چکیده

متن

عنوان مقاله: نظیم اللئالی

نویسنده : حسینی سیفی قزوینی، قوام الدین محمد

مصحح : گودرزی ، حسین

درآمد

سیدمحمد بن محمدمهدى حسینى سیفى قزوینى ، ملقّب به قوام الدین ، و متخلص به سیفى و جمال و قوام ، از دانشمندان و ادیبان نیمه اول قرن دوازدهم هجرى است . وى در اواخر سده یازدهم هجرى در شهر قزوین در خانواده‏اى اصیل از خاندان سادات سیفى قزوین دیده به جهان گشود . نسبت سادات سیفى قزوین از طریق جدّشان قاضى سیف‏الدین محمد ، به زید بن الحسن بن على بن ابیطالب علیهم‏السلام منتهى مى‏شود.

او پس از تکمیل تحصیلات مقدماتى در قزوین ، براى فراگیرى دروس عالیه آن زمان به اصفهان مهاجرت کرد و از محضر علامه ملامحمد باقر مجلسى و آیت‏اللّه‏ شیخ جعفر کمره‏اى اصفهانى استفاده نمود و پس از دستیابى به مقامى والا در علوم و فنون مختلف، به قزوین بازگشت.

حزین لاهیجى یکى از معاصران قوام ، در تذکره‏اش درباره وى، چنین مى‏نگارد :

«السید الجلیل قوام الدین محمد یوسف الحسینى القزوینى ـ علیه الرحمة ـ احوال سلسله سادات سیفى قزوین و اصحاب کمالى که در آن خانواده بودند بر واقفان سیر مخفى نخواهد بود . بالجمله میرزا قوام الدینِ مذکور ، سلاله آن خاندان و از مشاهیر افاضل زمان بود.

در علوم عربیت خلیل العصر و در فقه و حدیث جلیل القدر و منشرح الصدر ، متحلّى به اجناس فضایل و نقاوه اتقاى کامل بود؛ پیوسته ملجأ قربا و ضعفاى هر دیار وکف دریا نوالش رشک ابر بهاره قلم از اوصاف کمالش به عجز و انکسار اعتراف دارد . . .»(1).

علاّمه مجلسى نیز در اجازه‏اى که به قوام در شعبان سال 1107 ق نوشته، وى را چنین مى‏ستاید:

«السیّد الأیّد ، الحسیب النسیب ، اللبیب الأدیب ، الفاضل الکامل ، البارع المتوقد ، الزکی الألمعی اللوذعی ، السید قوام الدین ـ . . . ـ بعد ما أخذ منّی من العلوم الدینیة والمعارف الیقینیة شطرا . . .»(2).

سید نورالدین بن نعمة اللّه‏ جزائرى در «الإجازة الکبیرة» خود ، قوام‏الدین را چنین توصیف مى‏کند:

«کان فاضلاً علامة محققا کثیر الاحتیاط فی العلم و العمل ، عظیم النفع ، جلیل الشأن ، مهذب الأخلاق ، . . .»(3).

______________________________

1 . تذکره حزین ، ص 27 و 28

2 . طبقات اعلام الشیعة ، ص603

3 . مصدر سابق و اعیان الشیعة ، ج8 ، ص452

آثار

قوام الدین تألیفاتى متنوع در علوم مختلف از جمله فقه ، اصول ، فلسفه و اخلاق از خود به جاى گذارده که بیشتر آنها به نظم است .

از جمله نگاشته‏هاى وى عبارتند از:

1 ـ أرجوزة فى الأخلاق(1).

2 ـ أرجوزة فى الأسطرلاب(2) : که نظمِ «صحیفة الأسطرلاب» شیخ بهایى است.

3 ـ أرجوزة فى أصول الفقه(3): قوام الدین قزوینى دو ارجوزه در اصول فقه دارد . یکى نظمِ «زبدة الأصول»(4) شیخ بهایى ، و دیگرى نظم «مختصر الأصول» ابن حاجب.

4 ـ أرجوزة فى البیان(5).

______________________________

1 . الذریعة إلى تصانیف الشیعة ، ج1 ، ص452

2 . الذریعة ، ج1 ، ص 455

3 . الذریعة ، ج1 ، ص461

4 . نسخه‏اى از نظم «زبدة الأصول» شیخ بهایى در کتابخانه محمود فرهاد معتمد در تهران موجود است که قوام الدین آن رادر قزوین به مولانا على نقى تبریزى بخشیده و اجازه‏اى به خط خود در پایان آن نوشته که متن آن اجازه چنین است:

«قد وهبت هذا الکتاب للفاضل المتقی مولانا علی نقی التبریزی أیام إقامته ببلدة قزوین حیث کان راغباً إلى اقتناء العلوم و المعارف و زاهداً فی حطام الدنیا وزینتها، ثبّته اللّه‏ على نیّته و بلّغه أحسن أمنیّته و أجزت له ـ أیدک اللّه‏ ـ روایة عنّی للطالبین و کتب هذه الأحرف بیده الجانیة ناظم الرسالة قوام الدین محمد حسینی، ختم اللّه‏ له بالحسنى فی 26 ذی القعدة الحرام سنة 1147 ه.».

«نشریه کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران درباره نسخه‏هاى خطى، دفتر سوم، ص250 و 251».

5 . الذریعة ، ج1 ، ص464

5 ـ نظم الحساب(1) : نظمِ «خلاصة الحساب» شیخ بهایى است.

6 - مفرح القوام (2): که نظمِ قانونچه است.

7 ـ التحفة القوامیة(3) : که نظم اللمعة الدمشقیة شهید ثانى است.

8 ـ أرجوزة فى النحو(4): نظم کافیه است با عنوان الصافیة.

9 ـ دیوان سیفى قزوینى:(5) وى در شعر طبع روانى داشته و به سه زبان فارسى و عربى و ترکى شعر مى‏سرود . نسخه‏اى از دیوان وى تاکنون شناسایى نشده‏است .

10 ـ رمح الخط:(6) که در آن بخشِ علم خط از «الشافیة» ابن حاجب را به نظم کشیده‏است.

11 ـ شکیات منظومه(7): که چهل بیت است در شکّیات نماز.

12 ـ الباقیات الصالحات : شرحى است بر صلوات خواجه نصیر که در میراث اسلامى ایران، دفتر سوم با مقدمه و تصحیح جناب آقاى ابوالفضل حافظیان به چاپ رسیده‏است.

13 ـ مرثیه جگرسوز و مرثیه اشکبار : هفت قصیده (هفتاد و دو بیت) است در مرثیه امام حسین علیه‏السلام و یاران وى، که بخشى از آن با تصحیح جناب آقاى ابوالفضل حافظیان در مجله پاسدار

______________________________

1 . همان ، ج1 ، ص471

2 . همان ، ج1 ، ص484

3 . الذریعة ، ج1 ، ص490

4 . همان ، ج1 ، ص504

5 . همان ، ج9 ، ص487

6 . همان ، ج11 ، ص248

7 . همان ، ج14 ، ص219

اسلام به چاپ رسید.

14 ـ نظیم اللئالی (رساله حاضر).

علاوه بر کتاب هاى فوق، اشعار و رساله‏هاى متفرقه بسیارى از قوام‏الدین بر جاى مانده‏است که در کتب تذکره و در ضمن برخى مجموعه‏ها از آنها یاد شده است.(1)

نظیم اللئالى

این کتاب، منتخب چهل حدیثِ از احادیث گُهر بار معصومین علیهم‏السلام است که همگى به نظم کشیده شده‏اند. قوام الدین این رساله را به آقامحمود بیک جبّه دار باشى تقدیم کرده و نظم آن در محرم 1102 به پایان رسانیده است . او ابتدا نام کتابى را که حدیث از آن نقل شده ، ذکر مى‏کند و پس از آن متن حدیث را مى آورد ؛ آنگاه هر حدیث را با یک رباعى به فارسى بر مى‏گرداند.

مصادرى که قوام الدین از آنها نقل کرده، شامل مصادر خاصه و عامه است که همه آنها امروزه در دست است.

______________________________

1 . براى شرح حال مفصل صاحب ترجمه و آثار وى به مآخذ زیر مراجعه کنید: تلامذه علامه مجلسى ، ص 73 ، اجازة الکبیرة ، عبداللّه‏ جزائرى ، ص165؛ ریحانة الأدب ، ج4 ، ص492؛ زندگینامه علامه مجلسى ، مصلح‏الدین مهدوى ، ج2 ، ص92؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ایران ، ص585؛ فرهنگ سخنوران ، خیام‏پور ، ص476؛ معجم مؤلّفى الشیعه ، ص315؛ نجوم السماء ، ص194؛ معجم مؤلفین ، ج11 ، ص304؛ الفوائد الرضویة ، ص621؛ الکنى والالقاب ، ج3 ، ص90؛ ریاض الجنة زنوزى ، روضه رابعه ، ص671؛ شمع انجمن ، ص206؛ روز روشن ، ص563؛ ریاض العارفین ، آفتاب آراى لکهنوى ، ج2 ، ص129 و . . . .

تصحیح رساله

تصحیح این رساله بر اساس دو نسخه انجام شده‏است، با این خصوصیات :

1 ـ نسخه کتابخانه حضرت آیت‏اللّه‏ مرعشى که در ضمن مجموعه شماره 9470 آمده است .(1) در این مجموعه سه رساله از قوام‏الدین (مرثیه جگرسوز ، الباقیات الصالحات ، نظیم اللئالی) واقع شده و نظیم اللئالی در برگ هاى 40 تا 48 آن قرار گرفته‏است . درمیانه این نسخه از نیمه حدیث اول تا آخر حدیث پنجم افتادگى دارد .

2 ـ نسخه کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران که در ضمن مجموعه شماره 2569 برگ هاى 2 تا 5 قرار گرفته‏است .(2) این نسخه به خط موءلف در سال 1102 ق تحریر شده و اندکى افتادگى دارد.

در تصحیح ، نسخه دانشگاه تهران با علامت «الف» آمده و موارد اختلاف با نسخه مرعشى - که با علامت «ب» مشخص شده - ، در پاورقى تذکر داده شده است .

در پایان لازم مى‏دانم که از زحمات بى دریغ استاد گرامى، حجة‏الاسلام على صدرایى خویى در تصحیح این رساله و نیز از مساعدت برادر ارجمند جناب آقاى ابوالفضل حافظیان که نسخه کتابخانه مرعشى را در اختیارم نهادند تشکر و قدردانى کنم.

و الحمدللّه‏ رب العالمین

______________________________

1 . فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه عمومى حضرت آیت‏اللّه‏ العظمى مرعشى نجفى ، سید احمد حسینى ، ج24 ، ص234 .

2 . فهرست نسخه‏هاى خطى کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران ، محمدتقى دانش‏پژوه ، ج9 ، ص1359.

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم فاتحه آراى حدیث قدیم

الحمد للّه‏ ربّ العالمین ومعزّ العالمین والصلوة والسلام على المخبر الصادق الأمین محمد بن‏عبداللّه‏ خاتم النبیین وآله الأئمّة المحدّثین الذین بهم قوام الدین.

وبعد(1) بر صیرفیان عالم امکان و جوهریان کشور کن فکان - که نقد هر جنس را به محک امتحان سنجیده و گوهر هر ذات را به نظر بصیرت دیده‏اند ـ معلوم است که گوهرى که زینتْ برِاو دوش جان ارباب ایمان تواند بود ، نیست بجز گوهر شب چراغ احادیث اهل بیت طیبین که در ظلمات غوایت به روشنى آن ، راه صواب را مى‏توان دید و این مخلصِ قلیل البضاعة به مقتضاى مضمون صدق مشحون: «من حفظ من أمّتی . . .»(2) چهل حدیث از جواهر احادیث مأثوره در اصول و فروع دین مبین انتخاب نموده ، مضمون هر یک را به رباعى در سلک نظم کشیده «به «نظیم اللئالی» موسوم ساخت و چون هر جوهرى را جوهر شناسى در کار، و هر متاعى را از خریدارى ناچار است و در این زمانِ مسعودِ

______________________________

1 . نسخه «الف» ، این مقدمه را ندارد .

2 . متن کامل آن چنین است: «من حفظ من أمتی أربعین حدیثا ممّا یحتاجون إلیه من أمر دینهم بعثه اللّه‏ یوم القیامة فقیها عالما» . وسایل الشیعه ، ج18 ، ص67

عاقبت محمود ، طالبِ این درّ نظیم و مشترىِ این جنس عظیم ، صاحب نظرى است که دیده حق بین و خاطر حقانیت گزینش همواره به ترقیه حال ارباب کمال متوجّه و معطوف است و درویش نهادى که با وصف تقرّب شاهى پیوسته اوقاتش به مراقبت و معاونت زیردستان مصروف است ، اعنى عالیجاه عمده مقربان درگاه خلایق پناه ، زبده مخلصان دولت خواه مقرّب الحضرة العلیة العالیة الخاقانیة ، مؤتمن الدولة البهیّة السلطانیة آقابى محمود بیک(1) جُبّه‏دار باشى(2) - شدّ اللّه‏ أطناب دولته بأوتاد الخلود و رزقه شفاعة صاحب المقام المحمود - که از غایت وفور اخلاص و دولت‏خواهى همواره منظور نظر کیمیا اثر نواب همایون اشرف اعلا بوده ، بسانِ ماه که استناره از آفتاب نموده، عالم را روشن مى‏دارد یا مانند ابر که از دریا استفاضه کرده، بر کوه و صحرا مى‏بارد، واسطه وصول فیوضات نامتناهى و رابطه حصول مرادات شاهنشاهى گشته ، کِشت امانى و آمال عمومِ برایا و خصوصِ ارباب فضل و کمال را از رشحات سَحابِ برّ و احسان سرسبز و ریّان مى‏دارد؛ لهذا این گوهر منظوم به رسمِ تحفه و هدیه به نظر فیضْ اثر آن عالى گُهَر رسانید . امید که ثواب آن به روزگار آن والا شأن واصل و مقاصد نشأتین آن عالى مکان از باطن حضرات أئمّه معصومین علیهم‏السلام حاصل گردد ، بحقّ محمّد و آل محمّد.

الهى این کفایت کیشْ سلطان که دانش منشأ خیر است و احسان رضا جوینده معبود باشد به دولت عاقبت محمود باشد

______________________________

1 . بیک: عنوانى است ترکى که به شاهزادگان و نجبا داده مى‏شد و در عهد صفویه ـ زمان تألیف این اثر ـ عنوانِ تشریفاتى افراد قزلباش بوده‏است . (لغت‏نامه دهخدا ، ج3 ، ص4560).

2 . جبه‏دار : سلاح‏دار ، قورخانه‏چى .

1

روى الشیخ الصدوق ابن بابویه فی عیون أخبار الرضا علیه‏السلام عن علی بن موسى الرضا ، عن أبیه موسى بن جعفر الکاظم ، عن أبیه جعفر بن محمد الصادق ، عن أبیه محمد بن علی الباقر(1) عن أبیه علی بن الحسین زین‏العابدین ، عن أبیه الحسین بن علی سیدالشهداء عن أبیه علی بن أبیطالب أمیرالمؤمنین ، قال: قال رسول اللّه‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

«من حفظ من أمتی أربعین حدیثا ینتفعون به بعثه اللّه‏ یوم القیامة فقیها عالما»(2).

محفوظ نمـا چهـل حدیث سالمْاى مرد خدا

زآن روى کـه گفته فخر آل هاشـمْکـز امت مـا

هرکس‏که چهل‏حدیث راحفظ کندکان‏نفع دهد

مبعـوث کنـد خـداى او را عالـمْدر روز جـزا

2

روى السید الرضی رضى‏الله‏عنه فی نهج البلاغة عن أمیرالمؤمنین و سید الموحّدین ـ صلوات اللّه‏ علیه و على عترته العادلین ـ :

«التوحید أن لا تتوهّمه والعدل أن لا تتّهمه».(3)

تا قول به توحید و عدالت نکنى خود را مقبول ربّ عزت نکنى توحید بود اینکه توّهم نکنیش عدل اینکه برو به ظلم تهمت نکنى

______________________________

1 . در نسخه «ب» از اینجا تا آخر حدیثِ پنجم افتادگى دارد .

2 . عیون أخبار الرضا ، ج2 ، ص37 و با اندکى تفاوت در بحار الأنوار ، ج2 ، ص156

3 . نهج البلاغة ،ج 4، ص 108؛ بحارالانوار ، ج5 ، ص52

3

فی مسند أحمد بن حنبل عن خاتم النبیین ـ صلّى اللّه‏ علیه وآله الطاهرین ـ أنّه قال لعلی أمیرالمؤمنین علیه‏السلام :

«أنت منّی بمنزلة هارون من موسى غیر أنّه لا نبیَّ بعدی».(1)

فرمود جناب مصطفى فخرزمن با حضرت مرتضى على سرو چمن از من تو چنانى که ز موسى هارون جز اینکه نبى‏یى نبود بعد از من

4

روى شیرویة بن شهردار الدیلمی فی فردوس الأخبار عن ابن عباس قال : قال رسول اللّه‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

«لو اجتمع الناس على حبّ علی بن أبی طالب ، لما خلق اللّه‏ النار».(2)

در سلک محبان على خود را کَش فرموده رسولِ راستان در حقش بر حب على بن ابى طالب، ناس گر جمع شدى خلق نگشتى آتش

5

فی الجمع بین الصحاح الستة عن القرشی صلى‏الله‏علیه‏و‏آله أنّه قال:

«لایزال الإسلام عزیزا إلى اثنی عشر خلیفة کلّهم من قریش»(3).

اى تابع دینِ با قوام قرشى فرموده پیمبر همام قرشى همواره بود ملت اسلام عزیز تا ختم دوازده امام قرشى

______________________________

1 . مسند أحمد بن حنبل ، ج3 ، ص32؛ صحیح مسلم ، ج7 ، ص120؛ سنن ابن ماجه ، ج1 ، ص45؛ بحار الأنوار، ج5 ، ص69

2 . الفردوس بمأثور الخطاب ، ج3 ، ص373 ، ح5134؛ بحار الأنوار ، ج39 ، ص248

3 . مسند أحمد بن حنبل ، ج5 ، ص100؛ بحار الأنوار ، ج36 ، ص266

6

روى الصدوق فی کمال الدین و تمام النعمة عن النبی صلى‏الله‏علیه‏و‏آله أنّه قال:

«الأئمة بعدی ، الهادی علی والمهتدی الحسن والناصر الحسین والمنصور علی بن الحسین والشفّاعُ محمدٌ والنفّاعُ جعفرُ بن محمد والأمین موسى بن جعفر والرضا علیّ بن موسى والفَعّالُ محمَّد بن علی والمؤتمن علیّ بن محمد والعلاّم الحسن بن علی ومن یصلّی خلفه عیسى بنُ مریم القائم».(1)

بعد از على و حسن، حسین راهنماست با زین عباد و باقر و جعفر راست موسى و رضا تقى علىّ هادى پس عسکرى و مهدى دین صاحب ماست

7

فی نهج البلاغة عن کعبة الصدّیقین وقبلة العارفین:

«عجبت لمن أنکر النشأة الأخرى وهو یرى النشأة الأولى».(2)

آغاز حیات خویش هر کس داند در نشأه عَوْد شبهه‏اش چون ماند؟ در قبرِ رحم ، جانْ بتو داد ایزد پاک اندر رحم قبر ، چرا نتواند؟

8

روى الشیخ البهائی ـ روّح اللّه‏ روحه ـ فی کتاب الأربعین عن أبی بصیر قال :

______________________________

1 . کمال الدین و تمام النعمة ، ص284

2 . نهج البلاغة ، ج4 ، ص30؛ مولانا در مثنوى معنوى ، دفتر سوم [3/1289] متناسب با مضمون روایت فوق چنین سروده‏است:

آنچنان کز نیست در هست آمدى هین بگو چون آمدى! مست آمدى؟

احادیث و قصص مثنوى ، ص267

سألت أباعبداللّه‏ جعفر بن محمد الصادق ـ علیهماالسلام ـ عن أرواح المؤمنین ، فقال:

«فی الجنّة على صُوَر أبدانهم لو رَأیْتَه لقلتَ فلانٌ».(1)

فرموده امام جعفر راست زبان باشد جان هاى پاک اهل ایمان در باغ بهشت بر مثال ابدان گر بنگریش به دیده گویى که فلان

9

فی عدّة الداعی للشیخ الزاهد أحمد بن فهد الحلّی ـ أحلّه اللّه‏ فی دار النعیم ـ فی الحدیث القدسی :

«عبادی الصدیقین! تنعّموا بعبادتی فی الدنیا فإنّکم بها تنعّمون فی الجنّة».(2)

هر کارکنى به عالم اى پاک سرشتاز سود و زیان

آید ببـرت بـروى زیبـا یـا زشـت؛گویـد: رحمان

بـایـد بــه عبـادتـم تنـعـم بـکنیـددر دار فنـــــا

بـا آن بنمـاییـد تنـعـم بـه بهـشتاى صـدیـقـان

10

فی الکافی عن سید الأنبیاء ـ صلّى اللّه‏ علیه واله ـ :

«طلب العلم فریضة على کل مسلم».(3)

______________________________

1 . الأربعون حدیثاً، ص499 ؛ ترجمه قطب شاهى ، ص629

2 . عدّة الداعی ، ص194؛ بحار الأنوار ، ج8 ، ص155

3 . الکافی ، ج1 ، ص30و31؛ وسایل الشیعة ، ج18 ، ص16؛ مولانا در دفتر ششم [6/2599] با اشاره به روایت مذکور چنین مى‏سراید:

نفع و ضرّ هر یکى از موضع است علم ازین رو واجب است و نافع است

احادیث و قصص مثنوى ، ص567

دانش بطلب که سازدت شیرین کام از علم بود چاشنى دین به قوام فرمود نبى: فرض بود جُستن علم بر هر که بود ز خیل اهل اسلام

11

فی عدّة الداعی عن نوراللّه‏ الذی لایطفى ، محمّدٍ المصطفى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

«مثل الذی یُعلِّم الخیر ولا یَعْمَلُ به ، مَثَلُ السراج یضیء للنّاس ویحرق نفسه».(1)

عالم که به علم مجلس افروزاند اما نکند خود آنچه آموزاند مانند چراغى ست که مى‏بخشد نور بر مردم و خویش را همى سوزاند

12

فی نهج البلاغة عن أمیر المؤمنین وقدوة العلماء العاملین:

«العلم یهتف بالعمل ، فإن أجابه وإلاّ ارتحل».(2)

هر علم که بى عمل بود ناید کار بر صاحب خود وبال جان باشد و عار فریاد زند علم و عمل را خواند گر داد جواب ورنه بربندد بار

13

فی الکافی عن سید المرسلین ـ علیه و آله صلوات المصلّین ـ :

______________________________

1 . عدة الداعی ، ص70؛ بحار الأنوار ، ج2 ، ص38

2 . نهج البلاغة : ج4 ، ص85؛ بحار الأنوار ، ج2 ، ص33

«الصّلوة عمود دینکم».(1)

سور و فرح دل حزین است نماز هم موجب فردوسِ برین است نماز هم مهر نکاح حور عین است نماز فرموده نبى: ستون دین است نماز

14

روى الکلینی ـ زاد اللّه‏ قربه ـ فی الکافی عن الرضا علیه‏السلام قال:

«أقرب ما یکون العبد من اللّه‏ تعالى وهو ساجد».(2)

باید که همیشه بنده زاهد باشد بى عجب و ریا و کبر ، عابد باشد نزدیک ترین حالت بنده به خدا وقتى است که همچو سایه ساجد باشد

15

فی عدّة الداعی قال سیّد الأوصیاء ـ صلوات اللّه‏ علیه ـ :

«الجلسة فی الجامع خیرٌ لی من الجلسة فی الجنّة ، فإنّ الجنّة فیها رضا نفسی والجامع فیه رضا ربّی».(3)

فرموده على: نشستنم در مسجد خوشتر ز نشستن بهشت از سرِ جد زانرو که در این بود رضاى نفسم وندر مسجد بود رضاى ایزد

16

فی مفتاح الفلاح للشیخ البهائی ـ فتح اللّه‏ له باب الرضوان ـ عن النبی صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

______________________________

1 . الکافی ، ج2 ، ص19

2 . الکافی ، ج3 ، ص265؛ عیون أخبار الرضا ، ج2 ، ص7؛ وسایل الشیعة ، ج4 ، ص979؛ بحار الأنوار ، ج85 ، ص162

3 . عدة الداعی ، ص194

«من خاف أدلج ومن أدلج بلغ المنزل».(1)

آن کس آهوى فیض نخجیر(2) کند کاندر شب تار ناله زنجیر کند شبگیر کند هر آنکه دارد خوفىمنزل برسد هر آنکه شبگیر کند

17

روى الصدوق الفقیه محمد بن بابویه فی کتاب من لا یحضره الفقیه عن صادق آل محمّدٍ ـ صلوات اللّه‏ علیهم ـ أنّه قال:

«ما من عبدٍ یقرأ آخِرَ الکهفِ حین ینام إلاّ استیقظ من منامه فی الساعة التی یرید».(3)

قرآن خوانى شوى زمستى هشیار مکشوف شود بر تو بسى از اسرار هر کس خواند به وقت خواب آخر کهف هر دم خواهد زخواب گردد بیدار

18

فی شهاب القضاعی و تفسیر البیضاوی عن المبعوث بالحنیفیّة السّمحةِ البیضاء ـ صلّى اللّه‏ علیه وآله الکرام ـ :

«الزکوة قنطرة الإسلام».(4)

افزون کندت نقود و انعام، زکات دین را کند از کمال، اتمام، زکات از ختم رُسُل ، شافِع کل بر سر پُل مروى است که باشد پُلِ اسلام، زکات

______________________________

1 . مفتاح الفلاح ، ص 229 ؛ بحار الأنوار ، ج87 ، ص189

2 . نَخجیر یا نَخچیر : شکار ، حیوانى که او را شکار مى‏کنند.

3 . من لایحضره الفقیه ، ج1 ، ص471

4 . شرح شهاب الأخبار ، ص87

19

فی الکافی قال رسول اللّه‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

«صدقةُ السرِّ تُطفئُ غَضَبَ الربِّ ـ تبارکَ و تعالى ـ ».(1)

زان سان که کنى زکشفِ عصیان پرهیز چون گنج ، نهانْ نماى طاعت را نیز فرموده نبى: تصدّق پنهانى خاموش نماید غضب ربّ عزیز

20

فی نهج البلاغة:

«ما أحسَنَ تواضع الأغنیاء للفقراء طلبا لما عنداللّه‏ ـ تعالى ـ وأحسنُ منه تیهُ الفقراء على الأغنیاء اتّکالاً على اللّه‏ ـ تعالى ـ ».(2)

نیکوست تواضعِ غنى بهر فقیر از راه رضاى ربّ بى مثل و نظیر نیکوتر از آن کبر فقیر است بر او از روى توکل به خداوندِ کبیر

21

فی الکافی قال رسول اللّه‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

«الصّوم جُنّةٌ مِنَ النّار».(3)

گر با خبر از آتش دوزخ باشد دل را حذر از آتش دوزخ باشد خود را به پناه روزه بر از آتش روزه سپر از آتشِ دوزخ باشد

______________________________

1 . الکافی ، ج4 ، ص7ـ8 ؛ من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص67؛ تهذیب الأحکام ، ج4 ، ص105

2 . نهج البلاغة ، ج4 ، ص95؛ بحار الأنوار ، ج75 ، ص123

3 . الکافی ، ج2 ، ص19 و ص24 و ج4 ، ص62؛ من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص74

22

فی کتاب من لایحضره الفقیه ، رُوی :

«أنَّ النّظرَ إلى الکعبة عبادةٌ والنظر إلى الوالدین عبادةٌ والنظر إلى المصحف من غیر قراءةٍ عبادةٌ والنظر إلى وجه العالم عبادةٌ والنظر إلى آل محمّدٍ ـ صلوات اللّه‏ علیهم ـ عبادةٌ».(1)

بر کعبه حق نظر عبادت باشد بر مادر و بر پدر عبادت باشد بر مصحف بى قرائت و بر عالِم بر آل پیامبر عبادت باشد

23

روى شیخ الطائفة فی کتاب صلوة التهذیب عن قبلة الصادقین أبی عبداللّه‏ علیه‏السلام أنّه قال:

«حِجّة أفضل من الدنیا وما فیها».(2)

اندر ره کعبه سر بجاىِ پا نه بر خال سیاه حجرش شو واله در راه خداى صرف کن مال جهان یک حج بود از دنیى وما فیها ، به

24

فی شهاب القضاعی عن سید المرسلین وامام المجاهدین ـ صلوات اللّه‏ علیه وآله الطاهرین ـ :

«الجَنّة تحت ظلال السیوف».(3)

مگذار ز کف جهاد اى نیک سرشت محروم شد از بهشت هر کس که بهشت

______________________________

1 . من لایحضره الفقیه ، ج2 ، ص205؛ الکافی ، ج4 ، ص24؛ وسایل الشیعة ، ج9 ، ص364

2 . تهذیب الأحکام ، ج2 ، ص240

3 . شرح شهاب الأخبار ، ص41؛ بحار الأنوار ، ج33 ، ص457

گر کشته شوى زنده جاوید شوى در سایه تیغ ها بود باغ بهشت

25

فی الکافی أنّه سُئِلَ رسولُ اللّه‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

«مَا الجِهادُ الأکبر؟ قال: جِهَادُ النّفس».(1)

چونْ سگ به تو نفس حمله‏آور باشد از جمله اعداىِ تو بدتر باشد با نفس جهاد کن گرت مردى هست کز قول نبى: جهاد اکبر باشد

26

فی کتاب من لایحضره الفقیه عن النبی صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

«دِرْهَمُ رِبوا أعظم عنداللّه‏ ـ عزّوجلّ ـ من سبعینَ زنیة کلّها بِذاتِ محرمٍ فی بیت اللّه‏ الحرام».(2)

یکباره زیان است که سودش شده نام فرموده جناب مصطفى خیر انام: اعظم دِرَمى ربا ز هفتاد زنا با محرم خویش جمله در بیت حرام

27

فی نهج البلاغة عن أمیرالمؤمنین وقبلة أهل الدین ـ صلوات اللّه‏ علیه إلى یوم الدین ـ :

«الدَّیْنُ هَمٌّ باللیلِ وذُلٌّ بالنهارِ».(3)

از جامه راحت کُنَدَت عارى ، قرض بیچاره‏تر از تو کیست گر دارى قرض

______________________________

1 . الکافی ، ج5 ، ص12

2 . من لایحضره الفقیه ، ج4 ، ص367

3 . حدیثى با این عبارت در نهج البلاغه یافت نشد؛ عوالی اللئالی، ج 2 ، ص 256

همّى نبود چو همّ دین اى یاران در شب همّ و در روز بود خوارى ، قرض

28

فی نهج البلاغة عن أمیرالمؤمنین وسید المتقین ـ صلوات اللّه‏ علیه ـ :

«اتّقوا مَعاصِىَ اللّه‏ فی الخَلَوات فإنّ الشاهِد هو الحاکم».(1)

هر کس به خداى خویش عالم باشد بر معصیتش همیشه نادم باشد پرهیز ز عصیان خدا در خلوات کان ذات که شاهد است حاکم باشد

29

فی الکشّاف عن طبیب قلوب المحبّین وحبیب ربّ العالمین صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

«المِعدَةُ بیتُ الداءِ والحِمیَةُ رأسُ کلِّ دواءٍ وأعطِ کلَّ بَدَنٍ ما عَوَّدْتَهُ». وقریبٌ منه فی خصال الصدوق قدس‏سره (2).

گردد ز شکم همیشه جان غم پرورد فرمود نبى: معده بود خانه درد پرهیز بود سر دواها همگى هر تن بدهش آنچه بدان عادت کرد

30

فی الکافی قال رسول اللّه‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

«من ترک التزویج مخافة العیلَةِ فقد أساء ظنَّهُ باللّه‏ ـ عزَّوجلَّ».(3)

______________________________

1 . نهج البلاغة ، ج4 ، ص77؛ بحار الأنوار ، ج73 ، ص364

2 . تخریج الأحادیث والآثار الواقعة فی تفسیر الکشاف للزمخشری ، ج1 ، ص459؛ بحار الأنوار ، ج65 ، ص123؛ مولانا در دفتر اول [1/2915 و 2916] با اشاره به روایت مذکور ، چنین مى‏سراید:

اِحتِماها بر دواها سَرور است زانکه خاریدن فزونىِّ گَراست اِحتِما اصل دوا آمد یقین اِحتِما کن قوّت جانَت ببین

3 . الکافی ، ج5 ، ص330ـ331

خوشوقت کسى که کامرانى کرده با ماه رخى عیش نهانى کرده هر کس که کند ترک نکاح از غم فقر با واهب رزق بد گمانى کرده

31

فی الکتب الأربعة وغیرها عن سید ولد آدم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

«الولد للفراش وللعاهر الحجر».(1)

اول قطعى بود پدر را ز ولد کاندر رحم حرام او را فکند زانرو که ولد به شرع باشد ز فراش از بهر زناکار بود سنگ رمد

32

فی کتاب الدرر والغرر عن أمیرالمؤمنین علیه‏السلام :

«صلةُ الرحمِ توسّع الآجال وتُنمی الأموال»(2)

باید که همیشه رحم بر خویش کنى احسان به رحم ، رحم به درویش کنى عمر و مالت فزون کند وصل رحم با خویش کنى هر آنچه با خویش کنى

33

فی کتاب من لایحضره الفقیه عن فاتح الخیر نبیّنا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

«جُعلتِ الذنوب کلّها فی بیتٍ وجُعِلَ مِفْتاحُها شُرْبَ الخمرِ».(3)

بر دین و خرد بود زیان خوردن مى زاید همه آشوب جهان خوردن مى

______________________________

1 . من لایحضره الفقیه ، ج4 ، ص380؛ بحار الأنوار ، ج33 ، ص211

2 . غرر الحکم و درر الکلم ، ج4 ، ص215

3 . من لایحضره الفقیه ، ج4 ، ص354

گردانده شده ذنوب در یک خانه گردانده شده کلید آن خوردن مى

34

فی ثِمارِ القلوبِ عَن النّبی صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

«من هَدَمَ بنیان اللّه‏ فهو ملعونٌ».(1) وفی الغریبین للهروى «بُنیان ربّه».

هرکس که به گردنش به ناحق خون است مستوجب لعن خالق بى چون است بنیان خداست پیکر انسانى هرکس که خراب سازدش ملعون است

35

فی نهج البلاغة :

«تذلّ الأمور للمقادیر حتّى یکون الحتف فی التدبیر»(2)

تقدیر بود شیر و دو عالم نخجیر تدبیر چه مى‏کند به تقدیر قدیر گردند امور، جمله رام تقدیر تا آن که بود هلاک، اندر تدبیر

36

فی نهج البلاغة فی وصایا أمیرالمؤمنین لابنه الحسن ـ صلوات اللّه‏ علیهما ـ :

«إیّاک أن تذکُرَ مِنَ الکلام ما یکون مُضحِکا وإن حکیتَ ذلک عن غیرک».(3)

______________________________

1 . ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب ، ج1 ، ص95

مولانا در دفتر اول [1/3985 و 3986] با استفاده از روایت فوق چنین مى‏سراید:

تو نگاریده کف مولیستى آنِ حقّى کرده من نیستى نقش حق را هم به امر حق شکَن بر زُجاجه دوست سنگِ دوست زن

2 . نهج البلاغة ، ج4 ، ص5

3 . نهج البلاغة ، ج3 ، ص56

اى آن که ز قدر خویشتن با خبرى از کم شدن وقار خود با حذرى زنهار! مگوى آن چه مضحک باشد هر چند حکایتش کنى از دگرى

37

فی الکافی قال رسول اللّه‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

«من أعتق مسلما أعتق اللّه‏ بکُلِّ عضوٍ منهُ عضوا من النّار».(1)

هر بنده که بهرِ حق چو آزاده دلان آزاد کند بنده صاحب ایمان آزاد کند خدا به هر عضوى از او عضوى ز آن شخص از عذاب نیران

38

فی الکافی عن أبی عبداللّه‏ علیه‏السلام :

«العقل ما عبد به الرحمان واکتسب به الجنان».(2)

عقل آن نبود که آورد دنیى زشت کان دور کند تو را ز نزدیک بهشت آن است خرد کزان شود حق معبود مکسوب شود بهشت پاکیزه سرشت

39

فی نهج البلاغة :

«القلبُ مصحَفُ البَصَر»(3) وفیه أیضا «الفِکر مرءاة صافیة».(4)

______________________________

1 . الکافی ، ج6 ، ص180

2 . الکافی ، ج1 ، ص11

3 . نهج البلاغة ، ج4 ، ص96

4 . نهج البلاغة ، ج4 ، ص85

دل هست تو را رفیق دیرینه صاف آیینه مطلبت بود سینه صاف بى فکر مباش گر دلت هست که هست دل مصحف دیده فکر آیینه صاف

40

فی عیون أخبار الرضا عن علیّ بن موسى الرضا عن أبیه موسى بن جعفر الکاظم عن أبیه جعفر بن محمدٍ الصادق عن أبیه محمّد بن علیّ الباقر عن أبیه علیّ بن الحسین زین‏العابدین عن أبیه الحسین بن علیّ سیّدالشهداء عن أبیه علیّ بن أبی طالب أمیرالمؤمنین قال: قال رسول اللّه‏ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

«ما أخلص عبدٌ للّه‏ ـ عزّوجلّ ـ أربعین صباحا إلاّ جرت ینابیعُ الحکمة من قلبِه عَلى لسانِه».(1)

اخلاص بورز تا شوى پاک روان اخلاص بود صیقل آیینه جان هرکس که چهل صباح ورزد اخلاص از دل رودش عیون حکمت به زبان

خاتمة

این نظم نکو نمایدت راه هدا جان را بکند به سوى فردوس ندا در ماه محرّم هزار و صد و دو صد شکر تمام شد به توفیق خدا

***

پىِ نام و تاریخ این نظم عالى رقم کرد کِلکم «نظیم اللئالی»

سبحان ربّک ربّ العزّة عمّا یصفون وسلامٌ على المرسلین والحمد للّه‏ ربّ العالمین.

______________________________

1 . عیون أخبار الرضا ، ج 2، ص 69؛ بحارالأنوار ، ج70 ، ص242

منابع تحقیق

ـ احادیث و قصص مثنوى ، بدیع‏الزمان فروزانفر ، مؤسسه انتشارات امیرکبیر تهران ، 1376 ه ش.

- الأربعون حدیثاً، الشیخ البهائى العاملىّ، دارالثقلین، بیروت - لبنان، چاپ اول: 1415 ه .

ـ اعیان الشیعة ، سیدمحسن امین ، تحقیق حسن امین ، دار التعارف للمطبوعات ، بیروت: 1406ه .

ـ بحار الأنوار ، علامه محمد باقر بن محمدتقى مجلسى (م 1111ه ) ، مؤسسه وفاء ، بیروت ، چاپ دوم: 1403ه .

ـ تخریج الأحادیث والآثار الواقعة فی تفسیر الکشاف للزمخشری ، حافظ جمال‏الدین أبومحمد عبداللّه‏ بن‏یوسف بن‏محمد زیلعى (م 762ه ) دار ابن خزیمة ، الریاض ، چاپ اول: 1414ه .

ـ تذکرة المعاصرین ، حزین لاهیجى ، نشر میراث مکتوب .

ـ ترجمه قطب شاهى ، نرم افزار معجم مداخل شیعه ، مؤسسه نشر حدیث اهل البیت علیهم‏السلام ، تهران : 1375 ش .

ـ تلامذه علامه مجلسى ، سیداحمد حسینى ، مطبعة الخیام ، قم: 1410ه .

ـ تهذیب الأحکام ، أبوجعفر محمد بن حسن معروف به شیخ طوسى (م460ه ) ، تحقیق وتعلیق سیدحسن موسوى ، دارالکتب الاسلامیة .

ـ ثمار القلوب فى المضاف والمنسوب ، عبدالملک بن محمد بن اسماعیل ثعالبى نیشابورى ، تحقیق و شرح ابراهیم صالح ، دارالبشائر ، چاپ اول: 1414ه ، دمشق .

ـ الذریعة إلى تصانیف الشیعة ، شیخ آقابزرگ تهرانى ، مؤسسه مطبوعاتى اسماعیلیان ، قم .

ـ سنن ابن ماجه ، محمد بن یزید قزوینى (م 275ه) ، دارالفکر ، بیروت .

ـ شرح شهاب الاخبار ، قاضى قضاعى ، مقدمه و تصحیح و تعلیق از سیدجلال‏الدین حسنى ارموى ، مرکز انتشارات علمى و فرهنگى.

ـ صحیح مسلم ، مسلم بن حجاج نیشابورى (م261ه ) ، دارالفکر ، بیروت .

ـ طبقات اعلام الشیعة ، شیخ آقابزرگ تهرانى ، تحقیق على نقى منزوى ، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران .

ـ عدة الداعی ، احمد بن فهد حلّى ، تحقیق احمد موحدى قمى ، مکتبة الوجدانی .

ـ عوالی اللئالی ، ابن أبی الجمهور، تحقیق آقا مجتبى عراقى، مطبعة سید الشهداء .

ـ عیون أخبار الرضا ، شیخ صدوق (م381ه ) ، نرم افزاز معجم داخل شیعه ، مؤسسه نشر حدیث اهل البیت علیهم‏السلام ، تهران: 1375ه .

ـ غررالحکم و دررالکلم، عبدالواحد آمدى، تحقیق محدث ارموى، نشر دانشگاه تهران .

ـ الفردوس بمأثور الخطاب ، أبى شجاع شیرویة بن شهردار بن شیرویة الدیلمى الهمدانى ، دارالکتب العلمیة ، بیروت ـ لبنان ، چاپ اول: 1406ه .

ـ الکافی ، ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینى ، مطبعه حیدرى ، تحقیق على‏اکبر غفارى ، دارالکتب الاسلامیة.

ـ کمال الدین وتمام النعمة ، شیخ صدوق (م 381ه) ، تصحیح و تعلیق على‏اکبر غفارى ، مؤسسه نشر اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه عملیه قم ، 1405ه .

ـ لغت نامه دهخدا ، على‏اکبر دهخدا ، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران ، چاپ اول از دوره جدید ، 1372ش.

ـ مسند احمد ، امام احمد بن حنبل (م241ه ) ، دار صادر ، بیروت .

ـ مفتاح الفلاح ، شیخ بهایى ، نرم افزار معجم مداخل شیعه ، مؤسسه نشر حدیث اهل البیت علیهم‏السلام ، تهران : 1375 ش

ـ من لا یحضره الفقیه ، شیخ صدوق (م 381ه) ، تحقیق على‏اکبر غفارى ، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ، 1404ه .

ـ نهج البلاغة ، شرح شیخ محمد عبده ، دارالمعرفة ، بیروت .

ـ وسائل الشیعة ، شیخ حرّ عاملى (م 1104ه ) ، تحقیق شیخ عبدالرحیم ربانى شیرازى ، دارالاحیاء التراث العربى ، 1403ه ،بیروت.

 

تبلیغات