعت توسط موجود هوشمندی ساخته شده است تصدیق میکند. به همین دلیل انسان محق است که با بررسی چشم انسان، این نتیجه را بگیرد که آن، توسط موجود هوشمندی ساخته شده است. یعنی همانطور که اجزای ساعت برای نشان دادن وقت هماهنگ شدهاند و میفهمیم که این هماهنگی از فعالیت خلاق یک سازنده ناشی شده است به همین ترتیب در موارد طبیعی سازگاری که منشأ آنها روشن نیست تنها طریقی که آنها را معقول میسازد این است که فرض کنیم آنها از ناظم با شعوری ناشی شدهاند. از آنجا که ما هیچ ناظم و طراحی را مشاهده نمیکنیم باید یک ناظم و طراح نامرئی را در پشت این صحنه فرض کنیم».4
و همچنین مطرح میکند که نظم باید ناظم داشته باشد و ناظم باید شخص باشد و آن شخص خداست.
پالی همچنین خاطر نشان میکند که ما نباید عملکرد هر جزء یا عملکرد یک ساختار را بفهمیم تا ببینیم که آن، محصول نظم است. توانایی موجود برای تولید مجدد خودش یک علامتی از نظم خلاق وکاملاً ماهرانه است و این که موارد نقص و بی نظمی در یک ساختار مانع از آن نیست که آن ساختار منظم باشد.
برهان غایی teleological argument
دیوید پایلین این برهان را چنین تقریر میکند:
برهان غایی اغلب به عنوان شکلی از برهان نظم تلقی میشود ولی بهتر است که
_______________________________
3. Pailin David Groundwork of Philosophy of Religion epworth press ، 6891، PP 661-861.
4. پل ادواردز، براهین اثبات وجود خدا در فلسفه غرب، شهید علیرضا جمالی نسب، محمد محمد رضایی، ص 78.________________________________________
آن را به عنوان برهان مجزا در نظر بگیریم در حالی که برهان نظم برنشانههای ظاهری و هوشمندانهایی که موجودات طبیعی از خود بروز میدهند، متمرکز شده است، ولی برهان غایی به یک روش بسیار وسیعتری بر این امر توجه میکند که آیا ساختار واقعیت دلالت بر آن دارد که آن اساساً هدفمند است، برهان غایی مبتنی بر دو ادعاست.
اوّلین ادعا؛ آن است که نظم و سیستم کلی جهان آشکارا مناسب برای تحقق ارزشهاست.
دومین ادعا؛ آن است که به سختی قابل قبول است که جهان با چنین ساختاری از طریق تأثیر متقابل تصادفی نیروهای کور به وجود آمده باشد.
بنابر این نتیجه میشود که خصیصه اساسی جهان قویاً دلالت بر آن دارد که جهان محصول آگاهانه اراده هوشمندی است که به نحو عقلانی با ارزشها ارتباط دارد.
ف.ر. تنانت) tennant ( در کتاب الهیات فلسفی philosophical theolgy یک بیان نیرومندی از برهان غایی ارائه داده است.
او اذعان میکند که موارد جزئی که به عنوان شاهد در برهان نظم به کار برده میشود ممکن است هر کدام با ارجاع به علل قریب که حالّ در نظم طبیعی است، توضیح داده شود. قوت برهان غایی بیشتر در آن چیزی قرار دارد که تنانت به عنوان تعاون علل بیشمار که با عمل به هم پیوسته و متقابلشان، نظم کلی طبیعت را تولید و حفظ میکنند، توصیف میکند. به علاوه، این نظم به نحو معقولی میتواند چنان فهمیده شود که با تحقق ارزشها سر وکار دارد.پنج عامل وجود دارد که تنانت به نحو خاص در منتهی شدن به این نتیجه، مهم میداند که خداگرایی توحیدی) theism ( محتملترین فرضیه را برای فهم جهان به عنوان این که نتیجه عقل و تدبیر و غرض الهی است، عرضه میکند.
1. سازگاری و انطباق متقابل فکر (ذهن) و اشیای(جهان خارج) است که طبیعت را یک ساختار معقول و قابل فهم میسازد.
2.پیشرفت یا ترقی خواهی کلی (یا فراگیر) جریان تکاملی و هدایت کلی آن است.
3. آمادگی ظاهری جهان غیر آلی که صحنه و عرضه ظهور و بقاء حیات میشود و این احتمال که این آمادگی ظاهری ناشی از اتفاق یا بخت است بیاندازه ضعیف است.
4. یک عامل زیبا شناختی است. به نظر تنانت، جهان حامل ارزشهاست. نه صرفاً به این معنا که اشیای ارزشمند ممکن است از آن تولید بشود(فیالمثل به طریقی که یک قطعه سنگ ممکن است گفته شود که حامل بالقوه ارزش یک قطعه تندیس عالی است). بلکه به این معنا که جهان طبیعی خودش شامل ساختارها و هستیهایست که خود زیبایی و علو آنها لذت زیبا شناختی را عرضه میکنند. جهان به عنوان حامل ارزشها به نظر میرسد که پیوستگی اساسی با موجوداتی دارد که احساس زیبا شناختی دارند. در حالی که ساختار جهان ممکن است به قدرت هوشمندانهای اشاره داشته باشد، ولی توجه به ارزشها که ذاتی برای جهان است به تنهایی میتواند هدایتی را درباره معنای جهان عرضه کند.
5. طبیعت... که موجودات اخلاقی را به وجود میآورد، برای حیات اخلاقی موءثر است... و نسبتاً توسط فاعلهای اخلاقی که به دنبال آرمانها هستند، قابل تغییر است. یا به تعبیری این جهان به حیات اخلاقی انسانها کمک میکند یا کل فرایند طبیعت ممکن است به نحو معقول به عنوان ابزاری برای تحول و تکامل موجودات اخلاقی و هوشمند لحاظ شود.
او در آخر نتیجه میگیرد که این پنج عامل، هنگامی که با هم در نظر گرفته شوند، به قوت پیشنهاد میکنند که جهان باید به عنوان محصول نظم الهی فهمیده شود و این که نظم، آن گونه که با غرض الهی سر و کار دارد، متضمن ارزش رضایت است.
بنابر این برهان غایی بر خلاف برهان نظم بر انواع جریانهای فردی متمرکز نیست، آن برهان در پی تشخیص خصیصه کل است.5
ویلیام.پ. الستون در دایرة المعارف فلسفی پل ادواردز این برهان غایی را تحت عنوان «برهان آوردن جهان به عنوان یک کل» مطرح میکند.
او میگوید: اگر به جای بررسی موارد جزیی نظم موجود در جهان، آن را به عنوان یک کل در نظر بگیریم به سادگی میتوانیم ادعاهای علمی رقیب را در این مورد کنار بگذاریم. طرق مختلفی برای انجام این کار وجود دارد. ما میتوانیم کل جهان را به عنوان یک وسیله برای هدفی متعالی در نظر بگیریم یا میتوانیم جهان را به عنوان نظامی واحد از ساختارهایی که به طور متقابل
_______________________________
5. Pailin David Groundwork of Philosophy of Religion PP 961-171.________________________________________
هماهنگ و به طور متقابل حافظ سازگاری آن هستند لحاظ کنیم.
در نظر گرفتن کل جهان به عنوان وسیلهای برای هدف متعالی، متقنترین برهان را به ما میدهد؛ زیرا تشبیه جهان به مصنوعات منظمی که از روی شعور ساخته شدهاند از همه بیشتر است. مصنوعاتی مانند خانه، کشتی یا ساعت برای تحقق اهدافی خارج از عملکرد درونیشان طراحی شدهاند. آنها هر کدام برای انجام کاری در نظر گرفته شدهاند. بنابر این اگر تشبیه با مصنوعات پشتوانه اصلی برای این نظر است که جهان محصول با شعوری است، در این صورت اگر بتوان جهان را به عنوان یک کل که کاملاً مناسب انجام کاری است در نظر گرفت، این تشبیه اساس محکمتری خواهد داشت و اگر این هدف، والاترین ارزش را واجد میبود، ما مبنایی خواهیم داشت که خیر مطلق را به ناظم جهان نسبت دهیم.
در مقابل این سوءال که چگونه ما تبیینهای علمی رقیب را کنار میگذاریم، میگوید:
اگر فرض اساسی ما این است که ساختار جهان به عنوان یک کل است، علم فینفسه نمیتواند در این مورد تبیینی ارائه دهد. سعی علم (تجربی) این است که نظمهایی را در مجموعه اجزاء و مراحل مختلف یا جنبههایی در درون جهان مادی بیابد.
علم (تجربی) در مورد سوءالاتی نظیر این که چرا جهان به عنوان یک کل وجود دارد؟ یا چرا جهان به این شکل خاص است و نه شکل دیگری؟ ساکت میماند.
بالأخره علت ناتوانی علم تجربی این است که فقط به سوءالاتی پاسخ میدهد که قابلیت تحقیق تجربی را داشته باشند.انسان با مشاهده میتواند تعیین کندکه آیا بین دو حالت مختلف در جهان ارتباط منظمی هست یا نه(مثلاً در مورد ارتباط افزایش درجه حرارت و جوشیدن)؛ امّا هیج روشی برای مشاهده ارتباط جهان مادی به عنوان یک کل با چیزی خارج از آن وجود ندارد. بنابراین هیچ تبیین علمی نمیتواند جایگزین پاسخ توحیدی به این سوءال که چرا «جهان نظام واحدی از سازگاریهاست؟» باشد.6
بنابر این میتوانیم بگوییم که برهان نظم، از موارد جزیی نظم پی به ناظم میبرد ولی برهان غایی از نظم کلی جهان پی به ناظم میبرد.
***
_______________________________
6.پل ادواردز، براهین اثبات وجود خدا در فلسفه غرب، صص8188.________________________________________
برهان طبیعی کلامی
) Physico - theological proof (
کانت، فیلسوف بزرگ مغرب زمین که انقلابی را در عالم فکر برپا کرده است، میگوید: اگر برهان وجودی و جهان شناختی نمیتوانند اساس کافی برای برهان وجود خدا ارائه دهند، ما میتوانیم از تنها راه یعنی نظم و ساختارهای اشیای جهان مدد گیریم تا بررسی کنیم که آیا میتوانیم در این راه استدلال متقنی ارائه دهیم. و من چنین استدلالی را استدلال طبیعی کلامی یا گیتی یزدان شناختی مینامم و اگر این استدلال ثابت بشود که نارساست، عقل نظری دیگر ناتوان از اثبات وجود خداست.
کانت میگوید: برهان نظم شایستگی آن را دارد که همواره با احترام نام برده شود. این برهان قدیمیترین، روشنترین و برای خرد همگانی آدمی، مناسبترین برهان است، و این برهان به مطالعه طبیعت روح میدهد. جهان فعلی آن چنان نظم و هدفمندی و زیبایی در برابر ما میگشاید که در برابرش حیران میشویم و زبان از توصیف این تعداد شگفتیهای بسیار بزرگ، عاجز است.
مراحل عمده در این برهان عبارتند از:
1. در جهان همه جا نشانههای واضحی از نظم وجود دارد و اشیا، اهداف و اغراض مشخصی را در بردارند.
2. این اشیای منظم (هماهنگی اجزای در جهت غایت) نمیتوانند خود علت نظم باشند، بلکه نظم در آنها یک امر عاریتی و ممکن است. به عبارت دیگر: اگر اشیا توسط یک مبدأ عقلانی و نظم دهنده، هماهنگ و منظم نشوند خودشان نمیتوانند برای تحقق آن نظم با هم همکاری کنند.
3. بنابراین یک (یا چند) علت حکیم و متعالی وجود دارد، که علت جهان است و نه صرفاً یک طبیعت کاملاً توانایی که کورکورانه از راه باروری خود عمل میکند، بلکه همچون موجود هوشمندی که مختارانه عمل میکند.
4. یگانگی این علت، میتواند به وسیله یگانگی رابطه متقابل بخشهای جهان چونان عضوهای یک ساختمان مصنوع در چیزهایی که در حیطه مشاهده ما قرار دارند، با قطعیت، نتیجه گیری شود، یک نتیجه یا استنتاجی که همه مشاهده ما و هرگونه اصول قیاس تمثیلی موءید آن است.7و 8
_______________________________
7. Kant the critique of pure Reason tr Abbot in the Great book university of chicago ،2991 P .881.
8. کانت، سنجش خردناب، ادیب سلطانی، ص 685.
برهان نظم در مغرب زمین قرائتهای مختلفی دارد و نامهای متعددی بر آن اطلاق شده است. برخی از فیلسوفان این نامهای متعدد را تعابیر مختلف از یک برهان میدانند، ولی برخی دیگر معتقدند که قرائتهای مختلف اندکی با هم تفاوت دارد.نامهای این برهان عبارتند از:
1. برهان هدفمندی یا هدفداری
argument of purposiveness
2. برهان نظم یا طرح و تدبیر
argument of design
3. برهان غایی
teleological argument
4. برهان طبیعی کلامی
physico - theological argument ) or proof (
ما ابتدا تقریرهای این براهین را بیان
_______________________________
1. کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، با تعلیقه حضرت آیت الله سبحانی، ص19.
________________________________________
میکنیم و سپس اشکالات وارده بر این براهین را مطرح و در آخر به نقد و بررسی آنها میپردازیم.
1. برهان هدفمندی یا راه هدفداری
توماس آکوئیناس فیلسوف و متکلم برجسته مسیحی در کتاب «کلیات کلام» پنج راه بر اثبات وجود خدا ذکر میکند که راه پنجم را «راه هدفداری» مینامد و بدین صورت تقریر میکند:
1. «راه پنجم از تدبیر جهان اخذ میشود. ما مشاهده میکنیم اشیایی که فاقد علم هستند همچون اجسام طبیعی برای هدفی، عمل و فعالیت میکنند. این مطلب، از این امر روشن میشود که آنها همیشه یا تقریباً همیشه به شیوه واحدی برای نیل به بهترین نتیجه عمل میکنند. از این رو، روشن است که آنها غایت خود را نه به طور اتفاقی بلکه از روی طرح و برنامه به دست میآورند. اکنون هر آنچه فاقد علم است نمیتواند به سوی غایتی حرکت کند مگر این که توسط موجودی که برخوردار از علم و هوش است، هدایت شود؛ همچون تیری که توسط تیر انداز هدایت میشود. بنابر این موجود هوشمندی وجود دارد که همه موجودات طبیعی را به سمت غایتشان هدایت میکند و ما این موجود را خدا مینامیم».
نقطه شروع راه پنجم: این شاهد بدیهی و روشنی است که موجودات طبیعی از نظام خاصی تبعیت مینمایند و همانطور که پیداست به خاطر اهداف خاصی عمل میکنند. فیالواقع، این امر شاهد فراگیر است زیرا اگر چه اعتراضاتی را میتوان نسبت به کمال نظم در این جهان مطرح کرد، امّا وجود آن نظم با همان واقعیت که انسانها وجود دارند تضمین میشود؛ چرا که آنان خود را در جهانی مییابند که در آن حیات، امکان پذیر است و خلاصه آن که فیلسوفانی وجود دارند که امکان مییابند تحت شرایطی در باره درجات کمال پرسش و تحقیق کنند و در باره نظم جهانی بیندیشند.
توماس در گفتن این که اجسام طبیعی همواره یا تقریباً همواره به طریق واحدی عمل میکنند میخواهد این نکته را به ما بفهماند که استثنائات تصادفی ناشی از اتفاق، از اعتبار نقطه شروع یعنی نظم نمیکاهد.
مفروضات و دادههای این مسئله، ساده است. ما در جهانی هستیم که در آن تعداد بسیار زیادی از حوادث و فعالیتها نشانگر نظمی هستند که نمیتواند نتیجه تصادف باشد. از سوی دیگر، تعداد زیادی از این حوادث و عملکردها از موجوداتی ناشی میشوند که فاقد علم هستند. در نتیجه، علت نظم و غایتمندی موجود در جهان در درون خود این موجودات نیست. بنابراین باید خارج و در ورای قلمرو این موجودات، موجودی باشد که دارای علم و هوش است و به واسطه آن، اشیای فاقد علم به سمت غایتشان هدایت میشوند همانطور که تیر توسط تیرانداز به سمت هدف هدایت میشود.2
2. برهان نظم یا تدبیر:
argument from design
1. بر طبق این برهان، بررسی جریانات و محتویات عالم طبیعی نشان میدهد که آنها علایم و نشانههای آشکاری از نظم هوشمندانه را از خود بروز میدهند. امّا چنین نظمی به طور خود به خودی رخ نمیدهد. در نتیجه خصیصه و ویژگی جهان شاهد و دلیل قویای بر واقعیت وجود هوشمند و متعالی است که علت ساختار اجزای جهان است. این وجود (یعنی علت نظم) به عنوان خدا شناخته میشود. کسانی که مدافع این برهان هستند، اغلب از کشفیات علمی روز برای مصداق نظم بهره میگیرند. برهان نظم برهانی است که در روزگاران نخستین علم جدید فوق العاده عامه پسند بود. مردم از کشفیات علمی جدید مبهوت میشدند، آنان در آنها علایم و نشانههای واضحی از حکمت، قدرت، خیر خالق الهی مییافتند.
فیالمثل جان ری) John Ray ( دلیل حکمت خالق را در ساختار پا و پرهای دم دارکوب که مناسب برای صعود نشستن در کنار تنههای درخت است، یافت.
ویلیام درهام) William Derham ( معتقد است که مدارهای سیارات و ستارههای دنبالهدار ثابت میکند که منظومه سیارهایی (یا شمسی) توسط طرح و تدبیر ساخته شده است و نه بر اثر ضرورت طبیعت یا صدفه. او همچنین میکانیسم قابل ستایش معده را به عنوان نشانه خلاقیت بسیار چشمگیر و هنر خالق نامتناهی میدید.
ویلیام پالی) Willam Paley ( فیلسوف قرن هیجدهم در کتاب الهیات طبیعی) Natural theology ( از میان اشیای منظم، به روش کار چشم،عضلات و زرد پی، هیدرولیک کیسه صفرا، زیبایی اشیای طبیعی، ترکیب نور و تنوع امیال حیوانی اشاره و از آنها بحث میکند و به
_______________________________
2. اتین ژیلسون، مبانی فلسفه مسیحی، محمد محمد رضایی، سیدمحمود موسوی، صص127129.________________________________________
این نتیجه میرسد که نشانههای نظم آنچنان قوی است که نمیتوان آنها را نادیده گرفت.3
«فیالمثل در مورد ساختار چشم به شیوههایی تأکید ورزیده که در آنها اجزای مختلف چشم برای بینایی به روش پیچیدهای همکاری میکنند. او چنین استدلال میکند که فقط در صورت فرضی یک ناظم و مدبر فراطبیعی است که سازگاری اجزا در جهت هدف معین تبیین میشود. این ادعا که سازگاری فقط با فرض وجود ناظم میتواند تبیین شود، حاق و جان برهان نظم است. و پالی چشم را با یک ساعت مقایسه کرده و چنین استدلال میکند که اگر شخصی که در یک جزیره دور افتاده زندگی میکند ساعتی را بیابد، او این فرض را که این ساعت توسط موجود هوشمندی ساخته شده است تصدیق میکند. به همین دلیل انسان محق است که با بررسی چشم انسان، این نتیجه را بگیرد که آن، توسط موجود هوشمندی ساخته شده است. یعنی همانطور که اجزای ساعت برای نشان دادن وقت هماهنگ شدهاند و میفهمیم که این هماهنگی از فعالیت خلاق یک سازنده ناشی شده است به همین ترتیب در موارد طبیعی سازگاری که منشأ آنها روشن نیست تنها طریقی که آنها را معقول میسازد این است که فرض کنیم آنها از ناظم با شعوری ناشی شدهاند. از آنجا که ما هیچ ناظم و طراحی را مشاهده نمیکنیم باید یک ناظم و طراح نامرئی را در پشت این صحنه فرض کنیم».4
و همچنین مطرح میکند که نظم باید ناظم داشته باشد و ناظم باید شخص باشد و آن شخص خداست.
پالی همچنین خاطر نشان میکند که ما نباید عملکرد هر جزء یا عملکرد یک ساختار را بفهمیم تا ببینیم که آن، محصول نظم است. توانایی موجود برای تولید مجدد خودش یک علامتی از نظم خلاق وکاملاً ماهرانه است و این که موارد نقص و بی نظمی در یک ساختار مانع از آن نیست که آن ساختار منظم باشد.
برهان غایی teleological argument
دیوید پایلین این برهان را چنین تقریر میکند:
برهان غایی اغلب به عنوان شکلی از برهان نظم تلقی میشود ولی بهتر است که
_______________________________
3. Pailin David Groundwork of Philosophy of Religion epworth press ، 6891، PP 661-861.
4. پل ادواردز، براهین اثبات وجود خدا در فلسفه غرب، شهید علیرضا جمالی نسب، محمد محمد رضایی، ص 78.________________________________________
آن را به عنوان برهان مجزا در نظر بگیریم در حالی که برهان نظم برنشانههای ظاهری و هوشمندانهایی که موجودات طبیعی از خود بروز میدهند، متمرکز شده است، ولی برهان غایی به یک روش بسیار وسیعتری بر این امر توجه میکند که آیا ساختار واقعیت دلالت بر آن دارد که آن اساساً هدفمند است، برهان غایی مبتنی بر دو ادعاست.
اوّلین ادعا؛ آن است که نظم و سیستم کلی جهان آشکارا مناسب برای تحقق ارزشهاست.
دومین ادعا؛ آن است که به سختی قابل قبول است که جهان با چنین ساختاری از طریق تأثیر متقابل تصادفی نیروهای کور به وجود آمده باشد.
بنابر این نتیجه میشود که خصیصه اساسی جهان قویاً دلالت بر آن دارد که جهان محصول آگاهانه اراده هوشمندی است که به نحو عقلانی با ارزشها ارتباط دارد.
ف.ر. تنانت) tennant ( در کتاب الهیات فلسفی philosophical theolgy یک بیان نیرومندی از برهان غایی ارائه داده است.
او اذعان میکند که موارد جزئی که به عنوان شاهد در برهان نظم به کار برده میشود ممکن است هر کدام با ارجاع به علل قریب که حالّ در نظم طبیعی است، توضیح داده شود. قوت برهان غایی بیشتر در آن چیزی قرار دارد که تنانت به عنوان تعاون علل بیشمار که با عمل به هم پیوسته و متقابلشان، نظم کلی طبیعت را تولید و حفظ میکنند، توصیف میکند. به علاوه، این نظم به نحو معقولی میتواند چنان فهمیده شود که با تحقق ارزشها سر وکار دارد.پنج عامل وجود دارد که تنانت به نحو خاص در منتهی شدن به این نتیجه، مهم میداند که خداگرایی توحیدی) theism ( محتملترین فرضیه را برای فهم جهان به عنوان این که نتیجه عقل و تدبیر و غرض الهی است، عرضه میکند.
1. سازگاری و انطباق متقابل فکر (ذهن) و اشیای(جهان خارج) است که طبیعت را یک ساختار معقول و قابل فهم میسازد.
2.پیشرفت یا ترقی خواهی کلی (یا فراگیر) جریان تکاملی و هدایت کلی آن است.
3. آمادگی ظاهری جهان غیر آلی که صحنه و عرضه ظهور و بقاء حیات میشود و این احتمال که این آمادگی ظاهری ناشی از اتفاق یا بخت است بیاندازه ضعیف است.
4. یک عامل زیبا شناختی است. به نظر تنانت، جهان حامل ارزشهاست. نه صرفاً به این معنا که اشیای ارزشمند ممکن است از آن تولید بشود(فیالمثل به طریقی که یک قطعه سنگ ممکن است گفته شود که حامل بالقوه ارزش یک قطعه تندیس عالی است). بلکه به این معنا که جهان طبیعی خودش شامل ساختارها و هستیهایست که خود زیبایی و علو آنها لذت زیبا شناختی را عرضه میکنند. جهان به عنوان حامل ارزشها به نظر میرسد که پیوستگی اساسی با موجوداتی دارد که احساس زیبا شناختی دارند. در حالی که ساختار جهان ممکن است به قدرت هوشمندانهای اشاره داشته باشد، ولی توجه به ارزشها که ذاتی برای جهان است به تنهایی میتواند هدایتی را درباره معنای جهان عرضه کند.
5. طبیعت... که موجودات اخلاقی را به وجود میآورد، برای حیات اخلاقی موءثر است... و نسبتاً توسط فاعلهای اخلاقی که به دنبال آرمانها هستند، قابل تغییر است. یا به تعبیری این جهان به حیات اخلاقی انسانها کمک میکند یا کل فرایند طبیعت ممکن است به نحو معقول به عنوان ابزاری برای تحول و تکامل موجودات اخلاقی و هوشمند لحاظ شود.
او در آخر نتیجه میگیرد که این پنج عامل، هنگامی که با هم در نظر گرفته شوند، به قوت پیشنهاد میکنند که جهان باید به عنوان محصول نظم الهی فهمیده شود و این که نظم، آن گونه که با غرض الهی سر و کار دارد، متضمن ارزش رضایت است.
بنابر این برهان غایی بر خلاف برهان نظم بر انواع جریانهای فردی متمرکز نیست، آن برهان در پی تشخیص خصیصه کل است.5
ویلیام.پ. الستون در دایرة المعارف فلسفی پل ادواردز این برهان غایی را تحت عنوان «برهان آوردن جهان به عنوان یک کل» مطرح میکند.
او میگوید: اگر به جای بررسی موارد جزیی نظم موجود در جهان، آن را به عنوان یک کل در نظر بگیریم به سادگی میتوانیم ادعاهای علمی رقیب را در این مورد کنار بگذاریم. طرق مختلفی برای انجام این کار وجود دارد. ما میتوانیم کل جهان را به عنوان یک وسیله برای هدفی متعالی در نظر بگیریم یا میتوانیم جهان را به عنوان نظامی واحد از ساختارهایی که به طور متقابل
_______________________________
5. Pailin David Groundwork of Philosophy of Religion PP 961-171.________________________________________
هماهنگ و به طور متقابل حافظ سازگاری آن هستند لحاظ کنیم.
در نظر گرفتن کل جهان به عنوان وسیلهای برای هدف متعالی، متقنترین برهان را به ما میدهد؛ زیرا تشبیه جهان به مصنوعات منظمی که از روی شعور ساخته شدهاند از همه بیشتر است. مصنوعاتی مانند خانه، کشتی یا ساعت برای تحقق اهدافی خارج از عملکرد درونیشان طراحی شدهاند. آنها هر کدام برای انجام کاری در نظر گرفته شدهاند. بنابر این اگر تشبیه با مصنوعات پشتوانه اصلی برای این نظر است که جهان محصول با شعوری است، در این صورت اگر بتوان جهان را به عنوان یک کل که کاملاً مناسب انجام کاری است در نظر گرفت، این تشبیه اساس محکمتری خواهد داشت و اگر این هدف، والاترین ارزش را واجد میبود، ما مبنایی خواهیم داشت که خیر مطلق را به ناظم جهان نسبت دهیم.
در مقابل این سوءال که چگونه ما تبیینهای علمی رقیب را کنار میگذاریم، میگوید:
اگر فرض اساسی ما این است که ساختار جهان به عنوان یک کل است، علم فینفسه نمیتواند در این مورد تبیینی ارائه دهد. سعی علم (تجربی) این است که نظمهایی را در مجموعه اجزاء و مراحل مختلف یا جنبههایی در درون جهان مادی بیابد.
علم (تجربی) در مورد سوءالاتی نظیر این که چرا جهان به عنوان یک کل وجود دارد؟ یا چرا جهان به این شکل خاص است و نه شکل دیگری؟ ساکت میماند.
بالأخره علت ناتوانی علم تجربی این است که فقط به سوءالاتی پاسخ میدهد که قابلیت تحقیق تجربی را داشته باشند.انسان با مشاهده میتواند تعیین کندکه آیا بین دو حالت مختلف در جهان ارتباط منظمی هست یا نه(مثلاً در مورد ارتباط افزایش درجه حرارت و جوشیدن)؛ امّا هیج روشی برای مشاهده ارتباط جهان مادی به عنوان یک کل با چیزی خارج از آن وجود ندارد. بنابراین هیچ تبیین علمی نمیتواند جایگزین پاسخ توحیدی به این سوءال که چرا «جهان نظام واحدی از سازگاریهاست؟» باشد.6
بنابر این میتوانیم بگوییم که برهان نظم، از موارد جزیی نظم پی به ناظم میبرد ولی برهان غایی از نظم کلی جهان پی به ناظم میبرد.
***
_______________________________
6.پل ادواردز، براهین اثبات وجود خدا در فلسفه غرب، صص8188.________________________________________
برهان طبیعی کلامی
) Physico - theological proof (
کانت، فیلسوف بزرگ مغرب زمین که انقلابی را در عالم فکر برپا کرده است، میگوید: اگر برهان وجودی و جهان شناختی نمیتوانند اساس کافی برای برهان وجود خدا ارائه دهند، ما میتوانیم از تنها راه یعنی نظم و ساختارهای اشیای جهان مدد گیریم تا بررسی کنیم که آیا میتوانیم در این راه استدلال متقنی ارائه دهیم. و من چنین استدلالی را استدلال طبیعی کلامی یا گیتی یزدان شناختی مینامم و اگر این استدلال ثابت بشود که نارساست، عقل نظری دیگر ناتوان از اثبات وجود خداست.
کانت میگوید: برهان نظم شایستگی آن را دارد که همواره با احترام نام برده شود. این برهان قدیمیترین، روشنترین و برای خرد همگانی آدمی، مناسبترین برهان است، و این برهان به مطالعه طبیعت روح میدهد. جهان فعلی آن چنان نظم و هدفمندی و زیبایی در برابر ما میگشاید که در برابرش حیران میشویم و زبان از توصیف این تعداد شگفتیهای بسیار بزرگ، عاجز است.
مراحل عمده در این برهان عبارتند از:
1. در جهان همه جا نشانههای واضحی از نظم وجود دارد و اشیا، اهداف و اغراض مشخصی را در بردارند.
2. این اشیای منظم (هماهنگی اجزای در جهت غایت) نمیتوانند خود علت نظم باشند، بلکه نظم در آنها یک امر عاریتی و ممکن است. به عبارت دیگر: اگر اشیا توسط یک مبدأ عقلانی و نظم دهنده، هماهنگ و منظم نشوند خودشان نمیتوانند برای تحقق آن نظم با هم همکاری کنند.
3. بنابراین یک (یا چند) علت حکیم و متعالی وجود دارد، که علت جهان است و نه صرفاً یک طبیعت کاملاً توانایی که کورکورانه از راه باروری خود عمل میکند، بلکه همچون موجود هوشمندی که مختارانه عمل میکند.
4. یگانگی این علت، میتواند به وسیله یگانگی رابطه متقابل بخشهای جهان چونان عضوهای یک ساختمان مصنوع در چیزهایی که در حیطه مشاهده ما قرار دارند، با قطعیت، نتیجه گیری شود، یک نتیجه یا استنتاجی که همه مشاهده ما و هرگونه اصول قیاس تمثیلی موءید آن است.7و 8
_______________________________
7. Kant the critique of pure Reason tr Abbot in the Great book university of chicago ،2991 P .881.
8. کانت، سنجش خردناب، ادیب سلطانی، ص 685.