نگاههای متفاوت به سازمان همکاری شانگهای
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
چکیده
متن
از دهه 1990 شکل گیری سازمان های منطقه در تمامی نقاط جهان جزء مکمل روند جهانی شدن بوده است. از لحاظ اقتصادی، این شیوه همکاری منطقه ای کارایی خود را در سازمان های مشابه مثل نفتا و آسه آن نشان داده است. اما از لحاظ سیاسی، اهمیت تأثیرگذاری چنین طرح های به نوع روابط میان کشورها مرتبط است.
سازمان همکاری شانگهای یکی از نمونه های اخیر این روند در آسیا می باشد که از سال 1996 با حضور کشورهای چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان تحت عنوان نشست شانگهای پنج، در جهت حل و فصل اختلافات مرزی میان آن ها شکل گرفت. کارکرد مثبت شانگهای پنج در آغاز تأسیس، اندیشه گسترش همکاری های منطقه ای میان اعضا را تقویت کرد و از سال 2001 با عضویت ازبکستان و تشدید موج نگرانی های امنیتی بعد از 11 سپتامبر به سوی مبارزه با سه چالش تروریسم، افراط گرایی و جدایی طلبی معطوف شد. لذا به تدریج موضوعات مطروحه در سازمان، طیفی از مسائل امنیتی، اقتصادی و سیاسی را در بر گرفت که در جهت تأثیرگذاری به مسائل فرامنطقه ای روابط خود را با سایر سازمان ها و نهادهای منطقه ای و بین المللی و کشورهای پیرامونی نیز گسترش داد. دعوت از مغولستان در سال 2004 و هند
و ایـران و پاکسـتان در سـال 2005 بــه عنــوان اعضـای ناظـر درادامـه همین روند صورت گرفت. در این مقاله سعی داریم ضمن بررسی اهمیت سازمان همکاری شانگـهای بـرای ایـران و تخـمین فرصت هایی که پیش روی ما قرار خواهد داد به بررسی انگیزه های حضور کشورهای عضو و موضع ایشان در ارتباط با عضویت ایران بپردازیم.
1ـ انگیزه کشورهای عضو شازمان همکاری شانگهای
اعضای سازمان همکاری شانگهای به لحاظ اهمیت تأثیرگذار قابل دسته بندی می باشند. در درجه اول چین و روسیه به عنوان قدرتمندترین اعضاء نفوذ قابل توجهی در سیاستگذاری های کلان سازمان داشته و دارند و اساساً بخشی از مسائل مطروحه در سازمان که اولویت های آن نیز، قلمداد شده، مسائل این دو کشور به طور خاص می باشد، چراکه هدف سازمان طوری برنامه ریزی شده که خواسته های چین و روسیه و آسیای میانه (به طور کلی) را پوشش می دهد.
الف) انگیزه چین
چین با جمعیتی نزیک به 3/1 میلیارد نفر و رشد اقتصادی قابل توجه، امروزه بعد از آمریکا به بزرگترین مصرف کننده نفت در جهان تبدیل شده است. تخمین زده می شود که رشد 8 تا 10% نیاز چین به نفت خام حتی از تولیدات اوپک نیز بیشتر شود. با وجود نیاز روزافزون گاز و نفت به شرق آسیا و دلایل دیگری را نیز درباره انگیزه حضور چین در شانگهای می توان نام برد که از آن جمله: 1) جلوگیری از حضور آمریکا و گسترش نفوذ ناتو در آسیای مرکزی و مرزهای چین؛ 2) تضعیف رووابط رو به گسترش امنیتی ـ اقتصادی کشورهای مستقل مشترک المنافع با روسیه؛ 3) کمک به وحدت اقتصادی کشورهای آسیای مرکزی به منظور جلوگیری از بحران های اقتصادی و افزایش وابستگی شان به روسیه و غرب؛ 4) جلوگیری از گسترش بنیادگرایی اسلامی و افراط گرایی دینی که احتمال تسری مناطق مسلمان نشین چین را موجب خواهد شد؛ 5) مقابله با جدایی طلبی قوی با توجه به اشتراکاتی که اقوام ساکن در شمال غربی چین و آسیای مرکزی را به هم پیوند می دهد. این عوامل پکن را به این اندیشه واداشت که نیاز به برنامه منسجم و هماهنگ با کشورهای منطقه در جهت افزایش قابلیت همکاری های منطقه ای می باشد.
انگیزه روسیه
روسیه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با مشکلات داخلی فراوانی از قبیل فساد اداری، ضعف ارتش تجزیه طلبی ایالت ها و تضادهای داخلی مواجه بود. اما به تدریج با بر سر کار آمدن دولت پوتین تحولات اقتصادی چشمگیری را در آن شاهد بودیم در این ارتباط روسیه برای کسب مجدد اعتبار منطقه و فرامنطقه ای خود ؟؟؟ «خارج نزدیک» را در اولویت های سیاست خارجی قرار داد.
اهمیت منطقه برای روسیه در درجه اول بهره برداری از منافع اقتصادی از طریق منابع انرژی و همچنین کنترل منازعات قومی ـ مذهبی منطقه که امکان تسری آن به روسیه نیز می رفت. در این میان مقابله با نفوذ و گسترش ناتو در شرق و سرکوبی بنیادگرایی اسلامی که منجر به حرکت های تروریستی در منطقه می شد از جمله انگیزه های حضور روسیه در شانگهای می توان ارزیابی کرد. همکاری روسیه و چین که تا پیش از این رقبای سرسختی محسوب می شدند علی رغم اهداف مشترک در منطقه به هماهنگی برنامه های توسعه اقتصادی این دو کشور نیز مرتبط می باشد. چراکه برای نخستین بار نیازهای استراتژیک اقتصادی چین و برنامه توسعه دولت روسیه از نوعی همسویی برخوردارند که این دو را در کنار هم قرار داده است. و افزایش رو به گسترش مناسبات اقتصادی دو کشور بعد ز شکل گیری شانگهای بر این امر صحه می گذارد.
درباره مواضع این دو کشور در قبال ایران بایستی به این نکته توجه داشت که هر دو جزء حامیان گسترش اعضای پیمان شانگهای محسوب می شوند و این امر را در ارتقای نقش امنیتی سازمان و توسعه سودمند همکاری های منطقه ای و فرامنطـقه ای تأثـیرگـذار می دانند. در عین حال نسبت به عضویت رسمی این کشورها طی پروسه ای میان مدت و اتخاذ سیاست ها و قوانین منسجم تری برای تعامل مؤثر را ضروری می دانند.
انگیزه کشورهای آسیای مرکزی
اهمیت استراتژیک آسیای مرکزی در پرتو مناسبات آن با آمریکا، مورد توجه همسایگانش قرار گرفت. انگیزه امریکا در ابتدا حفظ امنیت و ثبات انرژی و عدم تکثیر سلاح های کشتار جمعی و هسته ای باقی مانده ازشوروی سابق در این کشورها بود. اما بعد از 11 سپتامبر 2001 ایجاد پایگاه های نظامی برای حمله به افغانستان و سرکوب بنیادگرایی در منطقه مورد توجه غرب قرار گرفت.
تعاملات نظامی آمریکا با کشورهای آسیای مرکزی که به دلیل ضعف ساختار اقتصادی آن ها نیازشان به کمک های مالی، رو به گسترش بود حساسیت های چین و روسیه درباره نفوذ آمریکا به منطقه را برانگیخت. اما آنچه موازنه قدرت های بزرگ را در منطقه به نفع چین و روسیه متمایل کرد نگرانی نخبگان سیاسی آسیای مرکزی نسبت به سیاست های اعلانی غرب و طرح مسائلی چون دموکراتیزه کردن منطقه و رعایت حقوق بشر بود. ایشان به این نتیجه رسیدند که کارکرد پایگاه های آمریکا در جهت تضعیف نظام های سیاسی دولتی آسیای مرکزی و ایجاد تحولات دموکراتیک در آن ها سمت و سو یافته است که از طریق انقلاب های رنگی نیز پیگیری می شود. لذا این کشورها به منظور جلوگیری از بحران های اقتصادی ـ سیاسی و کاهش وابستگی شان به غرب به قدرت های دیگر منطقه تمایل نشان دادند و پیمان شانگهای برای این گروه، نقش امری برای مقابله با انقلابات رنگی را در بر داشت. علاوه بر این به اعتقاد تحلیل گران، استحکام بنیادگرایی اسلامی در میان ملت های آسیای مرکزی به وجود دولت های سکولار، می تواند به تجزیه طلبی های قومی و افراط گرایی مذهبی دامن زند. ملی گرایی و منـافع ملی در اغلـب این کشـورها به دلیل تنوع قومی مفهومی سیال و متغیر است.
همین دغدغه های مشترک در ژوئیه 2000 اعضای شانگهای را به تأسیس مرکزی ضد تروریستی به منظور مبارزه با تهاجمات غیر منتظره توسط نظامیان اسلام گرا و قاچاقچیان مـواد مخدر سـوق داد و در اواسط سال 2001 به محض الحاق ازبکستان، پیمانی برای مبارزه با تروریسم، تجزیه طلبی و افراط گرایی با توافق اعضای شانگهای به امضا رسید.
اهمیت سازمان همکاری شانگهای برای ایران سازمان همکاری شانگهای جزء سازمان های نسل سوم منطقه گرایی در آسیا است. که با رویکردی منعطف و باز نسبت به گسترش اعضای سازمان و موضوعات همکاری، در پی افزایش تأثیرگذاری منطقه ای و فرامنطقه ای خود می باشد. ورود یا عدم ورود ما به ترکیب اصلی شانگهای نیازمند بررسی فرصت ها و تهدیداتی است که می تواند این فرایند برای ما به دنبال داشته باشد. در رویکردی خوشبینانه، ورود ما به این اتحادیه می تواند یک چند حمایتی در حوزه های سیاسی امنیتی و اقتصادی به همراه داشته باشد و شرکای استراتژیکی با ثباتی را در روزهای بحرانی برای ما تأمین کند. از این دیدگاه عضویت ناظر در شانگهای هیچ فایده عملی را برای ما خواهد داشت چرا که نه حق ایجاد می کند و نه تکلیفی، از این رو برای رسمیت یافتن در سازمان می بایست نسبت به برطرف کردن برخی نگرانی هایی که عضویت ما ممکن است برای سایر اعضا ایجاد کند، دیپلماسی فعالی را اتخاذ و نسبت به تأثیر مثبت و اهمیت حضور در سازمان، اعضای حاضر را متقاعد نماییم.
این دسته در پاسخ به این اشکال که عضویت ما در پیمان شانگهای ممکن است گرایش مسلمان منطقه را نسبت به ج. ا. ایران با توج به اهداف سازمان، تضعیف نماید، چنین استدلال می کنند که کشورها در هر پیمانی برای خود نوعی حق تفویض و حق شرط قائل هستند و ما می توانیم به عنوان کشوری اسلامی، در موضوعاتی چون سکولاریسم و تروریسم با تعریف خاص خود حق شرط بگذاریم. از سوی دیگر ما با عضویت در چنین سازمان هایی می توانیم سطوح مختلفی از همکاری و دستاوردها را تجربه کرده و چنانچه حقوقی از ما برـورده نشد، تعهدی نپذیریم. لازم به ذکر است که از طریق اقدامات ژئواکنومیک و ژئواستراتژیک پیوندهای خود را با دیگران گسترش دهیم تا وابستگی متقابل اقتصادی ـ امنیتی، متحدین ما را در ملاحضات امنیتی ما در رویکردی انتقادی باتوجه به شرایطی که ایران در حال حاضر برای ورود به سازمان شانگهای دارد توجه خوانندگان را به لایه های قدرت در اینجا معطوف می کنیم.
اساساً جهت گیری سازمان براساس قدرت اعضا تعیین شده است و همان طور که پیش از این اشاره کردیم هدف سازمان طوری برنامه ریزی شده است که در درجه اول حواسته چین و روسیه و سپس آسیای میانه به طور کلی را تحت پوشش قرار می دهد. کشورهای آسیای مرکزی آنقدر قوی نیستند که به جهت گیری های کلی شانگهای تأثیری بگذارد. همچنین ایران به لحاظ قابلیت های اقتصادی و سیاسی در میان اعضای رسمی و ناظر شانگهای در درجه سوم اهمیت قرار دارد و در صورت ورود دارای موضعی ضعیف و شکننده خواهد بود. و چون قدرت کافی برای تأثیرگذاری در سیاست های اتخاذی سازمان ندارد نمی تواند به طور مؤثر مانع عملکرد اعضا در موارد اختلافی گردد.
آنچه که ایران در شانگهای می جوید نوعی همکاری استراتژیکک برای مقابله با فشارهای روزافزون غرب است و برخی از مواضع شانگهای در سال های اخیر جهت مقاومت در برابر گسترش ناتو به شرق یا سیاست های یکجانبه گرایانه آمریکا، این تصویر را برای ایران به وجود آورده که منافع مشترک و هم پوشان سیاسی ـ امنیتی (به خصوص) با کشورهای عضو دارد. در حالی که برای ایران اتحاد با روسیه و چین دقیقاً به خاطر عدم وجود تهدید مشترک، قابلیت عملیاتی شدن ندارد چراکه اساساً اراده مشترکی برای مقابله وجود ندارد، منافع متقابل طرفین به قدری محدود و سطحی است که احتمال توافقات گسترده امنیتی بسیار ضعیف و غیر متحمل است. در بحران هسته ای، تعامل هایی که در همکاری روسیه با ایران شاهد بودیم بیانگر همین شرایط است به گونه ای که علی رغم سیاست های اعلانی همکاری جویانه از طرف روسیه اقدامات جدی و تکمیلی در زمینه مسائل هسته ای با ایران صورت نگرفت.
بنابراین تصور ایران درباره ماهیت ضد امپریالیستی شانگهای کاملاً نادرست است. باتوجه به اینکه روسیه خود عضو ناظر ناتو است، مغولستان تلاش دارد به عضویت آسیایی ناتو درآید، چین روابط تجاری گسترده ای را با آمریکا و اروپا دارد و خواهان به خطر انداختن آن نیست و کشورهای آسیای مرکزی به محض سرازیر شدن مجدد کمک های مالی آمریکا و تضمین این کشور بر عدم دخالت در نظام های سیاسی شان از شانگهای صرفه ظر خواهد کرد. از سوی دیگر حضور رقابت آمیز هند و پاکستان، مکانیسم تصمیم گیری را در سازمان با مشکلاتی مواجه خواهد کرد. همان گونه که اوج گیری اختلافات این دو تأثیری مخرب بر پیمان سارک در جنوب آسیا داشت.
از این رو تفاوت های رویکردی اعضای رسمی و ناظر خود مجوعه ای از اضداد را پدید آورده اند. علی رغم این ویژگی ها، حضور رسمی ایران می تواند مشکلاتی را در سطح بین المللی برای سازمان موجب شود. به این علت که واشنگتن مصرانه خواهان به انزوا کشیاندن ایران است تا شاهد سیاست های انعطاف پذیرتری از سوی ایران باشد و عضویت ایران به دلیل در هم تنیدگی منافع کشورها احتمال محدودیت هایی را از سوی آمریکا و اروپا برای کشورهای عضو ایجاد کندو تمامی جوانب را درباره ظرفیت ها و فرصت های شانگهای مورد ارزیابی قرار دهد و با رویکرد منطق تأثیرات مثبت و منفی عضویت خود در شانگهای را بررسی نماید.
□
سازمان همکاری شانگهای یکی از نمونه های اخیر این روند در آسیا می باشد که از سال 1996 با حضور کشورهای چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان تحت عنوان نشست شانگهای پنج، در جهت حل و فصل اختلافات مرزی میان آن ها شکل گرفت. کارکرد مثبت شانگهای پنج در آغاز تأسیس، اندیشه گسترش همکاری های منطقه ای میان اعضا را تقویت کرد و از سال 2001 با عضویت ازبکستان و تشدید موج نگرانی های امنیتی بعد از 11 سپتامبر به سوی مبارزه با سه چالش تروریسم، افراط گرایی و جدایی طلبی معطوف شد. لذا به تدریج موضوعات مطروحه در سازمان، طیفی از مسائل امنیتی، اقتصادی و سیاسی را در بر گرفت که در جهت تأثیرگذاری به مسائل فرامنطقه ای روابط خود را با سایر سازمان ها و نهادهای منطقه ای و بین المللی و کشورهای پیرامونی نیز گسترش داد. دعوت از مغولستان در سال 2004 و هند
و ایـران و پاکسـتان در سـال 2005 بــه عنــوان اعضـای ناظـر درادامـه همین روند صورت گرفت. در این مقاله سعی داریم ضمن بررسی اهمیت سازمان همکاری شانگـهای بـرای ایـران و تخـمین فرصت هایی که پیش روی ما قرار خواهد داد به بررسی انگیزه های حضور کشورهای عضو و موضع ایشان در ارتباط با عضویت ایران بپردازیم.
1ـ انگیزه کشورهای عضو شازمان همکاری شانگهای
اعضای سازمان همکاری شانگهای به لحاظ اهمیت تأثیرگذار قابل دسته بندی می باشند. در درجه اول چین و روسیه به عنوان قدرتمندترین اعضاء نفوذ قابل توجهی در سیاستگذاری های کلان سازمان داشته و دارند و اساساً بخشی از مسائل مطروحه در سازمان که اولویت های آن نیز، قلمداد شده، مسائل این دو کشور به طور خاص می باشد، چراکه هدف سازمان طوری برنامه ریزی شده که خواسته های چین و روسیه و آسیای میانه (به طور کلی) را پوشش می دهد.
الف) انگیزه چین
چین با جمعیتی نزیک به 3/1 میلیارد نفر و رشد اقتصادی قابل توجه، امروزه بعد از آمریکا به بزرگترین مصرف کننده نفت در جهان تبدیل شده است. تخمین زده می شود که رشد 8 تا 10% نیاز چین به نفت خام حتی از تولیدات اوپک نیز بیشتر شود. با وجود نیاز روزافزون گاز و نفت به شرق آسیا و دلایل دیگری را نیز درباره انگیزه حضور چین در شانگهای می توان نام برد که از آن جمله: 1) جلوگیری از حضور آمریکا و گسترش نفوذ ناتو در آسیای مرکزی و مرزهای چین؛ 2) تضعیف رووابط رو به گسترش امنیتی ـ اقتصادی کشورهای مستقل مشترک المنافع با روسیه؛ 3) کمک به وحدت اقتصادی کشورهای آسیای مرکزی به منظور جلوگیری از بحران های اقتصادی و افزایش وابستگی شان به روسیه و غرب؛ 4) جلوگیری از گسترش بنیادگرایی اسلامی و افراط گرایی دینی که احتمال تسری مناطق مسلمان نشین چین را موجب خواهد شد؛ 5) مقابله با جدایی طلبی قوی با توجه به اشتراکاتی که اقوام ساکن در شمال غربی چین و آسیای مرکزی را به هم پیوند می دهد. این عوامل پکن را به این اندیشه واداشت که نیاز به برنامه منسجم و هماهنگ با کشورهای منطقه در جهت افزایش قابلیت همکاری های منطقه ای می باشد.
انگیزه روسیه
روسیه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با مشکلات داخلی فراوانی از قبیل فساد اداری، ضعف ارتش تجزیه طلبی ایالت ها و تضادهای داخلی مواجه بود. اما به تدریج با بر سر کار آمدن دولت پوتین تحولات اقتصادی چشمگیری را در آن شاهد بودیم در این ارتباط روسیه برای کسب مجدد اعتبار منطقه و فرامنطقه ای خود ؟؟؟ «خارج نزدیک» را در اولویت های سیاست خارجی قرار داد.
اهمیت منطقه برای روسیه در درجه اول بهره برداری از منافع اقتصادی از طریق منابع انرژی و همچنین کنترل منازعات قومی ـ مذهبی منطقه که امکان تسری آن به روسیه نیز می رفت. در این میان مقابله با نفوذ و گسترش ناتو در شرق و سرکوبی بنیادگرایی اسلامی که منجر به حرکت های تروریستی در منطقه می شد از جمله انگیزه های حضور روسیه در شانگهای می توان ارزیابی کرد. همکاری روسیه و چین که تا پیش از این رقبای سرسختی محسوب می شدند علی رغم اهداف مشترک در منطقه به هماهنگی برنامه های توسعه اقتصادی این دو کشور نیز مرتبط می باشد. چراکه برای نخستین بار نیازهای استراتژیک اقتصادی چین و برنامه توسعه دولت روسیه از نوعی همسویی برخوردارند که این دو را در کنار هم قرار داده است. و افزایش رو به گسترش مناسبات اقتصادی دو کشور بعد ز شکل گیری شانگهای بر این امر صحه می گذارد.
درباره مواضع این دو کشور در قبال ایران بایستی به این نکته توجه داشت که هر دو جزء حامیان گسترش اعضای پیمان شانگهای محسوب می شوند و این امر را در ارتقای نقش امنیتی سازمان و توسعه سودمند همکاری های منطقه ای و فرامنطـقه ای تأثـیرگـذار می دانند. در عین حال نسبت به عضویت رسمی این کشورها طی پروسه ای میان مدت و اتخاذ سیاست ها و قوانین منسجم تری برای تعامل مؤثر را ضروری می دانند.
انگیزه کشورهای آسیای مرکزی
اهمیت استراتژیک آسیای مرکزی در پرتو مناسبات آن با آمریکا، مورد توجه همسایگانش قرار گرفت. انگیزه امریکا در ابتدا حفظ امنیت و ثبات انرژی و عدم تکثیر سلاح های کشتار جمعی و هسته ای باقی مانده ازشوروی سابق در این کشورها بود. اما بعد از 11 سپتامبر 2001 ایجاد پایگاه های نظامی برای حمله به افغانستان و سرکوب بنیادگرایی در منطقه مورد توجه غرب قرار گرفت.
تعاملات نظامی آمریکا با کشورهای آسیای مرکزی که به دلیل ضعف ساختار اقتصادی آن ها نیازشان به کمک های مالی، رو به گسترش بود حساسیت های چین و روسیه درباره نفوذ آمریکا به منطقه را برانگیخت. اما آنچه موازنه قدرت های بزرگ را در منطقه به نفع چین و روسیه متمایل کرد نگرانی نخبگان سیاسی آسیای مرکزی نسبت به سیاست های اعلانی غرب و طرح مسائلی چون دموکراتیزه کردن منطقه و رعایت حقوق بشر بود. ایشان به این نتیجه رسیدند که کارکرد پایگاه های آمریکا در جهت تضعیف نظام های سیاسی دولتی آسیای مرکزی و ایجاد تحولات دموکراتیک در آن ها سمت و سو یافته است که از طریق انقلاب های رنگی نیز پیگیری می شود. لذا این کشورها به منظور جلوگیری از بحران های اقتصادی ـ سیاسی و کاهش وابستگی شان به غرب به قدرت های دیگر منطقه تمایل نشان دادند و پیمان شانگهای برای این گروه، نقش امری برای مقابله با انقلابات رنگی را در بر داشت. علاوه بر این به اعتقاد تحلیل گران، استحکام بنیادگرایی اسلامی در میان ملت های آسیای مرکزی به وجود دولت های سکولار، می تواند به تجزیه طلبی های قومی و افراط گرایی مذهبی دامن زند. ملی گرایی و منـافع ملی در اغلـب این کشـورها به دلیل تنوع قومی مفهومی سیال و متغیر است.
همین دغدغه های مشترک در ژوئیه 2000 اعضای شانگهای را به تأسیس مرکزی ضد تروریستی به منظور مبارزه با تهاجمات غیر منتظره توسط نظامیان اسلام گرا و قاچاقچیان مـواد مخدر سـوق داد و در اواسط سال 2001 به محض الحاق ازبکستان، پیمانی برای مبارزه با تروریسم، تجزیه طلبی و افراط گرایی با توافق اعضای شانگهای به امضا رسید.
اهمیت سازمان همکاری شانگهای برای ایران سازمان همکاری شانگهای جزء سازمان های نسل سوم منطقه گرایی در آسیا است. که با رویکردی منعطف و باز نسبت به گسترش اعضای سازمان و موضوعات همکاری، در پی افزایش تأثیرگذاری منطقه ای و فرامنطقه ای خود می باشد. ورود یا عدم ورود ما به ترکیب اصلی شانگهای نیازمند بررسی فرصت ها و تهدیداتی است که می تواند این فرایند برای ما به دنبال داشته باشد. در رویکردی خوشبینانه، ورود ما به این اتحادیه می تواند یک چند حمایتی در حوزه های سیاسی امنیتی و اقتصادی به همراه داشته باشد و شرکای استراتژیکی با ثباتی را در روزهای بحرانی برای ما تأمین کند. از این دیدگاه عضویت ناظر در شانگهای هیچ فایده عملی را برای ما خواهد داشت چرا که نه حق ایجاد می کند و نه تکلیفی، از این رو برای رسمیت یافتن در سازمان می بایست نسبت به برطرف کردن برخی نگرانی هایی که عضویت ما ممکن است برای سایر اعضا ایجاد کند، دیپلماسی فعالی را اتخاذ و نسبت به تأثیر مثبت و اهمیت حضور در سازمان، اعضای حاضر را متقاعد نماییم.
این دسته در پاسخ به این اشکال که عضویت ما در پیمان شانگهای ممکن است گرایش مسلمان منطقه را نسبت به ج. ا. ایران با توج به اهداف سازمان، تضعیف نماید، چنین استدلال می کنند که کشورها در هر پیمانی برای خود نوعی حق تفویض و حق شرط قائل هستند و ما می توانیم به عنوان کشوری اسلامی، در موضوعاتی چون سکولاریسم و تروریسم با تعریف خاص خود حق شرط بگذاریم. از سوی دیگر ما با عضویت در چنین سازمان هایی می توانیم سطوح مختلفی از همکاری و دستاوردها را تجربه کرده و چنانچه حقوقی از ما برـورده نشد، تعهدی نپذیریم. لازم به ذکر است که از طریق اقدامات ژئواکنومیک و ژئواستراتژیک پیوندهای خود را با دیگران گسترش دهیم تا وابستگی متقابل اقتصادی ـ امنیتی، متحدین ما را در ملاحضات امنیتی ما در رویکردی انتقادی باتوجه به شرایطی که ایران در حال حاضر برای ورود به سازمان شانگهای دارد توجه خوانندگان را به لایه های قدرت در اینجا معطوف می کنیم.
اساساً جهت گیری سازمان براساس قدرت اعضا تعیین شده است و همان طور که پیش از این اشاره کردیم هدف سازمان طوری برنامه ریزی شده است که در درجه اول حواسته چین و روسیه و سپس آسیای میانه به طور کلی را تحت پوشش قرار می دهد. کشورهای آسیای مرکزی آنقدر قوی نیستند که به جهت گیری های کلی شانگهای تأثیری بگذارد. همچنین ایران به لحاظ قابلیت های اقتصادی و سیاسی در میان اعضای رسمی و ناظر شانگهای در درجه سوم اهمیت قرار دارد و در صورت ورود دارای موضعی ضعیف و شکننده خواهد بود. و چون قدرت کافی برای تأثیرگذاری در سیاست های اتخاذی سازمان ندارد نمی تواند به طور مؤثر مانع عملکرد اعضا در موارد اختلافی گردد.
آنچه که ایران در شانگهای می جوید نوعی همکاری استراتژیکک برای مقابله با فشارهای روزافزون غرب است و برخی از مواضع شانگهای در سال های اخیر جهت مقاومت در برابر گسترش ناتو به شرق یا سیاست های یکجانبه گرایانه آمریکا، این تصویر را برای ایران به وجود آورده که منافع مشترک و هم پوشان سیاسی ـ امنیتی (به خصوص) با کشورهای عضو دارد. در حالی که برای ایران اتحاد با روسیه و چین دقیقاً به خاطر عدم وجود تهدید مشترک، قابلیت عملیاتی شدن ندارد چراکه اساساً اراده مشترکی برای مقابله وجود ندارد، منافع متقابل طرفین به قدری محدود و سطحی است که احتمال توافقات گسترده امنیتی بسیار ضعیف و غیر متحمل است. در بحران هسته ای، تعامل هایی که در همکاری روسیه با ایران شاهد بودیم بیانگر همین شرایط است به گونه ای که علی رغم سیاست های اعلانی همکاری جویانه از طرف روسیه اقدامات جدی و تکمیلی در زمینه مسائل هسته ای با ایران صورت نگرفت.
بنابراین تصور ایران درباره ماهیت ضد امپریالیستی شانگهای کاملاً نادرست است. باتوجه به اینکه روسیه خود عضو ناظر ناتو است، مغولستان تلاش دارد به عضویت آسیایی ناتو درآید، چین روابط تجاری گسترده ای را با آمریکا و اروپا دارد و خواهان به خطر انداختن آن نیست و کشورهای آسیای مرکزی به محض سرازیر شدن مجدد کمک های مالی آمریکا و تضمین این کشور بر عدم دخالت در نظام های سیاسی شان از شانگهای صرفه ظر خواهد کرد. از سوی دیگر حضور رقابت آمیز هند و پاکستان، مکانیسم تصمیم گیری را در سازمان با مشکلاتی مواجه خواهد کرد. همان گونه که اوج گیری اختلافات این دو تأثیری مخرب بر پیمان سارک در جنوب آسیا داشت.
از این رو تفاوت های رویکردی اعضای رسمی و ناظر خود مجوعه ای از اضداد را پدید آورده اند. علی رغم این ویژگی ها، حضور رسمی ایران می تواند مشکلاتی را در سطح بین المللی برای سازمان موجب شود. به این علت که واشنگتن مصرانه خواهان به انزوا کشیاندن ایران است تا شاهد سیاست های انعطاف پذیرتری از سوی ایران باشد و عضویت ایران به دلیل در هم تنیدگی منافع کشورها احتمال محدودیت هایی را از سوی آمریکا و اروپا برای کشورهای عضو ایجاد کندو تمامی جوانب را درباره ظرفیت ها و فرصت های شانگهای مورد ارزیابی قرار دهد و با رویکرد منطق تأثیرات مثبت و منفی عضویت خود در شانگهای را بررسی نماید.
□