سیمای افزون طلبان
آرشیو
چکیده
متن
مبحثی که هم اینک به آن خواهیم پرداخت و نکات برجسته آن را بررسی خواهیم کرد، در واقع یکی از پدیدههای فردی و اجتماعی است که کمتر مردمی از گزند آن مصون و محفوظ ماندهاند!
موضوعی که به نوبه خود حجم وسیعی از آیات و روایات را به خود اختصاص داده، افزونطلبی و زیادهخواهی است.این حس سیری ناپذیر در انسان، اگر در مجرای صحیح خود قرار نگیرد و به شایستگی کنترل نشود، سرمایه عمر را تباه میکند و سرانجامی سخت و ناگوار را برای آدمیان به ارمغان خواهد آورد.
کلید واژهای که مستقیما در کلام خدا با این موضوع ارتباط دارد، واژه«تکاثر»است.
این کلمه در دو سوره«تکاثر، 1»و «حدید، 20»، نمود قرآنی پیدا کرده است.
تکاثر از ریشه«کثرة»، ثلاثی مزید و از باب تفاعل است که اساس آن را نوعی حس غلبهجویی بر دیگران،
برتری طلبی و زیادهخواهی تشکیل میدهد.خدای سبحان در سوره حدید و در وصف دنیای ناپایدار چنین میفرماید: «اعلموا انّما الحیاة الدنیا لعب و لهو و زینة و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد...»(حدید، 20): بدانید که زندگانی دنیا بازی و بیهودگی و تجملگرایی و فخر کردن به یکدیگر و افزونطلبی در مالها و فرزندان است...
امام محمد غزالی در«احیاء علوم الدین» 1 و دانشمند محترم محمد مهدی نراقی در«جامع السعادات» 2 پیرامون آیه مذکور به نکتهای ظریف اشاره کردهاند.ایشان بر این باورند که پنج ویژگی لعب، لهو، زینة، تفاخر و تکاثر تمام تمایلات و خواهشهای نفسانی انسانها را در برمیگیرند و عمر ناپایدار آدمی، بستری است مناسب برای بروز این هوسها و تمایلات!
خلاصه این اوصاف عبارت است از بازیچه دنیا بودن و سرگرم گشتن به بازیهای کودکانه، بیهودگی و عدم توفیق در دستیابی به حقایق، علاقهمندی به تجملات زیب و زیورهای دنیوی و سپس بیداری حس ویرانگر تفاخر و فخرفروشی بر دیگران، و در نهایت میل و رغبت مفرط به تکاثر و افزونطلبی در مال و افتخار به داشتن فرزندان بیشمار!
صدر المتألهین در تفسیر شریف 3 خود بر این باور است که این پنج ویژگی، نه از جهت مجاز و یا تشبیه است که به دنیا نسبت داده شده، بلکه حقیقت دنیا و پایه و اساس آن، چیزی جز این صفات نیست که به فرموده قرآن سرابی است که از تشنه رفع عطش نمیکند(نور، 39)و ظلمتی است که روشنایی به خود نمیبیند و دریای موّاج و عمیقی است که خواهان خود را در کام خویش فرو میبرد(نور، 40).
هر چند«متعلق تکاثر»در سوره حدید، مال و فرزند معرفی شده، اما در سوره تکاثر نامی از آن به میان نیامده است.
برخی از مفسران اظهار داشتهاند که عدم ذکر متعلق تکاثر، در بیان مذمت و نکوهش این عمل رساتر و کارآمدتر است؛چرا که ذهن آدمی به قصد یافتن متعلق تکاثر، به کاوش و بررسی خواهد پرداخت و آن را به موردی خاص محدود نخواهد کرد (4) .از این روست که صاحب تفسیر روح البیان، متعلق تکاثر را تمام اموری معرفی میکند که به نحوی سبب غفلت آدمیان از سرچشمه هستی و دوری ایشان از ذات لایزال الهی میشود. (5)
اما در خصوص شأن نزول دو آیه نخست از سوره تکاثر، نظرات گوناگونی مطرح شدهاند که به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
«الهاکم التّکاثر.حتّی زرتم المقابر»:افزونخواهی شما را به خود مشغول داشت تا آن که قبرها را زیارت نمودید. مشهور آن است که این دو آیه در شأن دو قبیله از قبایل قریش (بنی عبد مناف و بنی سهم)نازل شد.آن زمان که قصد نمودند، برای غلبه بر خصم، نفرات خویش را بشمارند تا آشکار شود کدام یک افزونترند.به پیشنهاد گروه شکست خورده، هر دو طایفه به قبرستان رفتند تا اینبار مردگان خود را به شماره درآورند؛چرا که گروه مغلوب معتقد بود، در جاهلیت به علت فسق و فجور و شرکت در جنگهای گوناگون، نفرات بیشتری از ایشان کشته شدهاند!با این شمارش، شکست خوردگان پیشین به ظفر یافتگانی مبدل شدند که افزونی مردگان خویش را عاملی اساسی برای مباهات و فخرفروشی خویش عنوان کرده بودند. (6)
کلام امیر مؤمنان علی(علیه السلام)در«نهج البلاغه»نیز مؤید این سخن است:
«أفبمصارع آباءهم یفخرون ام بعدید الهلکی یتکاثرون...و لأن یکونوا عبرا حقّ من أن یکونوا مفتخرا.» (7)
شوکانی نیز در فتح القدیر همین شأن نزول را نقل کرده است، اما وی بیان میدارد که این دو طایفه نه از قبایل قریش، بلکه دو فرقه از فرق یهودیان بودهاند که اینگونه گوی سبقت را در میدان تاخت و تاز تکاثر طلبی از یکدیگر ربودهاند. (8)
برخی نیز اظهار داشتهاند که این سوره ویژه تاجران نازل شده است که نگاهشان به اشیای پیرامون خود، نگاهی صرفا مادی و منفعت جویانه است. (9)
ریشههای بروز حس افزونطلبی
علل زیادی در ایجاد این حس مؤثرند که به برخی از آنها اشاره میکنیم:وجود قوه شهوانی و تمایل و گرایش به حیوان صفتی، ریشه و منشأ اصلی آشکار شدن این حس در آدمیان عنوان شده است که ارتباط ایشان را با ماورای عالم ماده قطع و توجه آنها را به دنیا افزون میسازد. 10
از دیگر عوامل بیدار شدن این حس، حرص و طمع آدمیان است، تا با آزمندی هر چه بیشتر زیردستان را استثمار کنند و زمینه دستیابی به منافع خویش را فراهم سازند 11 .
جهل و نادانی نسبت به پاداشها و کیفرهای الهی و عدم ایمان به رستاخیز و نیز ناآگاهی نسبت به ضعفها و ناتوانیهای فردی، از دیگر عوامل بروز چنین حسی برشمرده شده است. 12
در رویکردی عرفانی، افزونطلبی به عنوان مانعی بزرگ در مسیر تحصیل کمالات و سعادت نفسانی مطرح شده است. 13 کثرت طلبان و زیادهخواهان با مالاندوزی و انباشته کردن ثروت، از حیطه عبودیت پروردگار خارج شده و عملا بندگی مال خویش را پذیرفتهاند.ایشان به واقع حمّال اموال خود و بنده بیچون و چرای محمول خویشند 14 و به تصریح روایات، حسابشان نزد پروردگار به مراتب دشوارتر و موشکافانهتر خواهد بود. 15
افزونطلبان از منظر روایات
متقی هندی در«کنز العمال»حدیث زیر را از رسول گرامی اسلام و در توصیف تکاثر طلبی نثل کرده است:
«ما أخشی علیکم الفقر و لکنّی أخشی علیکم التکاثر.» 16
مفاد حدیث دلالت بر آن دارد که آن بزرگوار نه از فقر و مستمندی امت، بلکه از تکاثر و افزونطلبی ایشان نگران و در هراس بوده است.
به تصریح بسیاری از روایات، جز اندکی از انسانها، همه گرفتار تکاثر طلبی و افزونجویی و برتری یافتن بر همنوعان خویشند. 17 دنیای ایشان تباه و انواع عذابهای دنیوی و اخروی برایشان مهیا شده است. 18 ایشان از حیطه عبودیت خداوند خارج و عملا بندگی شیطان را پذیرفته و در شمار اعوان و انصار او داخل شدهاند. 19
از رحمت پروردگار دور و خشم و غضب خداوندی ایشان را احاطه کرده است. 20 از آنجا که افزون طلبان در اندیشه فلج و در انتخاب راه به بیراهه تاختهاند، طعم شیرین مناجات با پروردگار خویش را نخواهند چشید 21 و از درک و فهم معارف الهی محرومند و بوی بد عالم طبیعت و غرق گشتن در معاصی و منکرات سراسر وجودشان را فراگرفته است که امیر مؤمنان پیشاپیش پیراهنش را این چنین از آن بر حذر داشته است:
«تعطّروا بالاستغفار لا تفصحنّکم روائح الذّنوب.» 22 :
خویش را با استغفار معطر سازید تا بوی بد گناه شما را رسوا نکند.
شیخ مفید در«امالی» 23 و با تصریح به حدیثی از معصوم(ع)، زیادهخواهان را در شمار احمقترین و نابخردترین انسانها به شمار آورده است؛از اینرو که علاقه مفرط و بیچون و چرا به مال و زراندوزی، عقلهایشان را فاسد و پردههای غفلت را بر چشمانشان افکنده است.با بررسی روحیات و عملکرد این فرقه، این نتیجه تلخ به دست خواهد آمد که عواطف مذهبی و پایبندی به اوامر و نواهی الهی، نزد ایشان تا پائینترین حد ممکن تنزل یافته است. 24
افزونطلبی و ضایعات اجتماعی و اقتصادی آن
تکاثر طلبی نه یک درد فردی، بلکه همانگونه که ابتدا نیزاشاره شد، پدیدهای شوم و اجتماعی است که در صورت عدم کنترل، همچون غدهای سرطانی در پیکره اجتماع ریشه دوانده و جوامع انسانی را گام به گام به انحطاط و نابودی میکشاند.
علامه طباطبایی در تفسیر گرانقدر خویش به نکتهای بس شگرف اشاره کردهاند.ایشان بر این اعتقادند که ریشه بزرگترین جنگهای خانمانسوز که بشر تا به حال به خود دیده است، چیزی جز به دست آوردن جاه و مقام و نشستن بر اریکه قدرت و اشباع حس منفعتطلبی و برتری جویی انسانها نبوده است.این تفکر مسموم، در سطح کلان، انسانیت را تهدید و دنیا را به ویرانهای مبدل ساخته است. 25
یکی دیگر از آثار ویرانگر بروز حس تکاثر طلبی، ایجاد اختلافات شدید طبقاتی میان اقشار مختلف جامعه است 26 که تعادل و موازنه ثروت را در جامعه بر هم میزند و نظامی را که فطرت الهی به آن فرا میخواند، مختل میسازد 27 و به دنبال آن، عدهای اندک را مسلط بر ثروتهای جامعه و گروهی بسیار را بینصیب از آن میکند.
از اینروست که خداوند مردم را به گردش ثروت در میان خود تشویق میکند تا از تجمع آن در دست عدهای قلیل جلوگیری شود(حشر، 7).
توجه به حال مستمندان، رواج سنت حسنه انفاق و پایبندی به احکامی چون خمس و زکات و حرمت ربا، از جمله عواملی هستند که میتوانند از بروز این حس نامبارک در انسان جلوگیری کنند.قرآن کریم در آیاتی چند، ثروتمندان و مترفانی را که فقط به فکر زراندوزی هستند و حقوق دیگران را در نظر نمیگیرند، نکوهش و تهدید و رفتار ظالمانه آنان را گوشزد میکند.این نکوهشها و تهدیدها در آیات زیادی از قرآن کریم همچون آل عمران، 180، 181، 196 و 197؛نساء، 39 -37؛اسراء، 16، 26 و 27؛زخرف، 25-23؛حدید، 10، 23 و 24؛فجر، 20-17؛بلد، 16-14؛ماعون، 3 -1 منعکس شده است.
منابع
(1).احیاء علوم الدین.محمد غزالی.ج 3.ص 190.
(2).جامع السماوات.محمد مهدی نراقی.مؤسسه الاعلمی للمطبوعات. بیروت.لبنان.ج 2.ص 24.
(3).تفسیر القرآن الکریم.محمد بن ابراهیم صدر الدین شیرازی.قم. انتشارات بیدار.ج 6.ص 236.
(4).التفسیر الکبیر.فخر رازی.چاپ سوم.ج 32.ص 77.
(5).تفسیر روح البیان.اسماعیل حقّی بروسوی.دار الفکر.ج 10.ص 502.
(6).المنمّق فی اخبار قریش.محمد بن حبیب بغدادی.تحقیق احمد فارق. ص 111.عالم الکتب و اسباب النزول.علی بن احمد و احدی. دار الحدیث.قاهره.ص 400.کشف الاسرار.رشید الدین میبدی. انتشارات امیر کبیر.تهران.1361.ج 10.ص 597.
(7).نهج البلاغه.تحقیق صبحی صالح.دار الاسرة وابسته به سازمان اوقاف. کلام 221.ص 458.
(8).فتح القدیر.محمد بن علی بن محمد شوکانی.دار المعرفة.بیروت. لبنان.ج 5.ص 488.
(9).الجامع لاحکام القرآن.ابو عبد الله محمد انصاری قرطبی.دار الکتب العلمیه.بیروت.لبنان.ج 20.ص 115.
(10).تفسیر القرآن الکریم.محمد بن ابراهیم صدر الدین شیرازی.قم. انتشارات بیدار.ج 6.ص 237.
(11).تفسیر مراغی.احمد مصطفی مراغی.ج 28.ص 229.
(12).تفسیر نمونه.ج 27.ص 281.
(13).منهاج البراعة.میرزا حبیب الله خوئی.مکتبة الاسلامیة.تهران.ج 14.ص 213.
(14).المال فی ضوء القرآن.محمد احمد طه علی.ص 293.
(15).بحار الانوار.محمدباقر مجلسی.مؤسسه الوفاء.بیروت.لبنان.ج 72.ص 67.
(16).کنز العمال.علاء الدین علی المتقی الهندی.مؤسسة الرسالة.ج 3. ص 196.
(17).بحار الانوار.محمد باقر مجلسی.مؤسسة الوفاء.بیروت.لبنان.ج 75.ص 152.
(18).بدائع التفسیر.سیری سید محمد.دار ابن الجوزی.ج 5.ص 309.
(19).المصنف.ابوبکر عبد الرزاق بن همّام صنعانی.تحقیق حبیب الرحمن الاعظمی.ج 5، ص 272.
(20).احیاء علوم الدین.محمد غزالی.ج 3.ص 190.
(21).سر الصلاة.روح الله موسوی خمینی.مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.ص 132.
(22).مراحل اخلاق در قرآن.جوادی آملی.ج 11.ص 202.
(23).امالی.ابو عبد الله محمد بن نعمان.ص 184.تحقیق علی اکبر غفاری و حسین استاد ولی.جامعه مدرسین.
(24).ریاض السالکین.سید علی خان حسینی مدنی شیرازی.مؤسسه النشر الاسلامی.قم.
(25).المیزان.محمد حسین طباطبایی.مؤسسه الاعلمی للمطبوعات. بیروت.لبنان.ج 2.ص 413.
(26).علل انحطاط تمدنها.احمد علی قانع عزآبادی.ص 353.
(27).المیزان.محمد حسین طباطبایی.مؤسسة الاعلمی للمطبوعات. بیروت.لبنان.ج 2.ص 413.
موضوعی که به نوبه خود حجم وسیعی از آیات و روایات را به خود اختصاص داده، افزونطلبی و زیادهخواهی است.این حس سیری ناپذیر در انسان، اگر در مجرای صحیح خود قرار نگیرد و به شایستگی کنترل نشود، سرمایه عمر را تباه میکند و سرانجامی سخت و ناگوار را برای آدمیان به ارمغان خواهد آورد.
کلید واژهای که مستقیما در کلام خدا با این موضوع ارتباط دارد، واژه«تکاثر»است.
این کلمه در دو سوره«تکاثر، 1»و «حدید، 20»، نمود قرآنی پیدا کرده است.
تکاثر از ریشه«کثرة»، ثلاثی مزید و از باب تفاعل است که اساس آن را نوعی حس غلبهجویی بر دیگران،
برتری طلبی و زیادهخواهی تشکیل میدهد.خدای سبحان در سوره حدید و در وصف دنیای ناپایدار چنین میفرماید: «اعلموا انّما الحیاة الدنیا لعب و لهو و زینة و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد...»(حدید، 20): بدانید که زندگانی دنیا بازی و بیهودگی و تجملگرایی و فخر کردن به یکدیگر و افزونطلبی در مالها و فرزندان است...
امام محمد غزالی در«احیاء علوم الدین» 1 و دانشمند محترم محمد مهدی نراقی در«جامع السعادات» 2 پیرامون آیه مذکور به نکتهای ظریف اشاره کردهاند.ایشان بر این باورند که پنج ویژگی لعب، لهو، زینة، تفاخر و تکاثر تمام تمایلات و خواهشهای نفسانی انسانها را در برمیگیرند و عمر ناپایدار آدمی، بستری است مناسب برای بروز این هوسها و تمایلات!
خلاصه این اوصاف عبارت است از بازیچه دنیا بودن و سرگرم گشتن به بازیهای کودکانه، بیهودگی و عدم توفیق در دستیابی به حقایق، علاقهمندی به تجملات زیب و زیورهای دنیوی و سپس بیداری حس ویرانگر تفاخر و فخرفروشی بر دیگران، و در نهایت میل و رغبت مفرط به تکاثر و افزونطلبی در مال و افتخار به داشتن فرزندان بیشمار!
صدر المتألهین در تفسیر شریف 3 خود بر این باور است که این پنج ویژگی، نه از جهت مجاز و یا تشبیه است که به دنیا نسبت داده شده، بلکه حقیقت دنیا و پایه و اساس آن، چیزی جز این صفات نیست که به فرموده قرآن سرابی است که از تشنه رفع عطش نمیکند(نور، 39)و ظلمتی است که روشنایی به خود نمیبیند و دریای موّاج و عمیقی است که خواهان خود را در کام خویش فرو میبرد(نور، 40).
هر چند«متعلق تکاثر»در سوره حدید، مال و فرزند معرفی شده، اما در سوره تکاثر نامی از آن به میان نیامده است.
برخی از مفسران اظهار داشتهاند که عدم ذکر متعلق تکاثر، در بیان مذمت و نکوهش این عمل رساتر و کارآمدتر است؛چرا که ذهن آدمی به قصد یافتن متعلق تکاثر، به کاوش و بررسی خواهد پرداخت و آن را به موردی خاص محدود نخواهد کرد (4) .از این روست که صاحب تفسیر روح البیان، متعلق تکاثر را تمام اموری معرفی میکند که به نحوی سبب غفلت آدمیان از سرچشمه هستی و دوری ایشان از ذات لایزال الهی میشود. (5)
اما در خصوص شأن نزول دو آیه نخست از سوره تکاثر، نظرات گوناگونی مطرح شدهاند که به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
«الهاکم التّکاثر.حتّی زرتم المقابر»:افزونخواهی شما را به خود مشغول داشت تا آن که قبرها را زیارت نمودید. مشهور آن است که این دو آیه در شأن دو قبیله از قبایل قریش (بنی عبد مناف و بنی سهم)نازل شد.آن زمان که قصد نمودند، برای غلبه بر خصم، نفرات خویش را بشمارند تا آشکار شود کدام یک افزونترند.به پیشنهاد گروه شکست خورده، هر دو طایفه به قبرستان رفتند تا اینبار مردگان خود را به شماره درآورند؛چرا که گروه مغلوب معتقد بود، در جاهلیت به علت فسق و فجور و شرکت در جنگهای گوناگون، نفرات بیشتری از ایشان کشته شدهاند!با این شمارش، شکست خوردگان پیشین به ظفر یافتگانی مبدل شدند که افزونی مردگان خویش را عاملی اساسی برای مباهات و فخرفروشی خویش عنوان کرده بودند. (6)
کلام امیر مؤمنان علی(علیه السلام)در«نهج البلاغه»نیز مؤید این سخن است:
«أفبمصارع آباءهم یفخرون ام بعدید الهلکی یتکاثرون...و لأن یکونوا عبرا حقّ من أن یکونوا مفتخرا.» (7)
شوکانی نیز در فتح القدیر همین شأن نزول را نقل کرده است، اما وی بیان میدارد که این دو طایفه نه از قبایل قریش، بلکه دو فرقه از فرق یهودیان بودهاند که اینگونه گوی سبقت را در میدان تاخت و تاز تکاثر طلبی از یکدیگر ربودهاند. (8)
برخی نیز اظهار داشتهاند که این سوره ویژه تاجران نازل شده است که نگاهشان به اشیای پیرامون خود، نگاهی صرفا مادی و منفعت جویانه است. (9)
ریشههای بروز حس افزونطلبی
علل زیادی در ایجاد این حس مؤثرند که به برخی از آنها اشاره میکنیم:وجود قوه شهوانی و تمایل و گرایش به حیوان صفتی، ریشه و منشأ اصلی آشکار شدن این حس در آدمیان عنوان شده است که ارتباط ایشان را با ماورای عالم ماده قطع و توجه آنها را به دنیا افزون میسازد. 10
از دیگر عوامل بیدار شدن این حس، حرص و طمع آدمیان است، تا با آزمندی هر چه بیشتر زیردستان را استثمار کنند و زمینه دستیابی به منافع خویش را فراهم سازند 11 .
جهل و نادانی نسبت به پاداشها و کیفرهای الهی و عدم ایمان به رستاخیز و نیز ناآگاهی نسبت به ضعفها و ناتوانیهای فردی، از دیگر عوامل بروز چنین حسی برشمرده شده است. 12
در رویکردی عرفانی، افزونطلبی به عنوان مانعی بزرگ در مسیر تحصیل کمالات و سعادت نفسانی مطرح شده است. 13 کثرت طلبان و زیادهخواهان با مالاندوزی و انباشته کردن ثروت، از حیطه عبودیت پروردگار خارج شده و عملا بندگی مال خویش را پذیرفتهاند.ایشان به واقع حمّال اموال خود و بنده بیچون و چرای محمول خویشند 14 و به تصریح روایات، حسابشان نزد پروردگار به مراتب دشوارتر و موشکافانهتر خواهد بود. 15
افزونطلبان از منظر روایات
متقی هندی در«کنز العمال»حدیث زیر را از رسول گرامی اسلام و در توصیف تکاثر طلبی نثل کرده است:
«ما أخشی علیکم الفقر و لکنّی أخشی علیکم التکاثر.» 16
مفاد حدیث دلالت بر آن دارد که آن بزرگوار نه از فقر و مستمندی امت، بلکه از تکاثر و افزونطلبی ایشان نگران و در هراس بوده است.
به تصریح بسیاری از روایات، جز اندکی از انسانها، همه گرفتار تکاثر طلبی و افزونجویی و برتری یافتن بر همنوعان خویشند. 17 دنیای ایشان تباه و انواع عذابهای دنیوی و اخروی برایشان مهیا شده است. 18 ایشان از حیطه عبودیت خداوند خارج و عملا بندگی شیطان را پذیرفته و در شمار اعوان و انصار او داخل شدهاند. 19
از رحمت پروردگار دور و خشم و غضب خداوندی ایشان را احاطه کرده است. 20 از آنجا که افزون طلبان در اندیشه فلج و در انتخاب راه به بیراهه تاختهاند، طعم شیرین مناجات با پروردگار خویش را نخواهند چشید 21 و از درک و فهم معارف الهی محرومند و بوی بد عالم طبیعت و غرق گشتن در معاصی و منکرات سراسر وجودشان را فراگرفته است که امیر مؤمنان پیشاپیش پیراهنش را این چنین از آن بر حذر داشته است:
«تعطّروا بالاستغفار لا تفصحنّکم روائح الذّنوب.» 22 :
خویش را با استغفار معطر سازید تا بوی بد گناه شما را رسوا نکند.
شیخ مفید در«امالی» 23 و با تصریح به حدیثی از معصوم(ع)، زیادهخواهان را در شمار احمقترین و نابخردترین انسانها به شمار آورده است؛از اینرو که علاقه مفرط و بیچون و چرا به مال و زراندوزی، عقلهایشان را فاسد و پردههای غفلت را بر چشمانشان افکنده است.با بررسی روحیات و عملکرد این فرقه، این نتیجه تلخ به دست خواهد آمد که عواطف مذهبی و پایبندی به اوامر و نواهی الهی، نزد ایشان تا پائینترین حد ممکن تنزل یافته است. 24
افزونطلبی و ضایعات اجتماعی و اقتصادی آن
تکاثر طلبی نه یک درد فردی، بلکه همانگونه که ابتدا نیزاشاره شد، پدیدهای شوم و اجتماعی است که در صورت عدم کنترل، همچون غدهای سرطانی در پیکره اجتماع ریشه دوانده و جوامع انسانی را گام به گام به انحطاط و نابودی میکشاند.
علامه طباطبایی در تفسیر گرانقدر خویش به نکتهای بس شگرف اشاره کردهاند.ایشان بر این اعتقادند که ریشه بزرگترین جنگهای خانمانسوز که بشر تا به حال به خود دیده است، چیزی جز به دست آوردن جاه و مقام و نشستن بر اریکه قدرت و اشباع حس منفعتطلبی و برتری جویی انسانها نبوده است.این تفکر مسموم، در سطح کلان، انسانیت را تهدید و دنیا را به ویرانهای مبدل ساخته است. 25
یکی دیگر از آثار ویرانگر بروز حس تکاثر طلبی، ایجاد اختلافات شدید طبقاتی میان اقشار مختلف جامعه است 26 که تعادل و موازنه ثروت را در جامعه بر هم میزند و نظامی را که فطرت الهی به آن فرا میخواند، مختل میسازد 27 و به دنبال آن، عدهای اندک را مسلط بر ثروتهای جامعه و گروهی بسیار را بینصیب از آن میکند.
از اینروست که خداوند مردم را به گردش ثروت در میان خود تشویق میکند تا از تجمع آن در دست عدهای قلیل جلوگیری شود(حشر، 7).
توجه به حال مستمندان، رواج سنت حسنه انفاق و پایبندی به احکامی چون خمس و زکات و حرمت ربا، از جمله عواملی هستند که میتوانند از بروز این حس نامبارک در انسان جلوگیری کنند.قرآن کریم در آیاتی چند، ثروتمندان و مترفانی را که فقط به فکر زراندوزی هستند و حقوق دیگران را در نظر نمیگیرند، نکوهش و تهدید و رفتار ظالمانه آنان را گوشزد میکند.این نکوهشها و تهدیدها در آیات زیادی از قرآن کریم همچون آل عمران، 180، 181، 196 و 197؛نساء، 39 -37؛اسراء، 16، 26 و 27؛زخرف، 25-23؛حدید، 10، 23 و 24؛فجر، 20-17؛بلد، 16-14؛ماعون، 3 -1 منعکس شده است.
منابع
(1).احیاء علوم الدین.محمد غزالی.ج 3.ص 190.
(2).جامع السماوات.محمد مهدی نراقی.مؤسسه الاعلمی للمطبوعات. بیروت.لبنان.ج 2.ص 24.
(3).تفسیر القرآن الکریم.محمد بن ابراهیم صدر الدین شیرازی.قم. انتشارات بیدار.ج 6.ص 236.
(4).التفسیر الکبیر.فخر رازی.چاپ سوم.ج 32.ص 77.
(5).تفسیر روح البیان.اسماعیل حقّی بروسوی.دار الفکر.ج 10.ص 502.
(6).المنمّق فی اخبار قریش.محمد بن حبیب بغدادی.تحقیق احمد فارق. ص 111.عالم الکتب و اسباب النزول.علی بن احمد و احدی. دار الحدیث.قاهره.ص 400.کشف الاسرار.رشید الدین میبدی. انتشارات امیر کبیر.تهران.1361.ج 10.ص 597.
(7).نهج البلاغه.تحقیق صبحی صالح.دار الاسرة وابسته به سازمان اوقاف. کلام 221.ص 458.
(8).فتح القدیر.محمد بن علی بن محمد شوکانی.دار المعرفة.بیروت. لبنان.ج 5.ص 488.
(9).الجامع لاحکام القرآن.ابو عبد الله محمد انصاری قرطبی.دار الکتب العلمیه.بیروت.لبنان.ج 20.ص 115.
(10).تفسیر القرآن الکریم.محمد بن ابراهیم صدر الدین شیرازی.قم. انتشارات بیدار.ج 6.ص 237.
(11).تفسیر مراغی.احمد مصطفی مراغی.ج 28.ص 229.
(12).تفسیر نمونه.ج 27.ص 281.
(13).منهاج البراعة.میرزا حبیب الله خوئی.مکتبة الاسلامیة.تهران.ج 14.ص 213.
(14).المال فی ضوء القرآن.محمد احمد طه علی.ص 293.
(15).بحار الانوار.محمدباقر مجلسی.مؤسسه الوفاء.بیروت.لبنان.ج 72.ص 67.
(16).کنز العمال.علاء الدین علی المتقی الهندی.مؤسسة الرسالة.ج 3. ص 196.
(17).بحار الانوار.محمد باقر مجلسی.مؤسسة الوفاء.بیروت.لبنان.ج 75.ص 152.
(18).بدائع التفسیر.سیری سید محمد.دار ابن الجوزی.ج 5.ص 309.
(19).المصنف.ابوبکر عبد الرزاق بن همّام صنعانی.تحقیق حبیب الرحمن الاعظمی.ج 5، ص 272.
(20).احیاء علوم الدین.محمد غزالی.ج 3.ص 190.
(21).سر الصلاة.روح الله موسوی خمینی.مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.ص 132.
(22).مراحل اخلاق در قرآن.جوادی آملی.ج 11.ص 202.
(23).امالی.ابو عبد الله محمد بن نعمان.ص 184.تحقیق علی اکبر غفاری و حسین استاد ولی.جامعه مدرسین.
(24).ریاض السالکین.سید علی خان حسینی مدنی شیرازی.مؤسسه النشر الاسلامی.قم.
(25).المیزان.محمد حسین طباطبایی.مؤسسه الاعلمی للمطبوعات. بیروت.لبنان.ج 2.ص 413.
(26).علل انحطاط تمدنها.احمد علی قانع عزآبادی.ص 353.
(27).المیزان.محمد حسین طباطبایی.مؤسسة الاعلمی للمطبوعات. بیروت.لبنان.ج 2.ص 413.