آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۲

چکیده

متن

 

از دیدگاه کلیسای کاتولیک، خدا از راه القای تدریجی سرّ خاصش به صورت اعمال و کلمات، خود را بر آدمی آشکار ساخته است. از آنجاکه کتاب مقدس به الهام الاهی نوشته شده، کتاب مقدس در حقیقت کلام خداست. به بیان دیگر، خدا مؤلف کتاب مقدس است؛ زیرا او آیات آن را به مؤلفان بشری الهام کرده است. همچنین خدا با فرستادن پسرش خود را کاملاً آشکار ساخت و عهدش را در او برای همیشه پایدار ساخت. این پسر کلمه نهایی پدر است، به طوری که وحی دیگری بعد از او نخواهد بود. اما در معرفت قرآنی، عیسی مسیح انسان مخلوق و بنده خدا است که آفرینشی ویژه، همانند آدم دارد؛ با این حال وجود وی هرگز خارج از نظام هستی و تدبیر خدا نیست. او در زمان خاصی تولد یافته است و قانون عمومی مرگ شامل حال او نیز می‏باشد. افزون بر این، از نظر اسلام، آخرین وحی الاهی با بعثت حضرت محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله تحقق یافته است. مقاله حاضر در بخش اول، به بیان و نیز بررسی «وحی خدا» و ماهیت آن در الاهیات کاتولیک آن می‏پردازد؛ در بخش دوم، دیدگاه کلیسای کاتولیک را در باره «کتاب مقدس» بیان کرده، مورد نقادی قرار می‏دهد و در بخش سوم، نقطه‏نظر کلیسای کاتولیک مبنی برپایان یافتن وحی پس از عیسی مسیح را مورد بحث و نقد قرار می‏دهد.
مقدمه
وحی در سه دین بزرگِ هم‏تبار ــ یهودیت، مسیحت و اسلام ــ مقوله‏ای بنیادین از آگاهیدینی است. انسان از خدا و اراده‏اش آگاه است، زیرا خدا آزادانه خود و صفات، هدف و دستورات خود را آشکار کرده است.(1) در آغاز مقاله، معنای وحی و نیز تفاوت آن با برخی امور دیگر را بیان می‏کنیم و آنگاه به تاریخچه وحی‏پژوهی در مسیحیت اشاره می‏کنیم.
معنا و کاربرد وحی
معادل انگلیسی وحی، از ریشه لاتین «revelare» و به معنای پرده برداشتن یا نمایان کردن است. در کاربرد معمول، این واژه به معنای دریافت ناگهانی و غیرمنتظره معرفتی است که دارای ویژگی حائز اهمیت فراوان است، به ویژه معرفتی که موجب پیدایش نگرش جدیدی نسبت به زندگی و دنیا برای دریافت کننده آن می‏شود.(2)
لغت‏نامه زبان فرانسه(3) سه معنای متمایز را برای وحی در متون یهودی ـ مسیحی ذکر کرده است:
1) وحی طبیعی، یعنی خودآشکارسازی خدا از طریق خلقت و ضمیر انسان؛
2) وحی فراطبیعی، یعنی این‏که خدا از طریق کلماتی که به پیامبر خود خطاب می‏کند، معرفت به هستی خود، اراده خود، و طرح خود را آن‏گونه که در تاریخ آشکار شده است، به انسان ابلاغ می‏کند؛
3) وحی مستقیم، یعنی ارتباطی که خدا مستقیما با یکی از برگزیدگان خود، به‏ویژه از طریق مکاشفه یا گفت‏وگو، برقرار می‏سازد.(4)
بنا به قاموس کتاب مقدس واژه وحی در کتاب مقدس در معانی زیر به‏کار رفته است:
1) نبوت مخصوص شهر، مملکت یا یک قوم (اعداد 24:2؛ دوم سموئیل 23:1؛ 15:1)؛
2) رئیس، یعنی آیتی برای یک قوم (خروج 12:10)؛
______________________________
1. "Revelation" in Merriam-Webster''s Encyclopedia of world Religions, Springfield, Massachusetts, 1999,p. 926.
2. Dulles, A., "Revelation, Theology" in New Catholic Encyclopedia, Vol. 12, p. 193.
3. Tresor de la langue francaise
4. "Revelation", in Encyclopedia of Christian Theology, edited by Jean-Yves Lacoste, Vol 3, London and New York: Routledge 2005, p. 1383.
______________________________
3) الهام (خروج 13:6؛ ملاکی 1:1؛ رومیان 11:4). وحی به معنای «الهام» و حلول روح‏القدس در مصنفان کتب مقدس است.(1)
در الاهیات، این واژه عموما اشاره به اقدامی است که خدا از طریق آن، مشارکت در علم خود، از جمله آگاهی عمیق از خود را به خلائق می‏بخشد. چنین ارتباطی فراطبیعی است، زیرا فراتر از چیزهایی است که آدمی می‏تواند با قوای اختصاصی خود به آنها پی ببرد.(2)
اما وحی به این امور محدود نیست. ممکن است خدا راه‏های فراطبیعی را برای ابراز حقایقی مناسب بداند که فهم آنها به خودی خود خارج از توانایی‏های عقل نیستند. حقیقت وحی این واقعیت است که وحی سخن مستقیم خدا با بشر است. اما این ارتباط ممکن است از طریق واسطه صورت گیرد. وحی به طور فشرده در بخشنامه شورای واتیکان «ایمان کاتولیک»(3) تبیین شده است. اعتقادنامه «لامنتابیلی»(4) (سوم ژوئیه، 1907)، با محکوم کردن موضع مخالف، اظهار می‏کند که اعتقادات جزمی‏ای را که کلیسا به عنوان وحی ابراز می‏کند، «حقایقی هستند که از آسمان نازل شده‏اند»(5) و نه «تفسیر واقعیت‏های دینی‏ای که ذهن بشر به سختی به دست آورده است».(6)
وحی آن گونه که توضیح داده شده کاملاً متفاوت است با:
الهام اموری که خدا به صاحب یک کتاب مقدس عطا می‏کند؛ زیرا الهام گرچه مستلزم اشراق خاص ذهن است و به موجب آن، آدمی دریافت کننده اندیشه‏هایی از این قبیل است که خدا مایل است او به نگارش بپردازد، لزوما ابلاغ فراطبیعی این حقایق محسوب نمی‏شود.
روشن‏بینی‏هایی که ممکن است خدا گهگاه به یکی از مؤمنان ببخشد تا اهمیت حقیقتی دینی را که تا به حال به طور مبهم فهمیده شده است، آشکارا بفهمد؛
امداد الاهی که به واسطه آن، پاپ هنگام عمل به عنوان معلم عالی‏مقام کلیسا، از همه خطاها در مورد ایمان یا اصول اخلاقی مصون می‏ماند.(7)
______________________________
1. جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص905.
2. Dulles, A., "Revelation, Theology" in New Catholic Encyclopedia, Vol. 12, p. 193.
3. "De Fide Catholic"
4. the Decree "Lamentabili"
5. veritates e coelo delapsoe
6. prop., 22.
7. Joyce, G. H., "Revelation", tr. Douglas J. Potter, www.newadvent.org.
______________________________
تاریخچه وحی‏پژوهی در مسیحیت
پس از ذکر معانی وحی و تبیین مفهوم آن، اینک خوب است که پیشینه بحث وحی را در تاریخ مسیحیت مورد توجه قرار دهیم. تا قرون اخیر، مسیحیان وجود وحی و فهم‏پذیری آن را مسلم می‏دانستند؛ از این‏رو درباره وحی به معنای دقیق کلمه، سخنان اندکی گفته شده است.
احکام کلیسا بیشتر مربوط به ذکر مضامین وحی در پاسخ به بدعت‏های خاص است. در قرون وسطا، کلیسا مکررا علیه انکارهای مانویان نسبت به یکی بودن خدای عهد قدیم و عهد جدید(1) بیانیه می‏دادند.(2) شورای لاتران چهارم، که این نکته را بسط داد، در 1215 اظهار داشت که خدا «از طریق موسی و پیامبران مقدس و بندگان دیگرش، به ترتیب در برهه‏های زمانی مختلف» «تعالیم سودمند» را به بشریت عرضه کرده است، و اوج آن در عملی است که از طریق آن، «تنها پسر مولود خدا، عیسی مسیح... با وضوح بیشتر، راه زندگی را آشکار کرد».(3)
بنابه مصوبه شورای ترنت، که در سال 1545 به دستور پاپ پل سوم تشکیل شد، کتاب مقدس عبارت است از نسخه لاتینی (وولگات). سنت نیز هم‏وزن کتب مقدس شمرده شد.(4) شورای ترنت در بحث خود از مراجع معتبر الاهی برای تعالیم به طور ضمنی به ماهیت وحی پرداخت. این شورا اعلام کرد که بشارت مسیحی، که «سابقا در کتب مقدس توسط پیامبران وعده داده شده است»، نخست توسط عیسی مسیح به طور شفاهی اشاعه داده شد. سپس رسولان، بر اساس آنچه از عیسی مسیح شنیده بودند، تحت تعلیم روح‏القدس، به گسترش آن پرداختند.(5)
در قرن نوزدهم، تعدادی از اشتباهات اساسی راجع به وحی و ایمان به باد انتقاد گرفته شد. ایمان‏گرایان به علت این نقطه‏نظرشان که شواهد معتبر به طور قاطع مؤید ایمان نیست، مورد نکوهش قرار گرفتند.(6) عقل‏گرایان و لاادری‏گرایان به ترتیب به خاطر
______________________________
1. مانویان، که متأثر از گنوسی‏ها بودند، خدای عهد قدیم را فروتر و خدای عهد جدید را برتر می‏دانستند. (م)
2. e.g., H. Denzinger, Enchiridion symbolorum [32d ed. Freiburg 1963] 685, 790, 854.
3. ibid. 800-801.
4. جان بایر ناس، تاریخ جامع ادیان، ص688.
5. ibid. 1501.
6. ibid. 2751-2756, 2765-2769.
______________________________
انکار امکان وحی و نفی امکان فهم وحی مطرود شدند.(1) همچنین این موضع شبه عقل‏گرایانه، که با بلوغ کامل عقل بشری همه اعتقادات جزمی مسیحی را می‏توان با علم و فلسفه و بدون توسل به مقامات کلیسا اثبات کرد، رد شد.(2)
در شورای اول واتیکان (1869ـ1870) که به دستور پاپ پیوس نهم تشکیل شد، دو بخشنامه در مدت هشت ماه تدوین شد که در نخستین بخشنامه آن، موضوع «وحی» مورد توجه قرار گرفت.(3) تعالیم کلیسا راجع به امکان، تحقق و ماهیت وحی را شورای واتیکانی اول عرضه کرد و این آموزه را مشروع شمرد که دانش بشری دارای دو نظام متمایز است: معرفت طبیعی، یعنی عقل و معرفت فراطبیعی، یعنی وحی.(4) گرچه عقل بشری قادر است در پرتو نور طبیعیِ خود به نوعی معرفت از خدا دست یابد، اما خدا از روی خیرخواهی راضی شد که خود و احکام ابدی خود را از راهی فراطبیعی آشکار سازد.
وحی دارای هدفی دو بعدی است: نخست آن که، وحی این امکان را فراهم می‏سازد تا مهم‏ترین حقایق قابل فهم دین را همگان با اطمینان و بدون آمیختگی به اشتباه دریابند؛ دوم آن که وحی این توانایی را به انسان به عنوان مخلوق هوشمند می‏دهد که به سوی آن غایت فراطبیعی که خدا برایش مقدر کرده است، جهت‏گیری کند.(5) اگر انسان صرفا تقدیری طبیعی داشت، وحی دارای ضرورت اخلاقیِ صرف می‏بود، اما با توجه به دعوت آزاد انسان به رؤیت شهودی خدا، وحی برای حصول نجات ضرورت تام دارد. از این رو امور وحی‏شده نه تنها شامل حقایقی است که عقل انسان می‏تواند با تلاش خود آنها را دریابد، بلکه مهم‏تر از این، دربردارنده اسراری الاهی نیز است که به هیچ‏وجه نمی‏توان بدون وحی بدان‏ها پی برد.(6) این اسرار، حتی پس از انکشاف همچنان در نزد خدا مستور باقی می‏مانند، به‏گونه‏ای که انسان می‏تواند آنها را تنها به طور مبهم در زندگی خود درک کند.(7)
در شورای اول واتیکان، روابط وحی و عقل مورد توجه قرار گرفت. این شورا اظهار کرد که عقل نمی‏تواند هیچ‏گونه پوچی را در واقعیت یا مضامین وحی مسیحی مشاهده
______________________________
1. ibid. 2901-2907.
2. ibid. 2856, 2909.
3. تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، ص478ـ479.
4. ibid. 3004, 3015.
5. ibid. 3005.
6. ibid. 3015, 3041.
7. ibid. 3016.
______________________________
کند.(1) در واقع عقل می‏تواند در سایه نشانه‏های قابل قبول فراوان، به‏ویژه معجزات و پیشگویی‏ها، معقول بودن اعتقادورزی را ثابت کند.(2) هنگامی که ایمان تحقق یابد، عقل می‏تواند به طور ثمربخشی درباره داده‏های وحی تأمل کند. اگر این تأمل با جدیت، پارسایی و تواضع توأم باشد، عقل می‏تواند به دریافتی پرفایده از اسرار نایل آید. چنین دریافتی می‏تواند از مقایسه رازهای وحیانی با یکدیگر و با فرجام نهایی انسان و اموری که به طور عادی دانسته شده‏اند، پدید آید.(3)
گرایش‏های تجددخواهانه در آغاز قرن بیستم مناسبتی را برای توضیحات بیشتر فراهم کرد. مرجعیت تعلیمی کلیسای کاتولیک(4) اظهار کرد که وحی صرفا شور و احساسی نیست که از اعماق ناخودآگاه می‏جوشد. وحی دارای محتوای عقلانی مشخصی است که نه بر پایه شواهد باطنی، بلکه به استناد خدای منکشف پذیرفته می‏شود.(5) چنین پذیرشی به‏واسطه شواهد بیرونیِ معتبر به‏ویژه معجزات و پیشگویی‏ها، که تأثیر خود را بر ذهن مدرن از دست نداده است، تأیید می‏شود.(6) اصول اعتقادی کلیسا، حقایق وحیانی است؛(7) آنها در طول زمان به مجموعه عقایدی که دارای معنای دیگری باشند، تغییر نمی‏یابند.(8)
در شورای دوم واتیکان (1962ـ1965) که به دستور پاپ جان بیست و سوم تشکیل شد، «وحی الاهی» مورد بحث و اختلاف‏نظر شدید قرار گرفت و پیش از انتشار سند نهایی مربوط به وحی، در پنج مرحله نسخه‏های تدوین و مورد تجدیدنظر قرار گرفت.(9) این شورا بخشنامه کاملاً عقیدتی، دی وربوم،(10) را به موضوع وحی اختصاص داد.(11) دی وربوم و نیز کتاب تعالیم کلیسای کاتولیک در ذیل سه عنوان: (1) وحی خدا، (2) انتقال وحی و (3) کتاب مقدس به موضوع وحی پرداخته است. اینک در بخش اول مقاله، به بیان «وحی خدا» در الاهیات کاتولیک و نیز بررسی و نقد آن می‏پردازیم؛ در بخش دوم، دیدگاه کلیسای کاتولیک را در باره «کتاب مقدس» ذکر کرده، مورد نقادی قرار می‏دهیم و
______________________________
1. ibid. 3017, 3027.
2. ibid 3009, 3014, 3019, 3033.
3. ibid. 3016.
4. Roman magisterium
5. ibid. 3542.
6. ibid. 3539.
7. ibid. 3422.
8. ibid. 3541.
9. تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، ص489 و 491.
10. Dei Verbum
11. Dulles, A., "Revelation, Theology" in New Catholic Encyclopedia, Vol. 12, p 194.
______________________________
در بخش سوم، نقطه‏نظر کلیسای کاتولیک مبنی بر پایان یافتن وحی پس از عیسی مسیح را به بحث می‏گذاریم.
وحی خدا
آنچه سبب ارتباط خدا با انسان و ابلاغ وحی الاهی شد، صفات کمالی خدا، یعنی صفت خیرخواهی و صفت حکیم بودن اوست: «خدا از روی خیرخواهی و حکمتش راضی شد تا خود را آشکار کند و سرّ مشیّت خود را بشناساند. مشیت او این بود که تمام آدمیان به کمک روح‏القدس و از طریق مسیح، یعنی کلمه‏ای که جسم شد، به پدر راه پیدا کنند و بدین ترتیب در ذات الاهی شریک شوند».(1)
وحی الاهی تنها به صورت کلامی نیست، بلکه به صورت غیرکلامی نیز صورت می‏گیرد و در واقع وحی خدا در عیسی، صورت کامل خود را می‏یابد: طرح وحی الاهی «از طریق اعمال و کلماتی که ذاتا به یکدیگر وابسته‏اند»(2) در یک زمان تحقق می‏یابد. خدا به تدریج با انسان ارتباط برقرار می‏کند. خدا انسان را آماده می‏کند تا در طی مراحلی وحی فراطبیعی را بپذیرد که این وحی در شخص و رسالت کلمه متجسد، یعنی عیسی مسیح به اوج خود می‏رسد.(3)
همچنین وحی امری مستمر بوده است که در دوره‏های تاریخی متعددی از طریق نوح، ابراهیم، و موسی رخ نموده‏است: خدا «از همان آغاز خود را بر پدر و مادر نخستین ما نمایاند».(4) او آنان را به ارتباط صمیمانه با خود دعوت می‏کند و جامه فیض و عدالت را بر آنان می‏پوشاند. این وحی به سبب گناه پدر و مادر نخستین ما قطع نمی‏شود. «بعد از هبوط، [خدا [آنان را با امید نجات و وعده رستگاری دلگرم کرد و همواره توجه‏اش به نسل بشر را نشان داد. زیرا او می‏خواهد به همه کسانی که با پایداری در اعمال خیر به دنبال نجات‏اند، زندگی جاودان عطا کند».(5)
پیمان با نوح بعد از طوفان نیز بیانگر اصل تدبیر الاهی نسبت به «امت‏ها»ست. این پیمان در طول دوره‏های امت‏ها، به قوت خود باقی می‏ماند(6) و سپس خدا ابراهیم را
______________________________
1. DV 2;
2. DV 2.
3. Cathechism of the Catholic Church, "The Revelation of God," p 19.
4. DV 3; cf. Jn 1:3; Rom 1:19-20.
5. Cathechism of the Catholic Church, "The Revelation of God," p. 20.
6. Cathechism of the Catholic Church, "The Revelation of God," pp. 20-21.
______________________________
برمی‏گزیند: خدا به منظور گرد آوردن بشریت متفرق، ابراهیم را از ولایت خود، مولد خویش و از خانه پدر خود فرا می‏خواند (پیدایش 12:1)، و او را ابرام می‏گرداند، یعنی «پدر امت‏های بسیار»؛ «از تو جمیع قبایل جهان برکت خواهد یافت».(1) ذریه ابراهیم امانت‏دار پیمانی خواهند بود که با مشایخ، یعنی افراد برگزیده، بسته شد و فراخوانده شدند تا برای روزی آماده شوند که خدا تمام فرزندانش را در یک کلیسا جمع خواهد کرد. آنان ریشه آن درختی خواهند بودکه امت‏ها وقتی ایمان می‏آورند بدان پیوند زده می‏شوند. مشایخ، پیامبران و برخی شخصیت‏های دیگر عهد عتیق در تمام سنت‏های عبادی کلیسا به عنوان قدیس مورد تکریم بوده‏اند و همیشه خواهند بود.(2)
و آنگاه موسی واسطه وحی الاهی می‏شود: خدا، بعد از مشایخ، اسرائیل را با رهانیدن از بردگی در مصر، به عنوان قوم خود شکل داد. او با آنان عهد کوه سینا را پی‏ریزی کرد و از طریق موسی شریعتش را به آنان عطا کرد تا او را خدای واحد زنده و حقیقی، پدر مآل‏اندیش و داور عادل بدانند و بدین عنوان به او خدمت کنند، و منتظر منجی موعود باشند.(3)
و در نهایت، عیسی «واسطه و کمال همه وحی‏ها»(4) است. خدا همه چیز را در این کلمه خود گفته است. در این میان، قدیس یوحنای صلیبی، آیات 1 و 2 از نامه به عبرانیان را به نحو شگفت‏انگیزی تفسیر کرد:
او با اعطا کردن پسرش به ما که تنها کلمه‏اش است (زیرا کلمه دیگری ندارد)، به یکباره همه چیز را در این یگانه کلمه‏اش گفته است و چیز دیگری برای گفتن ندارد... زیرا آنچه را به طور پراکنده به پیامبران گفته است، اکنون با اعطای این کل که پسرش است، به یک مرتبه همه چیز را به ما گفته است. هر که چشمانش را بر مسیح کاملاً متمرکز نکند و با تمایل به نوعی بدعت دیگر به سر برده، جویای خدا باشد یا آرزومند نوعی مکاشفه یا وحی باشد، نه تنها به خاطر رفتار احمقانه، بلکه به خاطر رنجاندن او گناهکار خواهد بود.(5)
______________________________
1. Gen 17:5; 12:3 (L××); cf. Gal 3:8.
2. Cathechism of the Catholic Church, "The Revelation of God," p. 21.
3. Cathechism of the Catholic Church, "The Revelation of God," pp. 21-22.
4. DV 2.
5. St John of the Cross, The Ascent of Mount Carmel 2, 22, 3-5 in The Collected Works of St John of the Cross, tr. K.Kavanaugh OCD and O. Rodriguez OCD Washington DC: (Institute of Carmelite Studies, 1979), 170-180.
______________________________
نکته آخر آن است که بنابه دیدگاه کلیسای کاتولیک، پس از عیسی مسیح، وحی دیگری نخواهد بود. «بنابراین، تدبیر نجات مسیحی، بدین لحاظ که همان عهد جدید و نهایی است، هرگز از بین نخواهد رفت؛ و پیش از تجلّی شکوهمند خداوند ما عیسی مسیح، توقع وحی همگانی جدیدی نمی‏رود».(1) با این حال، اگرچه وحی از قبل کامل است، معنای آن کاملاً روشن نشده و این بر عهده دین مسیحیت است که به تدریج و در طول قرن‏ها معنای تام خود را دریابد.(2)
بررسی و نقد ماهیت وحی در الاهیات کاتولیک
الف. بیان دو برداشت: همان طور که ملاحظه شد وحی به معنی انکشاف خداست؛ این خودمکشوف سازی یا از راه الفاظ است یا از راه‏های غیرلفظی؛ همچنان که کلیسای کاتولیک می‏گوید: «طرح وحی الاهی "از طریق اعمال و کلماتی که ذاتا به یکدیگر وابسته‏اند" در یک زمان تحقق می‏یابد». این کلمات اشاره به «ماهیت وحی» در اندیشه کلیسای کاتولیک است. در باب ماهیت وحی دو برداشت متفاوت وجود دارد که یکی از آنها را اصطلاحا وحی زبانی و دیگری را وحی غیرزبانی می‏نامند. دیدگاهی را که در دوره قرون وسطا غالب بود، می‏توان تلقی زبانی از وحی نامید. بر اساس این نظر، وحی مجموعه‏ای از حقایق است که در قالب احکام یا قضایا بیان شده است. وحیْ حقایق اصیل و معتبر الاهی را به بشر انتقال می‏دهد و راهی ورای جریان معمول طبیعت است.(3)
وحی غیر زبانی درست در نقطه مقابل وحی به معنای نخست می‏باشد؛ در این مورد خدا همان گونه که خود را در طبیعت و برخی رخدادها منکشف و نمایان ساخته، در مسیح نیز منکشف کرده است؛ بدین ترتیب مسیح بنده خدا و طرف وحی نبوده، بلکه موجودی است که خدا در آن تجلی کرده و در جسد جسمانی به سوی انسان‏ها آمده است؛ در این صورت خود مسیح وحی متجسد است. بر طبق دیدگاه غیرزبانی، مضمون وحی مجموعه‏ای از حقایق در باره خدا نیست، بلکه خدا از راه تأثیر گذاشتن در تاریخ، به قلمرو تجربه بشر وارد می‏گردد. از این دیدگاه، احکام کلامی مبتنی بر
______________________________
1. DV 4; cf. 1 Tim 6:14; Titus 2:13.
2. Cathechism of the Catholic Church, "The Revelation of God," p. 22.
3. جان هیک، فلسفه دین، ترجمه بهزاد سالکی، ص131ـ132.
______________________________
وحی نیستند، بلکه بیانگر کوشش انسان برای شناخت معنا و اهمیت حوادث وحیانی به شمار می‏روند.(1)
ب. بررسی و نقد وحی زبانی و غیرزبانی: اگر کسی در باب ماهیت وحی قائل شود که وحی مجموعه‏ای از گزاره‏های آسمانی نازل شده است، در این صورت دیگر نمی‏تواند مسیحِ پیام‏آور را خدا، یا فرزند خدا و یا یکی از سه خدا بخواند: «ای اسرائیل! بشنو، خداوندی که خدای ماست یک خداوند است.(مرقس 12:29). «خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب، خدای اجداد ما، بنده خود عیسی را به جلال رسانیده است»(اعمال رسولان 3:26). کلام خداوند بر انبیا و رسولانی نازل شده که ایشان نیز برحسب اصطلاح زبان‏های فرزندان نوع بشر، بر آن وحی مقدس متکلم شوند و وحی مسطور را یا خود نبی و رسول بنفسه می‏نوشت و یا به کاتب دیگر رجوع می‏فرمود.(2) طبق این تفسیر از وحی، بندگان برگزیده خدا تعالیم و سنن و یا گزارش‏های تاریخی را از مقام ربوبی برمی‏گیرند، و گیرنده وحی، انسانی است برتر که شایستگی ارتباط با عالم بالا را داراست. این تفسیر از وحی در کلام اسلامی نیز مورد قبول است.
اما دیدگاه وحی غیرزبانی بر آن است که خدا خود را از راه‏هایی غیر لفظی، یعنی در طبیعت و رخدادهای تاریخی سرنوشت‏ساز و نیز تجسد در عیسی مسیح نمایانده است. انکشاف خدا در مسیح از آن بخش از عهد جدید برخاسته که به مسیح جنبه الوهی داده است و به آن چیزی است که از نوشته‏های پولس و یوحنا به دست می‏آید، اما این دیدگاه (وحی غیرلفظی) با آیات متعدد دیگر از کتاب مقدس مسیحی ناسازگار است. در اناجیل و فرموده‏های عیسی مسیح در عهد جدید، بارها می‏خوانیم که عیسی خود را بنده و فرستاده خدا می‏داند و از دیگران هم می‏خواهد که خدای یگانه را بپرستند: «خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب، خدای اجداد ما، بنده خود عیسی را جلال داد» (اعمال رسولان 3:13). «برای شما اولاً خدا بنده خود عیسی را برخیزانیده، فرستاد تا شما را برکت دهد، به برگردانیدن هر یکی از گناهانش»(اعمال رسولان 3:26). «عیسی در جواب ایشان گفت: تعلیم من از من نیست، بلکه از فرستنده من» (یوحنا 7:16ـ17). او جز یک پیامبر نبود و همانند دیگر انبیای اولوالعزم رسالت راهنمایی و ارشاد و پیام‏رسانی خدای متعال را انجام می‏داد و هرگز ادعایی همچون فرزند خدا و متحد با
______________________________
1. همان، ص148ـ149.
2. جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص719.
______________________________
ذات حق بودن نداشت. «عیسی به ایشان فرمود: "پیامبر بی‏حرمت نباشد، مگر در شهر خود و میان خویشاوندان و خانواده خویش". و در آنجا هیچ معجزه‏ای نتوانست نمود، جز این‏که دست‏های خود بر چند مریض نهاده، ایشان را شفا داد»(مرقس 6:4ـ5). مسیح فقط پیام‏های خداوند را می‏رساند و از خود چیزی ندارد: «...من شخصی هستم که که با شما به راستی که از خدا شنیده‏ام، تکلم می‏کنم» (یوحنا 8:40). «عیسی به ایشان گفت: "اگر خدا پدر شما می‏بود، مرا دوست می‏داشتید، زیرا که من از جانب خدا صادر شده و آمده‏ام. من خودسرانه پیش شما نیامده‏ام، بلکه خدا مرا پیش شما فرستاده است". برای چه سخن مرا نمی‏فهمید؟... شما از پدر خود ابلیس می‏باشید» (یوحنا 8:42ـ44).
جالب این که اناجیل موجود برای عیسی نسب‏نامه خاصی می‏نویسند که او از نسل داوود و یا از مادری به نام مریم متولد شده است، جز این که مریم او را از روح‏القدس باردار شده است. این اعتراف در انجیل لوقا در رابطه با بشارت به مریم چنین آمده است: «روح‏القدس بر تو نازل خواهد شد و قدرت خدا بر تو سایه خواهد افکند. از این‏رو، آن نوزاد مقدس پسر خدا خوانده خواهد شد»(لوقا 1:35). تعبیر «پسر خدا بودن» در این عبارت، جز یک تعبیر تشریفاتی بیش نیست که به معنای «بنده مقرب خدا» است وگرنه او انسانی فناپذیر و البته پیامبر بود.
بدین ترتیب، بدون شک عیسی مسیح، خود را انسان و بنده فرستاده‏ی خدا می‏دانست و یقین داشت که خداوند او را به پیامبری برانگیخته و مانند دیگر پیامبران بنی اسرائیل برای راهنمایی و ارشاد مردم آمده است. عیسی مسیح، شریعت موسی را قبول داشت و خود را «کامل کننده» آن معرفی می‏کرد؛ عیسی مسیح با صراحت تمام به انسان بودن و پیامبر بودن خود اعتراف دارد و بیان می‏کند که او تکمیل‏کننده‏ی شریعت موسی می‏باشد.(1)
کتاب مقدس
خدا خود را در مسیح مکشوف نموده و این انکشاف در کتاب مقدس ثبت گردیده است: «در واقع کلمات خدا، که با کلمات آدمیان بیان شده است، از هر جهت شبیه کلام بشری است، درست همان طور که کلمه پدر ازلی، هنگامی که بدن ضعیف بشری را به خود
______________________________
1. جعفر سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ج 2، ص53، 56ـ57 و 52.
______________________________
گرفت، شبیه آدمیان شد».(1) بدین دلیل، کلیسا همواره کتب مقدس را محترم شمرده و کتاب مقدس عالی‏ترین مرجع و اساس الاهیات مسیحی است: «کلیسا قوّت و قدرتش را دائما در کتاب مقدس می‏یابد، زیرا کلیسا آن را نه کلام بشری "بلکه آنچه واقعا هست، یعنی کلام خدا"(2) تلقی می‏کند».(3)
نکته اول در این بخش از الاهیات کاتولیک آن است که خدا مصنّف کتاب مقدس است، زیرا خدا به نویسندگان بشریِ کتب مقدس الهام کرد. «خدا برای تدوین کتب مقدس افراد خاصی را برگزید، و در تمام مدتی که او آنان را بدین کار گماشت، آنان از استعدادها و قوای خود استفاده کامل کردند، به گونه‏ای که گرچه او در آنان و به واسطه آنان عمل کرد، این مؤلفان حقیقی هر آنچه را او می‏خواست بنویسد، و نه بیشتر، به نگارش درآوردند».(4) کتب وحی‏شده حقیقت را تعلیم می‏دهند. «بنابراین از آنجا که همه اظهارات الهام‏شده مؤلفان یا نویسندگان مقدس را باید قول روح‏القدس دانست، باید اذعان کنیم که کتاب‏های عهدین قاطعانه، صادقانه و به دور از اشتباه همان حقیقتی را تعلیم می‏دهند که خدا به خاطر نجات ما خواسته است تا در کتب مقدس مدوّن شود».(5)
نکته دوم آن است که برای تفسیر دقیق کتاب مقدس، خواننده باید به آنچه نویسندگان بشری در حقیقت خواهان اظهار آن بودند و آنچه را خدا با کلام آنان بر ما آشکار کرده است، توجه کند.(6) برای این که خواننده به نیت نویسندگان الاهی پی ببرد باید شرایط زمان و فرهنگ آنان، سبک‏های ادبی مورد استفاده آن زمان، نوع احساس، طرز سخن گفتن و نحوه روایت کردن متداول آن زمان را مدّنظر قرار دهد. «زیرا واقعیت این است که حقیقت به نحو متفاوتی در انواع گوناگون نوشته‏های تاریخی، در متون پیشگویانه و شاعرانه، و به دیگر صور بیان ادبی ارائه شده است».(7)
شورای واتیکان دوم برای تفسیر کتاب مقدس به طرزی هماهنگ با روح‏القدس الهام‏گر، به سه معیار اشاره کرده است:(8)
1) توجه ویژه «به محتوا و وحدت کل کتاب مقدس». اگرچه کتاب‏هایی که تشکیل‏دهنده
______________________________
1. DV 13.
2. 1 Th 2:13; cf. DV 24.
3. Cathechism of the Catholic Church, "Sacred Scripture," pp. 28-29.
4. DV 11.
5. Cathechism of the Catholic Church, "Sacred Scripture," pp. 29-30.
6. Cf. DV 12, 1.
7. DV 12, 2.
8. DV 12, 4.
______________________________
کتاب مقدس‏اند، احتمالاً مختلفند، کتاب مقدس واحد است، زیرا طرح خدا واحد است، و عیسی مسیح محور و قلب آن است و این طرح از زمان فصحِ او آغاز شده است.
2) قرائت کتاب مقدس در «سنّت زنده کل کلیسا». طبق قول آبای کلیسا، کتاب مقدس اصولاً در قلب کلیسا نوشته شده است، نه در اسناد و مدارک، زیرا کلیسا در سنّت خود مجموعه زنده کلمه خدا را دربردارد و این روح القدس است که تفاسیر روحانی از کتاب مقدس را به آن اعطا می‏کند.
3) توجه به تناسب‏مندی ایمان. مقصود ما از «تناسب‏مندی ایمان» انسجام حقایق ایمانی در چارچوب کل طرح وحی است.(1)
نکته سوم آن است که کتاب‏های قانونی کتاب مقدس مشتمل بر کتاب‏های عهد عتیق و عهد جدید است. کتاب‏های عهد عتیق به الهام الاهی است و ارزشی دائمی دارد،(2) زیرا پیمان قدیم هرگز نقص نشده است. در واقع «جهت‏گیری دقیق تدبیر عهد عتیق آماده‏سازی و اعلان پیش‏گویانه آمدن مسیح، نجات‏بخش همه انسان‏هاست».(3)
کتاب‏های عهد جدید حقیقت نهایی وحی الاهی را در اختیار ما می‏گذارند. موضوع اصلی آنها عیسی مسیح، پسر متجسّد خدا است: اعمال، تعالیم، مصائب و جلال او و شکل‏گیری کلیسایش تحت هدایت روح القدس.(4)
بررسی و نقد کتاب مقدس
الف. رابطه وحی و کتاب مقدس: در مسیحیت (از جمله مسیحیت کاتولیک) وحی به معنای کشف الاهی است و مؤسس آیین، مظهر تام و کامل این کشف است، زیرا او خدایی است که آشکار شده به این ترتیب، دیگر کتاب مقدسْ وحی نیست و اساسا سخن از این نیست که مسیح کتابی از طرف خدا آورده است، بلکه خود عیسی مسیح وحی است و نویسندگانی زندگی و تعالیم عیسی را گزارش کرده‏اند. مسیحیان به این بسنده نمی‏کنند که بگویند خدا پیام خود را به بشر وحی می‏کند، بلکه علاوه بر این برآنند که خدا ذات خود را در تاریخ بشر وحی می‏کند و اسفار کتاب مقدس این وحی ذاتی را آشکار و تفسیر می‏کنند. خدا وحی می‏کند که او کیست، چگونه خدایی است و چه
______________________________
1. Cathechism of the Catholic Church, "Sacred Scripture," pp. 30-31.
2. DV 14.
3. DV 15.
4. Cathechism of the Catholic Church, "Sacred Scripture," pp. 32-33.
______________________________
اوصاف و ویژگی‏هایی دارد... بلکه می‏توان گفت که کتاب مقدس اصولا تاریخنگاری خدایی است که ذات خود را به عنوان منجی «وحی می‏کند».(1)
حال سؤال این است که اولاً نوشته‏های کتاب مقدس بر اساس چه معیاری رسمیت یافته‏اند؟ و ثانیا دلیل اعتبار کتاب مقدس چیست؟ پاسخ سؤال اول این است که ملاک و معیار رسمی‏شدن هر نوشته مقدس، اجماع جامعه مسیحیان نخستین است؛ این افراد به زمان عیسی و زمان نوشته شدن کتاب‏های مقدس نزدیک بودند و برای تعیین این‏که کدام کتاب می‏تواند زیربنای مسیحیان قرار گیرد صلاحیت داشتند. نسل‏های بعدی مسیحیت معتقد بودند که جامعه نخستین در تشخیص هویت کتاب مقدس از تأیید روح‏القدس برخوردار بودند.(2) در نقد این سخن می‏گوییم که اولاً تأیید روح‏القدس مدعایی است که دلیلی بر آن از سوی کلیسا ذکر نشده است، مگر این‏که در این مورد به مطالب خود کتاب مقدس استناد شود که طبعا چنین استدلالی دَوْری خواهد بود؛ ثانیا شواهد تاریخی بر وجود اختلاف فراوان میان بزرگان مسیحیت در سده‏های آغازین این دین حکایت دارد. تنها پس از حاکمیت کلیسای طرفدار پولس و استفاده از اقتدار حکومت در مقابله با دیدگاه‏های رقیب شاهد حاکمیت بلامنازع یک دیدگاه هستیم؛ ثالثا اتفاق نظر کلیسا بر کتب جدید بدین معنا نیست که کتبی که در قرن دوم در زمره کتب مورد قبول کلیسا واقع شد از نظر مضمون و محتوا با کتب فعلی کاملاً هماهنگ هستند.(3)
در پاسخ به سؤال دوم می‏گوییم: انسان‏ها برای مهم‏ترین مسئله زندگی، یعنی سعادت ابدی خود به تعلیم مصون از خطا احتیاج دارند. خدا با توجه به ذات و سیرت الاهی خود این احتیاج عمیق انسان را برآورده است. از آنجا که خدا مهربان است حتما برای نجات انسان نقشه‏ای دارد و چون خدا قادر مطلق است نه فقط خود را مکشوف می‏سازد، بلکه قادر است وحی خود را که برای نجات انسان لازم است، به ثبت رساند.(4) این پاسخ در عنوان زیر به تفصیل مورد بررسی قرار می‏گیرد.
ب. نقادی کتاب مقدس: از دیدگاه مسیحی، کتابی معتبر است که حقایق را بیان دارد و زمانی جعلی است که نسخه فعلی با اولین نسخه آن تفاوت داشته باشد. پس معتبر بودن،
______________________________
1. توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، ص28.
2. توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، ص52ـ53.
3. محمدرضا زیبایی‏نژاد، مسیحیت‏شناسی مقایسه‏ای، ص152 و 153.
4. هنری تیسن، الاهیات مسیحی، ترجمه ط. میکائلیان، صص43 و 48.
______________________________
هم به معنای حقیقی بودن مطالب است و هم به معنای صحیح بودن متن. در مورد اعتبار عهد عتیق به دو حقیقت اشاره می‏شود: 1) مسیح اعتبار عهد عتیق را تأیید کرده است؛ 2) تاریخ و باستان‏شناسی صحت وقایع کتاب مقدس را تأیید می‏کند. در مورد اعتبار عهد جدید به چهار حقیقت مهم اشاره می‏شود: 1. نویسندگان عهد جدید دارای صلاحیت بودند؛ 2. نویسندگان عهد جدید امین و درستکار بودند؛ 3. نوشته‏های آن با یکدیگر هماهنگی دارد؛ 4. عهد جدید با تاریخ و تجربه مطابقت دارد.(1)
خاطر نشان می‏شود که نقادی کتاب مقدس عبارت است از مطالعه و تحقیق درباره نوشته‏های کتاب مقدس، مطالعاتی که در پی داوری‏های ظریف و دقیق در باره این نوشته‏ها است. نقادی کتاب مقدس یا نقد تاریخی کتاب مقدس در بستر نهضت روشنگری پدید آمد. نقد تاریخی مشتمل بر دو بخش است: 1) نقد ظاهری 2) نقد محتوایی. نقد ظاهری خود به چند صورت است، مانند نقد نسخه‏شناختی، نقد زبان‏شناختی و نقد سبک‏شناختی. در نقد محتوایی، سه محور از اهمیت بیشتری برخوردارند: 1) تعارض اکتشافات علمی و کتاب مقدس؛ 2) معجزات منقول در کتاب مقدس؛ 2) سرگذشت‏های منسوب به مشایخ و انبیاء.(2)
در بخش نقد ظاهری، برخی نتایج نقادی کتاب مقدس این بود که نقادان به طور کلی اظهار کردند که موسی نویسنده پنج سفر اول کتاب مقدس نبوده است، بلکه نویسندگان آن لااقل چهار شخص مختلف بودند.(3) در میان اناجیل چهارگانه، سه انجیل اول با انجیل یوحنا هماهنگی ندارد، بلکه دارای اختلاف فاحشی است. برخلاف انجیل یوحنا، در هیچ یک از اناجیل سه گانه الوهیت عیسی مطرح نشده است. همچنین نظر کلی بر این بود که انجیل یوحنا توسط یوحنای رسول نوشته نشده است.(4) به عقیده ال. گوردون ریلندز، انجیل ابتدایی گم شده و انجیل پطرس که امروزه از اناجیل غیررسمی کلیساست، تحریری از آن انجیل ابتدایی است که در مجموع از تمام اناجیل قدیمی‏تر است.(5) انجیل مسیحیان به وضوح سندی بشری و تاریخی و وابسته به زمان‏ها و
______________________________
1. هنری تیسن، الاهیات مسیحی، ص43، 48، و 55ـ57.
2. عبدالرحیم سلیمانی، «نقادی کتاب مقدس»، هفت آسمان، شماره 8، ص97، 99، 102 و 103.
3. ویلیام هوردرن، راهنمای الاهیات پروتستان، ترجمه ط. طه‏وس میکائیلیان، ص38.
4. محمدرضا زیبایی‏نژاد، مسیحیت‏شناسی مقایسه‏ای، ص146.
5. آرچیبالد رابرتسون، عیسی اسطوره یا تاریخ، ترجمه حسین توفیقی، ص115.
______________________________
مکان‏های مشخصی در گذشته است.(1)
در نقد محتوایی، آنچه برای بحث ما مهم است، اعمالی است که به چند شخصیت برگزیده مانند ابراهیم، نوح و داوود نسبت داده شده است. شکی نیست که انبیاء و مشایخی که در کتاب مقدس از آنها به نیکی یاد شده است، آنان برای پیروان این کتاب الگو و سرمشق‏اند. این در حالی است که در کتاب مقدس، اعمالی به این افراد نسبت داده شده است که هرگز با اخلاق سازگاری ندارد.
در نگرش نوین به کتاب مقدس توجه به نظرگاه‏ها و علایق فردی نویسندگان در نگارش این گونه متون و نیز مقتضیات تاریخی عصر زندگی آنها معطوف شده است. آنچه در این میان به تحقق پیوسته، این است که آنها انسان‏هایی عادی بودند که مقبولات زمانه خویش را با مقدار معتنابهی افسانه ترکیب کرده، به تحریر در آورده‏اند. بسیاری از نوخواهان به این نتیجه رسیدند که کتاب مقدس ارزش دینی اندکی دارد. از سوی دیگر طرفداران الاهیات اعتدالی با مسلّم انگاشتن این‏که کتاب مقدس وحی مُنزل نیست و به دست انسان کتابت شده است، آن را با علاقه می‏خواندند و گنجینه‏ای از تعالیم دینی می‏شمردند. بعضی از آنان به جای انکار مفهوم وحی، تعبیر تازه‏ای از آن می‏کردند: خداوند وحی فرستاده است، ولی نه با املای یک کتاب مصون از تحریف و خطا، بلکه با حضور خویش در حیات مسیح و سایر پیامبران بنی‏اسرائیل. در این صورت کتاب مقدس وحی مستقیم نیست، بلکه گواهی انسانی بر بازتاب وحی در آینه احوال و تجارب بشری است.(2)
تحلیل علمی نصوص کتاب مقدس ــ تحقیقات تاریخی و ادبی که به «انتقاد برتر» موسوم شده بود ــ به دلایل کاملاً متفاوتی رفته‏رفته خطاناپذیری متون مقدس را مورد چون و چرا قرار داد. بدین‏سان بخشی از شور و شوق مردم به معارضه با وثاقت و اعتبار کتاب مقدس معطوف شد. از این رو برخی از پژوهندگان مفهومی از وحی را ارائه کردند که نکات برجسته سخت‏کیشی نوین و الاهیات اعتدالی را گرد آورده، موضع بینابین پیروان بارت و لیبرال‏های دهه 1930 را طرح می‏کند. طبق این برداشت، وحی در وقایع اصیل و تاریخی‏ای روی داده که هم پای انسان در میان بوده و هم دخالت خداوند. بدین
______________________________
1. دان کیوپیت، دریای ایمان، ترجمه حسین کامشاد، ص109.
2. ایان باربور، علم و دین، ص130 و 131
______________________________
ترتیب، بنای خداوند بر این نبوده است که یک کتاب مصون از خطایی را املا کند یا تعالیم خطاناپذیری را القا کند، بلکه در پی اظهار وقایعی مهم در حیات افراد و جوامع بوده است. خود کتاب مقدس سراپا یک مکتوب بشری است که حکایت‏گر این وقایع وحیانی است.(1)
لوتر و حتی کالون در تفسیرهایشان از کتاب مقدس اهل انعطاف و آسان‏گیری بودند. از نظر آنان محمل وثاقت و منشأ اعتبار وحی در نص ملفوظ نبود، بلکه در شخص مسیح، یعنی مهبط و مخاطب وحی، نهفته بود. کتاب مقدس از این نظر مهم بود که شاهد صادقی بود بر رویدادهای نجات‏بخشی که در طی آن، محبت و مغفرت الاهی که در مسیح جلوه‏گر شده، در احوال شخصی خود آنان و (سایر مؤمنان) بازتاب می‏یابد. از نظر اصلاحگران نخستین، کلمه وحی (کلمة‏اللّه‏ یا کتاب‏اللّه‏ ناطق) توسط الهاماتی که هر انسانی می‏تواند از روح‏القدس دریابد تأیید می‏شود.(2)
بارت بر آن بود که وحی اصلی همان شخص مسیح است، کلمة‏اللّه‏ در هیئت انسانی. کتاب مقدس یک مکتوب صرفا بشری است که گواه این واقعه وحیانی است. فعل خداوند در وجود مسیح و از طریق او تحقق می‏پذیرد، نه در املای کتاب معصوم. لذا هر آنچه را که انتقاد تاریخی و تحلیل مستند درباره محدویت‏های بشری نویسندگان کتاب مقدس و تأثیرات فرهنگی بر افکار آنان می‏گوید می‏توان به سمع قبول شنید.(3)
پایان یافتن وحی پس از عیسی مسیح
می‏دانیم که خدا در زمان‏ها و مکان‏های گوناگون و از طریق عوامل مختلف خود را برای انسان‏ها جلوه‏گر ساخته است؛ خدا همواره پیامی را به نبی‏ای برای هدایت قوم خود داده است. این ارتباط‏های لفظی سرانجام نگارش یافتند و به صورت کتابی درآمدند.(4) اما آیا نزول وحی و کتاب آسمانی جدیدی لازم است؟ کلیسای کاتولیک به صراحت اظهار کرده است که وحی دیگری بعد از حضرت مسیح نخواهد بود: «تدبیر نجات مسیحی، بدین‏لحاظ که همان عهدجدید و نهایی است، هرگز از بین‏نخواهد رفت؛ و پیش از ظهور شکوهمند خداوند ما، عیسی مسیح، توقع وحی همگانی جدیدی نمی‏رود».(5)
______________________________
1. همان، ص120 و 268ـ269.
2. همان، ص35.
3. همان، ص145.
4. اف. ای. پیترز، یهودیت، مسیحیت، اسلام، مترجم حسین توفیقی، ج2، ص40.
5. DV 4; cf. 1 Tim 6:14; Titus 2:13.
______________________________
از تعلیم کلیسای مسیحی به‏ویژه کلیسای کاتولیک، مبنی بر عدم نزول وحی به سوی بشر پس از حضرت عیسی می‏توان دو گونه برداشت کرد. در یک برداشت می‏توان گفت که مقصود آن است که خدا برای رهایی انسان از گناه، ذات خود را در عیسی منکشف کرد و عیسی تنها تجلی‏گاه ذات الوهی است و بنابراین خودمکشوف‏سازی دیگر خدا معنا ندارد. این همان وحی غیرزبانی است که به تفصیل بررسی و رد شد. در برداشت دیگر، بازگشت سخن کلیسا به این است که تحقق هیچ وحی دیگری از سنخ سخن، معنا ندارد؛ لازمه این معنا آن است که محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به دروغ قرآن را به خدا نسبت می‏دهد، خواه آن را نزد انسانی دیگر یاد گرفته باشد و یا آن را با ذهن خلاق خود ساخته باشد. همان‏طور که می‏دانیم از همان اوایل ظهور دین اسلام، پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله برای اثبات این که قرآن سخن خداست و او به دروغ قرآن را به خدا نسبت نمی‏دهد، منکران را دعوت کرده است که کتابی همچون قرآن از حیث فصاحت و بلاغت و مضامین عالی علمی، تاریخی، فلسفی، کلامی، و عرفانی بیاورند که در عین حال آورنده آن، فردی درس ناخوانده باشد، زیرا محال است یک فرد بشر هر اندازه هم نابغه باشد، بتواند از پیش خود این همه معانی را در سطحی بیاورد که افکار اندیشمندان بزرگ جهان را جلب کند.(1)
نقطه‏نظر کلیسا در مورد پایان یافتن وحی هم با دلیل عقلی و هم با شواهدی در خود انجیل نیز ناسازگار است. در توضیح دلیل عقلی می‏گوییم: با توجه به نتیجه‏گیری بخش اول مقاله، وحی غیرزبانی به استناد آیات کتاب مقدس و دلیل عقلی مردود است، اما وحی زبانی را می‏توان پذیرفت. در بخش دوم نیز نشان دادیم که کتاب مقدس برخلاف ادعای مسیحیان نه مصون از خطا است و نه اعتبار و اصالت آن در فرآیند نقد ظاهری و نقد محتوایی تأیید می‏شود.، سعادت بشر منوط به وجود کتاب مصون از خطاست، ولی عهدین مصون از خطا نیستند. بنا به مقتضای حکمت الاهی مادامی که انسان برنامه جامع زندگی فردی و اجتماعی را دریافت نکرده است، خدای متعال باید رسول و کتاب جدیدی را برای هدایت انسان‏ها ارسال و نازل فرماید.
اما در خصوص شواهد مخالف با دیدگاه الاهیات کاتولیک، گفتنی است که در انجیل یوحنا، عیسی از رهبری سخن می‏گوید که پس از او رهروان راستینش باید چشم امید به او داشته باشند و از او پیروی کنند. متن مزبور صریحا رهبر مزبور را زیر نام یونانی
______________________________
1. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج2، ص220.
______________________________
«پرکلیتوس» معرفی می‏کند که در زبان فرانسه پاراکلت (فارقلیط) شده است: «اگر مرا دوست دارید احکام مرا نگاه دارید و من از پدر سؤال می‏کنم و تسلی‏دهنده (فارقلیط) دیگری به شما عطا خواهد کرد»(یوحنا14:15ـ16).(1) «فارقلیط دیگر» مبیّن سنخیت فارقلیط با عیسی است، حال آن که روح‏القدس این چنین نیست. عیسی به شاگردان خود اعلام می‏کند که به درخواست او و پس از رفتن او خدا فارقلیط دیگری را خواهد فرستاد که همان نقش عیسی را به نحو بسیار کامل‏تر ایفا می‏کند و رهبر نهایی انسان‏ها پس از عیسی می‏شود.
در رساله اول یوحنا تعبیر «روح» بر پیامبران اطلاق شده است: «ای دوستان هر روحی را تصدیق نکنید، بلکه روح‏ها را بیازمایید که از خدا هستند یا نه، زیرا پیامبران دروغگو بسیار به جهان بیرون آمده‏اند» (اول یوحنا 4:1). در نسخه دیاتسرون )Diatessaron( که در اواسط قرن دوم به صورت روایتی واحد از انجیل‏های چهارگانه تدوین شده بود، تعبیر «روح پاک» آمده است. (تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران، ص74). در انجیل یوحنا، عیسی می‏گوید: «بسیاری چیزهای دیگر هم دارم به شما بگویم، لکن الان طاقت تحمل آن را ندارید، ولی چون او، یعنی روح راستی آید شما را به جمیع راستی هدایت خواهد کرد، زیرا از خود تکلم نمی‏کند، بلکه به آنچه شنیده است سخن خواهد گفت و از امور آینده به شما خبر خواهد داد. او مرا جلال خواهد داد»(یوحنا 16: 13ـ14). بنابراین او می‏باید یک پیام‏رسان انسانی همانند خود عیسی باشد. با این حال، «بسیار محتمل است که معنای ابتدایی عبارتی که ظهور پیامبری پس از عیسی را اعلام می‏کند دستخوش دگرگونی شده باشد، چه این امر با تعلیم کلیساهای نوپای مسیحی که مایلند عیسی آخرین پیامبر و بلکه خود خدا باشد منافی بوده است» (تورات، انجیل، قرآن و علم، ص148). همچنین تاریخ سرزمین‏های فلسطین گواه این معناست که احبار و راهبان بسیاری تمام عمر در انتظار ظهور طلیعه خورشید خاتم رسولان حق به سر می‏بردند. آری آن فارقلیط موعود که تمام چیزهای ناگفته عیسی و موسی و سایر پیامبران را گفت پیامبر خاتم حضرت محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بوده است.(2)
اسلام سومین دین بزرگ نبوی غرب، ریشه در پیام‏های وحیانی‏ای دارد که حضرت محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله دریافت می‏کرد. این پیام‏های وحیانی اندکی پس از رحلت پیامبر اسلام
______________________________
1. محمدباقر سعیدی روشن، تحلیل وحی، ص180.
2. همان، ص180ـ185.
______________________________
جمع‏آوری شد و به صورت قرآن درآمد. اسلام گرچه جایگاه نبوی حضرت موسی و حضرت عیسی را تأیید می‏کند، اما قرآن را نسخه صحیح و کامل همه کتاب‏های سابق می‏دانند.(1)
خاتمه
وحی را می‏توان ابلاغ یک حقیقت توسط خدا به مخلوق خردمند از طریق ابزارهایی دانست که فراتر از جریان عادی طبیعت هستند. حقایق وحی شده ممکن است هر چیزی باشد که از طریق دیگر برای ذهن بشر دست‏نیافتنی است ــ اسراری که حتی هنگامی که وحی می‏شوند، عقل انسان ناتوان از دریافت کامل آنهاست. در الاهیات مسیحی (از جمله مسیحیت کاتولیک)، وحی به معنای کشف الاهی است و مؤسس آیین، مظهر تام و کامل این کشف است، زیرا او خدایی است که آشکار شده. به این ترتیب، دیگر کتاب مقدس وحی نیست و اساسا سخن از این نیست که مسیح کتابی را از طرف خدا آورده است، بلکه خود عیسی مسیح وحی است و نویسندگانی زندگی و تعالیم عیسی را گزارش کرده‏اند.
دیدگاه کلیسای کاتولیک در باره وحی و کتاب مقدس، به خوبی در مصوبات شوراهای جهانی کلیسا منعکس است. بنابر مصوبه شورای ترنت (1545) کتاب مقدس همان نسخه لاتینی (وولگات) است و سنت هم‏وزن کتب مقدس شمرده شد. در شورای واتیکانی اول (1869ـ1870) که به دستور پاپ پیوس نهم تشکیل شد، دو بخشنامه در مدت هشت ماه تدوین شد که در قسمتی از نخستین بخشنامه آن، موضوع «وحی» مورد توجه قرار گرفت. در شورای واتیکانی دوم (1962ـ1965) که به دستور پاپ جان بیست و سوم تشکیل شد، «وحی الاهی» مورد بحث و اختلاف‏نظر شدید قرار گرفت و پیش از انتشار سند نهایی مربوط به وحی، پنج نسخه تدوین و مورد تجدید نظر قرار گرفت.(2)
در بخش اول مقاله گفته شد که بر طبق سند نهایی شورای واتیکانی دوم و نیز متن تعالیم کلیسای کاتولیک، وحی در طول تاریخ مراحلی را پشت سر گذاشته است. خدا با نوح و تمام موجودات زنده یک پیمان ابدی بست. خدا ابراهیم را برگزید و با او و
______________________________
1. "Revelation" in Merriam-Webster''s Encyclopedia of world Religions, Springfield, Massachusetts, 1999, p. 927.
2. تونی لین، تاریخ تفکر مسیحی، ص489 و 491.
______________________________
ذریه‏اش پیمان بست. خدا با این پیمان قومش را به‏وجود آورد و به‏واسطه موسی شریعتش را بر آنان آشکار ساخت. خدا با فرستادن پسرش خود را کاملاً آشکار ساخت و عهدش را در او برای همیشه پایدار ساخت. این پسر کلمه نهایی پدر است، به طوری که وحی دیگری بعد از او نخواهد بود.
در تحلیل ماهیت وحی دو نظر بیان شد: نظریه اول، آن را وحی غیرزبانی قلمداد می‏کند و این به معنای تجسد خدا در مسیح است؛ بر حسب این دیدگاه وحی از مقوله فعل و حادثه است، نه از مقوله سخن و گفتار، و مسیح با معجزاتش وجود خدا را آشکار می‏سازد. همچنین در وحی عیسوی دو هدف وجود دارد: 1) کشف سرّ الاهی و تجلی وجود ذات اقدس خدا در وجود مسیح؛ 2) نجات انسان‏ها و بخشودن گناه آنان در اثر خدا شدن عیسی و تحمل قتل بر صلیب.(1) در نقد این دیدگاه باید گفت که عیسای ناصری هرگز ادعا نکرد که او عنصری فراطبیعی و الوهی است، بلکه بر عکس، وی بر طبق کتاب مقدس مسیحیان، تصریح کرده که بنده خدا و رسول اوست (اعمال رسولان 3:26؛ 3:13 و یوحنا 7:16). همچنین اصحاب و حواریون او نیز او را به پیامبری قبول داشتند، نه به خدایی. افزون بر این، ذکر نسب‏نامه برای عیسی در اناجیل موجود شاهد دیگری بر انسان بودن اوست.
نظریه دوم در باب ماهیت وحی، آن را وحی زبانی می‏داند، یعنی مجموعه‏ای از حقایق که در قالب احکام و قضایا بیان شده است. بر اساس این نظریه، مسیح انسانی است که خدا به همان شیوه مخصوص پیام‏رسانی به تمام پیامبران با او سخن می‏گوید و عیسی گیرنده وحی تشریعی الاهی و مظهر قدرت، حکمت و رحمت خداست. بدیهی است میان آن که انسان در پرتو عنایت‏های ویژه حق تعالی و تلاش در راه تقرب به او، ولایت تکوینی پیدا کند و مظهر صفات خدا گردد و آن که خود خدا بشود، بسیار فرق است، چه این‏که اولی امری معقول و مدعای پیامبران الاهی است و دومی امری مستحیل و نامعقول.(2) با توجه به دلیل عقلی و نیز بر اساس متون کتاب مقدس و قرآن، مسیح بشری همانند دیگران بود و تجسد خدا در او محال و موهوم است. تلقی اسلام آن است که وحی، اعلان و ابلاغ اراده خداست، نه انکشاف ذات او.(3)
______________________________
1. ابراهیم امینی، وحی در ادیان آسمانی، ص171ـ172.
2. محمدباقر سعیدی روشن، تحلیل وحی، ص143.
3. "Revelation" in Merriam-Webster''s Encyclopedia of world Religions, Springfield, Massachusetts, 1999,p. 927.
______________________________
در بخش دوم مقاله گفتیم که از دیدگاه کلیسای کاتولیک، کتاب مقدس مشتمل بر کلمه خدا و الهام الاهی است. خدا مؤلف کتاب مقدس است، زیرا او آن را به مؤلفان بشری الهام کرده است؛ بدین ترتیب او اطمینان می‏دهد که نوشته‏های آنان، حقیقت نجات‏بخش او را «بدون خطا» تعلیم می‏دهند. عهد عتیق برای عهد جدید زمینه‏سازی می‏کند و عهد جدید، عهد عتیق را محقق می‏سازد و هر دو کلام خدا هستند. بدین ترتیب، بنا به دیدگاه کلیسای کاتولیک، خدا مصنف کتاب مقدس، پس خطاناپذیر است. اما بررسی‏های محققان کتاب مقدس با این دیدگاه سازگار نیست. پیشرفت پژوهش‏های مربوط به کتاب مقدس رهیافت‏های تازه‏ای را نسبت به وحی پدید آورده است. در پرتو این پژوهش‏ها، پنج کتاب اول عهد عتیق نشانه‏هایی از مؤلفان متعددی را به دست می‏دهد. بررسی دقیق تفاوت سبک‏ها، واژگان و فکر دلالت بر این رد که این کتاب‏ها مجموعه‏ای از چندین روایت و متعلق به زمان‏های مختلفی است که هشتصد سال پس از موسی به رشته تحریر درآمده است. تحلیل مشابهی از انجیل یوحنا و تفاوت‏های آن با سایر اناجیل از نظر سبک و محتوا، محققان را به آنجا رسانده است که آنها را صرفا سیره مسیح بدانند که بیش از نیم قرن بعد از به صلیب‏کشیدن او نوشته شده است.
در بخش سوم گفتیم که مسیحیت کاتولیک منکر وحی دیگری پس از عیسی است و بنابراین لزوما منکر وحی بودن قرآن و حجیت الاهی آن است. در برابر این انکار، تحدی حضرت محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله قرار دارد؛ ایشان از همه کسانی که منکر منشأ خدایی قرآن هستند، خواسته است تا کتابی آسمانی با ویژگی‏های منحصر به‏فرد قرآن بیاورند. گذشته از این، با دلیل عقلی می‏توان ضرورت نزول وحی جدید، یعنی قرآن آسمانی را نشان داد: بررسی‏های محققان نشان داده که کتاب مقدس مسیحیان اولاً وحی مُنزل و کتابی مصون از خطا نیست و ثانیا دارای تعالیمی ناظر به همه ابعاد زندگی انسان نیست. بر این اساس، می‏توان گفت که حکمت الاهی اقتضا می‏کند تا خدا مادامی که برنامه جامع زندگی فردی و اجتماعی را عرضه نکرده، رسولی را برای هدایت انسان‏ها ارسال کند تا بر همه اتمام حجت شود. قرآن کریم، آخرین کتاب آسمانی، در میان همه صحف کهن، و نوشتاری بی‏مانند است و از جنبه‏های بلاغت، ارائه برنامه برای تعلیم و تربیت و ایجاد نظام عادلانه اجتماعی معجزه جاودانه است. قرآن کتابی است که معارف اعتقادی و قوانین عملی آن بطلان‏ناپذیر است. از دیدگاه مسلمانان قرآن مجید به چیزی جز وحیالاهی وابسته نیست؛ قرآن وحی خدا، وحی حقیقی و پیامی با عبارات روشن و کامل و نهایی شناخته می‏شود. قرآن برای دسترسی به وحی الاهی به چیزی فراتر از خود دعوت نمی‏کند.(1)
مسلمانان معتقدند که همان‏گونه که وحی به موسی آخرین وحی الاهی نبود، وحی به عیسی نیز آخرین وحی آسمانی نبود. قرآن آخرین و کامل‏ترین وحی نازل شده بر محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، کتابی سعادت‏آفرین و رستگاری‏بخش است. پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله برای آن که ثابت کند که قرآن سخن خداست و ساخته ذهن او نیست و او به دروغ، قرآن را به خدا نسبت نمی‏دهد، منکران بعثت خود را دعوت کرده‏اند که کتابی همچون قرآن از حیث فصاحت و بلاغت و مضامین عالی علمی، تاریخی، فلسفی، کلامی، عرفانی بیاورند و در عین حال آورنده آن، فردی درس ناخوانده باشد و آنگاه به آنان گوشزد کرده است که اگر ناتوان از چنین کاری بودید، مبدء الاهی داشتن قرآن و معجزه بودن آن را بپذیرند.
______________________________
1. توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، ص28.
______________________________
کتاب‏نامه
Dulles, A., "Revelation, Theology" in New Catholic Encyclopedia, Second Edition, Vol. 12, Washigton DC:Gale 2003, pp 193-198.
Joyce, G. H., "Revelation", translated by Douglas J. Potter, available at: www.newadvent.org/cathen/13001a.htm.
Lacoste, Jean-Yves, "Revelation" in Encyclopedia of Christian Theology, edited by Jean-Yves Lacoste, vol. 3, London and New York: Routledge 1999, pp 1383-1391.
"Revelation" in Merriam-Webster''s Encyclopedia of World Religions, Springfield, Massachusetts: Merriam-Webster, 1999, pp 926-927.
Cathechism of the Catholic Church, "Sacred Scripture," London:Burns & Oats 1999, pp 28-34.
Cathechism of the Catholic Church, "The Revelation of God," London:Burns & Oats 1999, pp 19-22.
امینی، ابراهیم، وحی در ادیان آسمانی، قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1377 ش.
باربور، ایان، علم و دین، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1374 ش.
پیترز، اف. ای.، یهودیت، مسیحیت، اسلام، ج 2، ترجمه حسین توفیقی، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1384 ش.
تیسن، هنری، الاهیات مسیحی، ترجمه ط. میکائلیان،انتشارات حیات ابدی.
رابرتسون، آرچیبالد، عیسی اسطوره یا تاریخ، ترجمه حسین توفیقی، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1378 ش.
زیبایی نژاد، محمدرضا، مسیحیت‏شناسی مقایسه‏ای، تهران: سروش، 1382 ش.
سبحانی، جعفر، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ج 2، قم: مؤسسه امام صادق، 1375 ش.
سعیدی روشن، محمدباقر، تحلیل وحی، تهران: اندیشه، 1375 ش.
سلیمانی، عبدالرحیم، «نقادی کتاب مقدس»، هفت آسمان، شماره 8، زمستان 1379 ش.
کیوپیت، دان، دریای ایمان، ترجمه حسین کامشاد، تهران: طرح نو، 1376 ش.
لین، تونی، تاریخ تفکر مسیحی، ترجمه روبرت آسریان، تهران: نشر و پژوهش فرزان روز، 1380 ش.
مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 2، قم: صدرا، 1374 ش.
میشل، توماس، کلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1381 ش.
ناس، جان بی، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی‏اصغر حکمت، تهران: انتشارات علمی‏و فرهنگی، 1385ش.
هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، تهران: اساطیر، 1377 ش.
هوردرن، ویلیام راهنمای الاهیات پروتستان، ترجمه ط. طه‏وس میکائیلیان، تهران: شرکت انتشارات علمی فرهنگی، چاپ اول، 1368 ش.
هیک، جان، فلسفه دین، ترجمه بهزاد سالکی، تهران: انتشارات بین‏المللی الهدی، 1376 ش.

تبلیغات