آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

متن

از چه راهی به ویژگی‏های عالم آخرت پی‏ببریم؟
از طریق قرآن مجید و روایات اهل‏بیت عصمت (علیهم السلام).اصل وجود آخرت و ضرورت جهان دیگر، با برهان عقلی و به دلیل حکمت و عدالت خداوند ثابت شده است و قرآن مجید خود بارها به این مطلب اشارت کرده است؛از جمله، آیه شریفه‏«افحسبتم أنما خلقناکم عبثا و انکم إلینا لا ترجعون»(سوره مؤمنون، آیه 114):آیا گمان می‏کند که خداوند شما را عبث و بیهوده آفریده است و به سوی ما باز نمی‏گردید؟(در آخرت)
ولی ویژگی‏های آخرت از قبیل چگونگی عذاب‏ها و نعمت‏ها، ابدیت و بقای آخرت...از دید ما پنهان است. چون ماورای محسوسات ماست و باید آن‏ها را از منابعی به دست آورد که بر جهان غیبت و آخرت احاطه دارند؛یعنی: قرآن کریم که از علم خداوند سرچشمه می‏گیرد، و روایات اهل بیت که از علم لدنی و چشم غیب بین آن‏ها مایه دارد. قرآن و روایات به تفصیل از ویژگی‏های آخرت خبر داده‏اند.
وجوه اختلاف بین دنیا و آخرت چیست؟
وجوه اختلاف زیاد است که مهم‏ترین آن‏ها عبارتند از:
1.دنیا فانی و پایان‏پذیر است، ولی آخرت جاوید و ابدی است و ابدیت آخرت در آیات متعدد و روایات بی‏شمار به تعبیرات مختلف از قبیل:خلود، ابد و بقاء از آن یاد شده است.
2.در دنیا نعمت‏ها و نقمت‏ها، و خوشی‏ها و رنج‏ها در کنار هستند و به هم آمیخته(جوانی را پیری و سلامت را بیماری و لذت را درد و الم در پی است و برعکس).ولی در آخرت، این دو از هم جدا هستند:نعمت‏ها همه یک سو (بهشت)و نقمت‏ها همه یک جا(جهنم).به عبارت دیگر، بهشت همه نعمت است و رحمت و دیگر هیچ 1 و جهنم همه عذاب و رنج و نقمت و دیگر هیچ. 2
3.سختی‏ها و رنج‏های دنیا غالبا برای مردمان مؤمن از رحمت خدایی سرچشمه می‏گیرد و سازنده و وسیله تکامل شخصیت انسانی، اوست. 3 ولی عذاب‏ها و معصیت‏های آخرت، از عذاب و انتقام خدا، سرچشمه دارد؛چنان‏که در دعای کمیل امیر مؤمنان، بدان اشاره شده است.
4.آخرت، یوم تبلی السرائر است:یعنی در آن حقیقت و باطن انسان‏ها آشکار می‏شود و طبق بسیاری از اخبار و آیات است.انسان‏ها به همان صورتی وارد محشر می‏شوند که باطن و سجایای روحی و خلقیات آن‏ها اقتضا دارد.به خلاف اینها که در آن، باطن‏ها نهفته است و چه بسیار کسانی که باطنشان شرک و کفر است، ولی به ظاهر مؤمن می‏نمایند (منافق).
5.آخرت، جهان زنده است و به تعبیر قرآن، آخرت دارالحیوان، و دنیا دارالهو و لعب است.
مزرعه بودن دنیا برای آخرت یعنی چه؟
«زرع»به معنی رویانیدن و«حرث»یعنی کشت و تخم را برای رویش در زمین کاشتن و نهان کردن.حرث کار ماست و زرع کار خداوند(افرأیتم ما تحرثون أأنتم تزرعون ام نحن الزّارعون، سوره واقعه، آیات 66 و 67).طبق منطق آیات قرآن، اعمال ما چون دانه‏های گندم است که‏می‏کاریم و خداوند آن‏ها را رشد می‏دهد و به ده‏ها، صدها و...برابر، در آخرت تحویل می‏دهد.در سوره بقره، آیه 26 می‏خوانیم که انفاق در دنیا برای خدا چون دانه‏ای است که هفت سنبل برمی‏آورد و می‏رویاند و هر سنبلی صد دانه می‏دهد(700 برابر)به صاحبش برمی‏گردد، به همین دلیل، اعمال اندک و محدود ما بهشت جاوید و نامحدود می‏شود.
نکته شایان توجه، مسأله تجسم اعمال است که بسیاری از بزرگان تفسیر و حدیث آن را از قرآن استنباط کرده‏اند و نگارنده خود از حضرت امام(ره)شنیده است که اعمال ما، خود به نعمت و یا عذاب آخرت تبدیل می‏شوند و آنچه در آخرت به ما می‏رسد، صورت اخروی همین اعمال است.آیات فراوانی بر این مطلب دلالت دارند که ذکر همه آن‏ها در این مختصر ممکن نیست و فقط یک آیه را برای نمونه می‏آوریم:فمن یعمل مثقال ذرّة خیرا یره:انسان به وزن یک ذرّه، پاداش عمل نیک خود را می‏بیند(ضمیر(یره) به خود عمل برمی‏گردد، یعنی خود عمل را، نه جزای آن را)و نیز پاداش حتی یک ذره عمل بد خود را می‏بیند و خلاصه اعمال تجسم پیدا می‏کنند.
پس پاسخ این سؤال به اختصار چنین می‏شود:زرع به معنی رویانیدن و حرث یعنی کاشتن.اعمال ما بذر است و دنیا کشتگاه و خداوند این عمل‏ها را می‏رویاند و حفظ می‏کند و در آخرت به ما به صورت نعمت‏های جاوید بهشت باز می‏گرداند.برای مثال، انفاق در دنیا برای خدا چون دانه‏ای است(کشت شده در مزرعه)که هفت سنبل برآرد و ؟صد دانه(و 700 برابر به صاحبش باز می‏گردد).به همین دلیل، اعمال محدود و اندک ما در دنیا به صورت بهشت جاوید یا عذاب ابدی جهنم درمی‏آید و به ما باز می‏گردد.
در جریان خلقت آدم، ملائکه چرا گفتند که انسان در زمین فساد و خونریزی خواهد کرد؟آیا این کلام آن‏ها به عنوان اعتراض بود؟
این سؤال از دو قسمت تشکیل شده است:1.چرا ملائکه این چنین گفتند و 2.آیا گفته آن‏ها اعتراض بود؟
پاسخ قسمت اول این است که خداوند فرمود:از زمین (مادّه)، خلیفه خلق می‏کنیم و او موجودی مادی گرفتار غرایز اغوا کننده، مثل شکم و شهوت است...به علاوه، دائما در تغییر است و به مواد غذایی و...و به مواد زمینی نیاز دارد و لازمه آن برخورد بین افراد با یک دیگر بر سر مواهب طبیعی و بروز فساد و خونریزی است.چگونه یک موجودی مادی محدود که هنری جز خوردن و خوابیدن ندارد(از نظر خاصیت تن و پیکر مادی)، می‏تواند به مقام خلافت الهی نایل شود؟(ما للتراب و رب الارباب).البته خداوند حرف آن‏ها را نفی نکرد که این خود قول ضمنی است؛یعنی که ممکن است آدمیان گرفتار خونریزی و فساد شوند، ولی به فرشتگان جواب داد:انّی اعلم ما لا تعلمون (من درباره آدم چیزهایی می‏دانم که شما نمی‏دانید).
یعنی شما یک روی سکه را دیده‏اید که آدم از ماده درست می‏شود و لازمه‏اش برخورد و نزاع و خونریزی است، ولی این سکه روی دیگری نیز دارد که به واسطه آن، خلیفه الهی است.این مطلب را در آیه‏ای بیان فرمود و به فرشتگان دستور داد:و إذا سویّته و نفحت فیه من روحی تقعوا له ساجدین(پس از آن که بدن انسان را ساختم و از روح خود در آن دمیدم، بر او سجده کنید).پس انسان جز بدن مادی، روح و عقل انسانی نیز دارد که خونریز نیست، بلکه شایسته مقام خلافت الهی است.
از مطالب فوق پاسخ قسمت دوم سؤال نیز این طور روشن می‏شود که ملائکه در مقام اعتراض نبودند، بلکه از روی تعجب سؤال کردند که انسان خاکی و مادی کجا و خلافت الهی کجا!
زیر نویس
(1).برای نمونه، درباره بهشت، آیه شریفه 35، «سوره فاطر»:لا یمسّنا فیها نصب و لا یمسّنا فیها لغوب:در این‏جا(بهشت)هیچ رنج و تعبی به ما نمی‏رسد.
(2).برای نمونه، آیه شریفه:(لا یذوقون فیها بردا و لا شرابا)هیچ سرد و گوارایی و نوشیدنی نخواهند چشید(سوره نباء، آیه 34)امام صادق نیز می‏فرماید:بهشت برای مؤمن یا کفاره گناهان است، یا ارتقای درجات.
(3).در تفسیر مجمع البیان، در سوره نبأ، ذیل آیه شریفه‏«و نفح فی الصّور فتأتون افواجا»، حدیثی از نبی اکرم نقل شده است که در آخرت، مردم به ده شکل متفاوت حیوانی محشور می‏شوند.

تبلیغات