چکیده

متن

اسم من زاذان و کنیه ام ( ابوعمره فارسی )[1] است، جوانی زیبا، برومند و خوش صدا و خندان، به شعر و غزل و تصنیف علاقه عجیبی داشتم ـ عصرها خسته از کار روزانه به کنار شط کوفه می آمدم و مشغول آوازخوانی و شعر می شدم.
یک روز امیرالمومنین علی (ع) از نزدیک من گذشت، صدای مرا شنید، از صدای من خوشش آمد به سمت من آمد نگاهی پر از مهر داشت به من فرمود : ( ای زاذان ! چرا قرآن نمی خوانی؟) گفتم : ( یا امیرالمومنین من چگونه قرآن بخوانم که به خدا قسم جز سوره های حمد و توحید که در نماز می خوانم، سوره دیگری بلد نیستم )
امیرالمومنین (ع) فرمود : ( بیا نزدیک من ) پس در گوش من سخنی گفت که ندانستم چه گفت[2] به خدا قسم از نزد او قدمی برنداشته بودم، مگر اینکه احساس کردم تمام آیات الهی قرآن همچون نوری بر سینه من نقش بسته و زبانم به قرائت آنها گویا شده است به طوری که بعد از آن هرگز نیاز به سئوال از کسی پیدا نکردم و بدین گونه حافظ کل قرآن کریم شدم و از آن پس با قرآن مانوس بودن و با صدایی زیبا به قرائت آیات وحیانی قرآن از حفظ می پرداختم و نیاز به مراجعه و تکرار آیات برایم نبود.
برخورد جذاب قرآن ناطق علی (ع) و جهت دهی استعدادم سرآغاز آشنایی و انس من با قرآن کریم شد.[3]
1- شیخ طوسی و علامه حلی از احمد برقی و علامه مامقانی از کتاب ( خرایج و جرایح ) نوشته اند: ( زادان که کنیه اش ابوعمره فارسی بوده از خواص اصحاب امیرالمومنین علی (ع) می باشد.
2- سعد خفاف از حضرت امام محمد باقر علیه السلام در ارتباط با نحوه آشنایی و انس و حفظ قرآن کریم زاذان روایت نموده که حضرت فرمودند : ( امیرالمومنین علی (ع) در گوش زاذان اسم اعظم خدا را خواندند که هرگز رد نمی شود.
3- کتاب کرامات صالحین صفحه 378

تبلیغات