نکته هایی درباره ساختار قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
بیشتر گفته شد که زبان قرآن زبان عربی مبین است و با قانونمندیهای آن هماهنگی دارد ولی اضافه بر آن قرآن در سبک و سیاق خود ساختاری ویژه دارد و قانونمندیهای خاصی در آن مشاهده میشود که البته با دقت و پیگیری قابل کشف خواهد بود.
در شماره سوّم بحثی پیرامون نیابت«ال»از ضمیر مضاف الیه به میان آوردیم و در این شماره به نکتهای دیگر میپردازیم.
بیان قانونی عام در توضیح موردی خاص
تنظیم مطالب در قرآن کریم با چینشی خاص شکل گرفته است.در بیان مقاصد قرآنی قوانینی کلی در کنار یکدیگر چیده میشود در حالی که ممکن است زمینه بحث مطلبی جزئی و در مصداقی خاص باشد.و این خود جامعیتی شگفتانگیز را موجب میشود گاه دیده میشود که قرآن کریم مطلبی را بیان میکند و چون میخواهد حکمی را درباره آن ارائه دهد آن حکم را در قالب قانونی عام بیان میدارد تا علاوه بر مصداق مورد نظر در مصادیقی متعدد نیز کاربرد داشته باشد و تنها با توجه به این شیوه و سبک قرآنی ذهن انسان به مصداق مورد نظر هدایت میشود.
اینک به چند مثال توجه فرمائید:
1-«عبادت»به جای«دعا»
«و قال ربکم ادعونی استجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین» (1) (غافر/60)
و پروردگارتان فرمود:مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. در حقیقت کسانی که نسبت به عبادت من تکبر ورزند به زودی با خواری به دوزخ درآیند.با اندکی دقت روشن میشود که در آیه فوق در قسمت دوم واژه«عبادت»به جای واژه«دعا» قرار گرفته است.زیرا ابتدای آیه درباره دعوت به دعا و درخواست از پروردگار رحمان است و سپس میفرماید: اگر کسی از عرض دعا به پیشگاه پروردگار استکبار بورزد و خود را بینیاز از او بداند به ذلت در جهنم دچار خواهد شد ولی در بیان این نکته مطلب را از خصوص دعا خارج میسازد و آن را به صورت قانونی عام برای هر عبادت- دعا و غیر آن-مطرح میفرماید و عبارت«عن عبادتی»را به جای«عن دعائی»میآورد و با این تبدیل دو نکته را القاء میفرماید:اول آنکه دعا در زمره عبادات است و دوم آنکه استکبار از بندگی خدا که یک مصداق آن در دعا است موجب ذلت در آخرت خواهد بود.امّا در هر حال آیه شریفه در باب«دعا»است و لفظ«عبادت»هم در اینج به مصداق خاصّ آن یعنی«دعا»ناظر است.
این قابل توجه است که مطلب عینا در روایت بعد مورد توجه قرار گرفته است و به صراحت بیان شده که منظور از عبادت در اینجا همان«دعا»است.
علی بن ابراهیم، عن ابیه، عن حماد بن عیسی، عن حریز، عن زرارة، عن ابی جعفر(ع)
قال:«ان الله عز و جل یقول:ان الذین یستکبرون عن
[به تصویر صفحه مراجعه شود]
دکتر سید محسن میرباقری
عبادتی سیدخلون جهنم داخرین» (2) (غافر/60)قال:«هو الدعاء و افضل العبادة الدعاء»قلت:«ان ابراهیم لاواه حلیم» (3) (توبه/114)قال:«الاواه هو الدّعاء»(کافی، ج 2، ص 466؛وسائل الشیعه، ج 7، ص 23؛ عدة الداعی؛ص 39).
زراره از امام باقر علیه السلام نقل میکند که فرمود: خدای عزوجل میفرماید:همانا کسانی که از عبادت من تکبر ورزند به زودی با حالتی سرافکنده و با ذلت به دوزخ درآیند، حضرت فرمودند که در اینجا مقصود از عبادت دعا است، و برترین عبادات دعا میباشد.زراره میگوید:پرسیدم مقصود از«اوّاه»در این آیه چیست که خداوند میفرماید:«همانا ابراهیم اوّاه و شکیبا بود».فرمود«اواه»یعنی «بسیار دعا کننده».
2-واژه«شئ»به جای«اولی الامر»
قرآن کریم میفرماید:
یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم فان تنازعتم فی شئ فردّوه الی الله و الرسول ان کنتم تؤمنون بالله و الیوم الاخر ذلک خیر و احسن تأویل(نساء/59)
ای مومنان، خدا را اطاعت کنید، و پیامبر را اطاعت کنید و از اولی الامر خود نیز اطاعت کنید. پس اگر در چیزی اختلاف کردید، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، آن را به خدا و پیامبر عرضه نمایید که این[عرضه]بهترین[شیوه]است و نیکوترین بازگرداندن.
بنابر آیه شریفه فوق اطاعت از سه کس فرض است، خدای رحمان و رسول خدا و اولی الامر. «اولی الامر»به معنای صاحب فرمان است و عنوانی عام میباشد پیشبینی آیه شریفه این است که مسلمانان در مصداق«اولی الامر»دچار تنازع و اختلاف میشوند و بدین خاطر راه رفع اختلاف را به آنها نشان میدهد و این راهکار را به صورت قانونی عام و کلی بیان میدارد و گویزراره از امام باقر علیه السلام نقل میکند که فرمود: خدای عزوجل میفرماید:همانا کسانی که از عبادت من تکبر ورزند به زودی با حالتی سرافکنده و با ذلت به دوزخ درآیند، حضرت فرمودند که در اینجا مقصود از عبادت دعا است، و برترین عبادات دعاست
منظور آیه شریفه این است که:
«پس هرگاه در مسأله اولی الامر و یا به طور کلی هر مسألهای دچار تنازع شدید، آن را(برای حل و فصل)به خدا و رسول خدا بازگردانید(و از اشارات قرآن و بیان صریح پیامبر اکرم(ص)«اولی الامر»را تشخیص دهید)، این شیوه عمل بهترین راهکار برای شما و این بازگرداندن بهترین بازگرداندن است و خدا و رسول بهترین مرجع حل اختلافند.»
با توجه به نکته فوق معلوم میشود که علت اینکه برای رد تنازع فقط خدا و رسول(ص)را مطرح فرموده و سخنی از«اولی الامر»به میان نیاورده چیست؟گویا علت آن است که مسأله مورد نزاع-که آیه فوق بدان اشاره دارد-همانا مسأله اولی الامر است.البته حکم مندرج در آیه کلی است و شامل همه موارد نزاع میشود ولی ناظر به بحث مورد نظر آیه یعنی«اولی الامر»میشود.
3-کفر در مصداقی خاص
«الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفروا اولیاؤهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات»(بقره/255)
«خدا ولی مؤمنان است آنها را از ظلمتها و تاریکیها خارج میسازد و به سوی نور هدایت میکند.و آنها که کافر شوند اولیاء آنها طاغوت خواهد بود که آنها را از نور به سوی ظلمت میبرند.»
مسأله مورد نظر عبارت«و الذین کفروا»میباشد. میدانیم که واژه«کفر»در قرآن کریم مصادیق متعددی دارد که از کفر به خدای رحمان شروع شده و تا تمام مراحل اعتقادی پیش میرود و حتی گاهی در مصادیقی از اعمال نیز مطرح میگردد.
چنانکه در آیات زیر آمده است:
-و الذین آمنوا بالباطل و کفروا بالله اولئک هم الخاسرون
(عنکبوت/52)
-و اما الذین کفروا و کذبوا بآیاتنا و لقاء الآخره فاولئک فی العذاب محضرون
(روم/16)
-ان الذین کفروا بالذکر لما جائهم و انه لکتاب عزیز
(فصلت/41)
در آیات فوق کفر به خدای رحمان، به آیات و شریعت الهی، به آخرت و به ذکر(قرآن کریم)مطرح شده است؛به همین ترتیب در مواردی قرآن کریم انکار و روگردانی از ولایت الله و ولایت ولیّ منصوب از طرف خدا را با تعبیر کفر مطرح فرموده است و از جمله آیه فوق(آیة الکرسی)میباشد که میفرماید«و الذین کفروا اولیاؤهم الطاغوت»
در عبارت فوق کفر به صورت مطلق آورده شده ولی به مطلب مورد بحث آیه-یعنی مسأله ولایت الله- نظارت دارد از اینرو باید چنین معنایی از آن استنباط گردد.
«خدا ولی مومنان است آنها را از ظلمتها میرهاند و به سوی نورشان میبرد و آنها که به ولایت خدا(و ولایت ولی خدا)کفر ورزند؛اولیائشان طاغوت خواهد بود که آنها را از نور به سوی ظلمت میبرند....»
نمونههای فوق مواردی از یک سبک ویژه قرآنی است که کاربرد فراوانی در قرآن کریم دارد و خواننده گرامی با دقت و تأمّل میتواند مصادیق بسیاری را بیابد.
بیان قانونی عام در توضیح موردی خاص
تنظیم مطالب در قرآن کریم با چینشی خاص شکل گرفته است.در بیان مقاصد قرآنی قوانینی کلی در کنار یکدیگر چیده میشود در حالی که ممکن است زمینه بحث مطلبی جزئی و در مصداقی خاص باشد.و این خود جامعیتی شگفتانگیز را موجب میشود گاه دیده میشود که قرآن کریم مطلبی را بیان میکند و چون میخواهد حکمی را درباره آن ارائه دهد آن حکم را در قالب قانونی عام بیان میدارد تا علاوه بر مصداق مورد نظر در مصادیقی متعدد نیز کاربرد داشته باشد و تنها با توجه به این شیوه و سبک قرآنی ذهن انسان به مصداق مورد نظر هدایت میشود.
اینک به چند مثال توجه فرمائید:
1-«عبادت»به جای«دعا»
«و قال ربکم ادعونی استجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین» (1) (غافر/60)
و پروردگارتان فرمود:مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم. در حقیقت کسانی که نسبت به عبادت من تکبر ورزند به زودی با خواری به دوزخ درآیند.با اندکی دقت روشن میشود که در آیه فوق در قسمت دوم واژه«عبادت»به جای واژه«دعا» قرار گرفته است.زیرا ابتدای آیه درباره دعوت به دعا و درخواست از پروردگار رحمان است و سپس میفرماید: اگر کسی از عرض دعا به پیشگاه پروردگار استکبار بورزد و خود را بینیاز از او بداند به ذلت در جهنم دچار خواهد شد ولی در بیان این نکته مطلب را از خصوص دعا خارج میسازد و آن را به صورت قانونی عام برای هر عبادت- دعا و غیر آن-مطرح میفرماید و عبارت«عن عبادتی»را به جای«عن دعائی»میآورد و با این تبدیل دو نکته را القاء میفرماید:اول آنکه دعا در زمره عبادات است و دوم آنکه استکبار از بندگی خدا که یک مصداق آن در دعا است موجب ذلت در آخرت خواهد بود.امّا در هر حال آیه شریفه در باب«دعا»است و لفظ«عبادت»هم در اینج به مصداق خاصّ آن یعنی«دعا»ناظر است.
این قابل توجه است که مطلب عینا در روایت بعد مورد توجه قرار گرفته است و به صراحت بیان شده که منظور از عبادت در اینجا همان«دعا»است.
علی بن ابراهیم، عن ابیه، عن حماد بن عیسی، عن حریز، عن زرارة، عن ابی جعفر(ع)
قال:«ان الله عز و جل یقول:ان الذین یستکبرون عن
[به تصویر صفحه مراجعه شود]
دکتر سید محسن میرباقری
عبادتی سیدخلون جهنم داخرین» (2) (غافر/60)قال:«هو الدعاء و افضل العبادة الدعاء»قلت:«ان ابراهیم لاواه حلیم» (3) (توبه/114)قال:«الاواه هو الدّعاء»(کافی، ج 2، ص 466؛وسائل الشیعه، ج 7، ص 23؛ عدة الداعی؛ص 39).
زراره از امام باقر علیه السلام نقل میکند که فرمود: خدای عزوجل میفرماید:همانا کسانی که از عبادت من تکبر ورزند به زودی با حالتی سرافکنده و با ذلت به دوزخ درآیند، حضرت فرمودند که در اینجا مقصود از عبادت دعا است، و برترین عبادات دعا میباشد.زراره میگوید:پرسیدم مقصود از«اوّاه»در این آیه چیست که خداوند میفرماید:«همانا ابراهیم اوّاه و شکیبا بود».فرمود«اواه»یعنی «بسیار دعا کننده».
2-واژه«شئ»به جای«اولی الامر»
قرآن کریم میفرماید:
یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم فان تنازعتم فی شئ فردّوه الی الله و الرسول ان کنتم تؤمنون بالله و الیوم الاخر ذلک خیر و احسن تأویل(نساء/59)
ای مومنان، خدا را اطاعت کنید، و پیامبر را اطاعت کنید و از اولی الامر خود نیز اطاعت کنید. پس اگر در چیزی اختلاف کردید، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، آن را به خدا و پیامبر عرضه نمایید که این[عرضه]بهترین[شیوه]است و نیکوترین بازگرداندن.
بنابر آیه شریفه فوق اطاعت از سه کس فرض است، خدای رحمان و رسول خدا و اولی الامر. «اولی الامر»به معنای صاحب فرمان است و عنوانی عام میباشد پیشبینی آیه شریفه این است که مسلمانان در مصداق«اولی الامر»دچار تنازع و اختلاف میشوند و بدین خاطر راه رفع اختلاف را به آنها نشان میدهد و این راهکار را به صورت قانونی عام و کلی بیان میدارد و گویزراره از امام باقر علیه السلام نقل میکند که فرمود: خدای عزوجل میفرماید:همانا کسانی که از عبادت من تکبر ورزند به زودی با حالتی سرافکنده و با ذلت به دوزخ درآیند، حضرت فرمودند که در اینجا مقصود از عبادت دعا است، و برترین عبادات دعاست
منظور آیه شریفه این است که:
«پس هرگاه در مسأله اولی الامر و یا به طور کلی هر مسألهای دچار تنازع شدید، آن را(برای حل و فصل)به خدا و رسول خدا بازگردانید(و از اشارات قرآن و بیان صریح پیامبر اکرم(ص)«اولی الامر»را تشخیص دهید)، این شیوه عمل بهترین راهکار برای شما و این بازگرداندن بهترین بازگرداندن است و خدا و رسول بهترین مرجع حل اختلافند.»
با توجه به نکته فوق معلوم میشود که علت اینکه برای رد تنازع فقط خدا و رسول(ص)را مطرح فرموده و سخنی از«اولی الامر»به میان نیاورده چیست؟گویا علت آن است که مسأله مورد نزاع-که آیه فوق بدان اشاره دارد-همانا مسأله اولی الامر است.البته حکم مندرج در آیه کلی است و شامل همه موارد نزاع میشود ولی ناظر به بحث مورد نظر آیه یعنی«اولی الامر»میشود.
3-کفر در مصداقی خاص
«الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفروا اولیاؤهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات»(بقره/255)
«خدا ولی مؤمنان است آنها را از ظلمتها و تاریکیها خارج میسازد و به سوی نور هدایت میکند.و آنها که کافر شوند اولیاء آنها طاغوت خواهد بود که آنها را از نور به سوی ظلمت میبرند.»
مسأله مورد نظر عبارت«و الذین کفروا»میباشد. میدانیم که واژه«کفر»در قرآن کریم مصادیق متعددی دارد که از کفر به خدای رحمان شروع شده و تا تمام مراحل اعتقادی پیش میرود و حتی گاهی در مصادیقی از اعمال نیز مطرح میگردد.
چنانکه در آیات زیر آمده است:
-و الذین آمنوا بالباطل و کفروا بالله اولئک هم الخاسرون
(عنکبوت/52)
-و اما الذین کفروا و کذبوا بآیاتنا و لقاء الآخره فاولئک فی العذاب محضرون
(روم/16)
-ان الذین کفروا بالذکر لما جائهم و انه لکتاب عزیز
(فصلت/41)
در آیات فوق کفر به خدای رحمان، به آیات و شریعت الهی، به آخرت و به ذکر(قرآن کریم)مطرح شده است؛به همین ترتیب در مواردی قرآن کریم انکار و روگردانی از ولایت الله و ولایت ولیّ منصوب از طرف خدا را با تعبیر کفر مطرح فرموده است و از جمله آیه فوق(آیة الکرسی)میباشد که میفرماید«و الذین کفروا اولیاؤهم الطاغوت»
در عبارت فوق کفر به صورت مطلق آورده شده ولی به مطلب مورد بحث آیه-یعنی مسأله ولایت الله- نظارت دارد از اینرو باید چنین معنایی از آن استنباط گردد.
«خدا ولی مومنان است آنها را از ظلمتها میرهاند و به سوی نورشان میبرد و آنها که به ولایت خدا(و ولایت ولی خدا)کفر ورزند؛اولیائشان طاغوت خواهد بود که آنها را از نور به سوی ظلمت میبرند....»
نمونههای فوق مواردی از یک سبک ویژه قرآنی است که کاربرد فراوانی در قرآن کریم دارد و خواننده گرامی با دقت و تأمّل میتواند مصادیق بسیاری را بیابد.