چکیده

متن

عنوان مقاله: اجازات فیض کاشانی

نویسنده : حافظیان بابلی، ابوالفضل

درآمد

در خواست و نگارش اجازه در بین علماى سلف، سنّتى حسنه و دیرپا بوده است . بر خلاف زمان ما که کسب اجازه مهجور مانده و تنها به جهت تیمّن و تبرّک و درج در سلسله روات احادیث اهل بیت علیهم‏السلام ، بدان اقدام مى شود ، در گذشته اجازه جزو مهم‏ترین طرق حمل حدیث و به عنوان پشتوانه و سند صحّت نقل روایت شمرده مى‏شد و نگارش یا درخواست آن تابع مقرّرات و قواعد خاصى بوده است.

محدّث جلیل مرحوم ملا محمّد تقى مجلسى ، در اجازه‏اى که به یکى از شاگردان خود داده است ، در تعریف اجازه معتبره مى‏نویسد :

 

«الإجازة المعتبرة الکاملة أن تکون بعد القراءة على الشیخ أو قراءة الشیخ علیه أو السماع ممّن قرأ على الشیخ جمیع الکتب أو أکثرها بعد أن حصل له ملکة یقدر بها على فهم ما لم یسمعه عن شیخه لسماعه أکثرها أو کثیرها(1)».

جمع آورى و تنظیم اجازات علماى گذشته و ترتیب آنها بر حسب طبقات مشایخ و تعداد اجازاتى که یک مُجیز براى شاگردان متعدد صادر کرده و یا اجازاتى که یک مُجاز از مُجیزهاى متعدد دریافت داشته است ، دایرة المعارفى عظیم در علوم حدیث را رقم خواهد زد که شامل فواید فراوان حدیثى ، رجالى ، تاریخى و حتى اخلاقى و عرفانى و کتابشناسى و فهرست نگارى خواهد بود.

در این مقال اجازاتى که جناب ملامحسن فیض کاشانى (متوفى 1091 ق) از اساتید خود دریافت نموده و اجازاتى که وى براى شاگردان خود صادر کرده است ،آن مقدار که از تفحص در لابه‏لاى متون و نسخه‏هاى‏خطى به دست آمده ، تقدیم مى‏گردد.

______________________________

1 . بحارالأنوار ، چاپ بیروت ، ج 107 ، ص 76

اجازات فیض از مشایخ خود

فیض در محضر اساتید و علماى برجسته پرورش یافت و هر جا از اهل کمالى نشانى گرفت ، جهت استفاده به سوى او شتافت ، چنانکه در «شرح صدر» گوید : «مدّتى در مواطن بلاد گشت و دریوزه علم و کمال از بواطن عباد کرده ، هر جا بزرگى به انگشت اشارت نشان دادند که نوعى از علم و کمال پیش او هست ، سحبا على الهمام لامشیا على القدم ، رفت و به قدر مایه و استعداد بهره یافت»(1).

در اینجا اساتید فیض در دو بخش معرفى مى گردد.

الف : اساتیدى که اجازه فیض از آنها موجود است.

متأسفانه با تمام کاوشى که به عمل آمد فقط یک اجازه از اجازات اساتید فیض به وى ، به دست آمد که اجازه سید ماجد بن هاشم صادقى بحرانى(2) متوفانى

______________________________

1 . ده رساله فیض کاشانى ، رساله شرح صدر ، ص 61

2 . رجوع کنید به : امل الآمل ، شیخ حر عاملى ، ج 2 ، ص 226 ؛ سلافة العصر ، سید علیخان مدنى ، ص 500 ، ریاض العلماء ، میرزا عبداللّه‏ افندى ، ج 5 ، ص 6 ؛ لؤلؤة البحرین ، شیخ یوسف بحرانى ، ص 136 ؛ روضات الجنات ، ج 6 ، ص 72 ؛ مصفى المقال ، علامه تهرانى ، ص 385

1028 ق است.

سید ماجد حسینى از علما و دانشمندان بزرگ شیعه است که جناب فیض جهت استفاده از محضر پر فیضش به شیراز رفته ، چنانکه در «شرح صدر» مى گوید : «به جهت تحمّل حدیث باسناد و عنعنه و تصحیح به شیراز رفته به خدمت فقیه عصر که متبحّر در علوم ظاهره بود ، اعنى سید ماجد بن هاشم صادقى بحرانى ـ تغمّده اللّه‏ بغفرانه ـ رسید و از خدمتش به سماع و قرائت و اجازت شطرى معتدٌ به از حدیث و متعلقات آن استفاده نمود . . .»(1).

و در مقدمه کتاب وافى ـ که خواهد آمد ـ یکى از طرق روایت خود از کتب حدیثى شیعه را طریق استادش سیّد ماجد بحرانى معرّفى مى نماید.

اجازه‏اى که بحرانى براى فیض و برادرش شاه مرتضى در سال 1028 ق نوشته است ، با استفاده از نسخه خطى شماره 9144 کتابخانه آیة اللّه‏ مرعشى ، در ادامه خواهد آمد.

نسخه مذکور شامل کتاب تهذیب الاحکام شیخ طوسى است که به دستور فرزند فیض ـ علم الهدى ـ در سال 1074 کتابت شده و صورت اجازه سید ماجد به فیض و برادرش به خط علم الهدى در آن آمده است ، این نسخه در فهرست کتابخانه آیة اللّه‏ مرعشى (ج 23 ، ص 274) معرّفى شده است . همچنین نسخه‏اى از اجازه مذکور در کتابخانه آستان قدس رضوى موجود است(2).

اجازه سید ماجد بحرانى به ملامحسن فیض و برادرش شاه مرتضى

صورة اجازة السید السند البارع الورع السدید الجید السید ماجد الصادقى

______________________________

1 . ده رساله فیض کاشانى ، رساله شرح صدر ص 59

2 . فهرست نسخه هاى خطى کتابخانه مرکزى آستانقدس رضوى ، ج 14 ، ص 621 ، شماره «11583» .

البحرانى ـ تغمده اللّه‏ بغفرانه و احسانه ـ .

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

الحمد للّه‏ الذی استدرک ذماء الحدیث بعد أن صار على شفا و استبقى رمق الرّوایة بالاجازة التی هی لأمراض الأسناد شفا و الصلوة والسلام على خیر خلق ساع بین المروة و الصفا محمّد النبیّ المصطفى وآله و صحبه ممن اتبع أثره و اقتفى.

و بعد فان الولدین السعیدین والشابین المجیدین قرّتی عین الروایة و تاجی رأس الاتقان و الدرایة عامری طریق النجاح والنجاة ولابسی حلة الأنس باللّه‏ والمناجاة المرشحین فی عنفوان الشباب لاحراز قصب السبق فی العلوم و الأعمال الشاهدة سماتهما ببلوغهما فی الخلتین منتهى الآمال محمّد محسن و شاه مرتضى ابنی الفاضل شمس العلماء والافاضل شاه مرتضى الفقیه القاسانی استجازانی ما تصحّ لی إجازته من کتب الأصحاب الأعلام خصوصا أصول الحدیث الأربعة التی علیها المدار فی هذه الأیّام فرأیت أنّ إجابتهما فی جمیع الأمور المعروضة من الواجبات اللازمة العروضة لما استشمت برق الصلاح من صفحاتهما و استشممت أرج الفضل من لفحاتهما و إن کنت فی بادی هذا البیان سِکّیتا اخطلا و فی حلبة هذا الرهان سُکیتا بل فسکلا [کذا] .

فأقول : إنّی قد أجزت لهما ـ أدام اللّه‏ توفیقهما ونهج إلى درک السعادتین طریقهما ـ أن یروی عنی کتابی التهذیب والاستبصار من تصانیف شیخ الطائفة و عمادها و سناد الفرقة المحقة فی جمیع روایتها و إسنادها و من علیه فی أصول الشریعة و فروعها تعویلها و إلیه مرجع استنادها الشیخ أبی جعفر محمّد بن الحسن الطوسی ، بحقّ روایتی له إجازة عن شیخنا شیخ الاسلام المبرز فی جمیع فنون الحکمة والأحکام بهاء الملة والحقّ والدین محمّد بن الشیخ القدوة مهذّب المناهج الإسلامیة فقیه الفرقة الناجیة الامامیة الحسین بن عبدالصمد الحارثی الهمدانی عن شیخیه الجلیلین قرّتی عین الشریعة و فقیهی الطائفة الشریفة من الشیعة السیّد حسین بن جعفر الکرکی والشهید السعید خاتمة الفقهاء زین الدین بن على بن أحمد العاملی عن شیخهما الفقیه البارع عمدة الفقهاء فی وقته المتخرجة أعیان الفضلاء من تحته الشیخ علی بن عبدالعالی المیسی عن الشیخ الجلیل السعید بن عمّ شیخنا الشهید محمّد بن المؤذن الجزینی عن الشیخ الفاضل الشیخ ضیاء الدین علی بن الإمام السعید الفقیه الحمید شمس الدین محمّد بن مکی المشهور بالشهید ضاعف اللّه‏ منزلة سعادته و رجح مداد قلمه على دم شهادته.

(1) و عن الشیخ الفاضل شمس الأفاضل ساکن الحرم الأمین المجاور فی حیاته و مماته ربّ العالمین الشیخ محمّد بن أحمد بن خاتون العاملی عن أبیه عن جده عن الشیخ الکبیر الشهیر بمجدد المذهب الإمامی بهمّته الشاسعة على رأس المائة التاسعة الشیخ علیّ بن عبدالعالی الکرکی عن شیخه الفاضل البارع التقی الشیخ علی بن هلال الجزایری عن شیخه ملک الناسکین قطب العارفین والسالکین الشیخ أحمد بن محمّد بن فهد الحلی ـ أحلّه اللّه‏ دارالکرامة وجلاه تجلیة الرضوان فی دار المقامة ـ عن شیخه الجلیل شیخ علی بن الخازن الحایری عن شیخنا الشهید عن عدة من تلامذة الإمام العلامة مفتى الفرق مستنقذ المذهب من لجة الغرق زعیم الحکماء والمتکلمین لسان الفقهاء والمجتهدین جمال الملة والحق و الدین الحسن بن یوسف المذکور عن شیخهما العلامة المشار إلیه عن شیخه محقق الطائفة و منقحها أبی القاسم نجم الدین جعفر بن سعید الحلی عن

______________________________

1 . رمز «ح» علامت تحویل سند و خلاصه کلمه «حیلوله» است.

شیخه الجلیل نجیب الدین محمّد بن جعفر بن أبی البقاء هبة اللّه‏ بن نماء عن الشیخ شاذان بن جبرئیل القمی عن الشیخ الفقیه أبی علی بن الشیخ أبی جعفر الطوسی المصنف عن والده ـ قدس سره ـ .

و بهذه الطرق جمیع مصنفات الأصحاب الذین اشتملت علیهم سلسلة الاسناد المذکور وبالطرق المذکور إلى الشیخ أبی جعفر المذکور جمیع کتب شیخیه العظیمین ثقة الاسلام صدوق أهل البیت علیهم‏السلام أبی جعفر محمّد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی کتاب من لا یحضره الفقیه وغیره و الشیخ الأجل جعفر بن محمّد بن قولویه و بالطریق إلى ابن قولویه المذکور عن شیخ الطائفة مجدّد المذهب على رأس الثلاثمائة کما اعترف به المؤالف و المخالف أبی جعفر محمد بن یعقوب الکلینی جمیع کتاب الکافی.

فلیرویا عنّی جمیع ذلک لمن شاءا و ارادا سالکین طریق الاحتیاط متثبتین عند مواقع الاغلاط داعیین لی فی مظان الإجابة و محال الإخلاص والإنابة بالتوفیق لما یحبه جلّ و عزّ و یرضاه والتیسر لما فیه رضاه خصوصا قطع العلائق والاشتغال به سبحانه عن جمیع الخلایق.

وکتب الفقیر إلى اللّه‏ الغنی ماجد بن هاشم بن علی بن مرتضى بن علی بن ماجد الحسینی الصادقی بدارالملک شیراز عام 1028 حامدا مصلیا.

نقلت هذه الإجازة من خط السیّد الأجل المجیز ـ قدس اللّه‏ سرّه العزیز ـ لبعض شهور حجة ست و سبعین والف (1076) وکتب عبداللّه‏ المتقرب إلیه زلفى محمّد المدعو بعلم الهدى ختم اللّه‏ له بالحسنى وعفا عمّا اجترح و جنى.

ب : اساتیدى که فیض از آنها اجازه روایت دریافت کرده ولى متن اجازه در دست نیست.

فیض در کتاب‏هاى خود تصریح نموده که از عده‏اى از مشایخ خود اجازه روایتى دریافت نموده است ، ولى با تتبعى که به عمل آمده، متن این اجازات به دست نیآمد . اسامى و شرح حال کوتاه این استادان :

1 ـ بهاء الدین محمّد بن عبدالصمد عاملى ، معروف به شیخ بهایى (م 1031 ق).

فیض در «شرح صدر» مى‏نویسد پس از تحصیل در شیراز : «به اصفهان رجوع نمود ، به خدمت شیخ بهاء الدین محمد عاملى ـ قدس سرّه ـ رسید و از ایشان نیز اجازه روایت گرفته . . .»(1) .

نیز در مقدمه وافى متذکر مى شود که از شیخ بهایى بلا واسطه روایت مى‏کند.

2 ـ شیخ محمّد بن شیخ حسن بن شیخ زین الدین عاملى(2) (م 1030 ق)

فیض کاشانى ، شیخ محمد را که نوه شهید ثانى است ، در سفر حج ملاقات نموده ، چنانکه در شرح صدر مى نویسد : «و در آن سفر به خدمت شیخ محمد بن شیخ حسن بن شیخ زین الدین عاملى ـ أطاب اللّه‏ ثراه ـ رسیده ، از ایشان نیز اجازه نقل حدیث گرفته مستفید شد»(3).

و در اجازه‏اى که فیض براى امیر محمد خان طباطبایى صادر کرده ، تصریح نموده که از سبط شهید ثانى شیخ محمد عاملى اجازه داشته است و نیز در مقدمه وافى به این معنا اشاره کرده است.

و اینک مقدمه وافى ، که فیض به کسب اجازه از مشایخ مذکور تصریح نموده:

«توقیف:

لی إلى روایة الأصول الأربعة عن مؤلّفیها الثّلاثة طرق متعدّدة وکذا إلى غیرها

______________________________

1 . ده رساله فیض کاشانى ، ص 59

2 . امل الآمل ، ج 1 ، ص 138

3 . ده رساله فیض کاشانى ، ص 60

من الکتب والأصول ، و لکن أقتصر فأقول : إنّی أروی الأصول الأربعة تارة عن أستادی و من علیه فی العلوم الشّرعیّة استنادی وعلیه اعتمادی السیّد ماجدبن هاشم الصادقی البحرانی تغمّده اللّه‏ بغفرانه ، عن الشیخ الفاضل الکامل بهاء الدین محمّد العاملی طاب ثراه.

وتارة عن الشیخ المذکور بلا وساطة(1) الأستاد ، وهو یروی عن أبیه و أستاده الحسین بن عبدالصّمد الحارثی ، وهو عن شیخه الأجلّ السّعید زین الدّین بن علیّ بن أحمد العاملی الشهید.

وتارة أروی الأصول الأربعة وسائر کتب الحدیث و غیرها عن الشیخ محمّد بن الشیخ حسن بن الشیخ زین الدّین الشهید ، عن أبیه ، عن جدّه.

وهو یروی عن الشیخ الفاضل علیّ بن عبدالعالی العاملی المیسی ، عن الشیخ شمس الدین محمّد بن المؤذّن الجزینی ، عن الشیخ ضیاء الدین علی ، عن والده الأجلّ الشیخ شمس الدّین محمّد بن مکّی الشهید ، عن الشیخ فخرالدین أبی طالب محمد ، عن والده العلامة جمال الملّة والدّین الحسن بن مطهّر الحلّی ، عن شیخه المحقّق نجم الملّة والدّین أبی القاسم جعفر بن الحسن بن سعید ، عن السّیّد الجلیل أبی علی فخار بن معدّ الموسوی ، عن الشّیخ أبی الفضل شاذان بن جبرئیل القمّی ، عن الشّیخ الفقیه عمادالدّین أبی جعفر محمّد بن أبی القاسم الطبری ، عن الشیخ أبی علی الحسن ، عن والده شیخ الطائفة أبی جعفر محمّد بن الحسن الطّوسی.

وله إلى ثقة الإسلام محمّد بن یعقوب الکلینی طرق متعدّدة:

منها: عن أبی عبداللّه‏ محمد بن محمد بن النعمان المفید ، عن شیخه أبی

______________________________

1 . بلا واسطة.

القاسم جعفر بن قولویه ، عنه طاب ثراه.

وکذلک له إلى الشیخ الصدوق محمّد بن علیّ بن بابویه القمی طرق:

منها: عن الشّیخ المفید عنه قدس اللّه‏ أسرارهم جمعیا»(1).

4 ـ صدر الدین محمّد شیرازى ، معروف به ملاصدرا (م 1050 ق)

جناب فیض در رساله شرح صدر ، درباره استفاده از انفاس قدسى و افادات حکیمانه صدر المتألهین شیرازى آورده است:

«تا آنکه در بلده طیبه قم به خدمت صدر اهل عرفان و بدر سپهر ایقان، صدر الدین محمّد شیرازى ـ قدّس اللّه‏ روحه و سرّه ـ که در فنون علم باطن یگانه دهر و سرآمد عصر خود بود ، رحل اقامت افکند ، مدّت هشت سال ماند . . و آخر به شرف مصاهرت ایشان سرافراز گردید . باز چون مشار الیه از قم به شیراز تکلیف نمودند و بدانجا اقامت فرمودند ، به مقتضاى « فان اتممت عشرا فمن عندک»(2) به شیراز رفته ، قریب به دو سال دیگر در خدمت بابرکات ایشان به سر برده و از انفاس طیبه ایشان بسى استفاده نمود»(3).

مرحوم تنکابنى در تذکرة العلماء (ص175) گفته است: جناب فیض از ملاصدرا اجازه دارد .

5 ـ دایى فیض ، ضیاءالدین ، محمد

در «شرح صدر» آمده‏است : «چندى در خدمت خال بزرگوار خویش که ممتاز عصر خود بود در کاشان که وطن اصلى بود ، به تحصیل علوم دینیه ظاهره اشتغال و از تفسیر و حدیث و فقه و اصول دین و آنچه موقوف علیه آن علوم

______________________________

1 . الوافى ، چاپ اصفهان ، ج 1 ، ص 28 و 29

2 . سوره قصص ، آیه 27

3 . ده رساله فیض ، ص 61

است از عربیت و منطق و غیر آن»(1) .

علامه تهرانى ، ضیاءالدین محمد را دایى فیض معرّفى کرده و گفته است : وى از شاگردان مقدّس اردبیلى (م 993 ق) بوده و خود به حسین بن حیدر کرکى (م 1041 ق) اجازه داده است(2) .

این بود نام بزرگانى که فیض به استفاده از محضر آنها تصریح نموده‏است .

در کتب رجالى و تراجم نام چند تن از علماى دیگر به عنوان اساتید فیض مطرح شده‏است ، از جمله محدّث نورى در خاتمه مستدرک الوسائل ، مولى خلیل قزوینى (م 1089 ق) و مولى محمد صالح مازندرانى (م 1081 ق) (شارحان کافى) و مولى محمد طاهر قمى (م 1098 ق) را در شمار استادان فیض قرار داده است(3) .

و نیز در روضات الجنات آمده‏است : «وله الروایة أیضا . . . عن المولى خلیل القزوینی و المولى صالح المازندرانی بحقّ روایتهم جمیعا عن شیخنا البهائی رحمه اللّه‏ » .(4)

محتمل است جناب فیض از محضر میرمحمد باقر داماد (م 1041 ق) نیز استفاده کرده باشد ،(5) گرچه خود فیض به این معنا تصریح نکرده‏است .

اما اینکه در نزد پدرش ـ شاه مرتضى ـ درس خوانده و از او روایت کرده

______________________________

1 . همان ، ص58 و 59

2 . طبقات اعلام الشیعة ، قرن 12 ، ص298، 492، 535و536 همانطور که گفته شد ضیاءالدین استاد فیض بوده ، امّا سندى دال بر اینکه فیض از او اجازه دریافت کرده باشد ، به دست نیامد .

3 . مستدرک الوسائل ، مؤسسه آل البیت ، ج20 ، ص236

4 . روضات الجنات ، ج6 ، ص93

5 . ر.ک: مقدمه وافى چاپ اصفهان ص32 و مقدمه تحقیقى آقاى بیدارفر بر علم الیقین فیض کاشانى ، ص53 ؛ طبقات الإجازات بالروایات، سید حسن صدر، مطبوع در آخر نفحات الروضات.

باشد ، ظاهرا مطابق با واقع نخواهد بود ، چرا که فیض در خردسالى پدر خود را از دست داده‏است(1) .در طبقات اعلام الشیعه (قرن 11ص 158)مولى حسین اردکانى یزدى نیز جزو اساتید فیض معرّفى شده است.

شاگردان و اجازه گیرندگان از فیض

فیض شاگردان زیادى را تربیت کرده و به تعدادى از آنها اجازه روایت عنایت کرده‏است . در اینجا در دو بخش شاگردان وى ذکر مى‏گردد .

الف :علمایى که اجازه روایت فیض به آنها موجود است :

1 ـ فرزندش محمد که از طرف پدر به علم الهدى ملقب بوده‏است (تولد 1039ق ، وفات 1115ق). وى از علماى اوائل قرن دوازدهم هجرى است و تألیفاتى در عقاید ،اخلاق،ادعیه ، فقه و حدیث از خود به جاى گذاشته‏است (2) .

دو نسخه از اجازه فیض به وى در کتابخانه آیة‏اللّه‏ مرعشى به شماره‏هاى 8671 و 9144 موجود است.(3) و بر اساس نسخه اخیر این اجازه در ادامه خواهد آمد .

و دو نسخه دیگر از این اجازه در کتابخانه آستان قدس رضوى (4) و دو نسخه نیز در کتابخانه سپه سالارو مدرسه مروى تهران(5) موجود است.

______________________________

1 . همان .

2 . منابع شرح حال علم الهدى : طبقات اعلام الشیعة ، قرن12 ، ص448؛ ریحانة الادب ج4، ص190؛ مقدمه آیة‏اللّه‏ مرعشى (ره) بر کتاب معادن الحکمة .

3 . فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه آیة‏اللّه‏ مرعشى ، ج22 ، ص222 و ج23 ، ص274؛ الذریعة ، ج1 ، ص228

4 . فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه مرکزى آستانقدس رضوى ، ج14 ، ص615 و 621

5 . فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه مدرسه مروى ، ص230 و فهرست نسخه‏هاى خطى مدرسه سپه‏سالار ، ج 1 ، ص 339 ، شماره 1935

صورة ما أجازنی به الوالد الماجد أجار اللّه‏ عز بهائه من شر کل عدو حاسد

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

وبه نستعین فی التعلم والتعلیم ، الحمد للّه‏ الذی أبقى رمق روایة الحدیث بابقاء نوع حاملیه والصلوة والسلام على خیر من صدر منه الحدیث وآله وذویه. أمّا بعد فقد استجازنی ولدی الأعز الأسعد وقرّة عینی الأمجد الأرشد المترشح فی عنفوان شبابه لاحراز قصب السبق فی السداد والصلاح الشاهدة سماته باهلیته لنیل الفوز والفلاح الجامع بین طائفة من العلوم العقلیة والنقلیة وحظ وافرمن الکمالات العلمیة والعملیة محمد المقلب بعلم الهدى ـ أدام اللّه‏ توفیقه ونهج إلى درک السعادة طریقه ـ ما یصح له اجازته من کتب الحدیث وغیره خصوصا ما علیه المدار فی هذه الأعصار أعنی الکافی والفقیه والتهذیب والاستبصار ثمّ الوافی من تألیفاتی الذی جمع الأربعة کلها مع ترتیب وتنقیح وبیان وتوضیح بعد أن قرأ کله أو جلّه لدی وسمع طائفة منه منی أو علی .

فأجزته أن یروی عنی ما استجازنی بحق روایتی له عن مشایخى ـ رضوان اللّه‏ علیهم ـ إما قراءة منی لدیهم أو سماعا منهم أو علیهم أو إجازة منهم لی بالطرق المتصلة بالعنعنه إلى ائمتنا المعصومین ـ صلوات اللّه‏ وسلامه علیهم أجمعین ـ ولا سیّما طرقی المذکور فی الوافی ثم طرقی المذکورة فی صورة إجازة الشهید الثانی لتلمیذه الشیخ حسین بن عبدالصمد الحارثی على ما أجازنی به سبطه الفقیه محمد بن الحسن بن زین‏الدین بن علی بن احمد العاملی ـ رضی اللّه‏ عنهم ـ .

فلیروعنی جمیع ذا لمن أراد و شاء سالکا طریق الاحتیاط متثبتاً عند مواقع الأغلاط داعیا لی فی مظان الإجابة ومحلّ الإخلاص والإنابة، والحمد للّه‏ رب العالمین، والصلوة على محمد وآله. وکتب هذه الأحرف بیده الجانیة الفانیة «محمّد بن مرتضى المدعوّ بمحسن» عفا اللّه‏ عنه .

نقلتها عن خط یده متعنا اللّه‏ ومعاشر الطالبین بدوام صحبته فی أهنى العیش وأرغده وکتب «محمد المدعوّ علم الهدى» محتواها لبعض الشهور حجة تسع وستین وألف (1069) من الأعوام الهجریّة الباهرة، سلام اللّه‏ على الصادع بها وعلى عترته الطیبة الطاهرة والحمد للّه‏ على آلائه المستفیضة المتکاثرة المتواترة .

2 ـ علامه محمّدباقر مجلسى (متوفى 1110ق)

علامه در بحار الانوار (1) ، اجازه فیض به خود را نقل کرده و ما از بحار، آن اجازه را تقدیم مى‏داریم . نسخه‏اى از این اجازه در میان نسخ خطى دانشگاه تهران به شماره 1775 موجود است و در فهرست آن کتابخانه (ج 8 ، ص 316) معرّفى شده‏است .

علاّمه در بحار آورده است:

صورة ما کتبه لنا من الاجازة المولى الجلیل العالم العارف الربانی مولانا محمد محسن القاشانی قدس‏سره و هیبخطّه الشریف:

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

الحمد للّه‏ وسلامه على عباده الذین اصطفى

أمّا بعد فقد استجازنی الأخ الأعزّ الأمجد الفاضل الأسعد المترشّح فی عنفوان الشباب لإحراز قصب السبق فی السداد والصلاح ، الشاهد سماته بأهلیّته لنیل الفوز والفلاح مولانا محمّد باقر ابن الحاوی للکمالات العلمیة والعملیة الجامع بین العلوم العقلیة والنقلیة مولانا محمّد تقی ـ أدام اللّه‏ بقائهما ـ ما یصحّ لی إجازته

______________________________

1 . بحار الأنوار ، چاپ بیروت ، ج107 ، ص124؛ الذریعة ج1 ، ص228

من کتب الحدیث وخصوصا ما علیه المدار فی هذه الأعصار أعنی الکافی والفقیه والتهذیب والاستبصار ثمّ کتاب الوافی من تألیفاتی الذی جمع الأربعة کلّها مع ترتیب وتوضیح .

فأجزته أدام اللّه‏ توفیقه ونهج إلى درک السعادة طریقه ـ أن یروی عنّی جمیع ما یصحّ لی إجازته بحقّ روایتی له قراءة على مشایخی ـ طاب اللّه‏ ثراهم ـ أو سماعا منهم أو علیهم أو إجازة على ما هو مذکور فی إجازاتهم لی ، ولا سیّما طریقی المذکور فی الوافی ، فلیرو عنّی جمیع ذلک لمن شاء وأراد ، سالکا طریق الاحتیاط ، متثبتا عند مواقع الأغلاط داعیا لی فی محلّ الإخلاص والإنابة بالتوفیق لما یحبّ اللّه‏ ویرضاه والعمل بما فیه رضاه ، خصوصا قطع العلایق والاشتغال به سبحانه عن الخلائق .

وکتب بیده الجانیة الفانیة «محمّد بن مرتضى المدعوّ بمحسن» وفّقه اللّه‏ لتزوّد فی دنیاه لأخراه، وجعل آخرته خیراً من أولاه .

3 ـ حسین بن مطر جزائرى

از علماى قرن یازدهم و دوازدهم هجرى است که با شیخ حر عاملى (متوفى 1104ق) معاصر بوده و شیخ حرّ در أمل الآمل ، در شرح حال وى نوشته‏است : «فاضل ، زاهد ، صالح ، معاصر ، له کتب منها تحفة الأبرار فی تفسیر القرآن و رسالة فی الکلام»(1) .

علامه تهرانى در طبقات اعلام الشیعه (قرن 11 ص 164) به اختصار او را معرّفى نموده و گفته‏است : وى نسخه‏اى از یکى از تفاسیر را به خط خود در 27 ربیع‏الثانى 1071ق استنساخ نموده و در آن نسخه، نسب خویش را چنین بیان داشته: حسین بن مطر بن على بن عمران جزایرى آل حسیبى .

______________________________

1 . أمل الآمل ، ج2، ص103؛ الفوائد الرضویة ص165؛ معجم رجال‏الحدیث ، ج6، ص93

یکى از تألیفات وى تفسیرى است به نام مسالک الرضوان إلى ریاض الجنان ، که نسخه‏اى از آن در کتابخانه آیة‏اللّه‏ گلپایگانى (ره) موجود است(1) .

جزایرى به خط خود کتاب تأویل الآیات الظاهرة استرآبادى را استنساخ نموده و جناب فیض در آخر آن به تاریخ رجب 1070ق ، اجازه‏اى جهت وى نوشته‏است . این نسخه به شماره 259 در کتابخانه آیة‏اللّه‏ مرعشى(2) نگهدارى مى‏شود. ما این اجازه را از نسخه مذکور نقل مى‏کنیم .

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

الحمد للّه‏ وسلامه على عباده الذین اصطفى

أمّا بعد فقد استجازنی الأخ فی اللّه‏ والمحبوب لوجه اللّه‏ الفاضل التقی الزکی الشیخ حسین الجزایری وفقه اللّه‏ لما یحبّ ویرضى أن یروی عنّی ما یصحّ لی روایته من کتب أصحابنا الإمامیّین ـ تغمّدهم اللّه‏ بغفرانه ـ ولا سیّما الکتب الاربعة المشهورة التی علیها المدار فی هذه الأعصار أعنی الکافی والفقیه والتهذیب والاستبصار ، فأجزت له ما صحّت لی إجازته وشرطت علیه ما شُرط علیّ من الاحتیاط والتمس منه أن لا ینسانی من دعاء الخیر فی مظانّ الإجابات .

فلیرو عنی ما أراد و شاء من الکتب المذکورة وتفاسیر أصحابنا ـ رحمهم اللّه‏ ـ بحق روایتی لها عن أستادی ومن علیه فی العلوم الشرعیة استنادی وعلیه اعتمادی «السید ماجد بن هاشم الصادقی البحرانی» ـ طاب اللّه‏ ثراه ـ عن الشیخ الفاضل الکامل بهاءالدّین محمد العاملی ـ قدّس اللّه‏ سرّه ـ .

ح وعن الشیخ المذکور بدون وساطة الأستاد وهو یروی عن أبیه وأستاده الحسین بن عبدالصمد الحارثی وهو عن شیخه الأجلّ السعید زین‏الدین علی بن

______________________________

1 . فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه آیة‏اللّه‏ گلپایگانى ، ج3 ص20؛ الذریعة، ج 4، ص 248

2 . فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه آیة‏اللّه‏ مرعشى (ره) ، ج1، ص291

أحمد العاملى الشهید.

ح وبحقّ روایتی عن الشیخ محمد بن الشیخ حسن بن الشیخ زین‏الدین الشهید عن أبیه عن جدّه الشهید عن الشیخ االفاضل ناصر المذهب الحقّ علیّ بن عبدالعالی العاملی المیسی عن الشیخ شمس‏الدین محمد بن المؤذّن الجزینی عن الشیخ ضیاءالدین علی عن والده الأجل شمس الدین محمد بن مکّی الشهید عن الشیخ فخرالدین أبی طالب محمد عن والده العلاّمة جمال الملّة والدّین الحسن بن مطهّر الحلّی عن شیخه المحقق نجم الملّة والدّین أبی القاسم جعفر بن الحسن بن سعید عن السیّد الجلیل أبی علی فخّار بن معد الموسوی عن الشیخ أبی الفضل شاذان بن جبرئیل القمی عن الشیخ الفقیه عمادالدین أبی جعفر محمد بن أبی القاسم الطبری عن الشیخ أبی علی الحسن عن والده شیخ الطایفة أبی جعفر محمد بن الحسن الطوسی وله إلى ثقة الإسلام محمد بن یعقوب الکلینی طرق متعدّدة منها عن أبی عبداللّه‏ محمد بن محمد بن النعمان المفید عن شیخه أبی القاسم جعفر بن قولویه عنه وکذلک له إلى الشیخ الصدوق محمد بن علی بن بابویه القمی طرق، منها: عن الشیخ المفید عنه ـ قدس اللّه‏ أسرارهم أجمعین ـ .

وکتب بیده الجانیة محمد بن مرتضى المدعو بمحسن عفی عنه

فی رجب سنة سبعین وألف الهجریة.

4 ـ میر محمد خان بن عزیزاللّه‏ طباطبایى حسنى سمنانى متخلص به «خیر»

وى از محدّثین ومفسرین و عرفاى بزرگ سمنان است که مرحوم فیض از او به عنوان برادرى عزیز و فرزندى جامع کمالات علمى و عملى وفایق بر اقران یاد کرده است .

در تاریخ قومس شرح حال مختصر وى، چنین آمده است : «میر محمد خان طباطبایى از علما و سادات سمنان ، از شاگردان فیض رحمة اللّه‏ علیه بوده ، به طورى که منقول است کشف و کرامات زیادى از وى مشاهده شده ، از تاریخ تولد و فوت او اطلاعى در دست نیست ، فقط تفسیر قرآنى از وى بجا مانده . . . قبر مرحوم میر محمد خان در کنار قبرستان «پیر نجم‏الدین» در سمنان واقع است . . .»(1) .

میر محمد خان طبع شعرىِ خوبى داشته و به «خیر» تخلص مى‏نموده‏است . در رقعه‏اى که به استاد خود ـ فیض کاشانى ـ فرستاده قطعه شعرى سروده که بخشى از آن چنین است :

به خدایى که زفیضش بود آثار وجودم که در ایّام فراق تو نه بودم نه نبودم چه توان گفت که بودم چه به خود هیچ نباشم نتوان گفت نبودم چه همه یاد تو بودم سینه جز جلوه گه نقش جمال تو نکردم دیده را جز به خیال کف پاى تو نسودم بجز از حرف جمیل تو نه خواندم نه نوشتم بجز از وصف جمال تو نه گفتم نه شنودم . .. بى تو گر دیده گشایم همه اشکم همه رشکم ور دمى بى تو برآرم همه آهم همه دودم . . . تا بزد تیغ قدر حبل وریدم گرد این منزل با فیض قضا داد ورودم بیش از این «خیر» مده دردسر یار خمش کن که وداد تو فراموش نکند یار ودودم(2) نامه‏هاى میر محمد خان به علم الهدى در جُنگ خطى شماره 8445 کتابخانه آیة‏اللّه‏ مرعشى(3) به خط علم الهدى، موجود است ویکى از آن نامه‏ها به تاریخ محرم 1103ق است و نامه دیگر از او به فیض در کتابخانه سپه سالار موجود است و نیز نامه‏هاى جناب فیض به خیر طباطبایى در کتابخانه مرکزى دانشگاه

______________________________

1 . تاریخ قومس ، عبدالرفیع حقیقت ، ص382

2 . این رقعه در میان جُنگ خطى، شماره 14183 کتابخانه مجلس شوراى اسلامى است و جنگ مذکور در فهرست آن کتابخانه (ج 38، ص240 تا 245) معرّفى شده است .

3 . فهرست کتابخانه آیة‏اللّه‏ مرعشى ، ج22، ص36

تهران موجود است(1) .

دو نسخه از صحیفه سجادیه به خط میر محمد خان سراغ داریم ، که یکى از آنها را در تاریخ 29رمضان 1062ق استنساخ نموده‏است(2) و دیگرى در تاریخ 1080ق کتابت شده‏است (3) و نسخه‏اى از وافى به خط وى به شماره 3531 در کتابخانه مرعشى موجود است (فهرست ج9 ، ص327) که به سال 1072 ق دراصفهان نوشته است این نسخه تصحیح شده و علامت بلاغ و تصحیح دارد.

اجازه فیض به طباطبایى را در آخر نسخه‏اى از وافى در کتابخانه حضرت ابوالفضل ـ سلام اللّه‏ علیه ـ دامغان رؤیت نمودم(4) . این نسخه به خط نسخ محمد عبدالمطلب بن غیاث‏الدین علامى بوده که از روى نسخه طباطبایى در 27 رجب 1087ق استنساخ نموده‏است و در پایان آورده‏است : «قد نقلت عن نسخة عمدة المحدثین وقدوة السالکین وزبدة الحاج والمعتمرین السید الفایق على الأقران أمیر محمد خان بن عزیزاللّه‏ الطباطبایی الحسنی ـ أدام اللّه‏ تأییده ـ وقد قرأ نسخته على مؤلفه ـ أدام اللّه‏ مجده ـ وکتبت هذا الکتاب لنفسی ولمن احتاج الإنتاج والانتفاع به . . .» .

و در صفحه پایانى صورت اجازه فیض به میر محمد خان را آورده‏است . ما این اجازه را از همین نسخه نقل مى‏نماییم .

و نیز نسخه‏اى دیگر از این اجازه را ، در کتابخانه مدرسه صادقیه سمنان مشاهده نموده و در فهرست نسخه‏هاى خطى آن مدرسه معرّفى کردم(5) .

______________________________

1 . فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران، ج17، ص67، شماره 8231 و ج14، ص 3533، شماره4602

2 . فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه دانشکده حقوق تهران، ج1 ، ص396

3 . میراث اسلامى ایران ، دفتر ششم ، ص486

4 . این نسخه را در میراث اسلامى ایران ، دفترسوم، ص853 معرّفى کرده‏ام .

5 . آینه پژوهش ، ش53 ، ص119

اجازه فیض به میر محمّد خان طباطبائى

نسخه خطى موجود در کتابخانه تکیه ابوالفضل دامغان

اجازه مرحوم فیض به میر محمد خان طباطبایى :

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

الحمد للّه‏ الذی أبقى رمق روایة الحدیث بإبقاء نوع حاملیه والصلاة والسلام على خیر من صدر عنه الحدیث ومنتجبه .

أمّا بعد فقد استجازنی الأخ الأعز الأسعد الذی هو منّی بمنزلة الولد الجامع للکمالات العلمیة والعملیة ، ذوالطبع السلیم والفهم المستقیم السیّد الفایق على الأقران «میر محمد خان» ـ أدام اللّه‏ توفیقه ونهج إلى درک السعادة طریقه ـ ما یصحّ لی إجازته من کتب الحدیث وغیره وخصوصا ما علیه المدار فی هذه الأعصار من الکافی والفقیه والتهذیب والاستبصار ثمّ کتاب الوافی من تألیفاتی الذی جمع الأربعة مع ترتیب وتنقیح وبیان وتوضیح ، بعد أن سمع علیّ من أوائله ثلاثة کتب ، فأجزته أن یروی عنّی ما استجازنی فیه بحقّ روایتی له عن مشایخی ـ رضوان اللّه‏ علیهم ـ إمّا قراءة علیهم أو سماعا منهم أو علیهم أو إجازة منهم لی بالطرق المتصلة بالمعنعنة إلى الأئمّة المعصومین ـ علیهم السلام ـ ، لا سیّما طرقی الذی ذکرته فی مقدمات الوافی وطرقی المذکورة فی صورة إجازة الشهید الثانی للشیخ حسین بن عبدالصمد على ما أجازنی به سبطه محمد بن الحسن بن زین‏الدین بن علی بن أحمد العاملی ـ طاب اللّه‏ ثراهم ـ .

فلیرو عنّی جمیع ذا لمن أراد و شاء ، سالکا طریق الاحتیاط ، متثبتا عند مواقع الأغلاط ، داعیا لی فی مظانّ الإجابة ومحلّ الإخلاص والإنابة .

وکتب بیده الجانیة محمّد بن مرتضى المدعوّ بمحسن ـ وفّقه اللّه‏ فی دنیاه للتزود لعقباه وجعل آخرته خیرا من دنیاه بحرمة مَن اصطفاه وارتضاه ـ الحمد للّه‏ .

«هکذا وجدت من خطّ مولفه ، حرّره العبد العاصی عبدالمطلب العلاّمی»

5 ـ محمّد ابراهیم بن محمّد قلى

در ظهر نسخه‏اى از خلاصة الأقوال علامه حلّى که به شماره 5432 در کتابخانه مجلس شوراى اسلامى موجود است(1) ، به خط جناب فیض آمده‏است:

«قد بلغت قرائة الفاضل الموفق السعید محمّد ابراهیم بن محمّد قلى ـ زِیدَتوفیقه وتأییده‏ـ هذا الکتاب من أوّله إلى آخره قرائة فحص وتحقیق علیّ ، وأنا العبد المسیء الملقب بمحسن بن محمّد بن مرتضى» .

6 ـ ابوالحسن بن شیخ حسین

در آخر نسخه وافى به شماره 3576 کتابخانه آیة‏اللّه‏ مرعشى(2) ، که به خط ابوالحسن بن شیخ حسین در شعبان 1061ق کتابت شده‏است ، بلاغى بدین مضمون از جناب فیض به چشم مى‏خورد :

«تمّ بلغ سماعه علیّ أیّده اللّه‏ وکتب مؤلّفه محمّد بن مرتضى» .

7 ـ نورالدین محمّد اخبارى کاشانى (نوه برادر فیض)

نورالدین محمد بن مرتضى بن محمد مؤمن بن شاه مرتضى زنده در 1115ق ، از محدثین شیعى است که کتاب درر البحار(3) از آثار اوست .

دو نسخه از وافى که به خط وى استنساخ شده در کتابخانه آیة‏اللّه‏ مرعشى موجود است به شماره‏هاى 5809 و 5810 ، در نسخه اوّل، بلاغى به خط فیض

______________________________

1 . فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه مجلس ج16 ص333

2 . فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه آیة اللّه‏ مرعشى ، ج9 ، ص362

3 . الذریعه، ج8، ص119 ، نورالدین محمد آثار دیگرى دارد همچون «الأدعیة الکافیة» و «الحقایق القدسیة» . طبقات اعلام الشیعة ، قرن12 ، ص792ـ793 . فهرست نسخه‏هاى خطى آستان قدس رضوى، ج15،ص 217 و ج6،ص366

دارد، بدین مضمون : «وفّقه اللّه‏ تعالى تمّ بلغ قراءة وتصحیحا» .

و در نسخه دیگر بلاغ به خط فیض چنین است : «تمّ بلغ قراءة ایّده اللّه‏ تعالى» .

علامه تهرانى تصریح نموده که نورالدین محمد ، مجاز از فیض کاشانى بوده‏است و این اجازه مختصر در سال 1079ق در ایام جوانى مجاز صادر شده‏است(1) .

8 ـ مولى محمد هادى بن مرتضى

برادرِ نورالدین محمد مذکور ، جناب فیض دو اجازه براى وى نگاشته ، یکى مختصر و دیگرى مفصل به تاریخ سال 1072ق . وى کتاب مستدرک الوافى را در چندین جلد تألیف کرده‏است(2) .

نسخه‏اى از اجازه مذکور در کتابخانه آستان قدس رضوى و نسخه‏اى دیگر در کتابخانه دانشگاه تهران موجود است(3) .

9 ـ در پایان نسخه شماره 12320 کتابخانه مجلس ، بلاغى به خط فیض آمده‏است که متن آن نقل مى‏شود :

«بلغ تصحیح هذا الکتاب الموسوم بأمان الأخطار لدیّ واستجازنی صاحبها الأخ الزکی الذکی الفاضل الصالح قدوة العلماء فی قرائتها و . . . فأجزت له أیّده اللّه‏ والمرجوّ منه أن لا ینسانی فی دعواته وخلواته وکتب ذا العبدُ المذنب الآثم عند

______________________________

1 . الذریعة، ج1، ص228

2 . الذریعه، ج21، ص6؛ فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه آیة‏اللّه‏ مرعشى ج25 ص124 و 125

3 . الذریعه، ج1، ص228 ؛ فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه مرکزى آستانقدس رضوى ج14 ص618؛ فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران ج5 ص1640 ، شماره 662

براى شرح حال وى رجوع کنید به : طبقات اعلام الشیعة ، قرن12 ، ص804

ربّه الکریم الرحیم بن مرتضى محمّد محسن الکاشی فی سنة 1078ق» .

این نسخه توسط صدرالدین محمّد به تاریخ 1110 مقابله گردیده است(1) .

10 ـ سید جمال الدین حسین بن سید محمّد

اجازه مهم و جالب فیض به وى در ضمن جنگ شماره 9407 کتابخانه آیة اللّه‏ مرعشى به خط علم الهدى موجود است.

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

الحمدللّه‏ و سلام على عباده الذین اصطفى.

أمّا بعد فانّ الأخ فیاللّه‏ و المحبوب لوجه اللّه‏، السیّد السعید الفاضل السدید، جمال الدین حسین بن السیّد الزکیالنقی المغفور النقی التقی المشکور السیّد محمّد، استجازنی ما یصحّ لی إجازته من کتب الأصحاب خصوصاً أصول الحدیث الأربعة التی علیها المدار فی هذه الأعصار، فرأیت أنّ إجابته فی الأمر المعروض من الواجب المفروض، لما استشمت برق الصلاح من صفحته و استشممت أرج الفضل من... .

فأجزت له ـ أدام اللّه‏ توفیقه و أبان إلى درک السعادة طریقه ـ أن یروی عنّی کتابی التهذیب و الاستبصار من تصانیف شیخ الطائفة و عمادها الشیخ أبی جعفر محمّد بن الحسن الطوسی ـ طاب ثراه ـ بحقّ روایتى لهما إجازة عن شیخناالمبرور فى فنون العلم بهاء الملة والدین بن فقیه الفرقة الناجیة الحسین بن عبدالصمد الحارثی الهمدانی، عن شیخیه الجلیلین السیّد حسن بن جعفر الکرکی والشهید السعید زین الدین بن علی بن أحمد العاملی عن شیخه الفقیه البارع علی بن عبد العالی المیسی عن أبیه عن عدّه من تلامذة العلاّمة مفتی الفرق

______________________________

1 . فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه مجلس ج35 ص280

الحسن بن یوسف بن المطهر، أشهرهم السیّد عمیدالدین بن الأعرج الحسینی و ولده فخر المحققین محمّد بن الحسن عن شیخهما العلاّمة المشار إلیه، عن شیخه المحقّق أبی القاسم جعفر بن سعید الحلی عن شیخه نجیب الدین محمّد بن جعفر بن أبی البقاء هبة اللّه‏ بن نما عن الشیخ شاذان بن جبرئیل القمی عن الشیخ أبی علی بن الشیخ أبی جعفر الطوسی عن أبیه المصنف ـ طاب مثواه ـ .

وأن یروی عنّى کتاب من لایحضره الفقیه و سایر تصانیف الشیخ الصدوق، رئیس المحدّثین أبی جعفر محمّد بن علی بن الحسین بن موسى بن بابویه القمی رحمه‏الله بهذا الطریق إلى الشیخ أبی جعفر محمّد بن الحسن الطوسی عن شیخه وشیخ الطائفة محمّد بن محمّد بن النعمان الملقب بالمفید، عن شیخه المصنف ـ طاب ثراه ـ .

وأن یروی عنّی کتاب الکافی بالطریق المذکور إلى الصدوق عن الشیخ الأجل جعفر بن محمّد بن قولویه عن شیخ الطائفة، ثقة الاسلام، مجدّد المذهب على رأس الثلاثمائة، أبى جعفر محمّد بن یعقوب الکلینی رحمه‏الله ورضی عنه وأرضاه .

فلیرو عنّى جمیع ذلک لمن أراد و شاء سالکاً طریق الاحتیاط، و محال الاخلاص و الانابة بالتوفیق لما یحبّ اللّه‏ و یرضاه و... لما فیه رضاه .

و کتب بیده الفانیة محمّد بن مرتضى المدعو بمحسن سنة ثلاث و ستین و الف، حامداً مصلیاً.

11 ـ إسماعیل بن محمّد صالح حسینی(1)

مجلداتى از کتاب وافى را به خود نگاشته و در پایان نسخه‏اى از وافى که به خط او در 1068 ق کتابت شده، جناب فیض چنین نوشت: «هو، بلغ سماعه لهذا الجزء من أوّله إلى آخره علیّ سماع فحص وتفهّم ـ وفّقه اللّه‏ للخیرات والباقیات

______________________________

1 . طبقات أعلام الشیعة، قرن 11، ص 46

الصالحات ـ کتبه مصنّفه محمّد بن مرتضى المدعوّ بمحسن عفی عنه»(1) .

ب : شاگردان فیض که اجازه فیض به آنها در دست نیست یا موفق به کسب اجازه نشده‏اند:

12 ـ لطف‏اللّه‏ شیرازى

علامه تهرانى وى را از شاگردان فیض معرّفى کرده و گفته که ، از آقاحسین خوانسارى نیز اجازه دریافت کرده‏است . شاگردش ـ ملاعلى حزین ـ کتاب وافى را در نزد وى خوانده و از او اجازه کتبى گرفته‏است(2) .

13 ـ فخرالدین شوشترى

مولى عبداللّه‏ جزائرى در الاجازة الکبیرة ، فخرالدین را شاگردان فیض دانسته است(3) .

14 ـ سیّد محمّدباقر حسینى

در تراجم الرجال ، شرح حال مختصرى از وى آمده و گفته شده که او از شاگردان فیض کاشانى بوده و بعد از 1122ق وفات یافته است(4) .

15 ـ قاضى سعید قمى (1049 ـ بعد از 1126ق)

عارف شهیر و حکیم بزرگ، محمد سعید قمى از شاگردان فیض بوده و از او

______________________________

1 . نسخه مذکور که جزء چهاردهم و پانزدهم وافى را شامل مى‏شود به شماره 508 در کتابخانه امام صادق علیه‏السلام قزوین موجود است، (با تشکر از آقاى محمود طیّار مراغى) .

2 . طبقات اعلام الشیعة ، قرن12 ، ص626

3 . همان ، ص581؛ الإجازة الکبیرة ، مولى عبداللّه‏ جزائرى ، ص191

4 . تراجم الرجال ، سیّد احمد حسینى ، ج2 ص606

اجازه روایت داشته‏است . چنانکه در اجازه‏اى که براى محمد کریم نوشته است ، در بیان مشایخ خود آورده‏است: «أجلهم وأفضلهم الاُستاذ العارف المتألّه مولانا محسن الکاشی»(1) . قاضى سعید رساله «روح الصلاة» از اربعینیات خود را به نام استادش ـ جناب فیض ـ نگاشته است.

16 ـ سیدنعمت‏اللّه‏ جزائرى (1050 ـ 1112ق)

محدّث شهیر و عالم جلیل سیّد نعمت‏اللّه‏ جزائرى از تلامذه جناب فیض بوده و خود به این معنا در کتاب زهر الربیع (ص72) تصریح کرده‏است .

17 ـ مولى امین بن عبدالوهاب

وى صاحب کتاب الرد على الشهاب الثاقب است. ؛ علامه تهرانى او را از شاگردان جناب فیض دانسته‏است که رساله مذکور را در رد استاد خود نوشته‏است(2) .

الشهاب الثاقب از تألیفات فیض است که درباره وجوب تعیینى نماز جمعه نوشته‏است .

در ضمن نسخه‏هاى خطى آقاى مدیر شانه‏چى رساله‏اى است در باره نماز جمعه ، از تألیفات محمد بن عبدالوهاب تنکابنى ، که به دستور استادش ـ فیض کاشانى رساله را ساخته‏است(3) . محمدامین در پایان کتابش درباره مؤلف کتاب

______________________________

1 . طبقات أعلام الشیعة ، قرن12، ص310 ؛نشریه نسخه‏هاى خطى، دفتر هفتم، ص 520

2 . الذریعه ، ج10، ص202 و 203، این رساله یک بار در نجف به سال 1368 ق چاپ سنگى شده و بار دیگر در قم به ضمیمه منبع الحیاة در سال 1401 ق به چاپ رسیده است.

3 . نشریه نسخه‏هاى خطى ، دفتر پنجم ، ص599

«الشهاب الثاقب» آورده‏است : «إنّ المصنف رحمهم‏الله قد أحسن إلیّ وإلى کثیر من الناس فی التعلّم والإشفاق . . .» .

دو نسخه از کتاب وافى به خط محمد امین بن عبدالوهاب به شماره‏هاى 1873 و 3990 در کتابخانه آیة‏اللّه‏ مرعشى موجود است (فهرست ج 5 ، ص 253 و ج 10 ، ص 367) هر دو نسخه مصحح و با بلاغ از علم الهدى است یکى از آنها در 1097 ق و دیگرى در 1100 ق کتابت شده است.

18 و 19 ـ دو فرزند دیگر فیض به نام‏هاى محمد ملقب به نورالهدى و معین احمد یا (محمد) ، محتمل است که از شاگردان پدر خود بوده‏باشند .

20 ـ سلطان محمد بن تاج الدین حسن

از جمله شاگردان فیض بوده و از علم الهدى اجازه دریافت داشته است.

نسخه‏اى از این اجازه در کتابخانه مسجد اعظم قم به شماره 1074 موجود است (1).

تحفة المجالس از جمله تألیفات سلطان محمد است که به چاپ رسیده(2) و تحفة الأذکار تألیف دیگر اوست که نسخه‏اى از آن در کتابخانه آستان قدس رضوى موجود است(3).

وى در یکى از ابواب این کتاب آورده است: «اذکارى که در این باب ایراد نموده‏ایم، اکثر آن را از کتاب ... استادى مولانا محمد محسن کاشى ـ ادام اللّه‏ تعالى ظله العالى ـ نوشته‏ایم».

21 ـ شیخ حر عاملى (1104ق)

صاحب وسائل الشیعه، از جمله شاگردان فیض محسوب شده است(4).

______________________________

1 . فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه مسجد اعظم، ص496

2 . الذریعة، ج3، ص465، شماره1700.

3 . فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه مرکزى آستان قدس رضوى، ج 15، ص 135

4 . أمل الآمل، مقدمه، ص 15

22 ـ میرزا محمد بن محمد رضا مشهدى (1107 ق)

مؤلف تفسیر«کنز الدقائق و بحرالغرائب»، به گفته خوانسارى در روضات الجنات، از تلامذه فیض بوده است(1).

23 ـ میرزا حسن بن عبدالرزاق لاهیجى (1045 ـ 1121 ق)

متحمل است در نزد فیض ـ که شوهر خاله وى بود ـ تلمّذ نموده باشد، به قرینه اینکه نسخه‏اى از کتاب وافى را به خط خود نوشته و بر آن حاشیه زده است و این نسخه در کتابخانه حسینیه شوشترهاى نجف موجود بوده است (2).

24 ـ محمد شفیع بن محمد مقیم

از شاگردان فیض که مجموعه از رسائل فیض از جمله ترجمة الشریعة و ترجمة العقاید را به خط خود نگاشته و نسخه آن در مکتبه امیرالمؤمنین علیه‏السلام نجف موجود است(3).

25 ـ ملا محمد شفیع بن محمد امین (نجات)

خلاصة الأذکار استادش (فیض) را ترجمه کرده و نسخه خطى آن به شماره 31 در کتابخانه آیة اللّه‏ مرعشى موجود است(4).

هم چنین علم الیقین فیض را به خط خود استنساخ نموده و نسخه آن به شماره 6595 در کتابخانه آیة اللّه‏ مرعشى نگهدارى مى‏شود(5).

و نیز اللالى و فهرس العلوم فیض بخط نجات در نسخه شماره 7285

______________________________

1 . روضات الجنات، چاپ سنگى، ص 620، طبقات اعلام الشیعة، قرن 12، ص 673

2 . الذریعه، ج 6، ص 229

3 . فهرست نسخه‏هاى خطى فارسى منزوى، ج 2، ص 1086

4 . فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه آیة اللّه‏ مرعشى ج 1 ، ص 43

5 . همان ج 17 ، ص 169

کتابخانه آیة اللّه‏ مرعشى به چشم مى‏خورد با تاریخ تحریر سال 1073 ق(1).

والحمدللّه‏ رب العالمین

______________________________

1 . همان ج 19 ، ص 74

 

تبلیغات