آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

متن

بیشتر گفته شد که زبان قرآن زبان عربی مبین است و با قانون‏مندی‏های آن هماهنگی دارد ولی اضافه بر آن قرآن در سبک و سیاق خود ساختاری ویژه دارد و قانون‏مندی‏های خاصی در آن مشاهده می‏شود که البته با دقت و پیگیری قابل کشف خواهد بود.

در شماره سوّم بحثی پیرامون نیابت«ال»از ضمیر مضاف الیه به میان آوردیم و در این شماره به نکته‏ای دیگر می‏پردازیم.
بیان قانونی عام در توضیح موردی خاص
تنظیم مطالب در قرآن کریم با چینشی خاص شکل گرفته است.در بیان مقاصد قرآنی قوانینی کلی در کنار یکدیگر چیده می‏شود در حالی که ممکن است زمینه بحث مطلبی جزئی و در مصداقی خاص باشد.و این خود جامعیتی شگفت‏انگیز را موجب می‏شود گاه دیده می‏شود که قرآن کریم مطلبی را بیان می‏کند و چون می‏خواهد حکمی را درباره آن ارائه دهد آن حکم را در قالب قانونی عام بیان می‏دارد تا علاوه بر مصداق مورد نظر در مصادیقی متعدد نیز کاربرد داشته باشد و تنها با توجه به این شیوه و سبک قرآنی ذهن انسان به مصداق مورد نظر هدایت می‏شود.
اینک به چند مثال توجه فرمائید:
1-«عبادت»به جای«دعا»
«و قال ربکم ادعونی استجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین» (1) (غافر/60)
و پروردگارتان فرمود:مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. در حقیقت کسانی که نسبت به عبادت من تکبر ورزند به زودی با خواری به دوزخ درآیند.با اندکی دقت روشن می‏شود که در آیه فوق در قسمت دوم واژه«عبادت»به جای واژه«دعا» قرار گرفته است.زیرا ابتدای آیه درباره دعوت به دعا و درخواست از پروردگار رحمان است و سپس می‏فرماید: اگر کسی از عرض دعا به پیشگاه پروردگار استکبار بورزد و خود را بی‏نیاز از او بداند به ذلت در جهنم دچار خواهد شد ولی در بیان این نکته مطلب را از خصوص دعا خارج می‏سازد و آن را به صورت قانونی عام برای هر عبادت- دعا و غیر آن-مطرح می‏فرماید و عبارت«عن عبادتی»را به جای«عن دعائی»می‏آورد و با این تبدیل دو نکته را القاء می‏فرماید:اول آنکه دعا در زمره عبادات است و دوم آنکه استکبار از بندگی خدا که یک مصداق آن در دعا است موجب ذلت در آخرت خواهد بود.امّا در هر حال آیه شریفه در باب«دعا»است و لفظ«عبادت»هم در اینج به مصداق خاصّ آن یعنی«دعا»ناظر است.
این قابل توجه است که مطلب عینا در روایت بعد مورد توجه قرار گرفته است و به صراحت بیان شده که منظور از عبادت در اینجا همان«دعا»است.
علی بن ابراهیم، عن ابیه، عن حماد بن عیسی، عن حریز، عن زرارة، عن ابی جعفر(ع)
قال:«ان الله عز و جل یقول:ان الذین یستکبرون عن‏
[به تصویر صفحه مراجعه شود]
دکتر سید محسن میرباقری
عبادتی سیدخلون جهنم داخرین» (2) (غافر/60)قال:«هو الدعاء و افضل العبادة الدعاء»قلت:«ان ابراهیم لاواه حلیم» (3) (توبه/114)قال:«الاواه هو الدّعاء»(کافی، ج 2، ص 466؛وسائل الشیعه، ج 7، ص 23؛ عدة الداعی؛ص 39).
زراره از امام باقر علیه السلام نقل می‏کند که فرمود: خدای عزوجل می‏فرماید:همانا کسانی که از عبادت من تکبر ورزند به زودی با حالتی سرافکنده و با ذلت به دوزخ درآیند، حضرت فرمودند که در اینجا مقصود از عبادت دعا است، و برترین عبادات دعا می‏باشد.زراره می‏گوید:پرسیدم مقصود از«اوّاه»در این آیه چیست که خداوند می‏فرماید:«همانا ابراهیم اوّاه و شکیبا بود».فرمود«اواه»یعنی «بسیار دعا کننده».
2-واژه«شئ»به جای«اولی الامر»
قرآن کریم می‏فرماید:
یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم فان تنازعتم فی شئ فردّوه الی الله و الرسول ان کنتم تؤمنون بالله و الیوم الاخر ذلک خیر و احسن تأویل(نساء/59)
ای مومنان، خدا را اطاعت کنید، و پیامبر را اطاعت کنید و از اولی الامر خود نیز اطاعت کنید. پس اگر در چیزی اختلاف کردید، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، آن را به خدا و پیامبر عرضه نمایید که این‏[عرضه‏]بهترین‏[شیوه‏]است و نیکوترین بازگرداندن.
بنابر آیه شریفه فوق اطاعت از سه کس فرض است، خدای رحمان و رسول خدا و اولی الامر. «اولی الامر»به معنای صاحب فرمان است و عنوانی عام می‏باشد پیش‏بینی آیه شریفه این است که مسلمانان در مصداق«اولی الامر»دچار تنازع و اختلاف می‏شوند و بدین خاطر راه رفع اختلاف را به آنها نشان می‏دهد و این راه‏کار را به صورت قانونی عام و کلی بیان می‏دارد و گویزراره از امام باقر علیه السلام نقل می‏کند که فرمود: خدای عزوجل می‏فرماید:همانا کسانی که از عبادت من تکبر ورزند به زودی با حالتی سرافکنده و با ذلت به دوزخ درآیند، حضرت فرمودند که در اینجا مقصود از عبادت دعا است، و برترین عبادات دعاست
منظور آیه شریفه این است که:
«پس هرگاه در مسأله اولی الامر و یا به طور کلی هر مسأله‏ای دچار تنازع شدید، آن را(برای حل و فصل)به خدا و رسول خدا بازگردانید(و از اشارات قرآن و بیان صریح پیامبر اکرم(ص)«اولی الامر»را تشخیص دهید)، این شیوه عمل بهترین راه‏کار برای شما و این بازگرداندن بهترین بازگرداندن است و خدا و رسول بهترین مرجع حل اختلافند.»
با توجه به نکته فوق معلوم می‏شود که علت اینکه برای رد تنازع فقط خدا و رسول(ص)را مطرح فرموده و سخنی از«اولی الامر»به میان نیاورده چیست؟گویا علت آن است که مسأله مورد نزاع-که آیه فوق بدان اشاره دارد-همانا مسأله اولی الامر است.البته حکم مندرج در آیه کلی است و شامل همه موارد نزاع می‏شود ولی ناظر به بحث مورد نظر آیه یعنی«اولی الامر»می‏شود.
3-کفر در مصداقی خاص
«الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفروا اولیاؤهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات»(بقره/255)
«خدا ولی مؤمنان است آنها را از ظلمت‏ها و تاریکی‏ها خارج می‏سازد و به سوی نور هدایت می‏کند.و آنها که کافر شوند اولیاء آنها طاغوت خواهد بود که آنها را از نور به سوی ظلمت می‏برند.»
مسأله مورد نظر عبارت‏«و الذین کفروا»می‏باشد. می‏دانیم که واژه«کفر»در قرآن کریم مصادیق متعددی دارد که از کفر به خدای رحمان شروع شده و تا تمام مراحل اعتقادی پیش می‏رود و حتی گاهی در مصادیقی از اعمال نیز مطرح می‏گردد.
چنانکه در آیات زیر آمده است:
-و الذین آمنوا بالباطل و کفروا بالله اولئک هم الخاسرون
(عنکبوت/52)
-و اما الذین کفروا و کذبوا بآیاتنا و لقاء الآخره فاولئک فی العذاب محضرون
(روم/16)
-ان الذین کفروا بالذکر لما جائهم و انه لکتاب عزیز
(فصلت/41)
در آیات فوق کفر به خدای رحمان، به آیات و شریعت الهی، به آخرت و به ذکر(قرآن کریم)مطرح شده است؛به همین ترتیب در مواردی قرآن کریم انکار و روگردانی از ولایت الله و ولایت ولیّ منصوب از طرف خدا را با تعبیر کفر مطرح فرموده است و از جمله آیه فوق(آیة الکرسی)می‏باشد که می‏فرماید«و الذین کفروا اولیاؤهم الطاغوت»
در عبارت فوق کفر به صورت مطلق آورده شده ولی به مطلب مورد بحث آیه-یعنی مسأله ولایت الله- نظارت دارد از اینرو باید چنین معنایی از آن استنباط گردد.
«خدا ولی مومنان است آنها را از ظلمت‏ها می‏رهاند و به سوی نورشان می‏برد و آنها که به ولایت خدا(و ولایت ولی خدا)کفر ورزند؛اولیائشان طاغوت خواهد بود که آنها را از نور به سوی ظلمت می‏برند....»
نمونه‏های فوق مواردی از یک سبک ویژه قرآنی است که کاربرد فراوانی در قرآن کریم دارد و خواننده گرامی با دقت و تأمّل می‏تواند مصادیق بسیاری را بیابد.

تبلیغات