سخنی در آغاز: محورهای سه گانه در پلورالیسم!! (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
چندی است که «پلورالیسم» با پسوندهای مختلف دینی، سیاسی، اقتصادی وغیره عرصهی مطبوعات و مجلات را جولانگاه خود قرار داده، وارباب نظر و قلم را به خود مشغول ساخته است. گویا این مسئله در آغاز به صورت یک بحث جدی و رسمی در جهان غرب مطرح گردیده و به تدریج به مناطق دیگر نیز نفوذ کرد. این اصطلاح که از ریشه ) Plural( به معنی «کثرت» گرفته شده است، بر مرام و آیین کثرتگرایی دلالت میکند. و طبعاً غرض و هدف آن پذیرش کثرت به عنوان یک واقعیت در عرصههای مختلف عقیده و عمل نیست، بلکه موجّه و مشروع بودن آنها را نیز در نظر دارد. بدین صورت پلورالیسم در حوزهی دین و مذهب در پی آن است که کثرتهای موجود در این دو حوزه را توجیه و تبیین نماید.
اساساً در مبحث پلورالیسم دینی سه مسئله در خور بحث و بررسی است:
1. از جنبهی نظری و اعتقادی. یعنی میتوان همهی ادیان و مذاهب موجود در جهان را حق و استوار و صائب و صادق دانست یا نه؟
2. هرگاه پاسخ پرسش پیشین مثبت باشد، بالطبع پیروی از هر یک از ادیان و مذاهب، سالک خود را به نجات و رستگاری خواهد رساند، ولی اگر پاسخ منفی باشد، و تنها یک دین و مذهب به عنوان حق پذیرفته شود، این پرسش مطرح میشود که آیا پیروان ادیان دیگر، ممکن است در عین پیروی از آیین غیر حق، به نجات و سعادت دست یابند؟
3. با توجه به تفاوتهایی که میان ادیان و مذاهب در مناسک، عبادت، و احکام و قوانین زندگی وجود دارد، آیا ممکن است پیروان چند آیین در یک جامعه بدون هرگونه برخورد خصومت آمیز مذهبی زندگی کنند، و در صورتی که پاسخ مثبت است، راه حل عملی آن چیست؟ وراهکارهایی که ادیان و مذاهب مختلف در این زمینه ارائه کردهاند چیست؟
اینها مسایل اصلی و محوری در بحث « پلورالیسم» است که شایسته است متفکران وصاحب نظران خصوصاً زبدگان حوزههای علمیه آنها را به شایستگی تحقیق و تبیین نمایند و راه رشد و صواب را بر تشنگان و جویندگان حقیقت روشن سازند. و این جاست که جایگاه و اهمیت علم کلام بر ارباب بصیرت روشن و نمایان میگردد، و مسئولان و بزرگان حوزههای علمیه را به اهتمام بیشتر نسبت به این علم اصیل اسلامی بر میانگیزد.
ما فکر میکنیم در پرتو تعالیم درخشان اسلام و بر پایهی قواعد و اصول فلسفی و کلامی اسلامی که میراث قرنها تلاش ستایش برانگیز دانشمندان بزرگ اسلامی است، پاسخ به پرسشهای یاد شده چندان دشوار نبوده و محققان و متفکران اسلامی چنان مشکلاتی را که متفکران غربی در این باره داشتهاند، نخواهند داشت، هر چند به جهدی بلیغ و همتی والا نیاز دارد که بحمد الله آن هم موجود است.
شاید بتوان گفت که پلورالیزم لا اقل در حوزه عقیده و نظر ریشه در آیین تثلیث دارد، چرا که تثلیث کثرت و وحدت را در عرض یکدیگر پذیراست، و همان گونه که میدانیم تثلیث از آموزههای اصلی آیین مسیحیت است که از فرهنگهای شرک آلود قدیم در آن نفوذ کرده و به صورت یک باور اصیل در آمده است، پس طرفداری از پلورالیسم دینی از کسانی چون جان هیک (متکلم مسیحی معاصر) چندان شگفت آور نیست، شگفت آور پذیرش آن از سوی برخی از عزیزانی است که شعارشان «قُلْ هُوَ اللهُ احد» و «لا تَقُولُوا ثَلاثَة انْتَهُوا» است!
شاید بتوان گفت «پلورالیزم» در حوزه دوم که همگان را اهل نجات میداند ریشه در پدیده «إرجا» دارد که فقط به عقیده اهمیت میداد، نه به عمل و کردار، و این مکتب در اواخر قرن نخست و دوم اسلامی در میان مسلمانان پدید آمد.
انتظار ما از محققان اسلامی که پیرامون این اندیشه سخن میگویند، این است که محورهای سهگانه را از هم جدا سازند، آنگاه نظر بدهند و سرانجام شعار آنان این آیه مبارکه باشد.
«وَأنَّ هذا صِراطی مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَلا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذلِکُمْ وَصّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (انعام/153).
اساساً در مبحث پلورالیسم دینی سه مسئله در خور بحث و بررسی است:
1. از جنبهی نظری و اعتقادی. یعنی میتوان همهی ادیان و مذاهب موجود در جهان را حق و استوار و صائب و صادق دانست یا نه؟
2. هرگاه پاسخ پرسش پیشین مثبت باشد، بالطبع پیروی از هر یک از ادیان و مذاهب، سالک خود را به نجات و رستگاری خواهد رساند، ولی اگر پاسخ منفی باشد، و تنها یک دین و مذهب به عنوان حق پذیرفته شود، این پرسش مطرح میشود که آیا پیروان ادیان دیگر، ممکن است در عین پیروی از آیین غیر حق، به نجات و سعادت دست یابند؟
3. با توجه به تفاوتهایی که میان ادیان و مذاهب در مناسک، عبادت، و احکام و قوانین زندگی وجود دارد، آیا ممکن است پیروان چند آیین در یک جامعه بدون هرگونه برخورد خصومت آمیز مذهبی زندگی کنند، و در صورتی که پاسخ مثبت است، راه حل عملی آن چیست؟ وراهکارهایی که ادیان و مذاهب مختلف در این زمینه ارائه کردهاند چیست؟
اینها مسایل اصلی و محوری در بحث « پلورالیسم» است که شایسته است متفکران وصاحب نظران خصوصاً زبدگان حوزههای علمیه آنها را به شایستگی تحقیق و تبیین نمایند و راه رشد و صواب را بر تشنگان و جویندگان حقیقت روشن سازند. و این جاست که جایگاه و اهمیت علم کلام بر ارباب بصیرت روشن و نمایان میگردد، و مسئولان و بزرگان حوزههای علمیه را به اهتمام بیشتر نسبت به این علم اصیل اسلامی بر میانگیزد.
ما فکر میکنیم در پرتو تعالیم درخشان اسلام و بر پایهی قواعد و اصول فلسفی و کلامی اسلامی که میراث قرنها تلاش ستایش برانگیز دانشمندان بزرگ اسلامی است، پاسخ به پرسشهای یاد شده چندان دشوار نبوده و محققان و متفکران اسلامی چنان مشکلاتی را که متفکران غربی در این باره داشتهاند، نخواهند داشت، هر چند به جهدی بلیغ و همتی والا نیاز دارد که بحمد الله آن هم موجود است.
شاید بتوان گفت که پلورالیزم لا اقل در حوزه عقیده و نظر ریشه در آیین تثلیث دارد، چرا که تثلیث کثرت و وحدت را در عرض یکدیگر پذیراست، و همان گونه که میدانیم تثلیث از آموزههای اصلی آیین مسیحیت است که از فرهنگهای شرک آلود قدیم در آن نفوذ کرده و به صورت یک باور اصیل در آمده است، پس طرفداری از پلورالیسم دینی از کسانی چون جان هیک (متکلم مسیحی معاصر) چندان شگفت آور نیست، شگفت آور پذیرش آن از سوی برخی از عزیزانی است که شعارشان «قُلْ هُوَ اللهُ احد» و «لا تَقُولُوا ثَلاثَة انْتَهُوا» است!
شاید بتوان گفت «پلورالیزم» در حوزه دوم که همگان را اهل نجات میداند ریشه در پدیده «إرجا» دارد که فقط به عقیده اهمیت میداد، نه به عمل و کردار، و این مکتب در اواخر قرن نخست و دوم اسلامی در میان مسلمانان پدید آمد.
انتظار ما از محققان اسلامی که پیرامون این اندیشه سخن میگویند، این است که محورهای سهگانه را از هم جدا سازند، آنگاه نظر بدهند و سرانجام شعار آنان این آیه مبارکه باشد.
«وَأنَّ هذا صِراطی مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَلا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذلِکُمْ وَصّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (انعام/153).