سر سخن
آرشیو
چکیده
متن
بسم الله الرحمن الرحیم
کاروان تازهها رو به کهنگی دارند و زنگار زوال میپذیرند!
هر صبح و شام، برگهای باقیمانده عمر، ورق میزنند تا به پایان این دفتر نزدیکتر شویم! کهنسالان آهسته آهسته با حیات گذران وداع و جوانسالان در سالن انتظار کهنسالی، طی عمر میکنند! جوانان رو به فتور دارند و نورستهها رو به وادی جوانی! این است قصه پیوسته زندگی و حیات طبیعی!
ما آرزوهای بلندی داریم؛ به بلندای آفتاب!نمیخواهیم در خاک بمانیم! نمیخواهیم سریال تکراری از طراوت افتاده را، به نظاره بنشینیم!
میخواهیم چکادها را شکار کنیم! آرامش دریایی بیابیم! و صلابت صخرهها را تکرار کنیم! با مهربانترین مهربانان، دوستی کنیم و به ابدیت خود باور داشته باشیم.
کشور زرخیز وجود خود را به دست چه کس میسپاریم؟ اگر در دست خواهشهای خاکی بیفتد، چنان میشود که قرآن تصویر میکند:
بَل یرید الانسان لیفجر امامه(1) بلکه انسان میخواهد، فرا راهش را بگشاید (و هر کاری که نفسش میخواهد، انجام دهد).
و اگر هدف را نیکو بشناسد، از این قیدها رهایی مییابد و لقای خدای را طالب میشود.
سخن ما در این سطرها در باب راهبردگیری از کتاب آسمانی نازل شده بر قلب پاکترین بنده خدا حضرت محمدبنعبدالله (ص) است؛ تا فرمان کنترل را به دست او بسپاریم و «یهدی التی هی اقوم»(2) در حق ما تحقق یابد.
ما در ساحل آبیم و گاه تشنه میمیریم!
خدا با ماست ولی خدا خدا میکنیم!
بیدلی در همه احوال خدا با او بود او نمیدیدش از دور خدایا میکرد
از هر آیه، هزاران چشمه میجوشد اما کو آن تاول؟ کو آن رجوع به این دریا؟ کجا است آن طالبی که با ظرفی پاکیزه، گام بردارد و تا اعماق این چشمههای تو بر تو، رو به پیش رود.
همه از قرآن میگوییم اما کو آن تابلوهای راهنما که بر کوی و برزن زندگیهامان، نصب باشد. در معابر بزرگ شهرها، از کاشی، از فرش، از تکنولوژی، … زیباترین تبلیغها میشود اما شعارهای بازدارنده و سازنده و برازنده این کتاب تحریف نیافته، در دیدهامان نصب نشده است!
یک تابلوی زیبا با این متن قرآنی:
«یا ایّها الانسان! انّک کادح الی ربّک کدحاً فملاقیه»(3)
ای انسان! تو کوشایی که به پروردگارت برسی؛ پس او را ملاقاتگری!
یک شعار جذاب:
این تذهبون؟(4) کجا میروید؟
یک شعار اخلاقی عالی:
ولایغتب بعضکم بعضاً(5)
برخی از شما، برخی دیگر را غیبت نکنید.
یک متن تعیین کننده:
«ولاتقف ما لیس لک به علم»(6) آنچه را آگاهی (یا یقین) ندارید، تعقیب و پیگیری نکنید.
ما همانسان که وابسته به غذاییم، نیازمند خوراکهایی در حیات طیبهایم.
هر آیهای که بر زمین میماند و در جامعه ما کم رنگ میشود، از همان ناحیه ضربهپذیر میشویم! هر آیه و هر توصیه قرآنی، دارویی است برای همین دردهای معمول روانکش و آرامش زدا:
و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمومنین…(7) از قرآن، چیزی را نازل میکنیم که شفاء و رحمت ایمانداران است….
از باب نمونه، قرآن، توصیه دارد که خدا را فراوان یاد کنید(8) و در دعای معروف امام علی (ع) (دعای کمیل) آمده است:
یا من اسمه دواء و ذکره شفاء
ای کسی که نام تو دواء و یاد تو شفا است.
خوب این تعبیر را تأمل کنید؟ دوایی داریم و شفایی. آبی داریم و خاموشی آتشی! نام خدا دواء است ولی به شرط آنکه تکرار (ذکر) و این دارو بر ستون نظم، استفاده شود، شفاء مییابیم. شفاء از برتری طلبی که ما در بسیاری از برخوردهای فردی و خانوادهای و جامعهای است. مولد حسادت و کینه و بسیاری از گناهان زبانی است.
یاد خدا، همین احساس حضور در محضر خدا است: یا حاضر و یا ناظر!
نسخه رسیدن به پاکی و دست یازیدن به ارتباط صمیمانه با خدا، پیچیده نیست. هر توصیه قرآنی، چند گام ما را به جلو میبرد.
ای همه جوانان جویای عرفان! تأمل کنید که چرا همه حمدها در انحصار خدا است؟
الف و لام حمد یعنی چه؟ حمد چیست؟ الله کیست؟
شرح بزرگان را بنگرید و در نماز به این نیاز، بیندیشید و با حضور قلب رحمانیت و رحمیت خدا را لمس کنید! آنگاه نیکو میفهمید که حرف بزرگان ما، سخن صوابی است که اگر نماز درست شد و نیکو اداء شد، همه چیز درست میشود.
دارو و پرهیز از آسیبها و استعمال دارو، سه عامل شفاء است.
رویکرد به تفسیرهای روان قرآن و تهیه دفترچهای که برداشتهای خوب شما را ثبت کند، ضامن سلامت شما است.
دریای درس هر عارفی که زانو بزنید، شما را به همین حوزه ارجاع میدهد؛ میگوید:
اِنّ ناشئة الّلیل هی اشدّ و طأً و اقوم قیلاً(9)
پدیده شب (محصول عالی شبانگاه = نماز نافله شب) گام استواری است و با قوامترین حرفها. ای همه جوانان! عرفان، مجلس حال نیست و بهجت و اشک و احساس سبکی!
عرفان رسیدن به معرفتی است درونی که محصول رعایت توصیههای قرآنی و پرهیز از گناه است و رسیدن به چشمههای جوشان نهانی که تولید سوز و حال و بهجت و آرامش میکند.
به نقاشی عرفان اکتفا نکنید؛ نقاش عرفان بشوید.
نفسهای پاک عالمان عرفان و مهذبان ربانی، گره گشا است و شوق برانگیز و راهنما؛ اما شما باید رکاب بزنید و فراز و فرود راه را طی کنید.
هرکس با قرآن و عترت و تفسیر ائمه (ع) گره خورد و لطائف ایندو را از زبان وارستگان بشنود و دفتر کرداری ویژه خود، فراهم کند و عیبها را نگاشت و مانعهای راه را برداشت، به آن سر منزل خواهد رسید.
آنان که به قرآن تنها اکتفا کردند و دهها هزار حکمت معصومان پاک چهاردهگانه را نادیده گرفتند، مدعیان کاذبی بودند که در تپه ضلال و صد راهی حیرت ماندند و گاه به جهل خود هم، جاهل ماندند؛ زیرا صدها فلش قرآنی، تبیین و تفسیر و تأویل و تعیین مصداق را به نبی خاتم (ص) و صاحبان امر (ائمه اطهار(ع)) ارجاع داده است. بدون آنان، سالک، ره به جایی نمیبرد.
فصل تابستان، جمادی دوم که وابسته به کوثر قرآن، فاطمه (س) است، و ایام ولادت امام است، فرصت نیکویی برای بهرهوری شما عزیزان جوان، از محفلهای نورانی است که چراغ معرفت را در نهان و نهاد شما برافروزد و در این تهاجم آشکار و نهان دشمن فرهنگی، مصون بمانید.
به امید شاد کامی و توفیق روز افزون
منابع
(1) قیامت/ 5.
(2) اسراء/ 9.
(3) انشقاق/ 6.
(4) کورت/ 26.
(5) حجرات/ 12.
(6) اسراء/ 82.
(7) احزاب/ 41.
(8) مزمل/ 6.
کاروان تازهها رو به کهنگی دارند و زنگار زوال میپذیرند!
هر صبح و شام، برگهای باقیمانده عمر، ورق میزنند تا به پایان این دفتر نزدیکتر شویم! کهنسالان آهسته آهسته با حیات گذران وداع و جوانسالان در سالن انتظار کهنسالی، طی عمر میکنند! جوانان رو به فتور دارند و نورستهها رو به وادی جوانی! این است قصه پیوسته زندگی و حیات طبیعی!
ما آرزوهای بلندی داریم؛ به بلندای آفتاب!نمیخواهیم در خاک بمانیم! نمیخواهیم سریال تکراری از طراوت افتاده را، به نظاره بنشینیم!
میخواهیم چکادها را شکار کنیم! آرامش دریایی بیابیم! و صلابت صخرهها را تکرار کنیم! با مهربانترین مهربانان، دوستی کنیم و به ابدیت خود باور داشته باشیم.
کشور زرخیز وجود خود را به دست چه کس میسپاریم؟ اگر در دست خواهشهای خاکی بیفتد، چنان میشود که قرآن تصویر میکند:
بَل یرید الانسان لیفجر امامه(1) بلکه انسان میخواهد، فرا راهش را بگشاید (و هر کاری که نفسش میخواهد، انجام دهد).
و اگر هدف را نیکو بشناسد، از این قیدها رهایی مییابد و لقای خدای را طالب میشود.
سخن ما در این سطرها در باب راهبردگیری از کتاب آسمانی نازل شده بر قلب پاکترین بنده خدا حضرت محمدبنعبدالله (ص) است؛ تا فرمان کنترل را به دست او بسپاریم و «یهدی التی هی اقوم»(2) در حق ما تحقق یابد.
ما در ساحل آبیم و گاه تشنه میمیریم!
خدا با ماست ولی خدا خدا میکنیم!
بیدلی در همه احوال خدا با او بود او نمیدیدش از دور خدایا میکرد
از هر آیه، هزاران چشمه میجوشد اما کو آن تاول؟ کو آن رجوع به این دریا؟ کجا است آن طالبی که با ظرفی پاکیزه، گام بردارد و تا اعماق این چشمههای تو بر تو، رو به پیش رود.
همه از قرآن میگوییم اما کو آن تابلوهای راهنما که بر کوی و برزن زندگیهامان، نصب باشد. در معابر بزرگ شهرها، از کاشی، از فرش، از تکنولوژی، … زیباترین تبلیغها میشود اما شعارهای بازدارنده و سازنده و برازنده این کتاب تحریف نیافته، در دیدهامان نصب نشده است!
یک تابلوی زیبا با این متن قرآنی:
«یا ایّها الانسان! انّک کادح الی ربّک کدحاً فملاقیه»(3)
ای انسان! تو کوشایی که به پروردگارت برسی؛ پس او را ملاقاتگری!
یک شعار جذاب:
این تذهبون؟(4) کجا میروید؟
یک شعار اخلاقی عالی:
ولایغتب بعضکم بعضاً(5)
برخی از شما، برخی دیگر را غیبت نکنید.
یک متن تعیین کننده:
«ولاتقف ما لیس لک به علم»(6) آنچه را آگاهی (یا یقین) ندارید، تعقیب و پیگیری نکنید.
ما همانسان که وابسته به غذاییم، نیازمند خوراکهایی در حیات طیبهایم.
هر آیهای که بر زمین میماند و در جامعه ما کم رنگ میشود، از همان ناحیه ضربهپذیر میشویم! هر آیه و هر توصیه قرآنی، دارویی است برای همین دردهای معمول روانکش و آرامش زدا:
و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمومنین…(7) از قرآن، چیزی را نازل میکنیم که شفاء و رحمت ایمانداران است….
از باب نمونه، قرآن، توصیه دارد که خدا را فراوان یاد کنید(8) و در دعای معروف امام علی (ع) (دعای کمیل) آمده است:
یا من اسمه دواء و ذکره شفاء
ای کسی که نام تو دواء و یاد تو شفا است.
خوب این تعبیر را تأمل کنید؟ دوایی داریم و شفایی. آبی داریم و خاموشی آتشی! نام خدا دواء است ولی به شرط آنکه تکرار (ذکر) و این دارو بر ستون نظم، استفاده شود، شفاء مییابیم. شفاء از برتری طلبی که ما در بسیاری از برخوردهای فردی و خانوادهای و جامعهای است. مولد حسادت و کینه و بسیاری از گناهان زبانی است.
یاد خدا، همین احساس حضور در محضر خدا است: یا حاضر و یا ناظر!
نسخه رسیدن به پاکی و دست یازیدن به ارتباط صمیمانه با خدا، پیچیده نیست. هر توصیه قرآنی، چند گام ما را به جلو میبرد.
ای همه جوانان جویای عرفان! تأمل کنید که چرا همه حمدها در انحصار خدا است؟
الف و لام حمد یعنی چه؟ حمد چیست؟ الله کیست؟
شرح بزرگان را بنگرید و در نماز به این نیاز، بیندیشید و با حضور قلب رحمانیت و رحمیت خدا را لمس کنید! آنگاه نیکو میفهمید که حرف بزرگان ما، سخن صوابی است که اگر نماز درست شد و نیکو اداء شد، همه چیز درست میشود.
دارو و پرهیز از آسیبها و استعمال دارو، سه عامل شفاء است.
رویکرد به تفسیرهای روان قرآن و تهیه دفترچهای که برداشتهای خوب شما را ثبت کند، ضامن سلامت شما است.
دریای درس هر عارفی که زانو بزنید، شما را به همین حوزه ارجاع میدهد؛ میگوید:
اِنّ ناشئة الّلیل هی اشدّ و طأً و اقوم قیلاً(9)
پدیده شب (محصول عالی شبانگاه = نماز نافله شب) گام استواری است و با قوامترین حرفها. ای همه جوانان! عرفان، مجلس حال نیست و بهجت و اشک و احساس سبکی!
عرفان رسیدن به معرفتی است درونی که محصول رعایت توصیههای قرآنی و پرهیز از گناه است و رسیدن به چشمههای جوشان نهانی که تولید سوز و حال و بهجت و آرامش میکند.
به نقاشی عرفان اکتفا نکنید؛ نقاش عرفان بشوید.
نفسهای پاک عالمان عرفان و مهذبان ربانی، گره گشا است و شوق برانگیز و راهنما؛ اما شما باید رکاب بزنید و فراز و فرود راه را طی کنید.
هرکس با قرآن و عترت و تفسیر ائمه (ع) گره خورد و لطائف ایندو را از زبان وارستگان بشنود و دفتر کرداری ویژه خود، فراهم کند و عیبها را نگاشت و مانعهای راه را برداشت، به آن سر منزل خواهد رسید.
آنان که به قرآن تنها اکتفا کردند و دهها هزار حکمت معصومان پاک چهاردهگانه را نادیده گرفتند، مدعیان کاذبی بودند که در تپه ضلال و صد راهی حیرت ماندند و گاه به جهل خود هم، جاهل ماندند؛ زیرا صدها فلش قرآنی، تبیین و تفسیر و تأویل و تعیین مصداق را به نبی خاتم (ص) و صاحبان امر (ائمه اطهار(ع)) ارجاع داده است. بدون آنان، سالک، ره به جایی نمیبرد.
فصل تابستان، جمادی دوم که وابسته به کوثر قرآن، فاطمه (س) است، و ایام ولادت امام است، فرصت نیکویی برای بهرهوری شما عزیزان جوان، از محفلهای نورانی است که چراغ معرفت را در نهان و نهاد شما برافروزد و در این تهاجم آشکار و نهان دشمن فرهنگی، مصون بمانید.
به امید شاد کامی و توفیق روز افزون
منابع
(1) قیامت/ 5.
(2) اسراء/ 9.
(3) انشقاق/ 6.
(4) کورت/ 26.
(5) حجرات/ 12.
(6) اسراء/ 82.
(7) احزاب/ 41.
(8) مزمل/ 6.