آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

متن

جوامع اسلامی از دیرباز با سایر جوامع، به ویژه جوامع مسیحی ارتباط عمیق داشته‏اند.گر چه در طول حیات اسلام و مسیحیت، تعارضات فراوانی دیده می‏شود که گاه به درگیری‏های خونینی منجر شده است، اما در اغلب موارد، این تنش‏ها جای خود را به تبادل فرهنگی و اندیشه داده است. با تدبر و تعمق در تاریخ صدر اسلام و دوران حیات پیامبر اکرم(ص)مشاهده می‏کنیم که در اکثر موارد بین مسلمانان و مسیحیان، تعارضات فرهنگی بیش از تنش‏های نظامی بوده است.عامل اصلی این تبادلات و یا به تعبیری تعارضات، وجود دو کتاب عظیم آسمانی یعنی«انجیل»و«قرآن کریم» است که زمینه‏های تبادل افکار را در جوامع مسلمان و مسیحی فراهم نموده است.
از آن‏جا که در مواردی، مستشرقین کوشیده‏اند با آداب، فرهنگ و سنن مشرق زمین آشنا شوند، این عامل باعث آشنایی آنان با زبان وحی و در رأس آن، آشنایی با قرآن کریم شده است.بنابراین، در پاره‏ای از موارد تحقیقات گسترده‏ای در زمینه قرآن پژوهی و آشنایی با آخرین کتاب مقدس آسمانی از طرف آنان انجام گرفته است.گرچه این تحقیقات در نوع خود کم‏نظیرند، اما به واسطه اعتقادات خاص مستشرقین و عدم احاطه به قرآن، نقدهای غیر اصولی نیز از طرف آنان مشاهده می‏شود.
در میان مستشرقین و قرآن‏پژوهان غربی، رژی بلاشر، مستشرق فرانسوی الاصل، نسبت به سایرین از جایگاه ویژه‏ای برخوردار است.وی که در سال 1900 میلادی در فرانسه به دنیا آمد، با کار قرآنی خود از ترجمه‏ای که از قرآن به زبان فرانسه به عمل آورد، به شهرت به سزایی دست یافت.سپس با گذراندن بخشی از عمرش در کشور مراکش، زمینه کارها و پژوهش‏های قرآنی خود را تا حدود زیادی تقویت کرد و مدت‏ها به عنوان مدیر«مؤسسه مطالعات اسلامی آکادمی پاریس»مشغول فعالیت بود.
گرچه وی تلاش کرده است که در پژوهش‏های قرآنی، نهایت بی‏طرفی خود را حفظ کند و بهترین ترجمه قرآن به زبان اروپایی را ارائه دهد، اما در پاره‏ای از موارد نیز گرفتار قضاوت‏های یک جانبه و در حقیقت غیر محققانه شده است. بلاشر پس از ترجمه قرآن، مقدمه‏ای بر آن افزود.این مقدمه پس از مدتی، با تلاش بیش‏تر به عنوان کتابی مستقل که توسط استاد فقید، مرحوم دکتر رامیار، تحت عنوان«در آستانه قرآن» به فارسی برگردانده شد، پا به عرصه پژوهش‏های قرآنی نهاد. وی در این کتاب به مباحثی از قبیل گردآوری قرآن، رسم الخط قرآن، قرائات و قاریان، علوم قرآنی و ترجمه‏های قرآنی به زبان‏های متفاوت پرداخته است.گرچه موفق به تدوین کتاب خود به دور از غرض ورزی‏های فرق اسلامی شده است، ام کتاب وی تحت تأثیر اندیشه‏های مخالفان مذهب تشیع قرار گرفته است و این بیانگر عدم اطلاعات کافی نویسنده از نقش شیعه در تحولات اسلامی و قرآنی به شمار می‏رود.
لذا ما در این مقاله برآنیم که با استناد به منابع متقن اسلامی، بحثی پیرامون آرا و اندیشه‏های ایشان در مورد گردآوری قرآن مطرح کنیم و به دفع نقاط ابهام‏انگیزی که گاه باعث مشغول شدن اذهان در جمع و گردآوری قرآن، پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)می‏شود، بپردازیم.
بلاشر و مسأله تدوین
رژی بلاشر در آغاز مطالب خود، ضمن مستند خواندن تاریخ گردآوری قرآن کریم، به نکات مبهم آن اشاره می‏کند و می‏گوید:«باید اذعان داشت که هنوز نکات فراوانی در تاریخ قرآن همچنان مبهم و مرموز و از بسیاری جهات، دور از دسترس باقی مانده است». 1
همان‏طور که مشاهده می‏شود، وی با بیان نکاتی که در تاریخ قرآن ایجاد شبهه و ابهام می‏کند، اولین قدم را در این مسیر برمی‏دارد.
با دقت در تاریخ نزول قرآن، به راحتی مشاهده می‏کنیم که پیامبر اکرم(ص)از همان آغاز رسالت، کاتبان و نویسندگانی داشته که وحی را با خطی که در آن زمان مرسوم بوده است، به رشته تحریر درمی‏آوردند.برخی از منابع قرآنی، تعداد کاتبان را تا حدود چهل و سه نفر تخمین زده‏اند که طبق نظر مرحوم ابو عبد الله زنجانی، از این کاتبان دو نفر بیش‏تر از دیگران ملازم حضور و کتابت بوده‏اند که عبارتند از:علی بن ابی طالب(ع)و زیدبن ثابت. 2 از این بیان متوجه می‏شویم که پیامبر اکرم(ص)اهتمام زیادی به نوشتن تمام آیات و کلمات قرآنی که تا آن زمان بر قلب مبارکشان نازل شده بود، داشتند.حتی زید بن ثابت بیان می‏دارد، گاهی رسول خدا(ص)در نیمه شب که آیاتی بر قلب مبارکشان نازل می‏شد، شخصی را دنبال من می‏فرستادند تا فورا آیات منزل را کتابت نمایم.
علاوه بر این، گروهی از صحابه که از قدرت حافظه زیادی برخوردار بودند، به حفظ آیات در حافظه می‏پرداختند که از آن‏ها به«حفاظ القرآن»تعبیر می‏شود.شخص رسول خدا(ص)در رأس حفّاظ قرار داشته‏اند.لذا می‏توان گفت، با عنایت ویژه‏ای که رسول خدا(ص)و کاتبان و حافظان وحی نسبت به آیات قرآن داشته‏اند، هیچ گونه تغییر و تحویلی در آیات از جهت نقصان و اضافه شدن بدان راه نیافته است.حال باید پرسید، با این همه دقت و تلاشی که در زمینه نگهداری از آیات به عمل آمده، چگونه ممکن است نقاط مرموز و مبهمی در تاریخ گردآوری قرآن در صدر اسلام مشاهده شود؟
وی سپس به ناقص الاصل بودن خط عربی در صدر اسلام اشاره می‏کند و به بیان فقدان نسخه‏ای از وحی که به رهبری شخص حضرت محمد(ص)تهیه شده باشد، می‏پردازد.طبق اعتقاد بلاشر، قرآن در زمان پیامبر به واسطه نبودن خط و کتابت، تحریر نشده و پیامبر فاقد نسخه‏ای از قرآن بوده است. بر همین اساس باید اذعان داشت که تنها منبع گردآوری قرآن استناد به حافظه صحابه و حافظان قرآن است. 3
مرحوم آیت الله خویی در این زمینه می‏گوید:«تعداد زیادی از آیات قرآن کریم دلالت دارند بر این که از زمان نزول قرآن سوره‏های آن کاملا منظم و از یکدیگر جدا و متمایز بوده‏اند و هر کدام مستقلا در میان مردم و حتی در میان مشرکان انتشار داشت؛زیرا رسول خدا(ص)طبق دستور قرآن، کفار و مشرکین را به مبارزه و معارضه خویش دعوت کرده است.»
وی سپس با استناد به حدیث شریف ثقلین می‏گوید:«در حدیث معروف ثقلین، قرآن مجید کتاب نامیده شده است و از این نامگذاری چنین برمی‏آید که قرآن در آن عصر، جمع‏آوری شده بود.» 4
همان‏طور که مفسر بزرگ معاصر، مرحوم آیت الله خویی بیان نمودند، قرآن در عصر رسالت به رشته کتابت درآمد و آیات و سور آن کاملا منظم و مرتب شد.پس این دیدگاه که مسلمانان فاقد قرآنی بودند که در عصر نزول کتابت شده باشد، از اصلی سست و بی‏پایه برخوردار است.علاوه بر این، برخی از صحابه که در آن زمان کاتب وحی بودند، خود مصاحفی داشتند و نیز پیامبر(ص)هر سال آیات نازل شده همان سال را با جبرئیل(ع)مقابله می‏کرد.پس چگونه می‏توان وجود کتاب آسمانی نزد پیامبر را انکار کرد که به نوبه خود باعث تردید در تاریخ گردآوری این کتاب آسمانی شود؟
وی سپس در این‏باره می‏گوید:«هیچ سندی در دست نداریم که نشان دهد، پیامبر(ص)به نوشتن وحی که خود دریافت می‏کرد، بپردازد، بلکه او این مأموریت را به کاتبان وحی واگذار کرده است.»
همچنین وی اظهار می‏دارد:«عده‏ای از صحابه معتقد به کتابت وحی در زمان رسول خدا(ص)هستند و دسته دیگری به نقل شفاهی وحی معتقدند.» 5
بلاشر، سپس به اظهار مطلب عجیب‏تری می‏پردازد وبلاشر در جایی دیگر با کمال بی‏انصافی می‏افزاید:
«از طریق روایات درمی‏یابیم که محمد(ص)روزی از یک مجلس وعظی می‏گذشت و شنید که واعظ قسمتی از قرآن را از حفظ می‏خواند.پیامبر(ص)که دچار هیجان شدیدی شده بود، دریافت که این قسمت را فراموش کرده است و فقط این تصادف به او امکان داد که آن را بازیابد.»
می‏گوید:«از تاریخ نزول آیات اولیه، تا موقعی که این آیات به قید تحریر درآمد، یک فاصله زمانی وجود داشته است. محمد، بنابر احادیث، وحشت عظیمی احساس کرد.او در آغاز ندانست که برگزیده خدای قادر است و این سخنان سرآغاز تبلیغی است که بر اثر آن دنیای عرب دگرگون خواهد شد و به دنبال آن، وقتی پیشنهاد شد آن‏ها را بنویسند، مدت زمانی از آغاز نزول وحی گذشته بود و آن هنگامی بود که مسلم شد این وحی، نخستین جمله یک پیام طولانی خواهد بود.»
وی سپس می‏افزاید:«پس از مهاجرت به مدینه در سال 622 میلادی و در تماس با جوامع یهود و بر اثر روی داد حوادثی بود که مسلم شد، قانون جدید می‏بایستی تضمین کتابت یابد.» 6
بلاشر در جایی دیگر با کمال بی‏انصافی می‏افزاید:«از طریق روایات درمی‏یابیم که محمد(ص)روزی از یک مجلس وعظی می‏گذشت و شنید که واعظ قسمتی از قرآن را از حفظ می‏خواند.پیامبر(ص)که دچار هیجان شدیدی شده بود، دریافت که این قسمت را فراموش کرده است و فقط این تصادف به او امکان داد که آن را بازیابد.» 7
وی در قسمت دیگری می‏گوید:«مسلما فکر تثبیت تمامی وحی به کتابت، برای محمد(ص)با همان عنایتی که او می‏دید یهودیان و نصاری دارای کتب مقدس هستند، مطرح بود.» 8
سپس با استناد به گفت و گویی که زید بن ثابت با خلیفه اول در مورد تدوین قرآن دارد و این که زید گفته است، چگونه کاری را انجام خواهید داد که پیامبر(ص)انجام نداده است، می‏گوید:«هیچ گونه دلیل قطعی نداریم که تصور کنیم محمد(ص)شخصا به تشکیل مجموعه‏ای از آیات قرآنی دستور فرموده باشد.حتی دلایلی در اختیار داریم که طبق آن‏ها می‏توان گفت، این امر به وسیله خود او طرح‏ریزی نشده است.» 9
بلاشر، پس از بیان بحث جامعی پیرامون آخرین منجی بشریت از نظر مسیحیت، و معادل عربی قرار دادن«احمد» برای«فارقلیط»می‏گوید:«محمد(ص)در آغاز رسالت، در قرآن جز به صورت انذاردهنده روز قیامت تجلی نمی‏کند.در آن زمان، طرح اصلی تبلیغ عبارت است از توصیف پایان عالم، قیامت و روز جزا؛جهنم و بهشتی که به کفار و مؤمنان وعده داده شده است.ولی وقتی پیامبر(ص)در مدینه مستقر می‏شود، مقتضای سخن نیز عوض می‏شود.کم‏کم دیده می‏شود که تهدید جزا در برابر مسائل فوری‏تری، نظیر قواعد عبادت، مسائل حقوقی و مناسباتی که در رابطه مؤمنان با هم لازم است، رو به کاهش می‏نهد.مسلما این عامل حساب قیامت را که از مسائل اساسی اسلام است، یکسره کنار نمی‏نهد، ولی بدان معنی است که تا فرارسیدن روز موعود، قرآن باید به خود سازمان اجتماع نیز بپردازد.بنابراین باید قرآن را به قید کتابت درآورد.» 10
همان‏طور که مشاهده می‏شود، وی اعتقاد دارد، پیامبر شخصا به امر کتابت قرآن نپرداخته است، بلکه این مهم را به کاتبان وحی سپرده و با استناد به قول صحابه که حفظ قرآن با نقل شفاهی بوده است، در ارائه مطالب خود دچار تضاد شده است.بدون تردید پیامبر اکرم(ص)قبل از رسالت و بعد از آن، هیچ گونه پیشینه‏ای در مورد کتابت و خواندن متون مکتوب نداشته است و این امر از مسلّمات اعتقادات مسلمانان است و تصریح آیه‏«الذین یتبعون النبی الامی الذی یجدونه» 11 به امی و آشنا نبودن به خواندن و نوشتن پیامبر، امری مسلم است.لذا اگر پیامبر(ص)بخواهد کتابت را به صحابه‏ای که قادر به خواندن و نوشتن هستند واگذار کند، امری بدیهی می‏نماید.البته این امر باعث به وجود آمدن تردید نسبت به کتابت قرآن نمی‏شود.علاوه بر آن، حافظه قوی شخص رسول خدا(ص)اقتضا می‏کند که با مقابله آیات مکتوب با محفوظات حضرت، راه هرگونه تردیدی نسبت به امر کتابت بر مشککین این مسأله بسته شود.
اما در آن‏جا که وی ابراز می‏دارد، از زمان نزول تا کتابت فاصله زمانی وجود داشته است، باید گفت همان‏طور که قبلا بیان شد، هر گاه آیات جدیدی بر قلب مبارک حضرت نازل می‏شد، بلافاصله توسط کاتبان به نگارش درمی‏آمد و اگر درجوامع اسلامی از دیرباز با سایر جوامع، به ویژه جوامع مسیحی ارتباط عمیق داشته‏اند. گرچه در طول حیات اسلام و مسیحیت، تعارضات فراوانی دیده می‏شود که گاه به درگیری‏های خونینی منجر شده است، اما در اغلب موارد، این تنش‏ها جای خود را به تبادل فرهنگی و اندیشه داده است آن زمان کاتبان وحی حضور نداشتند، پیامبر شخصی را برای این کار در پی آنان می‏فرستاد و فرض کم‏ترین زمانی که از نزول تا کتابت گذشته باشد، امری محال می‏نماید.
بلاشر، سپس به اصل نبوت پرداخته است و به بحث وحشت پیامبر در آغاز نزول وحی اشاره می‏کند و این که پیامبر خود متوجه این امر نشد که به مقام رسالت انتخاب شده است. متأسفانه در پاره‏ای از منابع اسلامی که غالبا ریشه در اسرائیلیات دارند، این مطلب بیان شده است.از جمله ابن جریر طبری، در تفسیر خود بدان پرداخته است و داستان «ورقة بن نوفل»را تشریح می‏کند.علاوه بر آن، این واقعه توسط بخاری، مسلم و ابن هشام نیز مورد تأکید قرار گرفته است.در حالی که باید گفت، چگونه پیامبری که مدارج کمال را پیموده و از مدت‏ها پیش نوید نبوت را در خود احساس کرده، به حقایق پی نبرده است؟همچنین، شخص پیامبر(ص) اولین کسی است که به رسالت خود یقین پیدا کرده است و بدان گواهی می‏دهد.حال چگونه شخصیت مبهمی مثل «ورقة بن نوفل»باید در ابتدای امر، به رسالت پیامبر گواهی دهد؛بدون آن که خود حضرت به این رسالت ایمان آورد.
علاوه بر این، چگونه امکان دارد پیامبر خود متوجه این قضیه نشده باشد که رسالت و بعثت او ختم رسل، و کتاب او آخرین کتاب منزل است، و به زعم بلاشر، پس از آن که دریافت، مدت نزول طولانی شده است، به کتابت قرآن همت نماید؟در حالی که حضرت، طبق شواهد قبل از بعثت، از طریق رؤیای صادقه به نبوت خویش علم پیدا کرده و بدان ایمان داشته است.لذا ترس و وحشت ایشان در«غار حرا»، در برخورد اولیه با جبرئیل، امری غیر معقول می‏نماید و پیامبر با آمادگی کامل در انتظار نزول سروش غیبی از طرف خداوند بود و با مشاهده او به مقام نبوت مبعوث شد.نیز درک مقام حضور در پیشگاه خداوند، جایگاهی است که در آن، علاوه بر آن که هیچ گونه ترسی را برنمی‏انگیزد، جای هیچ‏گونه شک و تردیدی نیز برای پیامبر باقی نمی‏گذارد.
ایشان در جای دیگر، گردآوری قرآن را امری تقلیدی از یهود و نصاری تلقی می‏کند.غافل از این که تعداد یهود و نصاری در مکه بسیار اندک بود و در آن‏جا زمینه هر گونه تقلیدی فراهم نبود.اما حضور تعداد بیش‏تری از اهل کتاب در مدینه، امری مسلم است.در حالی که کتابت حدود 86 سوره در مکه که بخش عمده‏ای از قرآن را تشکیل می‏دهد، به نوبه خود، خط بطلانی بر اندیشه تقلیدی داشتن پیامبر از اهل کتاب در کتابت و نگارش قرآن، به شمار می‏رود.
در آن‏جا که وی می‏گوید، پیامبر بخشی از آیات را فراموش کرده و واعظی که روی منبر سخنرانی می‏کرد، آیات فراموش شده را به یاد پیامبر انداخت، باید گفت، طبق شواهد و دلایل قرآنی، زمانی که جبرئیل(ع)بر پیامبر نازل می‏شد و آیات قرآن را بر حضرت تلاوت می‏کرد، پیامبر از شدت علاقه‏ای که به ضبط و حفظ آیات داشت، بلافاصله کلمات و آیات را تکرار می‏کرد.خداوند در بیان این مطلب خطاب به پیامبر(ص)می‏فرماید:«لا تحرک به لسانک لتعجل به ان علینا جمعه و قرآنه فاذا قرأناه فاتبع قرآنه». 12 خداوند این گونه تضمین حفظ قرآن در حافظه رسول خدا(ص)را وعده می‏فرماید. پس چگونه امکان دارد پیامبری که تا این حد مورد عنایت خداوند است، بخشی از آیات را فراموش کند و واعظی آن را یادآوری نماید؟!
علاوه بر آن، آیه 6 سوره اعلی با صراحت تمام‏تری به عدم فراموشی آیات از طرف پیامبر اشاره کرده است و می‏فرماید:«سنقرئک فلا تنسی.»
بنابراین تضمین الهی و عنایت پیامبر اکرم(ص)در حفظ و به خاطر سپردن کلام الهی، تا آن اندازه دقیق بوده است که حتی کم یا زیاد کردن یک«واو»که احیانا ممکن بود، تغییری در معنی و مقصود آیه ایجاد نکند نیز، مورد مؤاخذه قرار می‏گرفت.لذا بر خلاف آنچه بلاشر ایراد کرده است، باید گفت، امکان هیچ گونه فراموشی نسبت به کلام وحی از سوی پیامبر وجود نداشته و جعل داستان واعظ فوق الذکر، قطعا از تراوشات اذهان مسموم و به دور از تعقل بوده است.به علاوه، از شخصیت برجسته‏ای مثل بلاشر بعید می‏نماید که بدون‏بلاشر در بخشی از کلام خود، به معانی و مطالبی که آیات قرآن دربرگیرنده آن‏ها است، اشاره می‏کند.او آیات مکی را توصیف کننده بهشت و جهنم و روز جزا می‏داند و عوض شدن لحن آیات در مدینه و تثبیت حکومت اسلامی در آن‏جا را عامل اصلی کتابت می‏شمارد.این امر در نوع خود بیانگر آن است که آیات وحی در مکه به قید نگارش درنیامده‏اند.در حالی که شواهد، گواه آن است که بخش عمده آیات در مکه نگارش یافته است
درنگ و تعمق در تاریخ اسلام، و شناخت شخصیت پیامبر، این گونه تحت تأثیر القائات مغرضانه قرار گیرد.وی سپس اشاره می‏کند که دلایلی مبنی بر این که پیامبر دستور به تشکیل مجموعه‏ای به نام قرآن داده باشد، در دست نیست و بدین وسیله امر کتابت را ابتکاری از ناحیه صحابه و مربوط به زمان پس از رحلت پیامبر می‏داند.مرحوم دکتر صبحی صالح در این باره می‏گوید:«در کتاب‏های مربوط به سنت پیامبر اکرم(ص)، به احادیث زیادی برمی‏خوریم که نشان می‏دهند، رسول خدا، قرآن را بر منشی‏های وحی دیکته می‏کرده و ترتیب آیات را نیز معین می‏نموده است.» 13 نیز آمده است که ابن الندیم در الفهرست می‏گوید:«قرآن در حضور پیامبر(ص)در چوبه‏های نخل و تخته سنگ‏های سفید و شانه‏های شتر نوشته می‏شد»و بخاری از زید بن ثابت روایت نموده که گفت:«من قرآن را جست و جو کردم و از روی چوبه‏های نخل و تخته سنگ‏ها و سینه مردمان جمع‏آوری نمودم. 14
همان‏طور که گفته شد، امر کتابت به طور مسلم در عصر نبوت، به دستور حضرت و توسط کاتبان وحی انجام یافته است و صحابه خود هیچ گونه ابتکاری در این زمینه نداشته‏اند. جلال الدین سیوطی در این زمینه با استناد به حدیثی از زید بن ثابت، نقل می‏کند که گفت:ما نزد رسول خدا(ص) قرآن را از نوشته‏ها جمع می‏کردیم. 15 وی سپس می‏گوید: «گردآوری آیات در سوره‏ها توقیفی است که پیغمبر(ص)به ترتیبی که جبرئیل به امر خداوند به آن حضرت خبر داده بود، متصدی آن شد.» 16
همچنین بلاشر در بخشی از کلام خود، به معانی و مطالبی که آیات قرآن در برگیرنده آن‏ها است، اشاره می‏کند.او آیات مکی را توصیف کننده بهشت و جهنم و روز جزا می‏داند و عوض شدن لحن آیات در مدینه و تثبیت حکومت اسلامی در آن‏جا را عامل اصلی کتابت می‏شمارد.این امر در نوع خود بیانگر آن است که آیات وحی در مکه به قید نگارش درنیامده‏اند.در حالی که شواهد گواه آن است که بخش عمده آیات در مکه نگارش یافته است.نیز تغییر لحن آیاتی که در کلمه نازل شده‏اند، نسبت به آیات مدنی، امری مسلم و رایج است و این از جنبه‏های اعجاز قرآن است که توانسته طبق شرایط محیطی، فرهنگی و اجتماعی مردم، آیات روشنگر خود را برای هدایت و راهنمایی انسان‏ها نازل نماید.بنابراین، این مطلب هیچ گونه تعارضی با گردآوری و کتابت قرآن نخواهد داشت.
بلاشر و تدوین قرآن در عصر خلیفه اول
در سال یازدهم هجری، روح ملکوتی پیامبر اکرم(ص) پس از 23 سال تلاش و هدایت بشریت به حقیقت، به جوار رحمت حق واصل شد.مصادف با ماه‏های اولیه خلافت ابو بکر بن ابی قحافه، در سرزمین یمامه غائله‏ای بر پا شد. مسیلمه کذاب که در عصر رسالت داعیه جانشینی پیامبر(ص) داشت، سر به شورش نهاد و دعوی نبوت کرد.گر چه این درگیری به شکست سپاه یمامه منجر شد و مسیلمه با فضاحت کشته شد، اما حدود هفتاد نفر از حافظان و قاریان برجسته قرآن نیز به فیض شهادت نائل آمدند.
می‏توان ادعا کرد، قریب به اتفاق محققان قرآنی برآنند که واقعه یمامه برای اولین بار جرقه گردآوری آیات در یک مصحف واحد را در ذهن عمر بن خطاب زد.او از کشته شدن هفتاد حافظ قرآن که همگی از صحابه نزدیک پیامبر بودند، به وحشت افتاده بود، بنابراین نزد خلیفه اول دست به احتجاج زد، او معتقد بود که اگر وقایع دیگری شبیه واقعه یمامه اتفاق افتد، به طور طبیعی، تعداد بیش‏تری از حافظان قرآن به شهادت خواهند رسید و این امر به از بین رفتن آیات ضبط شده در اذهان خواهد انجامید.گرچه تمام آیات، در عصر رسالتآیات قرآن کریم در عصر حیات رسول اکرم(ص)کاملا تدوین شد و علاوه بر نگارش آن روی نوشت‏افزارهای آن عصر، گروهی از صحابه تحت عنوان«حفاظ قرآن»به حفظ تمام آیات پرداختند، اما آیات قرآن به شکل مصحف تدوین نشدند.پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، امام متقین علی(ع)به تدوین قرآن براساس نزول و تقدیم آیات مکی بر مدنی و منسوخ بر ناسخ اقدام کرد
به صورت مکتوب روی اکتاف، اقتاب و سایر نوشت‏افزارها به تحریر درآمده بود، اما استدلال عمر بن خطاب و اصرار او به خلیفه اول، به تصمیم‏گیری و اقدام به تدوین آیات قرآن در بین اللوحین انجامید.در این زمان خلیفه اول با تشویق و واداشتن زید بن ثابت که از اهالی مدینه و از کاتبان برجسته وحی در عصر پیامبر(ص)محسوب می‏شد، این اقدام را جامه عمل پوشاند.
رژی بلاشر، در این مقطع از تاریخ گردآوری قرآن، دچار تردید می‏شود و اقدام خلیفه وقت در مورد انتخاب زید بن ثابت را با انگیزه سیاسی حاکم در آن عصر می‏نگرد.او اعتقاد دارد، با وجود اصحابی که نفوذ و صلاحیت بیش‏تری در بین مردم داشتند، چرا خلیفه فقط زید بن ثابت را برگزید و به تشکیل انجمن با اعضای متعدد مبادرت نورزید؟ 17
وی سپس می‏گوید:روایت مورد قبول اکثریت جامعه اسلامی، از رونویسی زید برای ما، گفت‏وگو می‏کند.حال آن‏که در روایت دیگری، این افتخار به ابو بکر می‏رسد که او از نخستین کسانی است که قرآن را تدوین نمود.آیا این دو روایت با هم متناقض نیستند و این مسأله خود نگرانی‏آور نیست؟ 18
در این باره هم می‏گوییم، گرچه زید بن ثابت نسبت به سایر صحابه کم تجربه‏تر بود، اما بحث آن است که زید بن ثابت هیچ گاه در گردآوری قرآن در عصر خلیفه اول، از احتجاجات شخصی خود به تنهایی استفاده نکرد.ایشان در عین حال که کاتب قرآن بود، خود از حافظان وحی نیز به شمار می‏آمد و هرگاه می‏خواست آیه‏ای را ثبت کند، این کار را به تأیید یک یا دو گواه در صحیفه می‏نوشت.علاوه بر آن، یکی از اهم منابع زید بن ثابت، نسخه‏ای از قرآن بود که در خانه پیامبر(ص)قرار داشت.همچنین، ایشان هیچ‏گاه از مشورت کاتبان بزرگ وحی از جمله ابی بن کعب و سایر حافظان بی‏بهره نبوده است. نکته مهم آن است که وجود امام علی بن ابی طالب(ع)در آن عصر، و تایید این اقدام، مهم‏ترین عامل در اعتماد به کار زید بن ثابت به شمار می‏رود.دکتر صبحی صالح در این‏باره می‏گوید:از علل انتخاب زید بن ثابت برای گردآوری قرآن، می‏توان گفت، چون زید بن ثابت حافظ قرآن و آخرین کسی بود که قرآن را بر پیامبر(ص)عرضه داشت، ابو بکر این کار را به او واگذار کرد. 19 لذا آن گونه که بلاشر می‏گوید، جوان بودن زید بن ثابت نمی‏تواند دلیلی بر ایجاد تردید نسبت به عملکرد قرآنی او و گردآوری آیات در مصحف واحد باشد.
مطلب دیگر آن که اگر زید بن ثابت به گردآوری و تدوین آیات اقدام نموده، این عمل را طبق دستور خلیفه وقت انجام داده است.لذا این امر از بدیهیات است که خلیفه خود به حل و فصل امور بپردازد و کمیته‏ای برای تدوین قرآن به کار گیرد.لذا هرگاه روایتی مبنی بر تدوین قرآن به دست زید بن ثابت، در دست باشد، هیچ گاه با روایتی مبنی بر این که ابو بکر از نخستین کسانی است که قرآن را تدوین کرده است، معارض نیست.زیرا این کار به دستور خلیفه و به دست زید انجام یافته و این تصور بلاشر که پنداشته است، این تعارض باعث نگرانی در تاریخ گردآوری قرآن می‏شود، هیچ گونه نگرانی را در پی نخواهد داشت.
بلاشر و تدوین قرآن در عصر خلیفه سوم
مصحفی که در عصر خلیفه اول تدوین شد، به عنوان مصحف رسمی بین مردم مورد استفاده قرار گرفت.پس از تدوین و انتشار قرآن، به حسب لهجه‏ها و تعبیرات مختلف لغوی، اختلافاتی پدید آمد؛زیرا هر قبیله‏ای می‏خواست قرآن به لغت و لهجه وی قرائت شود.این اختلاف تعصب‏انگیز می‏رفت که مسلمانان را در برابر هم قرار دهد.گزارش‏هایی در این‏باره از مناطق دور و نزدیک می‏رسید.از جمله، گزارش‏هایی که از سپاهیان مستقر در آذربایجان ارسال می‏شد، زعمای مسلمانان را نگران ساخت.بدین جهت، به در پاسخ بلاشر، آن‏جا که اعتقاد دارد، مصحف تدوین یافته در عصر ابو بکر اساس کار عثمان بوده و قسمت‏های متفرقه‏ای را به آن افزوده است، باید گفت:
«اولا تمام آیات قرآن در عصر پیامبر(ص)تدوین شدند و علاوه بر این، حافظه حافظان قرآن مخزن خوبی بود برای تدوین قرآن
پیشنهاد حذینة بن یمان، خلیفه سوم دستور داد، آنچه از قرآن در دست مردم بود گردآوردند و از روی قرآنی که به لغت و لهجه قریش تدوین یافت، نسخه‏هایی به اطراف و شهرهای بزرگ فرستادند و دیگر قرآن‏ها را از میان بردند. 20
جهت این اقدام خلیفه سوم، هیأتی مرکب از زید بن ثابت، عبد الله بن زبیر، سعید بن عاص و عبد الرحمن بن حارث، مسؤول تدوین قرآن، یا به اصطلاح«جمع سوم قرآن»شدند. هدف اصلی خلیفه در آن زمان، جلوگیری از اختلاف مردم در قرائات متفاوت قرآن بود و کار دیگری روی کلام وحی انجام نگرفت.چون قبلا در عصر خلیفه اول تمام آیات تدوین شده بودند و نیازی به گردآوری مجدد آیات احساس نمی‏شد، با اساس قرار دادن قرائت قریش به عنوان کامل‏ترین قرائت، تمام آیات و قرائات متفاوت را طبق آن تدوین کردند.
رژی بلاشر در بخشی از کتاب خود می‏گوید:«عثمان از مردم تقاضا می‏کند که هر کس نوشته‏ای از وحی در اختیار دارد، بیاورد.سپس سعید بن عاص و زید بن ثابت را مأمور می‏کند که مصحف را با آن نوشته‏ها تدوین کنند». 21
با دقت در این کلام می‏یابیم که رژی بلاشر امر تدوین در عصر خلیفه اول را با عصر خلیفه سوم اشتباه گرفته است.زیرا پس از آن که خلیفه اول تصمیم به گردآوری قرآن می‏گیرد، یکی از منابع کمیته گردآوری، استفاده از حافظه حافظان و «جماع القرآن»بود.اما در عصر خلیفه سوم، با در دست بودن مصحف تدوین شده در عصر خلیفه اول، دیگر نیازی به رجوع به حافظه مردم وجود ندارد.
همان‏طور که از سایر منابع قرآنی استنباط می‏شود، خلیفه سوم قرآنی را که در زمان ابو بکر تدوین شده بود و پس از او نزد خلیفه دوم بود و پس از خلیفه دوم نیز به عنوان ارث به حفصه، همسر پیامبر رسیده بود، به عنوان امانت در اختیار کمیته گردآوری قرآن می‏گذارد و می‏توان گفت، یکی از مهم‏ترین منابع تدوین در مرحله سوم و یکی کردن قرائات، مصحف تدوین شده عصر خلیفه اول بوده است.
بلاشر در بخش دیگری از کلام خود، با ظرافت تمام به بیان سوزاندن مصاحف در عصر خلیفه سوم می‏پردازد و بدین‏وسیله، با ایجاد احساسات در بین مسلمانان و مطرح کردن این مسأله، می‏کوشد عمل خلیفه سوم را زیر سؤال ببرد. او می‏گوید:«مؤمنان آن عصر چگونه چنان جرأتی یافتند که آنچه را مستقیما یادگار محمد(ص)بود و کلام او را برایشان زنده می‏کرد، نابود سازند؟میدان این تخریب غیرقابل جبران تا کجا وسعت داشته است؟» 22
با کمال تعجب در صفحه 77 کتاب«در آستانه قرآن»، تألیف رژی بلاشر می‏بینیم که ایشان می‏نویسد:«گروهی که از قدرت مذهبی علی(ع)پشتیبانی می‏کنند(شیعه)، علنا عثمان را متهم می‏سازند که در قرآن اشارات مزاحم خود را حذف کرده است.»
نیز وی می‏گوید:«اگر به اخبار روایی، یعنی تنها منبع همیشگی خود تن دهیم، این انجمن، مصحف ابو بکر را که همان اوراق صحف امانتی نزد حفصه بود، به عنوان اساس کار خود انتخاب کرد.به این هسته اصلی، تمام قسمت‏های متفرقه‏ای که بازیافتش امکان‏پذیر بود، افزوده شد.در واقع امر و به طور کلی، کار با یک جمع اضافه و تصحیح مصحف ابو بکر پایان گرفت». 27
در مورد بخش اول از کلام بلاشر که شیعه به مخالفت علنی با عمل خلیفه برخاسته است، می‏توان گفت، با حضور امام علی(ع)در آن عصر و سکوت ایشان و نظارت دقیق بر عملکرد کمیته، جایی برای اظهار نظر و حتی اعتراض شیعه باقی نمی‏ماند.جلال الدین سیوطی در کتاب «الاتقان فی علوم القرآن»، جلد اول، صفحه 104 در این مورد می‏گوید:«کار عثمان در گردآوری قرآن کار بی‏سابقه‏ای نبوده است، بلکه کار مهم و ابتکاری عثمان منحصرا در وادار کردن مردم به قرائت واحد محدود می‏شد که با گزینش وی و موافقت همه مهاجرین و انصار صورت گرفت.علی(ع)نیز فرمود: «لو ولیت لعملت بالمصاحف التی عمل بها عثمان.»یعنی اگر من متصدی امور مردم می‏بودم، همان کاری را درباره مصاحف انجام می‏دادم که عثمان انجام داد.»نیز، شیخ مفید از علمای بزرگ امامیه به صراحت می‏گوید:«همه آن چه میان دفتین قرار گرفته، کلام خدا است و چیزی از آن ضایع نشده و کلام بشری در آن راه نیافته است. پس این خود بهترین دلیل و گواه در تأیید کار عثمان در جمع آوری قرآن از نظر شیعه است.» 28 لذا در سکوت علی(ع)و ائمه اطهار(ع)و بیانات جامع علمای شیعه درباره قرآن و امضای همان قرآن که در عصر حکومت عثمان معمول بود، دلیل محکم و قاطعی است بر این که قرآن در زمان عثمان مورد دستبرد قرار نگرفته است. 29 حال سؤال این است، این گروه از شیعه که بلاشر از آن‏ها به عنوان معترضان به عمل عثمان نام می‏برد، کجای تاریخ قرار دارند که از امام خود تبعیت نکرده‏اند و به مصحف تدوین یافته در عصر خلافت خلیفه سوم اعتراض می‏کنند؟
در پاسخ بلاشر، آن‏جا که اعتقاد دارد، مصحف تدوین یافته در عصر ابو بکر اساس کار عثمان بوده و قسمت‏های متفرقه‏ای را به آن افزوده است، باید گفت:«اولا تمام آیات قرآن در عصر پیامبر(ص)تدوین شدند و علاوه بر این، حافظه حافظان قرآن مخزن خوبی بود برای تدوین قرآن.اگر در آن زمان بخش‏هایی از کلام وحی از قلم افتاده بود، پس تمام آیات گردآوری نشده‏اند و این مطلب بر خلاف تمام نصوصی است که مورد گواهی و تأئید امامیه و اهل سنت است؛زیرا در آن زمان که هنوز از عصر نبوت چند صباحی بیش نگذشته بود، تمام آیات به رشته تحریر درآمده و آیات در سوره‏ها تنظیم گردیده بودند.علاوه بر آن‏ها، آیات تدوین یافته‏ای که نزد پیامبر(ص)بود بهترین و مطمئن‏ترین منبع این نگارش عظیم محسوب می‏شد.نیز کاتبان وحی، علاوه بر نگارش آیات برای پیامبر، نسخه‏ای هم از همان آیات نزد خود نگهداری می‏کردند.اگر در عصر خلیفه بخش‏هایی به زعم بلاشر نگارش نمی‏یافت، آن‏ها با تذکر و یادآوری‏های خود می‏توانستند، این مطلب را یادآوری کنند.همچنین، با دقت در تاریخ جمع سوم می‏بینیم که کمیته یکسان کردن قرائات غیر از واحد کردن قرائت کار دیگری روی قرآن انجام نداده‏اند.پس چگونه می‏توان گفت که علاوه بر واحد کردن قرائت، آیات فوت شده در عصر خلیفه اول به مصحفی که در جمع سوم تدوین یافته، افزوده شده است.
خلاصه و جمع‏بندی
از آنچه گفته شد، این نتایج به دست می‏آید که آیات قرآن کریم در عصر حیات رسول اکرم(ص)کاملا تدوین شد و علاوه بر نگارش آن روی نوشت‏افزارهای آن عصر، گروهی از صحابه تحت عنوان«حفاظ قرآن»به حفظ تمام آیات پرداختند، اما آیات قرآن به شکل مصحف تدوین نشدند.پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، امام متقین علی(ع)به تدوین قرآن بر اساس نزول و تقدیم آیات مکی بر مدنی و منسوخ بر ناسخ اقدام کرد و علاوه بر آن، تأویل و تنزیل و شأن نزول آیات نیز زیر آن‏ها نوشته شد که البته با وجود انگیزه‏های سیاسی و اجتماعی حاکم در آن زمان، پذیرفته نشد.
پس از واقعه«یمامه»، به تشویق عمر بن خطاب در عصر خلیفه اول، قرآن به نگارش درآمد و تمام آیات، در مصحف واحد گردآوری شد.اما ترتیب سوره‏ها همچنان باقی ماند. قرآن در این زمان فاقد نقطه و اعراب بود و اعراب با توجه به این که کاملا بر زبان وحی تسلط داشتند، بدون هیچ گونه مشکلی به قرائت آیات می‏پرداختند.
در عصر خلیفه سوم که دامنه حکومت اسلامی توسعه یافته و تعداد بیش‏تری از قبایل به اسلام روی آورده بودند، کم‏کم احساس شد که بین مردم، به واسطه اختلاف در قرائت، مشکلاتی نمود پیدا کرده است.اوج این مشکلات در جنگ ارمنیه به ظهور رسید و این عمل، خلیفه را بر آن داشت، با مشورت صحابه که در رأس آن‏ها علی(ع)قرار داشت، به واحد نمودن قرائات براساس قرائت قریش اقدام نماید.بدین ترتیب، تمام آیات با قرائت واحد، در مصحف واحد به نگارش درآمدند و از آن زمان تاکنون، قرآن به عنوان قانون مدون الهی مورد توافق کلیه فرق و مذاهب مختلف اسلامی قرار گرفته است و علاوه بر آن، ائمه شیعه، هر کدام، در فرصت‏های مناسب و به طرق مختلف بر آن مهر تأیید نهاده و به طور کلی راه هر گونه ایراد و خدشه بر آن را مسدود کرده‏اند.
زیرنویس
(1).در آستانه قرآن، ص 11.
(2).تاریخ قرآن، ابو عبد الله زنجانی، ص 51.
(3).در آستانه قرآن، ص 51.
(4).شناخت و اعجاز قرآن، آیت الله خویی، ص 238.
(5).در آستانه قرآن، ص 27.
(6)-همان، ص 30.
(7).همان، ص 31.
(8).همان، ص 33.
(9).همان، ص 36.
(10).همان، ص 41.
(11).اعراف، ص 157.
(12).قیامت، 19-17.
(13).مباحث فی علوم القرآن، صبحی صالح، ص 112.

تبلیغات